ندا سیجانی:
در جامعه آن روزهای ایران که هنوز سیطره موسیقی سنتی کم و بیش به چشم میخورد، معرفی
ژانر دیگری از موسیقی که «پاپ» نام داشت، کاری بود کارستان و به غایت دشوار.
در واقع تا
سالهای سال، موسیقی تنها در انحصار خوانندگان سنتی بود و مردم چشم و گوششان تنها
به صدای «تار» و نوای «نی» اخت گرفته بود. اما با گذر زمان و فراگیری موسیقی پاپ در
فضای موسیقی جهان از یک طرف و پخش این نوع موسیقیها از رادیو و تلویزیون از طرف دیگر،
تعدادی از هنرمندان و علاقهمندان موسیقی، متأثر از موسیقی غربی قرار گرفتند و آن را
الگوی خود قرار دادند و تصمیم گرفتند بخت خود را در این راه بیازمایند؛ انتخاب و تقلیدی
که البته از سوی پیشگامان موسیقی پاپ ایران، براساس اصول درست و صحیح صورت گرفت.
این
روند در سالهای نخستین بعد از پیروزی انقلاب هم ادامه داشت تا اینکه حدود دو دهه بعد
از پیروزی انقلاب، موسیقی پاپ بخوبی توانست جای پای خود را در موسیقی ایران محکم کند
و طرفدارانی پروپاقرص برای خود بیابد. اما موسیقیای که امروزه به عنوان پاپ به گوش
ما میرسد، تفاوتهای بسیاری با موسیقی پاپ دیروز دارد. تفاوتی که مهمترینش خالی شدن
این سبک از موسیقی از محتوا و ارائه هر چیزی به نام موسیقی پاپ است. تورج شعبانخانی
از آهنگسازان و خوانندگان صاحب سبک در موسیقی پاپ است که شهرت و محبوبیت بسیاری برای
موسیقی پاپ ایران کسب کرد. او سالهای سال بر این اندیشه بوده است که به جوانهای این
عرصه اصول درست موسیقی را بیاموزد و تا به امروز هم در کارش موفق بوده است. با او درباره
نابسامانی موسیقی پاپ و خوانندگانی که این مسیر را انتخاب کردهاند، گفتوگویی انجام
دادهایم که در ادامه میخوانید.
موسیقی فیلم
«آدمک» اولین کار جدی و از آثار شاخص شما بود که در دوران خود بسیار سر و صدا کرد.
در ابتدا مختصری از ساخت این موسیقی و اینکه چگونه وارد این عرصه شدید، بفرمایید؟
من از ۱۷
سالگی
موسیقی را به صورت حرفهای آغاز کردم و با همان سن کم خیلی زود به مرحلهای که باید
رسیدم؛ به طوری که توانستم در مدت یک سال و نیم با اعضای گروهی که سرپرستی آن را برعهده
داشتم، به اجرای برنامه بپردازیم. در یکی از این برنامهها با آقای خسرو هریتاش از
کارگردانان خوب سینما آشنا شدم و این اتفاق آغاز همکاری من و ایشان بود. آقای هریتاش
اصرار داشتند در فیلم «آدمک» که ملودی آن برای یک صدای متفاوت ساخته شده بود، بخوانم
اما من چون سرباز بودم، پیشنهاد کردم یکی از دوستانم به نام فریدون فروغی که نوازنده
جاز بود و صدای خاصی داشت، خوانندگی آن را به عهده بگیرد که مورد موافقت هم قرار گرفت
و البته این کار هم جزو اولین کارهای فریدون محسوب میشد.
دوران سربازیام
در ساری و در سپاه ترویج آبادانی بودم اما چون در مازندران هم کارهای فرهنگی بسیار
رواج داشت، در آنجا به تدریس و آموزش مشغول شدم و در همان جا دوران سربازیام را گذراندم.
زمانی که به تهران آمدم، با آنکه ۲۱ سال بیشتر
نداشتم، توانستم به مانند یک آدم حرفهای وارد بازار کار موسیقی شوم.
قطعاتی چون
«لانه مور» و «یک شب مهتاب» با صدای سیمین غانم و پری زنگنه از آثار آن دوران است.
اما با ساخت قطعه «آدمک» توانستم کاری متفاوت از نظر ملودی و نوع خواندن نسبت به جنس
کارهای آن زمان خلق کنم. البته ناگفته نماند در این زمینه گوش کردن به تکنیک و آثار
فرنگی نیز بسیار تأثیرگذار بود در صورتی که متأسفانه موزیسینها و خوانندههای نسل
امروز به اشتباه و از روی عدم آگاهی روی ملودیهایی که بهتر است اشعار انگلیسی جای
بگیرد، کلام فارسی میگذارند و به خورد مردم میدهند یا تحریرهای راک و بلوز میخوانند.
این سبکها تکنیکهای خوبی دارند اما جوانهای ما باید بدانند ما دارای ریشه هستیم
و سبکهایی چون بلوز و راک از شاخ و برگهای موسیقی ما توانستهاند در دنیا ملودی بسازند
و خود را معرفی کنند. ما هم آن دوران در موسیقی نوگرایی به وجود آوردیم اما نوگرایی
که از ریشههای موسیقیمان سرچشمه گرفته است ما از تکنیکهای خارجی استفاده کردیم نه
از تحریر و ملودیهایشان.
اما با برگزیده
شدن گروه موسیقی «چارتار» در جشنواره موسیقی فجر پی به این نکته بردم که نیاز جامعه
و مخاطبان ما، موسیقی ایرانی است یا زمانی که قطعه دشتی «هنوزم چشمای تو مثل شبهای
پرستاره» که با صدای هنرمندان بسیاری خوانده شده است را ساختم، متوجه شدم استقبال از
این گونه آثار هنوز هم در جامعه وجود دارد. بنابراین باز هم تأکید دارم نباید موسیقی
فرنگی را وارد موسیقی ایرانی کرد بلکه بهتر است ریشههای موسیقی ایرانی با تلفیقی از
تکنیک فرنگی به کار برده شود به طوری که شنونده رادیو و تلویزیون مسموم نشود.
در دوران شما
هنرمندان مطرح بسیاری فعالیت داشتند که اغلب آنان براساس الگو و تجربه دیگران در موسیقی
پاپ فعالیت میکردند اما آیا قبول دارید امروزه موسیقی پاپ دچار نابسامانی شده است؟
بله. این اتفاق
تنها به این علت است که از موسیقی فرنگی تقلید میکنند.
خب هنرمندانی
چون شما یا آقای فریدون شهبازیان به عنوان پیشکسوتان موسیقی پاپ تدبیری برای این نابسامانی
ندارید؟
بله حتماً.
البته اگر قدرت یا نفوذی داشتم زیرا آثار فعلی کاملاً طعم و بوی موسیقی غربی با تلفیقی
از شعر فارسی است.
یعنی وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی با موسیقیهایی با طعم و بوی غربی موافقت دارد؟
خیر. متأسفانه
مشکل این وزارتخانه نداشتن کارشناس خوب است.
اما کارشناسانی
که در دفتر موسیقی حضور دارند و به اشعار، ترانهها و ملودیهایی مجوز میدهند، اکثراً
از تجربه موسیقایی برخوردارند. یعنی این افراد نگاهی به محتوای ترانه و موسیقی ندارند؟
موسیقی هنری
است که نمیتوان مانع از آزادی آن بود. به طور مثال امروزه میبینیم هنرمندان زیرزمینی
به فعالیت خود مشغولند و حتی به مرور زمان مجوز خود را از دفتر موسیقی میگیرند. البته
من به شخصه مخالفتی با این مسأله ندارم و بهتر است کار خودشان را انجام بدهند اگر این
دوستان به جایی رسیدند، که کمتر اتفاق میافتد، حتماً استحقاق آن را داشتهاند. حرف
من این است مسئولان موسیقی باید به این نکته توجه داشته باشند هنرمندانی که در زمینه
موسیقی پاپ فعالیت میکنند، نباید ریشه موسیقی ایرانی را فراموش کنند و نگاهشان تنها
به موسیقی غربی باشد به این علت که ما برای این موسیقی زحمت کشیدهایم و از روی ناآگاهی
و بی تجربگی موسیقی پاپ راهاندازی نکردهایم. مسئولان دولتی نباید فعالیت هنرمندانی
چون ما را نادیده بگیرند؛ اگر کسی بتواند برای موسیقی پاپ کاری انجام بدهد، امثال هنرمندانی
چون من، شهبازیان و… هستیم.
در واقع عقیده
شما این است که مسئولان موسیقی تنها به خوراک موسیقایی جامعه و نسل امروز توجه دارند
و مجوز میدهند؟
خیر. وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی تا آنجا که بتواند، سعی کرده جلوی این اتفاقات بایستد اما بعضی
مواقع دیگر اوضاع از دست همه خارج است و کاری نمیشود کرد. بنابراین میبینیم جامعه
آرام آرام به این سمت کشیده میشود. اما تأکید میکنم اگر گروه «چارتار» حائز مقام
نمیشد، هیچگاه این خوشبینی را نداشتم.
یعنی هنرمندان
موسیقی پاپ امروز دچار گمراهی شدهاند؟
هنرمندان امروز
ما نه اینکه گمراه شده باشند بلکه اگر مسیر درست را بدانند، امکان ندارد آن را ادامه
بدهند در واقع متأسفانه چون در این راه تشویق شدند و مورد استقبال قرار گرفتند، ادامه
مسیر دادند؛ اما اگر من در جایگاه این افراد قرار بگیرم، سعی میکنم بیشتر به ریشههای
موسیقی ایرانی توجه داشته باشم تا موسیقی سیاهپوستان.
امثال این
هنرمندان که به آن اشاره کردید، آیا تا به امروز برای آموزش یا بهره بردن از تجارب،
از شما درخواست راهنمایی داشتهاند؟
بله. هنرمندان
بسیاری چون فریدون آسرایی، مانی رهنما، نیما مسیحا و… با من همکاری داشتهاند اما یک
دست صدا ندارد و به تنهایی نمیتوانم به کمک موسیقی پاپ بروم بلکه این اتفاقات باید
در خود جامعه حل شود و جا بیفتد. نسل امروز ما باید بدانند که ۱۰
هزار
سال گذشته هم موسیقی داشتهایم و موسیقی ما از قدمت بالایی برخوردار است. این سبک موسیقیها
یا موسیقیهای بلوز برای سیاهپوستان جذابیت دارد البته برای ما هم زیبا است اما به
این شرط که تحت تأثیر آن قرار نگیریم و از آن عبور کنیم نه اینکه کاملاً معیار کار
را آن قرار بدهیم. بهطور مثال روی یک موسیقی بلوز شعر حافظ قرار بگیرد. ناگفته نماند
خود من هم این کار را انجام دادهام اما تلفیقی زیبا و بجا. به طور مثال سال ۵۳
قطعه
«گوهر یکدانه» که جزو کارهای اولیه من بود، با شعری از حافظ را در دو پارت آهنگسازی
کردم. این کار با موسیقی پاپ آغاز میشود و با موسیقی سنتی و آواز به اتمام میرسد
اتفاقاً بسیار مورد استقبال قرار گرفت. هنرمندان امروز ما نیز باید به دنبال کارهایی
بروند که مانا باشد نه اینکه در کوچه بازارهای میسیسیپی اتفاق افتاده است.
شاید مخاطبان
موسیقی چندان آگاهی ندارند که این موسیقی تقلیدی از به طور مثال سیاهپوستان است؟
خیر. مخاطبان
آگاه؛ موسیقی خوب و بد را به درستی تشخیص میدهند حتی در بسیاری از مواقع این نوع تحریرها
را دوست ندارند. اگر مردم میگویند آقای شجریان یا قربانی، به این دلیل است که این
هنرمندان تحریر صدا را بخوبی میشناسند. در موسیقی پاپ نیز به همین صورت است. خوانندگان
بسیار توانایی هستند که به شهرت رسیدهاند و امروزه طرفداران بسیاری دارند علت این
محبوبیت هم آموزش موسیقی زیر نظر اساتید بوده است.
اما خوانندگان
موسیقی پاپ دهه ۷۰ که از شاگردان
استادان موسیقی نیز هستند، به مرور زمان کمرنگ شدند؟
این اتفاق
به این علت است که در هر دوره اگر هنرمند فعالیت نداشته باشد، کم کم کنار گذاشته میشود
اما اگر خوانندهای حرفهای باشد و تمام زندگیاش را وقف موسیقی کند، حتماً موفق خواهد
بود. البته این هنرمندان عزیز باید به این نکته توجه داشته باشند در هنر خود نوآوری
به وجود آورند که متأسفانه این هنرمندان جوان مسیر خود را ادامه میدهند و به بیراهگی
میروند. دلیل اصلی این اتفاق هم قطع به یقین فعالیت نداشتن هنرمندانی چون ما است آن
هم به این دلیل است که وقتی زندگی یک هنرمند تأمین نباشد و به اصطلاح گنجشک روزی روزگارش
را بگذراند، مجبور است هیچ فعالیتی نداشته باشد و به عاقبت کار هم نمی اندیشد.
چرا بعد از
انقلاب کمکار شدید؟
کمکار نشدهام
در حال حاضر به دلیل محدودیتها از بسیاری از کارهایم چشمپوشی کردم و در چارچوبی فعالیت
میکنم که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دچار مشکل نشوم. البته بعد از انقلاب حدوداً
۶۰ قطعه موسیقی ساختم اما بدون آنکه صدای آن
را دربیاورم، بسیاری از خوانندگان روی آثارم خواندند؛ شاید هم یکی از دلایل آن بیتوجهی
تهیهکنندگان باشد. امروزه دیگر تهیهکنندهای برای خواننده هزینه نمیکند تنها آلبوم
را میگیرند و پخش میکنند و خواننده مجبور است از جیب خود هزینه کند.
شما هم به
دلیل این بیحمایتیها دیگر به دنبال خوانندگی نرفتید و ترجیح دادید آثارتان بدون نام
و نشانی به خوانندهها سپرده شود!
من برای دل
خودم میخوانم و تمام زندگی من مردم هستند. همین مردم هستند که به من ارج میدهند و
من امروز تورج شعبانخانی هستم. اگر مردم نباشند، تورج هم نیست.
بعد از انقلاب
مردم چقدر شما را میشناسند؟
خیلی کم؛ شاید
به این دلیل که سعی نکردم خیلی خودم را معرفی کنم. پیش از انقلاب تنها با نام تورج
فعالیت میکردم. پدر و مادرم تأکید داشتند نام فامیلیام را هم معرفی کنم اما من میگفتم
دوست ندارم مردم من را بشناسند تا برای یک سیگار خریدن از سر کوچه مجبور شوم لباس مبدل
بپوشم. در واقع با همین نگاه وارد عرصه موسیقی شدم. بعد از انقلاب هم چون موسیقی پاپ
وجود نداشت، حدوداً ۱۷ سال فعالیت
نداشتم.
اوضاع زندگی
به چه صورت میگذشت؟
به سختی تمام
وسایل زندگیام، خانه، ماشین حتی وسایل لوکس و شیکی را که از نوجوانی به آن علاقهمند
بودم و جمعآوری میکردم، به اجبار فروختم.
حمایتی از
شما نشد؟
خیر. چون دوران
جنگ بود ما به احترام شهدا موسیقی پاپ را متوقف کردیم.
کار مناسبتی
هم برای جنگ نساختید؟
من موسیقی
مناسبتی کار نمیکنم ممکن است کار حماسی که پول خوبی هم دارد قبول کنم اما کسی که برای
جنگ موسیقی میسازد، باید برای جنگ بسازد نه من که فعالیتم موسیقی پاپ بود. البته آرزوهای
بسیاری داشتم که اتفاق نیفتاد.
چه آرزویی؟
آموزش موسیقی
به جوانان. مردم ایران بسیار هنرمند و با استعداد هستند و در هر گوشه دنیا هنرشان معرفی
شده است. من به بیشتر آرزوهایم نرسیدم اما مطمئنم آینده بهتر از این خواهد بود چون
فکرهای نویی در ذهنم دارم.
درخصوص این
ایده و فعالیتتان کمکی هم از خانه موسیقی گرفتهاید؟
خیر. من عضو
خانه موسیقی هستم منتهی هیچ حقوقی دریافت نمیکنم و به صورت آزاد فعالیت میکنم.
آیا خانه موسیقی
توانسته به عنوان یک مرکز اصلی از هنرمندان حمایت کند؟
خیر. من هیچ
رضایتی از خانه موسیقی ندارم و به نظر من سیاستگذاریهای این خانه باید تغییر کند.
یک تعداد اسامی در این خانه عضو هستند که شناخته شده نیستند و تنها با دو- سه ماه آموزش
به این خانه راه پیدا کردهاند. در صورتی که خانه موسیقی باید دوغ را از دوشاب تشخیص
بدهد. بنده با رزومه ۳۰۰ اثر موسیقی
فیلم و تئاتر با کسی که یک مدت کوتاه آموزش موسیقی داشته است، در یک ردیف قرار نمیگیرم!!
خواهش من این است که مسئولان خانه موسیقی امثال ما هنرمندان را ناامید نکنند.
باز هم برگردیم
به موسیقی پاپ؛ تعریف شما از موسیقی پاپ چیست؟
موسیقی پاپ
(پاپیولار) یعنی موسیقی روز، موسیقیای که کلمات در آن تازگی دارند و نوآوری به وجود
آمده است. خاطرم است زمانی که با خواننده توانایی چون مازیار کار میکردم، هر فصل او
را یک آدم متفاوت و تقلیدی از یک هنرمند میدیدم. به او گفتم خواننده باید به سبک خود
بخواند و فعالیت کند تا اینکه این اتفاق افتاد و او با یک صدای متفاوت معرفی شد.
نوگرایی که
امروزه در هنرمندان وجود دارد، صحیح است یا غلط؟
تقلید صد درصد
اشتباه. گرایش موسیقی دیگران باید با یک طعم و رنگ دیگر باشد نه مانند همان افراد.
آیا موسیقی
پاپ بیان موضوع اجتماع با ناله و اندوه است؟
خیر. اما متأسفانه
برای آنکه کار بیشتر گل کند و در دل مخاطب بنشیند، این گونه میخوانند. موسیقی پاپ
یک موسیقی مفرح و شاد است، ناله ندارد چون به اندازه کافی در موسیقی سنتی ناله وجود
دارد پس بهتر است نگاه تازهتری به موسیقی پاپ وجود داشته باشد.
امروزه به
گونهای شده است که بازیگر، ورزشکار یا اشخاصی که پول بسیاری دارند، وارد عرصه موسیقی
میشوند، آلبوم منتشر میکنند یا کنسرتی برگزار میکنند و با آنکه عدهای از افراد
در این راه موفق نیستند، اما ترجیح میدهند این کار را تجربه کنند؟
بله. هنر خوانندگی
کار جذابی است و مورد توجه قرار میگیرد اما همه این دوستانی که هنر خوانندگی را انتخاب
میکنند، موفق نیستند بلکه این دوستان غربال میشوند و تنها دو یا سه نفرشان انتخاب
میشوند و مابقی حذف میشوند و تنها یک هزینه اضافی است.
به طور مثال
زمانی که میخواستم با خوانندهای کار کنم، تأکید داشتم اول باید صدای آن خواننده را
بشنوم بعد کار شروع شود البته در این زمینه خواننده را کمک میکردم و با دو سه جلسه
تمرین وقتی صدای او به اصطلاح پختهتر شد، ملودی میساختم. اگر آن خواننده استحقاق
آن را داشت موفق میشود و به جایی که باید میرسد مگر اینکه خودش توانایی این کار را
نداشته باشد. هفت نفر از خوانندگان بنام موسیقی چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب
از همان ابتدای کار با من همکاری داشتند و در واقع آنها را وارد موسیقی کردم. هرچند
تعدادی از این خوانندهها که در آن سوی آب فعالیت میکنند، معرفت نداشتند و هیچ دلجویی
از من نکردند.
برای شما تفاوت
دارد به چه خوانندهای موسیقی آموزش بدهید؟
اگر فردی به
من مراجعه کند و آموزش ندیده باشد، مجبورم با او همکاری کنم و به او آموزش بدهم. حتی
اگر آن کار موفق نشود.
اما امضای
شما پای آن کار خورده است؟
بله. کارهای
بسیاری اسم من پای آن بوده است و رضایتی از آن نداشتم ولی به خاطر حفظ زندگیام مجبور
بودم قبول کنم و سکوت کنم. در واقع هم باید دنیا را داشته باشم هم آخرت را! البته سعی
میکنم این کار کمتر اتفاق بیفتد. امروزه اوضاع به گونهای شده است که پسرم از موسیقی
دلزده شده و به من میگوید چرا مهندسی را ادامه ندادی!!
تهیهکنندگان
موسیقی دراین باره چقدر مؤثر هستند؟
برنامهگذاران
موسیقی مانند عقاب بالای سر یک تعداد افراد نشستهاند و مطمئنم هیچ گاه نمیگذارند
من نوعی کنسرت برگزار کنم.
باز هم تأکید
میکنم برای دلم به موسیقی روی آوردم و برای مردم میخوانم و آهنگ میسازم. رشته تحصیلی
من مهندسی است و به خاطر علاقهام به هنر موسیقی توانستم به کمک زندهیاد مرتضی حنانه
در این کار موفق شوم. زندهیاد حنانه اصول درست موسیقی را به من آموخت اما امروزه نه
جوانان به دنبال هارمونیهای موسیقی میروند و نه امثال هنرمندان دلسوزی چون مرتضی
حنانه دیگر وجود دارد.
این اتفاقات
تنها در موسیقی پاپ وجود دارد یا اینکه موسیقی رپ، راک و… هم به همین صورت است؟
در موسیقی
رپ و راک هم تقلید وجود دارد اما در این نوع موسیقیها هم هنرمندان خوب انتخاب میشوند.
اتفاقاً بسیار کار خوبی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این نوع موسیقیها مجوز
میدهد.
سیاستگذاران
هم در بالا بردن این نوع موسیقیها نقش دارند؟
خیر. این موسیقیها
تنها مخاطبان بسیاری دارند اتفاقاً کسانی که این موسیقی را آزاد کردهاند و مجوز میدهند،
افراد با فکر و شعوری هستند برای اینکه اگر بخواهند این کارها را منع کنند، اوضاع بدتر
خواهد شد مانند موسیقی زیرزمینی که به صورت پنهانی فعالیت میکنند. البته هنرمندان
ما باید با یکدیگر رفاقت داشته باشند نه رقابت اگر هم رقابتی هست، سالم و سازنده باشد.
یعنی معتقدید
اتفاق خوبیاست که محبوبیت موسیقی در دستان هنرمندان موسیقی پاپ افتاده است؟
بله. باید
هم این اتفاق بیفتد جامعه این نوع موسیقی را میپسندد و بهتر است تجربه کند. البته
ناگفته نماند موسیقی سنتی و اصیل ما هم جایگاه خود را دارد و هیچ گاه فراموش نخواهد
شد.
آیا ممنوع
الفعالیت شدن اتفاق خوبی برای یک هنرمند است؟
خیر به عقیده
من، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید پای این هنرمندان بایستد.
خود من به
شخصه در دورهای خودم را از نگاه مردم پنهان کردم و کسی هم سراغی از من نگرفت اما زمانی
که به میان مردم آمدم، متوجه شدم مردم بسیار بامحبت هستند و دوست دارند هنرمند مورد
علاقهشان فعالیت کند.
تلویزیون در
معرفی یک هنرمند چقدر میتواند اثرگذار باشد؟
قطعاً تأثیر
بسیاری خواهد داشت. رسانه ملی میتواند در حمایت و معرفی یک هنرمند مؤثر باشد.
در حال حاضر
چه فعالیتی دارید؟
امروزه فقط
سفارش ترانه میگیرم و روی آن موسیقی میسازم البته سعی میکنم ترانههایی باشد که
در ذهن مردم جرقه ایجاد کند. به هرحال خواننده سرمایهاش را هزینه میکند باید او را
تشویق کرد و کار درست را برای او انجام داد. البته یک تعداد از دوستان چندان دلسوز
نیستند.
تصمیم ندارید
کنسرتی برگزار کنید؟
بله حتماً
در این فکر هستم و میخواهم تعدادی از رپرتوارهایی که از گذشته باقی مانده است به قول
معروف زیر خاکی هستند و در سالهای گذشته ساخته شده را اجرا کنم.
موسیقی فیلم
چطور؟
چون چند سالی
در این کار وقفه ایجاد کردم در حال حاضر پیشنهاد خوبی ندارم. البته کارهای خوب زیاد
شنیدهام مانند موسیقی فیلم «شهرزاد» که بسیار زیبا و بجا بود و این یعنی انرژی مثبت
از یک موسیقی.
چشمانداز
شما از موسیقی پاپ چیست؟
ناامید نیستم!!
فکر میکنم موسیقی پاپ آینده خوبی خواهد داشت البته با زحمتهای بسیار آقای مرادخانی
معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قطعاً شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر