۱۳۹۵ خرداد ۱۶, یکشنبه

گفتگوی اختصاصی قدیمی ها با محمد نوری: لاله زار دانشگاه هنرمندانِ مردمی بود / هنرمندی مشتی تر از آغاسی و سوسن ندیدم / بیش از 1000 آهنگ ساختم







قدیمی ها - علی رجبی و محسن کارگر: نامش با خاطرات و دوران شکوه لاله زار قدیم پیوند خورده، کسی که پا به پای هنرمندان دستانش آرشه ویولن را لمس کرد، اینک دست هایش دیگر توان نواختن ندارد و تنها با حسرت بسیار، پک های قلیان را بیرون می دهد، پک های حسرت انگیز از لاله زاری که از آن به نام دانشگاه هنرمندان ایران یاد می کند و به نیکی از آن حرف می زند، در این میان «محمد نوری» دلش از خوانندگانی که دیگر مرام گذشته را ندارند و تنها به فکر مادیات هستند، گلایه می کند. محمد نوری بیش از نیم قرن در نوازندگی در سبک های مختلف از جمله سبک هندی، عربی و ترکی سابقه دارد و علاوه بر آن دستی هم در آهنگسازی داشته از کارهای ماندگار او می توان به آهنگ های «با تو قهرم»، «بت پرست»، «تو سفر کردی» با صدای زنده یاد آغاسی نام برد. وی بیش از 1000 ترانه در کارنامه هنری خود دارد که برای خوانندگان مختلف از جمله جواد یساری، عباس قادری، حسن شجاعی، شهپر، پور سعید و... ساخته است. با گذشت زمان ایشان نیز در بعد از انقلاب در ترکیه علاوه بر نوازندگی و آهنگسازی به کار کاباره داری مشغول می شود و در معرفی هنرمندنی به نام امید نقش موثری داشته است.
گفتگویی که در ادامه از نظرتان می گذرد، گفتگویی اختصاصی مجله اینترنتی قدیمی ها با محمد نوری، نوازنده و آهنگساز است.

در درجه اول خوشحال هستیم با شمایی که عمری در لاله زار پا به پای هنرمندان نوازندگی کردید گفتگو می کنیم، به عنوان سوال اول از بیوگرافی خودتان کمی بگویید؟
من محمد نوری، متولد سال 1327 هستم، الان 68 ساله ام و کارم را از سال 1339 به طور حرفه ای از محله ارباب جمشید شروع کردم. تحصیلاتم را در حدود سه سال در هنرستان موسیقی گذراندم، رئیس این هنرستان استاد حسین دهلوی و استاد خودم زاوِن بود. سه سال در محله ارباب جمشید کار کردم.

قبل از اینکه وارد بحث فعالیت شما بشویم، آشنایی شما با ویولن از کجا شروع شد؟
پدرم خودش نوازنده ویولن بود، ابتدا از ایشان تقلید می کردم، ولی بعدش به هنرستان آمدم. کارم را سال های خیلی دور در کافه جمشید با بانو روح انگیز شروع کردم، آنقدر کوچیک بودم که قدم به میکروفن نمی رسید، روی صندلی می ایستادم. ابتدا من اصیل ایرانی می زدم.

پس بعد از این شما رفتید روی سبک لاله زاری یا کوچه باغی؟
نه، سبک کوچه بازاری یا لاله زاری اصلا معنی ندارد، در اصل نوازند باید نوازنده باشد. در کافه جمشید چند تا از دوستان، سبکی عربی می نواختند و این کار همراه با رقص بود، من علاقه مند شدم و آمدم در خانه مدتی روی سبک عربی تمرین کردم. بعد از مدتی به سبک هندی گرایش پیدا کردم و در آن موفق بودم که اسم من «ممد هندی» شد و از این اسم خوشم نیامد. سپس به سمت موزیک ترک یا همان ترک استامبولی روی آوردم.

شما از خواننده ای به نام «روح انگیز» که در کافه «جمشید» کار می کرد نام بردید، چه خوانندگان زن دیگری در آنجا بودند؟
آفت هم بود و من زیاد او را نمی شناختم، ما در کافه های آن زمان خواننده مرد به آن صورت نداشتیم و بیشتر خواننده ها زن بودند مثل مهوش، پریوش، شهپر و... که هر کدام از اینها در کارشان ستونی بودند و آقایان خواننده به ندرت در کافه ها بودند.

محمد نوری



پس خوانندگانی مثل قاسم جبلی چگونه ظهور کردند؟
قاسم جبلی اولین کسی بود که سبک عربی را به ایران آورد و من هم در آن سبک کار کردم، ولی بعدش دیگر علاقه ای به این سبک نداشتم.
سبک کوچه بازاری، کوچه باغی و یا لاله زاری سبک های هستند که در میان مردم جا افتاده بودند و عامه پسند شده بودند، مثل حالا که سبک پاپ هم میان مردم بسیار عامه پسند هست.

از کافه جمشید چه طور به لاله زار آمدید؟
چند تا از بچه های نوازنده از جمله استاد جواد پاگلی که استاد حروف ایران بودف به دنبال من برای کار در لاله زار آمد. من پنج سال در کنار استاد داود کاظمی عربی می نواختند، او با داود مقامی کار می کرد و من به جای او با داود مقامی حدود 7 سال کار کردم. همکاری ام با مقامی از سال 1345-1346 تا زمانی که فوت کرد، ادامه داشت. من در همان زمانم علاوه بر داود مقامی با خانم شهپر در تئاتر «پارس» در لاله زار کار می کردم.

مدیریت تئاتر پارس چه کسی بود؟
آقای منظوری بود. باید بگویم در همه کاباره ها، کافه ها و تئاترهای لاله زار کار کردم.

قصه فوت داود مقامی چی بود؟
ایشان پایش در اثر آتش سوزی، کرسی های قدیمی سوخت و بعدش با ایشان به مناطقی در اهواز به نام آقاجاری رفتیم و ایشان مبتلا به تومور مغزی شد که در بیمارستان شماره 2 جاده قدیم درگذشت.

خیلی شایعه کردند که کسی به نام «رضا مقامی» که سبک «داود مقامی» را دنبال می کند با او نسبتی دارد، درست است؟
نه، ایشان هیچ نسبتی با داوود مقامی ندارد و اصلا هم رفاقتی با هم نداشتند، چون سن ایشان به داود نمی خورد. البته دستش درد نکنه سبکش را زنده کرد و خوب می خواند.


محمد نوری



از سال 1351 به بعد با کی وارد کار شدید؟
سال 1348 مرحوم نعمت الله آغاسی به تهران آمد و کارش را از کافه «سوسن» شروع کرد. بچه های نوازنده مثل زنده یادان ناصر تبریزی و ناصر آهنیان ایشان را به تئاتر «پارس» آوردند و علی نظری در آنجا می خواند، نوازندگان علی نظری آمدند با آغاسی کار کردند، ولی من با علی نظری ادامه دادم. تا اینکه بعد از یکی دو سال خودم به جمع نوازندگان آغاسی پیوستم و همان اوایل 1351 شد. بعد از 25 سال هم با آغاسی بودم.

غیر از نوازندگی شما هم دستی در آهنگسازی داشتید، اولین آهنگ شما چه بود؟
سال 1342 اولین آهنگم را برای عباس قادری به نام «راحله چشات قشنگه» ساختم و من او را به لاله زار آوردم. او آن زمان شناخته نشده بود، ولی با گذاشت زمان شناخته شد و صدایش لنگه ندارد. آهنگ های زیادی به آغاسی، عباس قادری، نصرالله آشتیانی، داود کلهر و حسن شجاعی دادم. آهنگ هایی که به آغاسی دادم به نام های با «تو قهرم»، «تو سفر کردی»، «بت پرست»، «چه گلی کاشتی» و چند آهنگ بندری بود. بیش از 1000 آهنگ ساختم.

آهنگ «نامه رسان» حسن شجاعی مال شما بود؟
نه، من فقط نوازنده این کار بودم و او در کاباره «مولن رژ» و «تالی هو» کار می کرد.

از لاله زار قدیم چه حرفی دارید؟
کمپانی های بزرگ پخش صفحه موسیقی در لاله زار شعبه داشتند و کسی که می خواست به محبوبیت و شهرت برسد باید به لاله زار برای کار می آمد. لاله زار دانشگاه هنرمندان بود و اگر لاله زار را نمی دید یعنی خواننده و نوازنده نبود. حتی آنهایی که لاله زار نیامدند و ادعا می کردند که پاشون به لاله زار نرسید، آنها خواننده نبودند. گوگوش که خودش امروزه ملکه موزیک ایران هست، کارش را در دهه 40 با پدرش، صابر آتشین در تئاتر «پارس»، اگر اشتباه نکنم، شروع کرد. بانو دلکش در تئاتر «دهقان» بود، زنده یاد روانبخش در تئاتر «نصر» بود. در اصل خواننده هایی که خیلی موفق بودند، کارشان را از لاله زار شروع کردند. البته در همان لاله زاری که من از آن به نام دانشگاه هنرمندان یاد می کنم، فساد هم بود.



محمد نوری

آیا گوگوش بعد از ازدواجش با محمود قربانی خواننده شد؟
نه، گوگوش قبل از این خواننده بود. محمود قربانی صاحب کاباره «میامی» بود و وقتی گوگوش آمد با این کاباره همکاری کند، این همکاری منجر به ازدواجش با قربانی شد.

داستان زندگی مریم روح پرور چه بود، اصلا چه زمانی فوت کرد؟
مریم روح پرور از اهواز به تهران آمده بود. او اُم کلثوم ایران لقب گرفت و واقعا اُم کلثوم ایران بود. بعد از انقلاب از نظر روحی مشکل پیدا کرد نه به خاطر مسائل مالی، چون از نظر مالی تامین بود، ولی دیگر روح و روان خوبی نداشت. یه خاطره از روحپرور بگویم، اینکه او بعد از انقلاب پیش ما در ترکیه آمد و چون دیدم روح و روان درستی ندارد به او گفتم به ایران برود، همان موقعه شب ژانویه بود و کاباره ما به دلیل اجرای سعید پور سعید شلوغ بود. ابراهیم تاتلیسس در کاباره اش همان شب اجرا داشت و مریم روحپرور داشت در محله ای به نام لالوی (آکسرای) راه می رفت، چند تا از بچه های ترکیه دست او را می گیرند و به کاباره ابراهیم تاتلیسس می برند و در حین اجرا این بچه ها اعلام می کنند که یکی از خوانندگان خوب زن ایران اینجاست، ابراهیم فکر می کند که او یک خواننده معمولی هست، روحپرور را روی صحنه دعوت می کند، ابتدا روح پرور می خواند و بعد ابراهیم و به صورت سوال و جوابی برای هم برنامه اجرا می کنند تا اینکه روحپرور یک اوج می گیرند و با صدای بلند و رسا اجرا می کند، ابراهیم می ماند و همان موقعه تو میکروفن اعلام می کند، تنها خواننده ای که روی مرا کم کرد، ایشان بود.
روحپرور بسیار از نظر ظاهری زیبا بود و در قبل از انقلاب کسی عاشق او می شود و به او اسید می پاشد. او در اوسط دهه 70 در تهران فوت می کند و من او را در بهشت زهرا در یک قطعه معمولی به خاک سپردم.

در قطعه هنرمندان بهشت زهرا خاک نشد!
نه، من نظرم این هست که ما هنرمندان از توده مردم به وجود آمدیم و در توده مردم به خاک می رویم. به نظرم قطعه هنرمندان معنی خاصی ندارد.


 
 
علی رجبی و محمد نوری



در میان آهنگ هایی که ساختید کدام را بیشتر دوست دارید؟
من «باتو قهرم» با صدای آغاسی را دوست دارم که ایشان تا زمانی که زنده بود، در هر برنامه و مراسم ابتدا این آهنگ را می خواند، حتی زمانی که فوت کرد روی عکسش نوشته بوند «تو سفر کردی به سلامت».
آهنگ بندری به نام «دریا دریا» به یاسین دادم که خیلی گل کرد. یک آلبوم کار به پور سعید دادم شامل آهنگ های به «ارزون دل نمیدم به کسی»، «شعله شکسته»، «عجب صبری خداد دارد» و... آهنگ «دعوت» از زنده یاد انوش هم بسیار صدا کرد که یکی از ساخته هایم هست و بعد از آن شهرام صولتی آن را بازخوانی کرد.

شما در راهیابی خوانندگانی در بعد از انقلاب نقش داشتید همچون امید، کمی از این موضوع بگویید؟
من سال 1363 به ترکیه رفتم و آنجا کار کردم. امید در مغازه تابلو نویسی در ترکیه کار می کرد و تابلوهای مغازه را می نوشت. روزی ما در جزیزه ای به نام «بویوک آدا» بودیم، دیدیم صدای قشنگی می آید، پرسیدم این کیه؟ گفتند: این امید هست و در مغازه ارسلان نامی کار می کند. من در آنجا کاباره داشتم و تا 12 سال در آنجا بودم. بلاخره من امید را در کاباره ام آوردم و 7 سال در آنجا کار کرد تا اینکه روزی یکی از دوستانم آمد در اروپا کنسرت بگذارد و ما ایشان را با خودمان به اروپا بردیم و از آن کنسرت به بعد امید، امید شد. این داستان مربوط به 23 سال پیش هست.

غیر از امید چه خوانندگان دیگری در کاباره شما کار می کردند؟
جواد یساری، عباس قادری، داود کلهر، امیر شاملو، عباس گلپایگانی، زنده یاد انوش و بیشتر خوانندگانی که در داخل دیگر نمی توانستند، کار کنند در آنجا بودند و بلاخره آنجا سفره ای پهن بود.

آیا شما برای هنرمندان موسیقی پاپ در قبل از انقلاب هم آهنگ ساختید؟
من یک چیزی را به شما بگویم، پرفروش ترین صفحه های موسیقی در لاله زار مربوط به آغاسی، عباس قادری و بعد جواد یساری بود و لزومی نداشت ما با خوانندگان موسیقی پاپ و یا خوانندگان رادیو همکاری کنیم.

حتی دوست نداشتید وارد رادیو شوید؟
اصلا دوست نداشتیم، با اینکه شرایط کار در آنجا را هم داشتیم. از طرفی درآمد ما آن زمان صد برابر هنرمندان رادیویی و فرهنگ و هنر بود و هیچ لزومی و احتیاجی برای کار در رادیو و همکاری با خوانندگانی، غیر از خوانندگان لاله زار نداشتیم. یعنی واضح بگویم درآمد من در سال 1353 و همکاری ام با آغاسی ماهیانه 180 هزار تومان بود. با این رقم من می توانستیم چند ملک بخرم و نیازی نبود برای 50 تومان با خواننده ای در رادیو کار کنم.


محمد نوری



بیشترین درآمد شما برای کدام آهنگسازی بود؟
مبلغ 2 میلیون تومان برای آهنگ «با تو قهرم» در سال 1352 بود، درضمن خدا بیامرز آغاسی یک پیراهن هم به من کادو داد. مشتی تر و با مرام تر از آغاسی و سوسن هیچ هنرمندی نبود.

از سوسن خاطره ای در ذهن ندارید؟
سوسن کارهایش همه خاطره بود، من با او کار کردم، ولی آهنگی برایش نساختم. سوسن خواننده ای بود که حدود 90 درصد حقوقش را به محرومین می بخشید. بسیار متاسفم که در غربت با وضع بدی فوت کرد. در احسان کردن، سه نفر زبان زد بودند، سوسن، آغاسی و مهوش.

همکاری شما با جمشید نجفی و گیتا چطور بود؟
من به این دو خواننده آهنگی ندادم، ولی نوازنده اکثر کارهای ضبط شده از اینها بودم.

کارهای ضبط در قدیم در کدام استودیو ضبط می شد؟
ما در استودیویی در خیابان «درختی قدیم» کارهایمان را ضبط می کردیم که اپراتور این استودیو آقای شابک بود. بعد در استودیو «صبا» نزد آقای عابدینی می رفتیم که رحیم شبخیز برادر حمید شبخیز هم در آنجا بود.

کار شما بعد از انقلاب به کجا رسید؟
4 سال ابتدای انقلاب را بیکار بودم. سال 1371 با پور سعید کاری را آماده کردم و ایشان به عنوان یک آلبوم با همان اسم آهنگ هایی که در سوالات قبل گفتم، منتشر کرد. متاسفانه وقتی این کار گل کرد، یقه ما را در اینجا چسبیدند!

چرا هیچ وقت برای ادامه کار در غربت ساکن نشدید؟
آن هنرمندانی که خارج از کشور به هر دلیلی رفتند و ماندند، اشتباه کردند! من بچه بازارچه قوام الدوله و بزرگ شده شهر ری هستم، وقتی تو این قسمت ها قدم می زنم روحم تازه می شود. من ایران را به دنیا نمی فروشم، نه اینکه برای این حرفم ترس و واهمه از کسی داشته باشم، بلکه حرف دلم را می زنم. من کلی جا با هنرمندان از امریکا، کانادا و کشورهای عربی رفتم، حتی 8 سال در دبی بودم و هر جا رفتم، بیشتر از سه ماه نتوانستم بمانم، چون دلم برای محله ام و آدم هاش تنگ می شد.

امروزه آهنگی در دست تولید دارید؟
الان در این وضیعتی که کشورمون دچار شده، شرایطی نیست که ما کار بکنیم، آن هم از نظر مالی است، نه کمپانی هست، نه اسپانسر. اکثر کسانی که الان دارند کار می کنند، به خاطر شهرت هست چون سرمایه برگشت پذیر نیست.




محمد نوری


راز موفقیت و ماندگار های آهنگ های قدیم نسبت به امروز در چیست؟
شعر و آهنگ های آن موقعه معنی داشت، ولی الان شعر و آهنگ ها اسباب بازی بچه ها شده. میاند عده ای کمی از آهنگ ها را بالا و پایین می کنند و بعدم آهنگ ها را خراب می کنند و کارهایشان یکبار مصرف هست. ناگفته نماند که الانم کارهای خوب هم هست، مثل محمد اصفهانی، احسان خواجه امیری، محسن چاوشی. من عاشق صدای محسن چاوشی ام.

آیا با خواننداگان لوس آنجلس همکاری داشتید؟
یه سری از هنرمندان هستند که نزدیک به سبک کوچه بازاری می خوانند و بعضی از کارهایشان را ما اینجا تهیه و تنظیم می کنیم مثل شهاب. عده ای از خوانندگانم، کارهایم را بازخوانی کردند.

حرفی و سوالی هست که نپرسیده باشم؟
حرف اینقدر دارم، ولی اینقدر ذهنم کور هست که نمی دانم از کی و چی بگویم.

دلتون نگرفته؟
نه، من فقط دلم از خواننده ها گرفته از خوانندگانی که یک عمری باهاشون کار کردم حالا که به شهرتی رسیدند، دیگر از ما یادی نمی کنند. متاسفانه خوانندهای ما همیشه فکر پول هستند واقعا نمی دانم چی بگویم. من ضد این خواننده ها هستم چرا که ما مال مردم هستیم، نه مال پول. شاید شما بدانید و منم می دانم که فلان خواننده قدیمی الان یک عکس یادگاری با طرفدارانش نمی گیرد و خودش را از مردم جدا می داند. ما هنرمندان کوچه بازاری هستیم که از دل مردم سبز شدیم، ولی متاسفانه عده ای علیه این منش دارند، ادامه می دهند. همین طور که مردم فلان خواننده ای مثل ابی یا گوگوش را بالا می برند، همین مردم به راحتی فلان خواننده را به خاطر شخصیتش پایین می کشند.

آرزوی شما چیست؟
کسانی که مرا می شناسند، می دانند من کی بودم و چی بودم. منی که در آن سال ها کلی درآمد داشتم باید الان در بهترین رفاه زندگی کنم، ولی هیچ اندوخته مالی ندارم، ولی به جایش کلی رفیق و دوست خوب، شخصیت و آبرو دارم. چهار فرزند دارم، پسری دارم حدود 50 ساله که طلاسازی دارد، دخترم فوق لیسانس موسیقی هست و در کارش موفق هست. پسر دوم، قهرمان پینگ پنک هست و مقیم آمریکاست و پسر آخرم لیسانس موسیقی هست. بسیار بچه های خوبی دارم و این برایم کافی است و آرزوی موفقیت برایشان دارم.




جهانگیر و محمد نوری

 محسن کارگر و محمد نوری

جمشید نجفی و محمد نوری

رجب بهلولی و محمد نوری

محمد نوری و هنرمندان

 عکس های مصاحبه: محسن کارگر و علی رجبی
فرستنده عکس های خاطره انگیز: توحید رحمان خواه

هیچ نظری موجود نیست: