۱۳۹۴ مرداد ۱۹, دوشنبه

گفتگوی اختصاصی قدیمی ها با افسانه ملک: من خواننده اول همه ارکستر ها بودم



قدیمی ها - علی رجبی و محمد رفیعی: بانو افسانه ملک خواننده ای است که کار خود در وزارت «فرهنگ و هنر» آغاز کرد و با ارکستر بزرگانی چون فرامرز پایور، عماد رام، رحمت الله بدیعی، محمد حیدری و پورتراب همکاری داشت، حاصل این همکاری ها در آثاری همچون «چشم به راه»، «دریغا»، «زلف سیه»، «من چو ماهم»، «عاشق افسونگر» و... به چشم می خورد. ازدواج هنری او با زنده یاد حسین ملک در سال 1356 برگی دیگر از بیوگرافی او را ورق می زد که در پشت آن آموخته های هنری بسیاری برایش به ارمغان آورد.
آنچه در ادامه به نظرتان می رسد، گفتگوی اختصاصی گروه مجله اینترنتی قدیمی ها با بانو افسانه ملک، خواننده قدیمی وزارت «فرهنگ و هنر» است که برای اولین بار از فضای مجازی در اختیار علاقه مندان قرار می گیرد.

اگر مایل هستید، بگویید متولد چه سالی هستید؟
من متولد آذر ماه سال 1321 هستم. من هیچ وقت از گفتن تاریخ تولدم اجتناب نکردم، چرا که چهره انسان، تاریخ تولد را می گوید.

در چه زمانی وارد حیطه هنر شدید؟
من از کودکی وارد هنر شدم و 17 ساله بودم که به هنرستان موسیقی زیر نظر استاد دوامی، محمد علی امیر جاهد و محمود کریمی ردیف ها را آموختم. بعد از آن جا به وزارت «فرهنگ و هنر» معرفی شدم که حدودا سال 1339 بود و اولین برنامه خودم را به صورت زنده در تلویزیون اجرا کردم.

افسانه ملک
با چه کسانی در وزارت «فرهنگ و هنر» همکاری داشتید؟
من خواننده اول همه ارکستر ها بودم که با اکثر خواننده ها در وزارت فرهنگ و هنر همکار بودم. در ابتدا با ارکستر فرامرز پایور، سپس با عماد رام، محمد حیدری، رحمت الله بدیعی، و آقای پور تراب در آن جا همکاری داشتم. کار با ارکستر زنده یاد عماد رام بسیار سخت بودم.

همکاری وزارت «فرهنگ و هنر» با برنامه گل ها در رادیو چگونه بود؟
اصولا وزارت «فرهنگ و هنر» برنامه ضبط می کرد و در اختیار برنامه «گلها» در رادیو می گذاشت و کارها به صورت موسیقی ایرانی پخش می شد. یادم هست، شب های سه شنبه، در برنامه می خواندم و آن ها برای پخش به رادیو می فرستادند.

راهیابی هنرمندان به این اداره چگونه بود؟
معمولا وزارت «فرهنگ و هنر» کارش بیشتر با «هنرهای زیبا» در ارتباط بود، ولی رادیو همه جور هنرمندی را در خودش راه می داد. هنرهای زیبا سطح بسیار بالاتری داشت و همین طوری خواننده و نوازنده قبول نمی کرد. با وجودی این که معرفم به رادیو آقایان کریمی، دوامی و وصفی بوند، حتی از منم برای ورود به کار امتحان گرفتند. یادم هست کامل دستگاه شور را با تمام مایه ها، برای امتحان رو به رو وزیر خواندم و ارکستر من، محمد حیدری بود. من امتحان بسیار سختی دادم و کل ردیف ها را اجرا کردم.

افسانه ملک
با توجه به حرف خودتان که گفتید خوانندگان «رادیو» با وزارت «فرهنگ و هنر» فرق داشتند، چه تفاوت هایی ببین این خوانندگان بود؟
خواننده های رادیو می توانستند در کاباره ها و مجالس مختلف بخوانند، ولی خواننده وزارت «فرهنگ و هنر» حتی اجازه نداشت در خانه خودش بخواند، اگر می خواند، اخراج می شد. این اداره خیلی خیلی قوانین سختی داشت و حتی ما خوانندگان می گفتیم: وزارت «فرهنگ و هنر» نظام وظیفه است و ما نظامی هستیم (باخنده).
اصلا در آنجا حق نداشتند، دو نفر با هم حرف بزنند. به فرض مثال اگر شما شبی در خانه ام مهمان بودید و من برای شما مقداری می خواندم، صبح مرا احضار می کردند. ما با یک حقوق اداری زندگی را سپری می کردیم، ولی بارها خوانندگان دیگر به من پیشنهاد دادند که از این اداره استعفا بدهم، ولی هیچ وقت، حاضر نشدم جایی (کاباره ها و مجالس ها) که همه دارند حرف می زنند، چه برسد به جایی که می خندند، برنامه ای اجرا کنم. چون در هر جایی نمی شود اصالت یک هنرمند را حفظ کرد، مثلا آیا امروزه بیشتر حسن کسایی را می شناسند یا آن هنرمندی که در کاباره نوازندگی می کند. اصولا هر چیز اصیلی، ماندگار می شود.

با توجه به سخت گیرهای این اداره می توانستید به راحتی استعفا بدهید؟
بله امکانش بود، ولی اگر میلیاردها به من می دادند، حاضر نبودم استعفا بدهم.

چه خوانندگانی دیگری به غیر از شما در این اداره کار می کردند؟
اینقدر شرایط کار در وزارت «فرهنگ و هنر» سخت بود که تعداد خوانندگان زیاد نبود. خوانندگانی همچون  احمد ابراهیمی، خاطره پروانه، افخم مهاجر، پریوش ستوده، محمود نخست، نادر گلچین و عماد رام بودند که بعد از این من از اداره رفتم. البته من اولین خواننده ای بودم که در این اداره با ردیف ها کارم را شروع کردم. به یادم دارم اولین برنامه ای که اجرا کردم، یک آواز کامل افشاری را خواندم و خواننده ای بودم که آواز می خواندم.

این اداره چه برنامه هایی را برای کنسرت های خارج از کشور تدارک می دید؟
ما کل سال برنامه داشتیم و برایمان در خارج از کشور برنامه می گذاشتند. برنامه های فرهنگی بسیاری داشتیم که از طرف دانشگاه های کشورهای خارجی دعوت می شدیم، جالب اینکه من موقع برنامه های جشن «هنر»، در خارج از کشور برنامه داشتم. به یاد دارم در توکیو در سالن 10 هزار نفری بدون میکروفن برنامه اجرا کردم و صدایم به انتهای سال می رسید.

افسانه ملک و علی رجبی
چه تعداد آثار در سال های قبل از انقلاب خواندید؟
در حدود 400 کار را خواندم که کامل موجود نیست، متاسفانه وزیر ما آن موقع در وزارت «فرهنگ و هنر» اصلا اجازه نمی داد از ما صفحه و کاست ضبط کنند. این شرایط حتی برای خوانندگان مرد هم اینگونه بود و خلاصه ما در یک محیط کاملا بسته بودیم. یادم هست من یک آهنگی به نام «در این حال مستی» با آهنگ عماد رام به همراه چند کار را خوانده بودم که حتی کارهای طراحی لیبل آن هم انجام شد، ولی اجازه ندادند به صورت صفحه منتشر بشود. برای این موضوع به وزیر گفتم: چرا نمی گذارید صدای ما بر روی صفحه ضبط بشود؟ گفت: آیا قیمت صدای شما 2 تومنه، می خواهی با صدای شما صفحه بزنند و با 2 تومن صدای شما را بشنوند. منم با شنیدن این حرف دیگر چیزی نگفتم. از طرفی مقداری هم حق داشتند، چون دوست نداشتند کار ما خراب بشود، ولی خواننده های رادیو همه جا می خوانند و این مسئله کار را خراب می کرد. ما فقط برنامه های اداره را اجرا می کردیم و بعد از آن که تالار رودکی ساخته شد، به صورت ماهیانه اجراهایی در آن جا داشتیم. به غیر از آن برنامه هایی در شهرستان ها و خارج از کشور اجرا می کردیم.

در تالار رودکی با چه ارکسترهایی همکاری داشتید؟
در تالار رودکی بیشتر با ارکستر فرامرز پایور و سیمین آقارضی و افلیا پرتو همکاری داشتم.

در مورد زندگی مشترک خود با زنده یاد حسین ملک توضیح بدهید؟
من با زنده یاد حسین ملک سال 1356 ازدواج کردم و زندگی مشترک ما تا 1378 زمان فوت ایشان ادامه داشت. حاصل ازدواجمان دو دختر بود. او از نظر هنری در کارش استاد بود و تنها نوازنده ای بود که هم ردیف های آوازی و سازی را خوب می دانست و من از این آموخته ها بسیار استفاده کردم.
ما آن زمان در کرج زندگی می کردیم و تمامی نوازنده ها، شاعران و خوانندگان به دیدار او می آمدند، از جمله فرامرز پایور، جلیل شهناز، محمدرضا شجریان و با همه بزرگان هنری لف و نشر داشت.

علت فوت زنده یاد حسین ملک چه بود؟
ملک دیابت داشت و آن اواخر این بیماری به کلیه هایش لطمه زد و تا چند سال دیالیز می کرد، او نهایتا در 13 آبان ماه سال 1378 درگذشت.

زنده یاد حسین ملک، افسانه ملک و ماه تابان (فرزندشان)
شما با اسد الله ملک ارتباط خویشاوندی دارید، چگونه ایشان از وزارت «فرهنگ و هنر» خارج و رادیویی شد؟
قضیه مرحوم اسدالله ملک اینگونه نیست، او یک اختلافی با این اداره پیدا کرد و از آن جا رفت، نه اینکه بخواهد در آنجا کار بکند و خود ایشان هم هرگز رادیویی نشد، البته شاید برنامه هایش را برای پخش از رادیو پخش می کردند. وقتی شما می گویید او رادیویی شد، بحث کاملا فرق می کند در صورتی که ایشان به دلیل سخت گیرهای زیاد اداره «فرهنگ و هنر» سر موضوعاتی اختلاف پیدا کرد و مجبور شد از آن جا برود. بلاخره هنرمند از جایی که برود باید جایی را برای خودش آماده کند، منتها ابتدا خوب کار کرد و بعد از مدتی اصلا کار نکرد. بهترین کارهایش با محمود خوانساری بود و وقتی خوانساری فوت کرد، خیلی اسدالله ملک لطمه خورد، چون شب و روز این دو نفر باهم بودند و او با نبودن خوانساری غصه خورد، مریض شد و در نهایت دیگر کار نکرد. اگر واقعا روش حسین ملک را پیش می گرفت، یقینا موفق بود. هنرمندان بزرگ همیشه جاودانه می مانند البته اگر هنرمند، هنرش را فروخت خیلی پولدار می شود، ولی نامش دیگر با آن اصالت حفظ نمی شود.

با این وجود زنده یاد دلکش این موضوع را جور دیگری در گفتگوهایش در مورد ورود او  به رادیو روایت کرده است، این موضوع درسته؟
نه اصلا این حرف ها نیست، که کسی بخواهد دستش را بگیرد. چون اسدالله ملک اینقدر سازش درجه یک بود که نیاز به تعریف نیست.

افسانه ملک

در چه سالی اداره «فرهنگ و هنر» با «رادیو» به هم پیوستند؟
همیشه این اداره برای خودش مستقل بود و با هیچ جایی یکی نشد. البته شاید برنامه هایش را به جایی برای پخش داده، ولی مسقل بود.

بعد از انقلاب شرایط فعالیت شما چطور شد؟
شرایط فعالیت برایم نبود، ولی سال ها موسیقی تدریس کردم و بیشتر در این زمینه فعال بودم. بعد از سی و خورده ای سال به من اجازه دادند برای خانم ها برنامه اجرا کنم و خیلی هم خوب بود، حتی باورم نمی شد بعد از این همه سال مرا بشناسند و سریع ظرف یک روز تمامی بلیط ها تمام بشود.

در بعد از انقلاب چند اجرا زنده داشتید؟
تنها دو بار، با پیشنهاد خانم افلیا پرتو و با ارکستر ایشان برای بانوان در فرهنگسرای نیاوران برنامه داشتم که با استقبال خوبی مواجه شدم و در کل برنامه خوبی بود.

با توجه به شرایط امروز، آقایان دیگر از اجرای زنده شما در بعد از انقلاب بی نصیب ماندند، در این باره توضیح بدهید؟
خب این موضوع حل شدنی است. اگر من با یک خواننده مرد مثلا با آقای نادر گلچین بخوانم، آن وقت آقایان هم می توانند به این برنامه بیایند. البته چون من تا به امروز هیچ گاه دو صدایی اجرا نکردم، زیاد این کار را دوست ندارم که کسی با من دکلمه بکند و زیر صدایم بخواند.

آیا اجرای زنده در آینده دارید؟
این روزها زیاد حوصله ندارم، ولی خانم افلیا پرتو بارها پیشنهاد اجرای دوباره داده تا ببینیم چی پیش آید.

بعد از انقلاب در چه زمینه هایی فعال بودید و این روزها چه می کنید؟
من سال ها است که موسیقی آموزش می دهم و سابقه آن به سال های 1340 تا به الان می گردد که بیش از نیم قرن است. در این سال ها خیلی شاگرد داشتم که بسیار از آن ها معروف و موفق شدند. امروزه زیاد حوصله این کار را ندارم و شاگردانی را می پذیرم که آماتور نباشند، البته این را هم بگویم که کلا آقایان در فراگیری ردیف ها و موسیقی پشتکار و تلاش بیشتری نسبت به خانم ها دارند.

آرزوی شما چیست؟
تنها آرزویم زندگی شاد و سلامتی همه مردم ایران است.


افسانه ملک

 افسانه ملک

افسانه ملک و محمد رفیعی

 افسانه ملک

 افسانه ملک هنگام دیدن مجله اینترنتی قدیمی ها 

 افسانه ملک

علی رجبی، افسانه ملک و محمد رفیعی

 افسانه ملک

 افسانه ملک

 زنده یاد حسین ملک و افسانه ملک

افسانه ملک

 افسانه ملک، پروین سرلک، فرامرز پایور، هوشنگ ظریف و رحمت الله بدیعی در کنسرت هندوستان


 افسانه ملک و آرش سالمی

۳ نظر:

ناشناس گفت...

دستتون درد نکنه که همیشه ازهنرمندان قدیمی یاد می کنید .

ناشناس گفت...

یکی از بهترین سایت ها هستید . دستتون درد نکنه که انقدر زحمت می کشید و هم دل خوانندگانتون رو شاد می کنید و هم دل هنرمندان قدیمی و پیش کسوت رو که دیگه تکرار نمی شوند. باز هم تشکر از همه زحماتتون

Unknown گفت...

هر کی‌ قدیمی‌ بود طلایی بود ..........