۱۳۹۳ مرداد ۱۸, شنبه

ادعای عجیب مسعود کیمیایی: مردم برای فیلم من تا ساعت سه بامداد صف می کشند!؟

«من بلدم فیلم بسازم خیابان بَند بیاید. بلدم، کاری ندارد. بلدم فیلم بسازم که ۳ بعد از نیمه شب صف جلوی سینما باشد. کرده ام. باز هم می توانم. خوب هم بلدم...»؛ این یکی از مهمترین سخنان مسعود کیمیایی در روزهای اخیر است.
اظهارات روزهای اخیر مسعود کیمیایی در دفاع از آخرین فیلمش و دیگر آثارش در سال های اخیر و همچنین پاسخ های مبهمش درباره همکاری با برخی اشخاص در سال های اخیر، با یک تأکید مهم همراه بود و آن برخورداری از توانمندی ساخت فیلمی است که توان ایجاد صف در سینما را داشته باشد؛ توانمندی که مشخص نیست چرا کیمیایی مورد بهره برداری قرار نمی دهند؟
به گزارش تابناک، مسعود کیمیایی می گوید: «... من بلدم فیلم بسازم خیابان بَند بیاید. بلدم، کاری ندارد. بلدم فیلم بسازم که ۳ بعد از نیمه شب صف جلوی سینما باشد. کرده ام. باز هم می توانم. خوب هم بلدم...»؛ این یکی از مهم ترین سخنان مسعود کیمیایی در روزهای اخیر است؛ مردی که همچون بسیاری از سینماگران گمان می کند نامش مترادف با نام سینمای ایران است و به همین دلیل هیچ گاه طالب نقد ها نبوده و گارد سختی گرفته است.
او اکنون از توانمندی سخن به میان می آورد که شاید تنها برای «مارمولک» کمال تبریزی دیدیم و حافظه یاری نمی کند که فیلمی به جز این اثر، با صف های طولانی و مداوم از نخستین سانس تا سانس های ویژه نیمه شب سالن های سینما مواجه شده باشد؛ صف هایی که بی جهت نبود و خیلی زود فیلم از پرده سینما ها پایین کشیده شد و ایستاده در صف ها، آخرین اشخاصی بودند که این فیلم را روی پرده بزرگ دیدند.
همین شرایط نشان می دهد طرح ادعای نمایش فیلمی که منجر به صف کشیدن مردم مقابل سالن های سینما تا ساعت ۳ بامداد هر روز شود تا چه میزان عجیب است؛ آن هم از مردی که آخرین ساخته اش در گیشه شکست تجاری خورده و حرفی برای گفتن حتی در گیشه نیز نداشته، چه رسد به سناریو و فرم درست.
کیمیایی نیز همچون مهرجویی، نخستین فیلم بدش را نمی سازد و در یک دهه اخیر، از هیچ یک از این اساتید، فیلم مهمی به نمایش در نیامده و البته هیچ یک تاب و تحمل شنیدن نقد ها را نداشته اند و چنین نقدی را برنتافتند.
در این میان، حتی اگر کیمیایی توان ساخت فیلمی را دارد که چنین فروشی داشته باشد نیز باید از این اتفاق استقبال کرد، چرا که سینمای ایران به همان اندازه که به آثار جدی و مهم نیاز دارد، به بلیت فروشی برای ادامه حیات محتاج است و به همین دلیل، اگر کارگردانی دیگر وسواسی در فیلمسازی ندارد اما بر این باور است همچنان می تواند فیلمی با فروش بسیار بالا بسازد، از این موضوع حمایت کرد تا حداقل دستاوردی به اندازه برخی کارگردان های تازه نفس سینما داشته باشد و اگر اثر مهمی در کارنامه اش ثبت نمی کند، حداقل به روشن ماندن چراغ سینما ها کمک کرده باشد.
باید دوباره تأکید کرد: سینمای دنیا و به طور خاص سینمای ایران، هر ساله توان اکران شمار محدودی از آثار را دارد و اگر قرار باشد در دنیا و باز هم به طور خاص ایران، هر ساله آثار پایین تر از متوسط مورد انتظار - نسبت به سطح هر کارگردان و یا سطح جشنواره - عرضه شود، اقتصاد سینما به عنوان شاهرگ این هنر - صنعت ضربه اصلی را خواهد خورد و با توجه تأثیری سینماگریزی و کاهش فروش کلی سینما خواهد داشت، عملکرد برخی کارگردان ها در تولید آثار ضعیف، مصداق ضربه به سینما تعبیر می شود.
شاید وقت آن رسیده تا کارگردان های ایرانی نیز درک کنند، سینما حکم ملک شخصی را ندارد و سینمای شخصی جایش در سینماتک ها و اکران های محدود است و نه پرکردن بخش عمده ظرفیت سالن های سینمای کشور برای چند هفته و یا چند ماه و با همین نگاه چهره هایی چون کیمیایی و مهرجویی که پروژه های سال های اخیرشان حتی در گیشه نیز یک شکست بزرگ بوده، در پی تغییر رویکردشان بروند و حداقل مردمی که برای فیلم های این دو چهره که یک مسیر را در پیش گرفته اند، آنقدر زحمت خرید بلیت را بکشند که هزینه تولید فیلم هایشان بازگردد.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

اقای کیمیائی هنوز در سالهای قیصر وخواش طلائی جایزه سپاس زندگی میکند شخصیت خالی وفاسد ایشان برای همه روشن است ایشان عاشق شهرت هستند وخود را نزدیک کردن به افراد سرشناس مطرح میکنند

ناشناس گفت...

سلام
1-شما فیلم قیصر را یادت رفته؟
2-شرایط حاکم بر جامعه را نمی دانی؟
3- وضعیت سانسور را درک نکردی؟
ایشون کارگردان بزرگی هست ولو اینکه چند کار غیر قابل قبول هم که داشته باشه!
بله! اگه سانسور نباشه و شرایط آزاد برای سینای ایران حاکم باشه صف ها تا صبح هم طول میکشه

vahdat doost گفت...

een Aaghaa kheili az khodash mamnoon ast.
Aghaa, behpazir keh doraan-e to tamam shodeh. Mardom khasteh shodand az eenkeh 1000 baar yek film ro saakhtee.

Az Beyzaie va Taghvaee yaad begir piremard.Khejaalat ham khoob cheeziyeh.

Baaleh, shomaa mitoonesti Hollywood ro Taskhir
konai vali nakhasti.

Mosibat bovaad piriri on nisti

ناشناس گفت...

شما فکر میکتیذ اگر کیمیایی اراده کنه این کار را بکنه نمی تونه

Unknown گفت...

نازلی سخن بگو بودن به از نبود شدن حتا در میان وزوز باد نازلی کمان بکش تیری گذاز حتا اگر تیرن ندارد اعتبار نازلی سخن بگو گم شدی درمیان لولو و ریش وپاچنار نازلی یک بار بگو دو بار بگو بیدار میمانند مردم در انظار نازلی فیلمی بساز ترانه ای بخوان نغمه ای بزن حتا اگر دروغ باشد وطعنه وار نازلی فروغ را نشسته گفتی که شسته ام دل بسیاری از این دروغ شکسته ام نازلی بازهم دروغ بگو نشان بده این هیکل ناز سرو وار نازلی بودن به از نبودن است حتا اگر نخرندت به یک هوار نازلی سخن بگو چندی دگر ما مانده ایم همه تا تو مانی برقرار نازلی سخن ب ..

ناشناس گفت...

سلام دوستان این کارگردان بنام و درجه یک و خالق فیلم هایی همچون قیصرو سفر سنگ و....که از دوستان صمیمی فرامرز قریبیان و اسفند یار منفرد زاده و همسر روانشاد گیتی پاشایی و پدر پولاد کیمیایی و بنوعی دلال محبت برای خانم گوگوش هم ؛به نظر من با ساخت چنان فیلم هایی ارادتش رو به مردم و انقلاب ثابت کرد و من اوایل کههفده هجده سال داشتم واین فیلم هارو دیدم چیزی نفهمیدم ولی الان هم با گذشت بیست سال باز هم از این فیلم قیصر به غیر از رقص زیبای شهرزاد چیزی نفهمیدم ولی از فیلم سفر سنگ ایشون پی به ماهیت این کارگردان نامی بردم که هر کسی در اون دوران بنوعی به مردم و دولت خیانت کردند و چه بسا ایشون که حتا به گیتی همسرش هم خیانت کرد و این خیانت نه تنها در هنرمندان قبل از انقلاب مشهود بود به هنرمندان بعد از انقلاب هم رایج است ولی چیزی که مهمه اینه که این آقا هم مثل بسیاری از ترانه سراهاوخواننده های اون دوران کارهایی کردند مثل همین فیلم سفر سنگ که بنزین رو ریختند رو شعله های بی اساس وکوک شده ی مردم فقط با این تفاوت که ایشون موندن وهنوز هم بهره میبرند ولی اون آدم های به ظاهر دارای آزادی بدون آگاهی ، رفتند و ساز دیگری کوک کردند و جالب اینجاست که چرا برای فیلم های الان این حضرت آقا الان کسی صف نمی بندند و حتا حاضر به دیدن مجانی این فیلم ها نیستند؟ من از حضور همه ی دوستاران ایشون معذرت خواهی میکنم واین نظر فقط نظر شخص بنده است لذا خواهش میکنم به کسی بر نخوره.بادرود و سپاس