سعید دبیری: در صدای افشین غم خاصی بود

قدیمی ها - علی رجبی: افشین مقدم جز خوانندگانی است که با آهنگ «زمستون» به اوج شهرت رسید، شعر این اثر را سعید دبیری سروده است.

سعید دبیری به مناسبت تولد زنده یاد افشین مقدم در مورد این هنرمند و چگونگی خلق این اثر به «مجله اینترنتی قدیمی ها» گفت: شبی با بتی (همسر سابقم) به رستورانی که اسمش اگر اشتباه نکنم، «باربکیو» بود، رفتیم در هنگام برگشت، گفتند: پول میز حساب شده است و خواننده ای که در آنجا می خواند پول میز را حساب کرده بود، او افشین مقدم بود، سر میز ما آمد و با ما حرف زد، بلاخره آشنایی ما با او از آنجا شروع شد و گفت: دوست دارم با شما دوست باشم. ما این دوستی را قبول کردیم و او را به مهمانی ها دعوت می کردیم.

بتی و سعید دبیری

دبیری در ادامه گفت: زنده یاد افشین در آن زمان زیاد معروف نبود و بیشتر به عنوان خواننده آماتوری بود که ترانه های خارجی می خواند و از طرفی در گروه «شش و هشت» در کنار کیوان و داریوش برنامه داشت، خودش می گفت: من و کیوان زیاد در این کار شهرت نداریم و اگر هم داریم به این دلیل است که کمی در کنار داریوش فعالیت می کنیم. روزی به زنده یاد افشین مقدم پیشنهادی دادم و گفتم: می خواهی یک کار خوب اجرا کنی؟ او هم با اشتیاق قبول کرد. بلافاصله برایش کاری به نام «زمستون» ساختم و از آهنگ «زمستون» او به اوج شهرت خود رسید و عکس او در مجلات مختلف پخش شد. آهنگ «زمستون» باعث شهرت زنده یاد افشین مقدم شد و اسم او بر سر زبان ها افتاد.

وقتی از سعید دبیری در مورد جنس و نوع صدای زنده یاد افشین مقدم پرسیدم، او گفت: در صدای افشین غم خاصی بود که به دل می نشست و بغض خوبی در صدایش داشت. با این که ابتدا از دیگر خوانندگان تقلید می کرد، ولی نوع صدای او خاص بود و دیگر مثل صدای او را تا به امروز در موسیقی پاپ ندیدم.

سعید دبیری در ادامه درگذشت زنده یاد افشین مقدم را روایت کرد و گفت: او شبی با عجله به استودیو آمد و از ناصر چشم آذر خواست که ضبط ترانه اش را زود انجام دهد، ضبطش را نیمه کاره گذاشت و با عجله با گروهی به سمت شمال رفت، آن شب از اکثرا آشنایان و دوستان خود خداحافظی کرد، حتی وی همان شب به دیدار خانواده خود نیز رفت و از آن ها خداحافظی کرد. بلاخره وی در مسیر جاده هراز به سمت شمال به طرز وحشتناکی تصادف می کند و جان می سپارد. یکی از همراهان افشین مقدم بعدها برایم تعریف کرد» او زمانی که زخمی شده بود و جان داشت، در حدود یک ساعت و نیم در کنار خیابان بود و هیچ کدام از ماشین هایی که به سمت شمال می رفتند، حاضر نشدند، او را به بیمارستان ببرند، زیرا افشین بسیار صدمه دیده بود و بخشی از فرمان ماشین در بدنش فرو رفته بود و همه از این موضوع ترس داشتند، در صورتی اگر او را بلافاصله به بیمارستان می رساندند، افشین مقدم زنده می ماند.

سعید دبیری در ادامه عنوان کرد: در شب حادثه من از این موضوع خبر نداشتم و روز پنج شنبه که مهمانی داشتم، از طرف مجله جوانان با من تماس گرفتند و این موضوع را به من گفتند و از این بابت بسیار ناراحت شدم. روحش شاد.

افشین مقدم

سعید دبیری در پایان درباره موضوع شعر «زمستون» به «مجله اینترنتی قدیمی ها» گفت: «زمستون» ترانه ایست با شعری ساده که از سوز سرمای قشر ضعیف جامعه می گوید و ببین قشر ضعیف و برج نشین جامعه که هیچ وقت به درستی سرما و زمستون را حس نکردند و تنها از پشت شیشه در آپارتمان برف ها را دیدند و از ساختمان با پالتوهای ضخیم تا زمانی که وارد اتومبیل شوند، سرمای اندکی را حس کردند، تفاوت قائل می شود، زیرا آن ها هیچ وقت نمی دانند سرما و سوز چیست! در صورتی که خیلی از قشرهای بدبخت، این را به خوبی می دانند و درک کردند، شعر «زمستون» هم روایت کننده همین موضوع است.