۱۳۹۳ خرداد ۲۲, پنجشنبه

اعتراض دختر پرویز مشکاتیان به شکیلا

صفحه رسمی مشکاتیان نوشت: آوا مشکاتیان، فرزند پرویز مشکاتیان، آهنگساز فقید ایرانی در مطلبی به شدت نسبت به استفاده شکیلا از آثار پدرش اعتراض کرد.

متن این مطلب بدین شرح است: دوستانی که در لس انجلس با خانم شکیلا مرتبط هستند از جانب من به ایشان بفرمایند فرزند پرویز مشکاتیان پرسید شما با چه اجازه ای تصنیف «وطن من» را با صدای خودتان بازخوانی کردید؟
زمانی که این بازخوانی را شنیدم آنقدر سوگوار بودم که جانی برای پیگیری این مسائل نداشتم، اما بی شک از این پس به صورت قانونی با چنین حرکاتی برخورد خواهم کرد!


آوا مشکاتیان و شکیلا

پدرم یک عمر خون دل نخوردند که شما انقدر راحت هر بلایی دلتان خواست بر سر آثارشون بیارید! اگر میخواستند کار را به شما می سپردند و نه جناب بسطامی! جالب است که بسیاری از هنرمندان ادعای همه چیز دارند اما در جریان رعایت حقوق از همه بدترند!
لازم به ذکر است مشکل من رعایت نکردن جریانات مادی این موضوع نیست! چون اصلا مهم نیست.از این عصبانی هستم که چرا به خودتان اجازه میدهید حقوق معنوی پرویز مشکاتیان را رعایت نکنید! حقوقی که چیزی جز حفظ اصالت آثارش نیست. خانم شکیلا پیشتر نشان دادند که رسم و رسوم نمیشناسند!
فقط نوشتم تا به گوششان برسانند و به محض وارد شدن به آمریکا به صورت حقوقی پیگیر تمام کسانی که آثار پرویز مشکاتیان را بی اجازه استفاده کرده اند خواهم بود. هیچ چیز زجر آور تر از شنیدن هنر پدر در کنار یک صدای فالش نیست!

۵۱ نظر:

ناشناس گفت...

اين خانم شكيلا چند وقت پيش اهنگ شهزاده ى رويا رو خوند كه خانم عهديه خوندند و فروزان عزيز به زيبايي در فيلم دالاهو أجرا كردند،زمانى كه اين اهنگ رو شكيلا خوند من فكر كردم به ياد اين عزيزان خونده ولى وقتى تيتر پايان ويديو رو نگاه كردم ديدم نه خير نه تنها از كسى يادى نشده بلكه طورى وانمود شده كه گويا اولين باره خونده ميشه

Unknown گفت...

موسیقی ایران بعد ازانقلاب به دوران گدایی خود رسیده است واز دوران طلایی که به راستی دوران طلایی بود دیگر خبری نخواهد بود دوران پریسا هنگامه اخوان بزرگان موسیقی سنتی وبزرگان موسیقی مردمی امروز تنهاچند هزار خواننده مردمی داریم از صد امیر وحمید وسعید گرفته تا گروه قورباغه ومارمولک وترب سیاه واقعا خنده کنیم یابگرییم برخود بر این نو خوانندها یابر یتیمی موسیقی مان بر مصیبت هنرمندان تاتر وسینمایمان بر کبرا سعیدی ها وشهناز تهرانی ها ثریا بهشتی ها ومیری ها بیک وبهروزها وبوتیمارها ودههای دیگر.لااقل بنده هنوز به خود میبالم که هیچ سریالی را نمینگرم الا از اینهمه که گویا محققی نوشته بود از ۳۸ سریال ۳۶ تای ان در تبلیغ صیغه یاهمان رواج ایدز وچند زنی است وبازیگران هم همه یالولایی است وان تپل چشم درشت که دلقک بازی میکندیا رضوی و از همین گروهند بنده روزی روزگاری وپدر سالار را دیده ام سینما را هم به همان بازی های شهرزاد وشهناز ومیری وبهروز وفردین بسنده میکنم نه مارمولکش نه جدایی اش متداوم است که دلخوش باشی بقول بهروز امروز اگر هنر پیشه ای۶ فیلم بازی کرده هر۶ عین یکدیگرند موسیقی اش هم همین است کسی سبک ندارد رامش وگوگوش ونلی وداریوش وابی وستار مهرپویا وو نیست همه عین هم میخوانند یاادای فروغی وفرهاد ودیگران را در میاورند ومهمتر از همه خاطرات زیبای مارا با بازخوانی زششتشان خراب میکنند از اندی گرفته تاویلون زنی بنام مرتضوی که یکی اززیباترین اهنگ های گیتی را با صدای ۲دانگش خراب کرده است وشعر را هم با دستکاری بی معنی یا نیلو فر پوران با بچه خوانی اندی اقای مرتضوی را ده ها جاشنیده ام که اگر نمیخواند سنگین تر بوداما دوران خوش کنسرت گذاری ها وپول در اوردن ها بود وازتولید به مصرف بدون واسطه پول به جیب زدن بود مگر اینان شهناز وبهاری شریف وملک ودیگران بودند که معنای هنر را بدانند درست مانند یک کشاورز که بیلی دارد اینان هم گیتار وویولنی دارندوسیله در امدشان اما هنرمند عارف قزوینی وقمر وسوسن است زمین تا اسمان با این کمی شناخته شده ها فرق دارند با این چند هزار تا که تا ثریا و بینهایت کهکشان حتا انهایی هم که در ایران خوبتر میخوانند یکی چند ترانه قابل شنیدن بیشتر ندارند وخیلی باز خوانی بد دارند ای کاش مانند شکیلا بودند که موسیقی را میشناسد وماجرای بی اجازه خواندن هم خود حدیثی دیگر است ای کاش مانند شهرام صولتی دروغ نبافند که شهره جون برای تولدم این شعر را داد در حالیکه سالار نامی این اهنگ را خوانده وبیچاره با ان شهرتی بهم زده بود اما امروز ترانه شهرام را رسانه ها پخش میکنند در حالیکه سالار بهتر از باز خوانی شهرام خوانده است امیدوارم حال که دورا ن ازدبی واکراین واروپا وامریکا والبوم زدنها به سر رسیده کارهای خوب از هنرمندان خوب نه منگوله دارها بشنویم وباز خوانی های بد گربه رقصانی های دلاریبر سر شعر واهنگ را نداشته باشیم و این صنعت سینمای ورشکسته ایران وصنعت موسیقی پشتاین دوران را پشت سر سر بگذارند سینما لااقل چون سینمای هند ارز بیاورد وموسیقی ما که موسیقی شناسان جهان انرا یکی از مادران موسیقی جهان میدانند ذبیشتر به خود بیاید وهر کس از مادرش قهر کرد ستار وداریوش وابی مازیار وفروغی وفرهاد وگوگوش حمیرا مهستی رامش نشود امیدوارم خانم مشکاتیان هم کیسه ندوخته باشند وقلبا برای هنر پدرشان دل بسوزانند ونه فکر کنند شکیلا کنسرتهایش موفق حتما دارد خانم شکیلا هم باید هنر را برای مردم وهنر بخواهند اگر حقی را پایمال کرده اند ادای دین کنند از ایشان انتظار هم میرود

ناشناس گفت...

فکر نکنم شکیلا آهنگی از خودش داشته باشه

محسن گفت...

جناب دارا گلزار dara golzar
سلام
امیدوارم خالی شده باشید معلوم است دلتان خیلی پر است.
اینکه بعضی از آدم ها وهنرمندان قدیمی را انتخاب کرده وآنها را یکسره دراوج ، سفید و قدرتمند وخیلی رؤیایی می بینید و در مقابل ، هنرمندانی دیگررا، که اکثراً متعلق به زمان بعد از 1357 هستند (چه خارج از کشور وچه داخل کشور)همه را بد و سیاه و اَدا درآر و بازخوانان زشت خوان می دانید و حتی به تحقیر به بیژن مرتضوی می گویید: ویلون زنی بنام مرتضوی !
(که لابد در دستگاه ایدئولوژیک شماویلون زدن هم بلد نیست و بد می زند)
در نوشتۀ شما مشخص است معیار شخصی تان ،درب را به روی خود بسته و کار دوست داشتن هنرمندان ولذت بردن از آنها را از قبل مشخص و تعیین کرده است که حتی دیگر مو هم لای درزش نمی رود .

آدم به یاد مطلق گراها و سلطه گرایان سیاسی می افتد. ایمان مطلق شما جنبۀ روحی روانی دارد و نمی شود چیزی علیه آن گفت .
مثل این می ماند کسی بخواهد موجودات ِ معتقدِ داعش و القاعده و طالبان و دیگران را از ایمانشان به در کند و آنها را تبدیل کند به آدم هایی با بینش منطقی و روشنفکرانه واهل مدارا با مردم ومدارا با درون خود.
موفق باشید و سلامت .
راستی وقتی همۀ آن هنرمندانِ عزیز قدیمی تمام شدند ومن و شما هم تمام شدیم، تکلیف مردم آینده و هنرمندان آینده دراین ایدئولوژی شما چه می شود؟

لیلا.الف گفت...

من از شکیلا متنفرم. این خانم هیچ هنری جز خوندن آهنگای این و اون بلد نیست!

Unknown گفت...

دوست گرامی جناب محسن قبل از هر چیز امیدوارم به هیچکدام از طیف ویلن زنها وابسته نسبس یا سببی یا دوستی نداشته باشید آنوقت میشود شمارا از راه ایولوژی داعش وبن لادنی وطالبانیتان برگرداند نه اینکه نمیشود کاری کرد دوست گرامی آیا شما احمد کاردانبور را میشناسید یا آهنگی دارد بنام آینه تا حال گوش کرده اید او از میان همین جوانهای منگوله دار آمد وباکمک رضا صادقی شروع بع خواندن کرد من حداقل بیش از همین ترانه براستی زیبا را او ندیدم شاید خوانده من خبر ندارم اما همین آینه را شما بگرد پیدا نمیکنی اماممن دارم یا کسان دیگری نظیر چاووشی صادقی افتخاری اصفهانی وتعدای دیگر که بسیار نیستندخوب میخوانند درست میخوانند اما برای نمونه تنها چند آهنگ چاووشی شنیدنی است بقیه چنگی به دل نمیزند که اگر میزد چون مهربویا سیمین عانم الهه بوران ببخشید یک حرف را نمیتوانم تایب کنم با ب میزنم وبیشتر هنرمندان قدیمی هم شنیدنی اند زیرا در آنروزگار هرکس از عمه اش قهر میکرد نمیتوانست خواننده شود حتا کوچه بازاری اش همه سوسن وآغاسی وگیتا وآزیتا وو نمیشدند جامعه قبولشان نمیکرد اما امروز چون دولت دخالتی ندارد ونمیخواهد هم داشته باشد از خدایشان است که موسیقی ایران نابود شود هرکسی با گیتاری ویلونی خود تولید میکند یا شعر میدزدد میخواند وچون مرتضوی واندی وکورس که درست یادم میاید در جوانی ما یکی از مجله ها نوشت این دو جوان آمدند خواند موفق نشدند حالا دارند انگلیسی میخوانند این مدرک وجود داردامیدوارم ار مجله جوانان نوشته است آقای ذکایی بیاید صادقانه بگوید که اری آن زمان که داریوش وفرهاد وفروغی ومهربویا ویگن وعرف وو بود اندی کورس را جامعه در همان هنرمند گیتاریست گوگوش قبول داشت نه بیشتر اما من حداقل برای این دو نفر ارزش اینرا قایلم که بچه های ایرانیان خارج را به موسیقی نزدیک کردند اما مرتضوی میتوانست مانند فرید فرجاد کارهای شاهکار کند او چیزی جز یک آهنگ مشهور رقص که تقریا شده است لوگوی تلویزونها در در آخر برنامه شان ندارد من گمان نمیکنم کسی از صدای توانا وهنر بی نهایت خوب سیمین غانم شکایتی داشته باشد حتا غربیها که میشنوند دیوانه میشوند او هم ترانه های دلکش را بازخوانی کرده است مانند افتخاری هردو خراب کرده اند افتخاری کهه خیلی خراب کرده است اصفهانی هم همینطور ترانه ای از عهدیه را باز خوانی کرده بادستکاری شعر که اصالت ترانه را بر هم زده است شما سری به سایت ایران ترانه بزنید وببینید چه خبر است چه کسانی چه میخوانند مجوز ندادند ندهند خارج که هست تابع هیچ قانونی هم نمیخواهد باشید راستی اینهمه خوانند که تا چند سال قبل چب وراست تلویزونها صدایشان را میگذاشتند کجا رفتند؟چرا ماندگار نشدند چرا من وشما اگر سنی دارید هنوز با الهه ومرضیه وحمیرا ویگن سیمین غانم وفرشت وووموسقی گوش میکنیم چرا هنوز وقتی اینان میخوانند لذت میبریم بعضی حتا دیگر نیستند اما چرا مرتضوی نیستند که تا چشماشو هم میذاره میبینه از یاد رفته است اینان برای خودشان که نمیخوانند برای من وشما اگر گوش شنیدن موزیک داشته باشیم میخوانند اینرا هم بدانید که همه گوش شنیدن را ندارندمگر سیما بینا به کسی بابت شعر چیزی میدهد ؟اما این هنرمند براستی چقدر یک تنه برای موسیقی این سرزمین سختی کشیده است؟خوشبختانه بنده تنها کنسرتی هم که رفته کنسرت ایشان بوده است شما بیا به بنده بلیط خیلی از اینها از جمله اندی ومرتضوی وو بده هتل لاس وگاس را هم با غذا بده شرف ندارم که اگر با بلیط در 1 هوابیما هم که باشد بروم من برای هنر سرزمینم ارزش قایلم مفتی اسم روی کسی بنام هنرمند نمیگذکودکی هم همیشه رادیو دم گوشم بوده است نه تنها ایران که هنرمندان کشورهای همسایه را هم گوش داده ام ومیدهم ومیشناسم.خانم عهدیه هم در گلها میخواند وهم رکورد دار خواندن در فیلم هاست من 1 ترانه عهدیهمه عمر ترانه خواندن مرتضوی را با صدای 2 دانگی اش عوض نمیکنم او را دارای هنر ویلن زدن با کلاس رفتن ویاد گیری ونت خوانی میدانم اما جلیل شهناز ویاحقی حتا فرید فرجاد که عین او علمی آموخته است نمیدانم ایشان در همان حد در کنسرتها با گروههای موسیقی چه ایرانی چه غربی ساز زن اند خوب هم میزنند نه اینکه تا چشمامو هم میذارم دلار میافتد به جیبم قصدم توهین به ایشان نیست چون کسانی هستند که دهها بابر از ایشان بدتر میخوانندحتا افتخاری اش خیلی جاها خرابکاری کرده است با بازخوانی هایش ترانه محمد نوری را هم ویسرو خوانده است اما شاهکار خلق کرده است صدا صدای نوری نیست اما خوب خواندن با موزیک خوب برای احترام به محمد نوری عالی است بنده شنونده هم اگر بد خوانده بود به او هم همین را میگفتم که به دیگگفته ام اما در ران آخر امیدوارم شهامت راستگویی وصداقت داشته باشید وبفرمایید که نظر نظر خودتان است که هیچ نزدیکی به کسانیکه از آنان انتقاد شده است ندارید یا خودشان نیستید موفق باشید

حمید گفت...

آقای dara golzar باسلام درمورد صدای آقای مرتضوی البته درمقایسه با نوازندگی ایشان حق با شماست هرچند باهمین صدا ازخیلی از خوانندگان هم بهتر میخوانند امادوست عزیز درمورد نوازندگی ایشان فکرنمی کنید کم لطفی می فرمایید به نظر اینجانب که سالهاست درزمینه نوازندگی ویولن فعالیت دارم وبه فنون نوازندگی این ساز آشنایی دارم باید بگویم ایشان یکی ازمتبحر ترین وشیرین نوازترین نوازندگان ویولن است که آهنگهایی که نواخته اند به زیبایی تمام اجرا کرده اند و اما درمورد آقای افتخاری باید بگویم هرچند درمیان آهنگهایی که هرخواننده ای اجرا می کند همه را نمی توان ازنظر کیفی درسطح بالایی دید ولی ازحق نگذریم که اکثر اجراهای ایشان درسطح بسیار مطلوب وزیبایی اجراشده از جمله آلبوم های " نیلوفرانه 1 و 2 "و آلبوم " یاد استاد " که بازخوانی آهنگهای خوانندگان گذشته است درآخرکلام باید بگویم هرچند که آقای فرید فرجاد نوازنده بسیار خوبی هستند اما اینکه آقای مرتضوی را درحد ایشان ندانید بسیار بسیارمتاسفم چون کسی که با نوازندگی ویولن آشنایی داشته باشد ازاین قضاوت ساده انگارانه شما تعجب خواهد کرد ! ودرضمن زنده یاد جلیل شهناز نوازنده تار بودند نه نوازنده ویولن ومانمی توانیم ایشان را با آقای مرتضوی که نوازنده ویولن هستند مقایسه کنیم !

محسن - از کرمانشاه گفت...

سلام به آقای دارا گلزار

هم در نوشتۀ اولتان وهم دراین نوشتۀ اخیر نکته ها و عقیده ها و سلیقه ها و شناخت خودتان را از موسیقی وسینما نشان داده اید . که جای پاسخ بسیاری دارد که البته من پاسخ کامل شما را می فرستم و اگرمسئولین مجله مایل بودند آنها را می گذارند .

اما فعلاً به سؤال آخرتان که فرموده اید : نظر نظر خودتان است ، که هیچ نزدیکی به کسانیکه از آنان انتقاد شده است ندارید؟ یا خودشان نیستید . / پاسخ می دهم

اولاً که من در کرمانشاه زندگی می کنم - 58 سال سن دارم وتنها یک بار تابستان 1340 یا 41 در شکوفه نو وقتی که با بزرگترها به تهران آمده ام ، خواندن کسانی از جمله گوگوشِ ده / دوازده ساله را دیده ام . ودیگر هرگز در عمرم هیچ کنسرتی از نزدیک ندیده ام ولی از رادیو تلویزیون ونوارُ سی دی خیلی از این اشخاص و خوانندگان را دیده وصدایشان را شنیده ام و مثلاً سیاوش قمیشی و بیژن مرتضوی و خیلی های دیگر را دوست دارم . وصد البته بنده وابستگی عمیق و پی گیر شما را به موسیقی و خوانندگی ندارم .
من آن روز گفتم - امیدوارم خالی شده باشید معلوم است دلتان خیلی پُر است.
ولی ظاهراً دلتان خیلی خیلی پُر است آسودگی و آرامش سخت بدست می آید
امیدوارم از من نرنجیده باشید. سلامت و موفق باشید.در صورت تمایل منتظر پاسخ بعدی من باشید

Unknown گفت...

بخش یکم
حمید گرامی درود بر شما بنده میدانم که ویلن یکی از سخت ترین سازها ست حداقل در ایران یکی از دوستانم 9 سال بود تمرین میکرد ومیگفت هنوز هیچم ویکی از دوستانم که انسان شریف ومسنی است وکم کم دیگر بقول خودش دست درست کار نمیکند هم از جوانی ویلن نواخته وسازش است وآخرین اجرای رسمی اش در جمعی برای جمع آوری کمک به زلزله بم بود واکنون تنها گاهی برای ما وخودش مینوازد بنده قصدم از نام بردن آقای مرتضوی توهین به ایشان نبوده است خوب فرید فرجاد هم میتوانست بخواند اصلا شما من وهر کس را که شما فکر میکنید میتواند بخواند با برنامه های سوند ادیتور میشود چنان صدایی ساخت که کسی باور نکند بنده خودم خوانده ام با صدای زشتم اما دوستانم که با این برنامه ها آشنایی نداشته اند گفته اند چه خوب میخوانی ما میدانیم که اگر اکثر این خوانندگان ازجمله همین آقای مرتضوی اکو نداشته باشند یا در سی دی هایشان سوند ادیتور استفاده نکنند صدایشان درست مانند بنده وشماست ویگن وابی داریوش ووو نیستندقصد بنده از حول حلیم به دیگ افتادن هنرمندانی نظیر ایشان است بنده نمیگویم ایشان هنرمند نیستند چرا کلاس رفته اند آموزش دیده اند کارشان را بلدند اما چرا خوانندگی به شرفم قسم تازه ایشان شروع کرده بود در جایی مهمان بودم کسی که عاشق ساز زدن ایشان بود گفت ر...ساز زدنش هم دیگر زیر سیطره صدایش در میاید ومدتی بعد فراموش میشود یک جا نشنیدم واز 1 نفر حتما شما هم جاهایی شنیده اید .بعضی که مانند جوانان ما اهل شنیدن نیستند وموسیقی خوب وبد برایشان فرقی ندارد یک دامبولی دامبو باشد هر چه باشد را موسیقی میدانند اما شاید اکثریت مردم میدانند که چه صدایی دارد چه هنری دارد ایشان را کمتر از فرید فرجاد نمیدانم در ویلن زدن اما فرید حداقل با همان ویلن خود آهنگ های مشهور وماندگار را زیبا زده اند وکاری تولید کرده اند که قبلا نبوده است ولذت بخش هم هست .باز خوانی عیبی ندارد مگر آقای شجریان از ترانه هایش بسیاری باز خوانی نیست؟اما زیبا وعالی است در موسیقی سنتی هم بنده طرفدار ایشان نیستم بیشتر به بنان وقوامی وبیش از همه به خوانساری علاقمندم اما امروز شجریان در صحنه موسیقی ما کارهای بسیار ارزشمند کرده است ومیکند من در قبل از انقلاب که ایشان شهرت امروز را نداشت حداقل اکثر جوانان اورا نمیشناختند جام تهی ایشان را شاهکار میدانستم وهنوز هفته ای یکی دوبار گوش میکنم یا کارهایی از عارف قزوینی را که هم خانم پروانه هم شهیدی وهم شجریان خوانده اند همه را آیا خیلی تفاوتی در عالی خواندن میبینید همه زیباست اما آقای افتخاری هم بسیار عالی میخوانند وقتی که شما با خود دلکش مقایسه کنید یا بعضی از آهنگ ها را که هوشمند عقیلی یا دیگران خوانده اند مانند آهنگی از عارف نیست که 3 نفر که نام بردم خوانده اند شما نمیتوانید بین آن 3 نفر تفاوتی بگذارید اما برای افتخاری چرا.خوب هنرمندان ما برای ما هستند آنان که مردمی اند همه چیزشان برای مردم است فرق نمیکند سینما باشد تاتر باشد موسیقی باشد چرا بنده که به میان جمعی میروم کسی نگاهی هم نمی اندازد اما هنرمندی که وارد میشود بهترین احترام بهترین جا واز هر چیزش را مردم بهترینش برای او میخواهند زیرا هنر فرهنگ ساز است انسان ساز است چرا قمر سوسن در فقر ونداری میمیرند شوخی نیست دختران یتیم را آوردن ودختر خود خواندن یا سوسن که 3 بچه باغبان خود را به آمریکا میفرستد تا تحصیل کنند ویا بقول خودش وقتی شب از کافه بیرون میاید :میدیم ردیف نشسته اند حسابدارم همراهم بود هر کسی یک گرفتاری داشت پولها را میدادم حسابدارم میگفت خانم سوسن کیف خالی شد میگفتم اشکال نداردبنده ایرا ظبط کرده ام ودارم شما فکر کن انسانها چگونه اند که اینقدر که به هنرمندشان اعتقاد دارند به سیاسیون ودولتی ها توجهی ندارندقصد بنده نه روانی بوده است که محسن خان میفرمایند تا تخلیه بشوم نه قصدم این بوده است کهاینها که مردند بعدش هیچی نداشته باشیم نه اولا اینها نمیمیرند مگر هایده ومهستی وقمر وعارف وبنان مرده اند؟منظورم حال که دولتی های ما هنر مارا رها کرده اند حتا آثار باستانی ما دارد ویران میشود مگر اینکه پسوند اسلامی را یدک بکشد کاری با آن ندارند چرا ما مردم که هنرمند را بالای سرمان نگه میداریم هرکس که آمد وتیشه ای بدست گرفت تاویران کند فکر کنیم آمده است بسازد باید اول پرسید میخواهی چکار کنی بنایی بلدی خوب بلدی گچ بسازی خوب بلدی سیمان وآب را قاطی کنی میدانی طراز کردن چیست ؟هرکس را به کاری که بلد است وا داریم

Unknown گفت...

بخش دوم
ما مردم هستیم واگر نه هرکس ادعای همه چیز را ممکن است بکند اما در مورد یکی از سر آمدن ترین اساتید موسیقی ما استاد جلیل شهناز روز ویا شب شما خوش باشد بنده میدانم که کی چه سازی ویا حتا ساز هایی مینوازد منظورم نبوده است که استاد شهناز ضرب یا ویلن مینواخته است بنده اکثر تک نوازی هایشان را در دستگاههای مختلف وهمه آن برنامه گلهایی که تشریف داشته اند دارم واگر روزی نشنوم نمیشود به هر روی مدتی عده ای زیاد آمدند وکنسرت گذاشتند وچیزی به هنر موسیقی ما اضاف نکردند حداقل با محط بسته ایران جوانانی هستند چه دختر وچه پسر که در زمینه موسیق سنتی ماهنر آفرینی میکنند وپولی هم به جیب نمیزنند وهنرشان را میدانند برای چه وبرای کیست قمصری برای شهناز مینوازد موسیقی استادش را مینوازد یا جوانان بسیار دیگری خوشبختانه جوانان هنرمند چه در داخل وچه در خارج کم نداریم بیاییم به آنهایی بها بدهیم که میدانند دارند چه کار میکنند از توجه شما هم سپاس در پایان بنده انقاد کرده ام توهین نکرده ام ای کاش بلد بودم ویلن بزنم مینوشتم من ویلن زنم.اینجا تحمل وبردباری که یکی از اصلی ترین اصول دموکراسی را ما ایرانیان نداریم برای همین هم آزادیمان را که برایش جان میکنیم بر باد میرود وعده ای زورمدار میشوند صاحب مفت ومجانی آزادی ما دیکتاتوری هم یک جور آزادی است اما برای طبقه حاکم یا مجیز گو نه برای مردم اگر بردباری اش را داشتیم بعد از مشروطه دیری بود که باگفتن ویلن زن کسی بر نمی آشفت پیروز باشیدوهنرتان زاینده

محسن گفت...

جناب آقای دارا گلزار

سلام

نوشته بودید - بنده هنوز به خود میبالم که هیچ سریالی را نمینگرم -

این که هر شخصی حق دارد به هر دلیلی هر فیلم ، نمایش ، کلیپ موسیقی یا هر هنر دیگری را نبیند یا نشنود یا به محلی برای دیدن نرود ، امری بدیهی وحقی پذیرفته شده در تمامی جهان متمدن است . (مگر در کشورهایی با حاکمیت استبدادی مطلق و عقب مانده) بنابراین ندیدن سریال ها توسط شما به خودی خود هیچ افتخاری نیست و بال بال زدن و بالیدن ندارد واگر شما می بالید به خودتان مربوط است وامری شخصی است .

نوشته بودید - ... تا ویلون زنی بنام مرتضوی.. -

شما که خودت را کارشناس ومنتقد وتعیین کننده حدود موسیقی ایرانی خوب و بد وزشت و زیبا می دانی ، باید با کسانی که طعنه وکنایه به هنرمندان موسیقی میزنند فرقی داشته باشی . خیلی از متعصبین هنوز برای این هنرمندان اصطلاح " مطرب " را در معنای تحقیرآمیز آن به کار می برند . درست مثل شما
نوشته بودید - - مگر اینان (منظورتان اندی و مرتضوی است) شهناز وبهاری شریف وملک ودیگران بودند که معنای هنر را بدانند . درست مانند یک کشاورز که بیلی دارد اینان هم گیتار وویولنی دارندوسیله در آمدشان، -

اولاً که شهناز وبهاری شریف وملک صرفاً هنرمندانی بزرگ در عرصۀ عملی موسیقی بودند و هستند ( یعنی نوازندگان نخبه ، خبره واز بهترین ها هستند ) اما آنان لزوماً در مقوله شناخت بنیادی وفلسفه هنرموسیقی ونقد وشناخت تئوریک موسیقی ایرانی هرگز به اندازۀ یک تئوریسن ومنتقد موسیقی شناسی (مثلاً محمود خوشنام ) نمی دانستند یا اگر می دانستند هرگز نتوانسته اند اثری درخور در این زمینه ها از خود باقی بگذارند و آن را بیان کنند یا به درستی بنویسند؛ اما محمود خوشنام به عنوان یک منتقد وکارشناس و تئورسین ، موسیقی را هم کامل وعلمی وتجربی (در زمینۀ مطالعات تئوریک) می شناسد و هم خوب می نویسد وهم به بهترین شکل هنری بیان می کند. ضمناً داشتن گیتار و ویلن برای کار همراه با عشق توأمان وعمیق هیچ ایرادی ندارد و خیلی هم نشانۀ خوبی است . والبته بیل کشاورزان زحمتکش برای درآمد ولقمه ای نان هم چون گیتار و ویلون وهر ابزار هنری وغیر هنری دیگری برای درآمد های مشروع بسیار قابل تقدیس و ارزشمند وقابل احترام وسپاس است . مگر شما محل درآمدی برای گذران زندگی ندارید ؟

اگر مایل بودید و مسئولان محترم وصبور نشریه هم موافق بودند ، پاسخ نوشته بعدی تان راهم خواهم نوشت –

سلامت باشید وهنرتان زاینده

حمید گفت...

دوست عزیز آقای dara golzar قصدمن ازاینکه گفتم زنده یاد جلیل شهناز تار نوازبوده این نبود که شما جلیل شهنازرانمی شناسید بلکه مقایسه نوازندگان درحیطه کاری خودشان بود منهم مانند شما به موسیقی وخوانندگان گذشته علاقه بسیارزیادی دارم من کودکی وجوانی خودرابا صدای خوانندگانی چون ویگن , پوران , نوری , الهه,عهدیه و ... سپری کرده ام , من مانند شما بارهاوبارها به " جام تهی " شجریان گوش داده وازآن لذت برده ام وآنرا یکی ازشاهکار های شجریان ازنظرخوانندگی و استاد فریدون شهبازیان ازنظر آهنگسازی میدانم آنچه که از فحواء کلامتان برداشت نمودم دربیشتر موارد هم عقیده ایم من نظرم رادرمورد نوازندگی آقای مرتضوی وخوانندگی آقای افتخاری گفتم, درمورد کسب درآمد چه اشکالی دارد که آقای مرتضوی ازاین راه درآمدی هم برای خود کسب کندهمانند شخصی که دررشته پزشکی تحصیل کرده وبه او بگوییم چرا مطب باز کرده ای درموردآقای افتخاری هم بهتراست عجولانه قضاوت نکنیم وشایدبهتراست لحظه ای خودرا درجایگاه وی بگذاریم !!! درپایان ازاینکه برای موسیقی این سرزمین دل میسوزانید جای تقدیردارید موفق وپیروز باشید .

حمید گفت...

آقای dara golzar درجواب شما که فرمودید هرصدایی را میتوان با دادن echo یاانعکاس که البته بهتراست بگوییم reverbration یاطنین میتوان زیبا جلوه داد خیر باتوجه به این موضوع که حرفه اینجانب صدابرداری بوده باعرض پوزش این گفته شما دراین مورد نمی تواند قابل قبول باشد آنهم درمورد شخصی چون آقای بیژن مرتضوی !

سینا گفت...

دوستان عزیزی که اعتراض دارند به بازخوانی ترانه ها توسط خانم شکیلا باید بگم ای کاش همه خوانندگانی که به بازخوانی ترانه های قدیمی می پردازند زیبایی صدای خانم شکیلا راداشته باشندوترانه های قدیمی رابازخوانی کنند چه اشکالی دارد ؟ برای نمونه ترانه " امشب در سر شوری دارم " رامثال می آورم که باجرات می توانم بگویم اجرای خانم شکیلااز اجرای خانم پروین به مراتب بهتر و زیباتر است !

Unknown گفت...

حمید جان بنده هم با اغلب این اصطلاحات آشنایی کامل دارم زیرا هم در ایران وهم در اروپا تحصلات دانشگاهی داشته ام ودر رشته ای که در اروپا خوانده ام هم الکترونیک هم کامپیوتر ربط داشته اند بگذارید به تعریف از خودمان نپردازیم که پسنیدیده نیست بنده عرض کردم بادادن اکو در زمان کنسرتها با استفاده از آمپلی فایر های غول آساست که صدای بسیاری در میاید بطور طنده وبدون میکرفن صدایی نیست که در بیاید بطور طبیعی شما که کارتان صدا بوده است آدمها یکی دو دانگ صدا را حداقل دارند واینجاست که هرکسی زمزمه میکند وبرای خودش فکر میکند خوب میخواند اکو دادن موضوعی است و استفاده از سوند ادیتور مقوله دیگری است اما جناب محسن نوازندگی این استاد ومنش هنرمندانه شان وارزشی که برای هنر قایل بودند مهم است اینان در عصر دیگری متولد شده بودند با شرایطی دیگر بزرگ شده بودند کاری با فلسفه ودور وتسلسل ومقوله زمان که زمان چیست نداشتند کانت وهگل ونیچه نبودند اما با هنرشان کارهای کمی نکردند وآثاری را بجا گذاشتند که اگر فلاسفه ما گوش کنند حتما در نگرششان بی تاثیر نخواهد بود حئاقل به آقای آرامش دوستدار آرامش خواهند داد کار آقای خوشنام چیز دیگری است کار بهاری چیزی دیگر اتفاقا بنده همیشه نوشته های آقای خوشنام را خوانده ومیخوانم گاهری هم در زیر مقاله هایشان از ایشان تشکر کرده ام که مثلا در مورد ترانه سرا ها نوشته یا فلان نوازنده ویا خواننده کشاورز با بیلش دکتر محمود خوشنام با قلمش ومطالعه وگوش دادن وتحقیقش دکتر با گوشی اش وباز مطالعه وعلمش پایور با سنتورش هرکس در جای خودش سازنده میتواند باشد ترانه امشب در سر شوری دارم با صدای فرامز پایور یا ترانه جل الخالق ایشان یا اونجا کیه کیه پشت دیوار کی شنتورشو میبنم ایشان را یا مرا ببوس ایشان یا بارون بارونه گلنسا جونم یانم نم بارونه امشب یا واویلا لیلی یا باز آمنه آمنه چشم تو جام شراب منه را وقتی ایشان میخوانند حال آدم به هم میخورد اما وقتی مرتضوی پایور میشود وولن به دست میگیرد وپایور سنتور آدم به عالمی دیگر پرواز میکند شما هم لطفی بفرما به این تعدادی از ترانه هایی را که فرامرز پایور خوانده است گوش بده تا حداقل با تخیل هم که شده بدانی بنده منظورم چه بود از انتقاد کی میگوید کسی نان در نیاورد دزدی هم یک نوع نان در آوردن است شما ترستان این است که اینان که مردند کسی نداشته باشیم نه اتفاقا قمر میمیرد پریسا وهنگامه اخوان میایند وهنوز اینان هستند ووامید که عمرشان طولانی باشد خانم ریس السادات هم نوازنده چیره دستی هم شاگرد پریسا وخواننده ارزنده وفاخری بهر روی جای پاپ ومردمی اش را هم همینگونه پرکرده اند آنان که باید بمانند ماندگار ماندگار ماندگارند اگر گلنراقی باشند با 1 تا 2 ترانه اما دید بنده معدودی خواهند ماند بقیه توریست اند میایند ومیروند

سیامک از کرمانشاه گفت...

سرکار خانم لیلا -الف باسلام من نمی دانم شما چرا ازخواننده ای بااین چهره و صدای زیبا ودلنشین متنفرید صرفا بخاطر اینکه کارهای خوانندگان دیگررابازخوانی می کنند ؟ آیااگر آهنگ وشعر مناسبی برای ایشان فراهم بود دست به چنین کاری می زدند اصلا بازخوانی آهنگهای گذشته چه اشکالی دارد ؟ آیا بهترنیست این پرده بدبینی راازجلوی چشمانتان کناربزنید وبه قولی نیمه پرلیوان راببینید ؟مگرماچند خواننده دیگر همچون خانم شکیلا بااین صدای زیبا داریم پس بیاییم قدر چنین خوانندگانی را بدانیم که با صدای دلنشین خود زندگی مارازیباتر می کنند !

شاهین گل افشان گفت...

گلزار جان

چرا اینقدر از سواد وآگاهی خودت می گویی !
اغلب جمله بندی هایت غلط است . بیشتر جمله هایت فعل وفاعل اش عوضی است . اصلاً دستور زبان فارسی را بلد نیستی و رعایت نمی کنی .
اگرنوشته هایت را به صورت املاء تصحیح اش کنند نمرۀ زیر - 7 - یا - 6 - میگیری به جای ایراد گرفتن از خوانندگی مردم یه مقدار املاء وانشاء کار کن ، کلاس اکابر برو ، بعداً اگر خوب فارسی یادگرفتی بیا بنویس

ناشناس گفت...

شکیلا بهیچوجه صدا نداره! نه برای خوندن اهنگهای خودش و نه دیگران

Leila گفت...

سلام بر گردانندگان عزیز نشریه عزیز

قدیمی ها برای ما نسل جدیدی که لذت می بریم از شناختن گذشته ی هنر سرزمینمان

جناب آقای نظری عزیز و آقای رجبی و آقای لارنگی وبقیه نازنین های مجله

شما را به خدا این نوشته را برای من ودوستانم معنی کنید ما هرچه می خوانیم معنایش را نمی دانیم

اگر شما می دانید برای ما خلاصه بنویسید.

.......

اما هنرمند عارف قزوینی وقمر وسوسن است زمین تا آسمان با این کمی شناخته شده ها فرق دارند با این چند هزار تا که تا ثریا و بینهایت کهکشان حتا انهایی هم که در ایران خوبتر میخوانند یکی چند ترانه قابل شنیدن بیشتر ندارند وخیلی باز خوانی بد دارند ای کاش مانند شکیلا بودند که موسیقی را میشناسد..

بگویید فارسی اش چه می شود؟

محسن - از کرمانشاه گفت...

دوست عزیز جناب آقای دارا گلزار

با عرض پوزش واحترام ،

نکته ای را خدمت تان عرض می کنم . ابتدا کاری به بی ربطی یا دُرُستی وغلط بودن مفهوم گفته ها و انتقادهای شما ندارم ، فقط می خواهم بگویم شخص عاشق و ظاهراً دلسوختۀ هنر موسیقی سرزمینش ، وقتی می خواهد نقدی نسبت به چهره های شناخته شده ی هنری مملکتش بنویسد ، حداقل به خود زحمت املای دُرُست کلمات را می دهد تا خواندن نقدش آسانتر و بهتر صورت بگیرد وکاملاً شفاف و قابل فهم باشد . شما تنها در اولین نوشتۀ 37 خطی تان در 23 خرداد ساعت 1:39 – نوزده غلط املایی دارید ؛ این غلط نویسی ها جدای از عدم رعایت دستور زبان فارسی و جمله بندی های دُرُست می باشد .
حالا یا به دلیل عجله یا بی اعتنایی به ادبیات نگارشی و خوانندگان آن یا ضعف زبان فارسی بوده نمی دانم، اما غلط نویسی های شما را به غیر از آنهایی که مربوط به حرف – پ – بوده را یادآوری می کنم .
اگر فرصتی بود به بقیه موارد مثل بی ربط نویسی و کج فهمی واشتباه گرفتن وجه زیبایی شناسی هنر با مفاهیم هنری در نوشته های آشفتۀ شما را ، در حد درک وآگاهی ام توضیح خواهم داد.

میدانند ذبیشتر به خود
به هیچکدام وابسته نسبس یا سببی یا دوستی
از راه وابسته نسبس یا سببی داعش
را میشناسید یا آهنگی دارد
شروع بع خواندن کرد
پیدا نمیکنی اماممن دارم
سیمین عانم الهه
امیدوارم ار مجله جوانان نوشته است
ویگن وعرف وو بود
افتخاری کهه خیلی خراب کرده است
چب وراست تلویزونها
سیمین غانم وفرشت ووو
موسقی
بنده تنها کنسرتی هم که رفته کنسرت ایشان بوده است
مفتی اسم روی کسی بنام هنرمند نمیگذ
من 1 ترانه عهدیهمه عمر ترانه خواندن
ترانه محمد نوری را هم ویسرو خوانده
که به دیگگفته ام اما
در ران آخر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موفق و صبور باشید

ناشناس گفت...

چه نوشتی مشدی

حئاقل به آقای آرامش دوستدار آرامش خواهند داد .حئاقل یعنی چه

باید حداقل می نوشتی به دوستداران آرامش ، آرامش خواهد داد.

حمید گفت...

آقای dara golzar من بهیچوجه منظورم تعریف ازخود نبود هر بچه ده دوازده ساله ای هم میتواند معنی این کلمات را ازفرهنگ انگلیسی به فارسی استخراج نماید چه برسد به جنابعالی که تحصیل کرده اروپا هم هستید ! اصل کاربرد echo و reverbration است اینجانب با سختی ومشقت فراوان که از خواندن جملات شما متحمل شدم بالاخره نفهمیدم شما خواندن آقای افتخاری ونوازندگی آقای مرتضوی را قبول دارید یا خیر چون درجایی مثلا از آقای افتخاری انتقاد کرده اید ودرجایی دیگر گفته اید آقای افتخاری عالی می خواند ! دوست عزیز تکلیف مارا روشن کن ! موفق و موءید باشید

Unknown گفت...

بخش اول دوستان گرامی بنده خیلی با عجله تایپ میکنم بیش از یک بار نمینویسم اول بخاطر کمی وقت است دوم کی بوردم خراب است سفارش داده ام هنوز نرسیده است اگر بنا باشد همه را درست از نظر انشایی واملایی بنویسم خیلی زمان می برد حرف پ را به هر بدبختی بود درست کردم واینجا مجبورم جواب چند نفر را بدهم وقتی یکی از صدای شکیلا خوشش نمی آید خوب نمی آید سلیقه ها متفاوت اند انسانها در یک خانواده با ژنهای آمده از یک والدین هم با هم فرق دارند نیاز به بد گفتن به کسی نیست بنده اینرا درجایی در همین نوشته ها نوشته ام که یکی از اولین پله های آزادی همین تحمل است که نداریم یکی انسان را داعشی وبن لادنی وو مینامد یکی از ادعای با سوادی ات حرف میزند در حالیکه گفته ای خوب نیست از خودمان تعریف کنیم یکی آقای آرامش دوستدار را با آرامش اشتباه میگیرد اورا نمیشناسد یکی مفهوم جمله فاصله ای که در واقع وجود ندارد واسان هنوز نتوانسته است این فاصله را تا بینهایت کهکشان برود تا بگوییم چند میلیارد کیلومتر درست مانند نمره دادن بگوییم فلانی 5 میگیرد دیگری 18 واین درست مانند صورت ماه دلبر است که مانند ماه نیست غرض نشان دادن تفاوت است یا مثال آورده میشود یا چیزی جایی کسی را به عاریت میگیریم ودر شعر عاریه بسیار است تشبیه بسیار است خوشبختانه اگر دوباره دوست گرامی نگوید از سوادت دم نزن بنده به لحاظ ادبیات در مدرسه وبعد از مدرسه لااقل همیشه از بی غلط ها وبا حداقل با غلط های حداقلی چه دستوری وچه املایی بوده ام منتها در اینجا نخواسته ام وقت بسیاری را تنها برای یک انقاد کوچک بگذارم چرا که گفته ام برای هنر سرزمینم ارزش قایلم وماجرای بلیط وکنسرت را گفته ام هرکسی را آنچه که امروز متاسفانه مد شده است استاد نمیگویم یک جوان 30 ساله هنوز خیلی را دارد تا استاد شود .لیلا خانم بهتر است عارف قزوینی قمر وسوسن را برود وبخواند وبشناسد مثل اینکه ایشان را همان نوازندگان وخوانندگان دامبولی دامبو های بی معنی به سرزمین رویایی هنر میبرند از آن روست که تورا خدا معنی کنید را میخواهند کسی برایشان معنی کند زیرا این بزرگان را نمیشناسند البته من به تمام کسانیکه برای مردم شادی میافرینند درود میفرستم از جمله همان آهنگ مشهوری که آقای مرتضوی عای درست کرده اند.جناب محس شما از نوشتنتان معلوم میشود که انسان آگاهی هستید دارید با بنده شوخی میکنیدمانند معلم ها غلط جمله بندی وفعل وفاعلی واملایی میگیرید مثلا غانم شده است عانم بچه های کلاس سوم ابتدایی هم دیگر این اشتباه را نمیکنند بهر روی میدانید که بنده از ضعف ادبی ننوشته ام بلکه ایراد در کی بورد است که با ریختن آب میوه درست کار نمیکند برای همین نوشته مجبور شده ام دوبرابر وقت بگذارم اگر شما به زیر نویس های تلویزیونها بخواهید نمره بدهید گمان کنم همه باید تعطیل کنند زیرا غلط تایپی زیاد دارند ما میدانیم که تایپی است نه املایی.باز هم مجبورم نا خواست بنویسم که بنده در نشریات نوشته ام که در ایران بدست شما رسیده است ودر خارج نیز حال مجبور نیستم فاش بگویم کجا وکی واگر نه نامم مستعار نبود.خصوصا با شاهین گل افشان میتوانم املا ویا انشا را امتحان بدهم از خودم شک ندارم که از ایشان بهتر خواهم نوشت .منتها اینجا بقول معروف کامنت مینویشم نه مقاله ومطلبی برای روزنامه که مقدمه وبدنه وآخر ی داشته باشد یا مستند نویسی نمیکنیم که با یک حرف معنی ومفهوم مطلب دگرگون گردد.در پایان اینکه بنده مشکل کی بورد دارم اما به هر سایتی سر بزنید این با عجله نوشتن ها این غلط ها بسیار وبسیار وباز هم بسیار است دلیلی بر ضعف نوشتاری نویسنده کامنت نداردهمینکه این انقاد بنده خیلی ها را به نوشتن واداشته است خوب است کاری ندارم وشک هم ندارم که ممکن بغضی آشنای کسانیکه نام برده ام باشند یا بوسیله خودشان یا حتا خودشان باشند بهر روی این سایت قدیمی ها نام دارد این دوستان با آنکه جوان اند اما ارزش مینهد به هنر قدیمی ها شما سایت هایی هم دارید که با هزار دوز وکلک برای اینکه چیزی را بفروشند شما را به آنجا میکشند بعد هم از وعده های هنریشان که خود هم زحمتی برایش نکشیده اندخبری نیست آنها هم جوان اند.

Unknown گفت...

بخش دوم
بنده ایمان دارم که اگر بنا باشد آقای دکتر خوشنام روزی مطلبی برای همین موضوع که ما در اینجا داریم به هم میپریم بنویسد بیشتر به جهتی خواهد رفت ویا به نفع کسانی خواهد نوشت که من نا اگاه بنام یکی از مردم شنونده نوشته ام مقاله های ایشان هم بیشتر روشنگر است شاید بتوانم بگویم ایشان در جهت گیری بنده بی نقش نبوده اند از نوشته های ایشان بسیار آموخته ام.اما جناب محسن نکته ای را فراموش کردم بنویسم وآن اینکه نگاه نکردن به سریالها افتخاری نیت را فرموده بودید بنده هم میگویم افتخاری نیست براستی فکر نمیکنید آنچه بنام سریال امروز از تلویزیونهای داخل پخش میشود بزرگترین لطمه را به اخلاق ورفتار مردم ما زده است شما از آغاز تا پایان ببین غیر از به هم پریدن ولغات بی معنی را رد وبدل کردن چیزی ندارند که دلت خوش باشد محتوایی دارد لااقل روزی وروزگاری برخاسته از حقایقی بود که بنده که همسن شمایم دهها داستان راستینش را از همان راهزنان قدیم شنیده ام چر ا مردم ما رو به سریالهای ترک وهندی وآمریکای لاتین آورده اند واگر نه منهم ایرانی ام فرهنگ وزبان وهنرمندانم برایم مهمتر از هر کشور دیگری اند دست اندرکاران ما به جای کارهای تکراری میتوانند کارهای خوب انجام دهند نمیدهند یازیگران یگی دو گروه اند وتکراوتکرار داستانهای تقریبا یکسان
باز هم در همینجا تمام میکنم راستش دوباره خوانی نمیکنم ایرادها را ببخشید به لحاظ کمی وقتم

محسن - از کرمانشاه گفت...

با پوزش و معذرت از آقای مجتبی نظری و خوانندگان مجله قدیمی ها

جناب دارا گلزار dare glazer

فرموده اید امیدوارم با طیف ویلن زنها وابستگی یا دوستی نداشته باشی آن وقت میشود شمارا از راه ایدئولوژی داعش وبن لادنی وطالبانیتان برگرداند نه اینکه نمیشود کاری کرد.
لطفاً اگر می توانید ! و تعاریف زیر را از مفهوم ایدئو لوژی قبول دارید، بگویید کدام جمله یا معنا و کدام حرف من نشان از ایدئولوژی داعش وبن لادنی وطالبانی دارد؟ اگر تعاریف زیر را قبول ندارید، کافیست فقط تعریف مورد قبول یا تعریف شخصی تان را از ایدئو لوژی بنویسید .
پاسخ – ایدئولوژی واژه ای ساختۀ فیلسوف فرانسوی دستوت دو تراسی (عناصر ایدئولوژی 1805- 1801 ) برای اشاره به "علم عقاید " که سرچشمۀ تعصب ها وپیشداوری های آدمیان را بر آنان آشکار می کند. از این واژه برای توصیف عقاید وتصورات ، آرمان ها ، تمایلات ، ارزش ها ، جهان نگری ها ، دین ها ، فلسفه های سیاسی و توجیهات اخلاقی به شیوه هاثی گوناگون استفاده شده است.
فرهنگ لغت دکتر محمدمعین ایدئولوژی را اینگونه تعریف می کند – دانش اندیشه ها ، علم افکار . 2 – مجموعۀ افکارمتعلق به یک دسته ، یک عصر و دوره . 3 – (فلسفه – سیاست) عقیده ای که هدف و آرمانی را با بیانی تحسین و تعریف کند که در مقابل آن دفاع نتوانند کرد .
فرهنگ روز سخن – دکتر حسن انوری ایدئولوژی در تعریف اولیه و لغوی اش چنین نوشته است = ideologie, " ideolozi " 1- بینش وآگاهی ویژه ای که انسان نسبت به خود، جایگاه طبقاتی و پایگاه اجتماعی ، وضع ملی ، تقدیر جهانی و تاریخی خود وگروه اجتماعی ای که بدان وابسته است ، دارد وآن را توجیه می کند .
2- (سیاسی) هرنهضت فکری وفلسفی که هنوعی بینش دربارۀ جهان به مردم ارائه دهد وآنها را وادار به موضع گیری دربرابر مسائل جاری ِ جامعه کند.

Unknown گفت...

دوستان گرامی درود برشما قبل از هر چیزی امیدوارم قبول کرده باشید که چرا بنده انشا واملایم غلط بوده اند ودلیل دیگرش به علت مشغله زیاد ناچارم با عجله بنویسم وحتا باز خوانی نکنم دوست فرهیخته واندیشمندم جناب محسن شما در نوشته 25 خرداد برای اولین بار اسم گروههای تند رووایدلوژی را آوردید وشاید خدای ناکرده فکر کردید بنده گرفتار دگماتیسم فکری هستم وطیف هنرمند را هم مطرب میدان بر عکس بنده خود هم سازی را میزنم حال لازم نیست بگویم چه واز کی ناچار شدم به این گروهها که نامبرده بودید اشاره کنم وآنطور که خود باوردارم همه این افراد را هم میشود از زندانشان رها کرد اما شرط اساسی آزادی است هند را بنگریم که همه گونه ادیان وجود دارند گاهی هندو ها ومسلمانان ویا سیک ها یکدیگر را میکشند در کل هند آزادی دارد وترس از بیان عقیده وخصوصا ترس از بعد از آن وجود ندارد بنابراین میشود با این افراد بجث کرد یا علب شد یا مغلوب که چون این نتد روی ها خود بخود رانده شده جمعی اند همیشه در اقلیت ان الا قدرت بیابند آنگاه ممکن است ظاهر چیزی دیگر را نشان بدهد که باز دلیل بر درست بودن راهشان نیست.بنده غیر از خوبی اهل هنر چیزی ننوشته ونگفته ام اما برای خود معیار دارم همانگونه که بسیاری دارند در همین سایت تعدادیاز سکیلا ویا صدایش بدشان میاید خوب این سلیقه شان است اما اینکه آیا درست میخواند یا صدایش به لحاظ هنری ارزش دارد یا نه اینرا اهل هنر راحت میتوانند بگویند اما از دید بنده شنونده میدانم که ایشان هم خوب هم درست میخواند وهم نزد اساتیدی آموزش دیده است فرق دارد با فلان خواننده جوانی که موسیقی مردمی میخواند ونه نت نه دستگاههای پیچیده موسیقی ایرانی را میشناسد اگر صدایی داشته باشد مردم میپذیرندش اگر نه که زمان درازی نمیشود که از یاد ها محو میشود. لطف کینید نوشته اول خود را بخوانید
حمید جان معلوم است که بنده آقای افتخاری را هنرمند ارزشمندی میدانم ایشان هم صدا دارد هم زحمت کشیده نزد اساتید آموخته است بحث من در مورد باز خوانی ایشان بود نه وجود هنریشان در مورد مرتضوی به نام خواننده اصلا قبولشان ندارم این حق من هست یا نه؟ ایشان صدا ندارند اما ولین زن خوبی هستند با کم کاری در پدید آوردن قطعات ارزشمند چیزی های که نیستند مانند فرجاد با پیانوی دیگران وویلن خود قطعاتی را درست کرده است که ارزش شنیدن دارد ایشان هم توانایی زیاد دارد اما پدید آورنده به آن مفهوم نیست البته ترانه خوانی را دارد که برنامه های کامپیو تری وتصفیه ودهها کار دیگر شاید از دید بسیاری کار های خوبی کرده باشند اما در واقع خیر یا اندی گیتاریست خوبی است هنرمند میهن دوستی است هر جا لازم باشد هست وهر کمکی بتواند انجام میدهد وحداقلبرای بچه های ایرانیان خارج ارزش دارند نه برای بنده .ایشان سالها پیش در کشوری که هستم برنامه داشتند پسرانم را به کنسرتشان بردم وخود بازگشتم بعد رفتم آوردمشان قصدم بی احترامی به هیچ کس نیست میدانیم که اگر مانند قبل بود ودولت نقش داشت اینگونه بر سر هنرمانمیامد وچون گذشتهآدمهای نو با کار های ارزشمند نو میامدند بیشتر بحث من هم بر سر کسانی است که به عشق شهرت یا پول حداقل موسیقی مارا خراب کرده اند
در پایان برای لبخندی که بر لب دوست گرامی محسن بنسیند من تنها 1 غلط از املای شما میگیرم بقیه را هم دقت نمیکنم نمره تان هم 19 من که 0 گرفتم میلیون با هم که 0 بگیرم باز میشود همان 0
فکری وفلسفی که هنوعی بینش
پیروز باشید همگی

ناشناس گفت...

من همان ناشناس ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۴۴هستم شما نوشتی

حئاقل به آقای آرامش دوستدار آرامش خواهند داد .حئاقل یعنی چه

وقتی نوشتی آقای آرامش دوستدار ! آنوقت من نمی دانم ایشان آقا هستندکه می نویسی - یکی آقای آرامش دوستدار را با آرامش اشتباه میگیرد اورا نمیشناسد-
جهت اطلاع شما ،
آرامش دوستدار، سال ۱۳۱۰ در تهران در خانواده ای بهایی متولد شد ایشان برادرزاده احسان الله خان است. او در سال ۱۳۳۷ برای تحصیل به آلمان رفت و در سال ۱۳۵۰ دکترایش را در رشته اصلی فلسفه و روانشناسی و دین شناسی تطبیقی از دانشگاهی درآلمان غربی آن زمان دریافت کرد. عنوان رساله دکتری اورابطه اخلاق و ارادهٔ سُلطه‌گرا در آثار فردریش نیچه ی معروف بود. واز سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۸ به عنوان استاد در گروه فلسفه دانشگاه تهران تدریس می کرد و بعد از بستن دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی از دانشگاه اخراج شد و دوباره به آلمان رفت و هنوزهم آنجاست.

محسن گفت...

به دوست عزیز و دلسوز موسیقی و هنرِ ایران زمین
سلام
ممنون که اشتباه نوشتۀ مرا گفتی

بله من کلمۀ نوعی - را غلط نوشته ام چون هنوعی در فارسی معنی ندارد .
اما دوستانه می گویم چرا کیفیت نوشته هایتان را فدای کمیّت می کنید . همان وقتی را که برای این نوشته های طولانی می گذارید ، برای مطلبی موجز و بی غلط بگذارید .
تا فرصت داشته باشید نوشته هایتان رادوباره خوانی کنید.اما اگر می توانید وقت بیشتری را برای نوشته های دلتان بگذارید،آنوقت طولانی بنویسید و به خودتان فرصت دهید تا با دقت و دوباره خوانی نوشته ها را تصحیح کنید.

دوست گرامی من نوشته بودم
مثل این می ماند
یعنی شبیه کسی که بخواهدکار خیلی سختی انجام بدهد
که به نظر من تغییر ایمان دیگران به آسانی امکان پذیر نیست.
دقت کنید : مثل این می ماندکسی بخواهد موجودات ِ معتقدِ داعش و القاعده و طالبان و دیگران را از ایمانشان به در کند
در هر صورت از آشنایی دور با نوشته های شما خوشحال هستم.

موفق و دل شاد باشید.

Unknown گفت...

دوست گرامی آقای ناشناس
گمان میکنم در دایی جان ناپلیون آقای تقوایی کتاب آقای پزشکزاد که اتفاقا پیش از اینکه فیلم شود در 17 سالگی آنرا خوانده بود در آنجا که آقای کریمی برای انتقام از مرحوم نقشینه یا همان دایی جان دست به دامن هیتلر میشود وآبگوشت بزباش خوردن آقای بزرگ احتمالا هم در خیال با هیتلر قشنگ به تصویر میکشد که قهرمان جنگ کازرون وممسنی که درواقع نه جنگی دیده ونه انگلیسی کشته است شاهدی هم دارد که مش قاسم است که او هم عین دایی جان است خیلی چیزها به ما میاموزد که قهرمان جنگ ممستی وکازرون زیاد داریم میگویند معما چو حل گشت آسان شود ومعما های امروز به یک دقیقه هم نمیکشند که حل میشود کافی است چند تا تیک بزنیتا این بیاید:
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
بقیه را از نوشته خودتان بخوانید حمثلا از کتاب خویشاوندی پنهان آرامش دوستدار نقل قولی کرده بودیدیا از کتابهای دیگرشان یا بحث هایی که گاهی کرده اند میگفتیم معما از ذهن پرشور شما میاید نه دوستم بنده بچه نیستم شما حتا نام ایشان را نمیدانستید حال میدانید هم بهایی است هم فیلسوف است وفیلسوف هم کار به جامعه دارد وزمان ودور وتسلسل ومکان وو.. شما خواسته بودید در ذهنتان این غلط انشایی را بگیرید در حالیکه با اشاره بنده متوجه شدید آرامش اسم است نه آن آر امش ودوستدار هم فامیل است نه مثلا دوستدار موسیقی متال در اینگونه بحث ها که کسی یکدیگر را نمیشناسد ومدیوم رابطه هم با واسطه وبا زمان متفاوت است خوب هرکس میتواند هر ادعایی کند ای کاش روبروی هم بودیم تا بهتر یکدیگر را بشناسیم اما بنده فکر میکنم ادامه دان وقت تلف کردن است از آنجایی که ما تقریبا رکورد مطالعه زیاد 3 دقیقه را در روز در بین ملتها داریم بهتر است این 3 دقیقه را هم تلف نکنیم تا به درجه پایین تری برسیم .فکر کنم شما اینرا هم نوشته بودید مشدی
تاآنجا که بنده میدان بهتر بود مینوشتی مشتی نه مشدی.
بنده قبل از اینکه این جر وبحث های بیهوده به پایان برسد میخواهم درودی بی پایان به روح برزگ مردی به نام پرویز مشکاتیان که اصل موضوع بر سر آثر ایشان بود بفرستم که انگار غم یک ملت در صدایش پنهان بود آنزمان که بیاد میهن تنها برای میهن خواند واثری زیبا به آثار زیبایش افزود اثری که برای همیشه خواهد ماند ایشان یکی از کسانی است که اگر روزی پایم به ایران برسد بر سر خاکش ادای دین خواهم کرد روحش شاد باد

حمید گفت...

دوست عزیز آقای dara golzar پرسش من ازشمادرمورد نوازندگی آقای مرتضوی بود نه خوانندگی ایشان هرچند که خوانندگی ایشان همانطور که قبلا هم گفتم نسبت به خیلی از خوانندگان امروزی بهتراست درمورد نوازندگی آقای مرتضوی اگر کمی انصاف داشته باشیم بسیار زیبا وخلاقانه است همینطور درمورد بازخوانی ترانه های آقای افتخاری که البته این مورد برمی گردد به دیدهنری وزیبایی شناسی وسلیقه شخص که این موضوع را نمی توان به زور به کسی قبولاند درپایان خوشحالم از اینکه درنوشته های اخیرتان غلط های املایی کمتر دیده میشود شاید علتش خشک شدن آب میوه ایست که برروی کیبوردتان ریخته شده بود ! موفق باشید

پویا چگینی - تهران گفت...

خانم شکیلا هیچ کار خوبی نکردی که آهنگ شهرزاده رؤیای عهدیه رو بازخونی کردی چون این آهنگ فقط و فقط با صدای مخملی و دلنواز خود بانو عهدیه زیباست و بس. شما با این کارت فقط خودت رو ضایع کردی و بی هنری خودت رو بهمه ثابت کردی.امیدوارم این دفعه اخرت باشه که آثار بزرگان موسیقی ایران رو بدون اجازه برمیداری میخونی بدون اینکه توی ترانه هیچ اشاره ای به نامشون بکنی.این کار از هیچ نظردرست نیست و سرقت هنری بحساب میاد.

ناشناس - گفت...

ناشناس ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۴۴هستم – از ساری

جناب گلزار

آبمیوه خور ناکام

اولاً که اشتباه گرفته ای آرامش دوستدار اصلاً بهایی نیست او خوب می داند که بهائیت ساخته انگلیسی هاست او هیچ دین یا مذهب دیگری را هم معتقد نیست اویک ماتریالیست قدیمی است، که حتی به اشعار مولانا هم ایراد می گیرد وبخشی ا ز اشعار مولوی را جنسی و عوام گرایانه و برای تحمیق مردم می خواند .
من گفتم در یک خانوادۀ بهایی به دنیا آمده . وحالا بدان که پدرش کی بوده . ازیک گزارش مستند :

مـأمـور اطـلاعـاتـی تشکیلات بـلـشـویـک در گزارش خود به باکوکه سند آن چند سال پیش در کشور آذرباییجان منشر شد ، تصویری منفی از احسان‌الله خان (پدر آرامش دوستدار)ارائه می‌دهد و علت کودتای او علیه میرزا کوچک خان را به تعصبات اعتقادات بهائیت ‌او ربط می دهد و می نویسد:
" احـسـان‌الـله خان...‌ دارای‌ شخصیت‌ ضعیف‌، خــــودخــــواه‌، دارای‌ نــظــــرات‌ افراطی واغـــراق آمــیـــز و آدمـــی‌ شهرت‌ پرست‌ است‌. او جزء فرقه‌ بابی‌ها است‌ و پدر زن‌ او میرزا حسن‌ خان‌ یکی‌ از مقامات‌ مهم ‌این‌ فرقه‌ است‌. از مشخصات‌ ویژه‌ او عدم‌ ابتکار و نداشتن‌ آگاهی‌ سیاسی‌ است‌. احسان‌الله معتاد و الکلی ‌است‌ به‌ طوری‌ که‌ مصرف‌ ودکای‌ او در روز پنج‌ بطری‌ و مصرف‌ تریاکش‌ تا دو مثقال‌ است‌ که این‌ مقدارخیلی زیادی‌ است‌. او در اثر نفوذ گروه‌ سردار محیی‌ سریعاً ترقی‌ کرده‌ است‌... او بسیار تلاش کرده میرزا‌ کوچک‌ خان‌ را به مرام‌ باب‌ جلب کند ولی کوچک‌ خان ‌اعتراض‌ کرده. این‌ امر سبب شد که این‌ بابی، که‌ بتدریج‌ شبکه‌ دسیسه و توطئه های‌ خود را تنیده‌ بود، با دارودسته‌ خود از اردوی‌ کـوچک‌ خان‌ خارج‌ شود... سردار محیی این‌ شخص‌ بی‌اراده‌ و بی‌فکر یعنی احسان‌الله خان را مطمئن‌ کرده‌ بود که‌ با برقراری‌ کمونیزم‌ در ایران بهائی‌گری درایران‌ موفق‌ خواهد شد و آن‌ را مذهب‌ رسمی‌ اعلام‌ خواهند کرد. این‌ موضوع‌ برای‌ هر فرد بهائی معتقد اغوا کننده ‌است‌. این‌ وعده‌ احسان‌الله خان‌ را کاملاً اغوا کرد ‌که به‌ منظور انتقام‌ از تعقیب‌ دیرینه‌ بهائی‌ها توسط‌ مسلمانان‌ شعارها و اعلامیه‌هایی‌ انتشار دهد... این‌ بابی‌ کهنه‌ مغز باور کرده‌ بود که‌کمونیزم‌ اجازه‌ خواهد داد بهائی‌گری در ایران‌ توسعه‌ یابد و مذهب‌ رسمی‌ کشور شود. این‌ علتی‌ بوده است که‌ احسان‌الله خان‌ را از کوچک‌ خان‌ دور کرد و موجب‌ شد به‌ دشمنان‌ او بپیوندد.
پس از شکست نهضت جنگل، که به‌طور عمده به دلیل دسایس احسان‌الله خان و سردار محیی محقق شد، این دو به شوروی گریختند و در دوران استالین به اتهام وابستگی به سرویس اطـلاعـاتی بریتانیا دستگیر و اعدام شدند.
تورج اتابکی اتهامات وارده توسظ دستگاه اطلاعاتی استالین بر احسان‌الله خان را چنین بیان کرده است:
"عـامـلـیـت سـرویـس‌های اطلاعاتی بریتانیا و ایران، طرفداری پروپاقرص از فاشیسم، مبلغ تبلیغات زهرآگین در میان ایرانیان ساکن اتحاد شوروی، عامل تحویل برخی از انقلابیون ایرانی به مقامات ایرانی، عنصری ضد بلشویک که با سازماندهی یک گروه 30نفره از کارگران حوزه‌های نفتی عملیات تخریب را در حوزه نفتی باکو تدارک دیده بود. "
این اتهامی است که درباره دیگر قربانیان ایرانی دوران استالین کمتر تکرار شد. اتهام سران حزب کـمــونـیـســت ایــران، مـانـنـد بـهـرام آقـایـف و دیـگـران، "ماجراجویی" و "چپ‌روی ضد لنینی" بود. بنابراین، اتهام ارتباط با سرویس اطلاعاتی بریتانیا بـیـهـوده بـر احـسـان‌الـله خان وارد نشد. پیشینه عملکرد احسان‌الله خان و دوستانش در ایران گواه آن است که سازمان اطلاعاتی شوروی در مورد احسان‌الله خان به بیراهه نرفته است.
- حالا که روی املاء کمی کار کرده ای ونمره ات از صفر به 8 رسیده کمی هم انشاء ونگارش کار کن وکتاب بخوان تا به امید خدا کم کم نمره قبولی بگیری و رفوزه نشوی .

Unknown گفت...

دوست ناشناس طعنه نزنید اگر ادعای متفکر بودن دارید زیرا دلیل بر ضعف شماست شما از اولین نوشته با اصطلاح غلط به سبک داش مشتی ها مشدی را بکار بردید آنگاه خواستید ادعا بکنید که هم مورخان هم فیلسوفان وبقیه را خوب میشناسید اتفاقا از مورخی که درنوشته آخرتان نام بردید وبه نوشته اش استناد کرده اید از دوستان نزدیک بنده هستند بنده کار به این نداشتم که پدر آقای دوستدار کی بود ومنهم نگفتم که ایشان بهایی است شما نوشتید اصلا بنده نامی از او نبرده ام بنده از کسیکه فلسفه میداند وکار هم ندارم که دید فلسفی اش چیست تنها نام بردم فیلسوفان هم دید هایشان گوناگون است اما شما برای متفکر نشان دادن خود از سایت دانشنامه ویکی پیدیا کپی کردید وگذاشتید بنده را ناچار کردید که بالای آن صفحه را یعنی خط اولش را کپی کنم وبنویسم که حال بقیه نوشته خودتان را به زیر بچسبانید زیرا اگر بنده کپی میکردم باز میشد همان نوشته شما.کار ما به مست بودن وتریاکی بودن فلان آدم در تاریخی دیگر نبود اصلا بحث ما چیز دیگری بود باز شما به صحرای کربلا زدید سهراب کسی دیگر است ورستم کس دیگر.خوشبختانه بنده نوشته های زیادی بنام مقاله در نشریات دارم منتها بدلایلی که با نام مستعارند اینکه قبلا نوشتم شاید شما هم نوشته هایم را خوانده باشید بی دلیل ننوشتم وقصدم ادعای سواد داشتن هم نیست زیرا علم ودنیای ما آنقدر پیچیده وعظیم است که انشتینش هم تنها قدری میدانست بنابراین لاف دانستن زدن کسیکه عقل داشته باشد میداند که بیهوده است منتها آدمها با اندک تفاوتهایی نسبت به هم کمتر وبیشتر میدانند .اما اگر شما نوه داشته باشید میدانید چقدر شیرین است وآنگاه که شما مشعول کاری هستید بچه با لیوان آب میوه اش میاید و آبمیوه اش روی لپ تاپ میریزد چه باید بکنی باید چوب وچماق برداری بزنی اش یا ببوسی اش تا ترس بر او مستولی نگردد؟ خوب من کار دوم را کردم وسریع لپ تاپ را خشک کردم تنها ایرادی که پیدا کرد کی بورد بود که حروفی را نمیزد وبعضی حروف را هم گاهی میزد وگاهی حتا اگر چند بار فشار میدادم نمیزد وبعض حرفی دیگر را میزد واز طریق اینتر نت از چین خریدم اتفاقا به موقع رسید و بنده سریع عوضش کردم اگر در آنزمان که خراب بود میخواستم چیزی ننویسم این مطلب از دسترس خارج میشد به هر روی بهتر بود مینوشتم وکسی هم که زبانش فارسی است حتا اگر جمله بندی خوب هم نباشد جان کلام را میفهمد کامپیوتر دیگری دارم زبان فارسی ندارد .اکثرا قضاوت سریع ما ایرانیان همینطور است عجولانه برای به کرسی نشاندن حرف خود دیدید که بنده ناکام آبمیوه نبودم هم در ایرانش هم در خارجش خوشبختانه زندگی خوبی داشته ام حسرت بدل نبوده ام که شما طعنه بزنید وحرکات بچه گانه از یکسو وکپی برداری از سوی دیگر کار شماست قضاوت را به خوانندگان وامیگذارم گاهی فکر میکنم آیا نوشته شما ارزش جواب دادن دارد یا نه ؟آنهم با مشغله وگرفتاری شلوغ کاری که دارم ودلم میخواست میتوانستم خودم را معرفی کنم تا حتا متوجه بشوی ویا بروی پیدا کنی که در کنکورش هم زیر بیست هزار نفر قبول شدم مجبورم میکنید که بر خلاف خواسته خود مطالبی را بنویسم که دلچپسبم نیست حداقل انشا واملایم همیشه مورد تعریف وتمجید دیگران بوده است اتقاقا دوستی در همان ساری دارم بنام موسوی که بدبختانه آدرسی ازش ندارم واگر نه آدرس میدادم تا بدانید بنده نه دروغگویم نه آبمیوه خور ناکام نه لاف زنم یک انسان معمولی ایرانیم که هم به میهنم هم به تاریخ وفرهنگ وهنرش ارزش مینهم وسعی میکنم در حد خود درستکار باشم وبا کجروی ها بجنگم
آبمیوه تان گوار

شاهین گل افشان گفت...

آقای محترم دارا جان

بهتر است به همان تلاش برای فراگیری املاء وانشا ء بپردازی ونگارش مغشوش ودرهم وبرهم ات را سامان دهی.که البته خیلی بهتر شده.

گفته ای فیلسوف هم کار به جامعه دارد و زمان ودور تسلسل ومکان –

اشتباه است وابراز فضل حضرتعالی بی ربط است.
- معلوم است ازمعنای فلسفه وفلاسفه هم چیزی نمی دانی واگر اشاراتی هم خوانده ای غلط فهمیده ای –

- این کلی گویی شماکه (فیلسوف هم کار به جامعه دارد) درست نیست ؛ می شود گفت برخی فلاسفه (نه به معنای کلی / فیلسوف ) اندیشه جامعه شناسانه دارند یا فیلسوف و جامعه شناس هستند ومثلاً تبیین فلسفۀ جامعه شناسی دارند. جامعه شناختی یک علم است ؛ در حالیکه فلسفه وجود خارجی ندارد وکاملاً ذهنی ست.
- اما اینکه با دور تسلسل کار دارند (یعنی به دور تسلسل می پردازند) غلط وباطل است ، به عبارتی از لحاظ منطقی دور تسلسل در فلسفه باطل است.

گروه قدیمی ها گفت...

دوستان عزیز سلام
لطفا، فقط کامنت ها در مورد مطلب باشد، این بحث های حاشیه ای دیگر تایید نمی شوند، تا الان هم برای احترام به شما و نظراتتان این کامنت ها تایید می شد...
موفق باشید

ناشناس گفت...

محمد بیدقی
دوستان در قسمت نظرها چه گردوخاکی بپا کرده اند.
ازجناب سردبیر تقضا دارم پیام ها را بدقت بخواند وهر پیامی را تایید نکندوهر پیامی را حاوی توهین به گروهها اشخاص ویا ملیتها باشد تایید نکند.
صدای بانو شکیلا لطفی دیگر به این ترانه ها بخشیده است . ودر خارج از کشور- نبود اهنگساز وشاعر مناسب باعث اینکار میشود. اینکار چندان ضرری به صاحب ترانه وشعر نمی رساند برعکس شاید منافعی هم داشته باشد (کپی شدن از روی سیستیم عامل ویندوز با عث ضرر مایکرو سافت نشد .....)
اینکار نوعی اعتلای فرهنگی موسیقی ایرانی است. دوستان صاحب اثر زیاد مته به خشخاش نگذارند بهتر است

محسن گفت...

جناب محمد بیدقی

با سلام و احترام

اینکه وارث هنرمند بزرگ موسیقی طلب حق قانونی خودرا بکند ، مته به خشخاش گذاشتن است؟
اینکه به سلیقۀ شما - صدای بانو شکیلا لطفی دیگر به این ترانه ها بخشیده است . معنایش این است که احساس و درک خانم آوا مشکاتیان، فرزند پرویز مشکاتیان هم باید مثل شما باشد وسلیقه اش را با امثال من وشما منطبق کند ؟
آیا نبود آهنگساز وشاعر مناسب دلیل موجه وقانونی واخلاقی ای است برای غصب حقوق معنوی دیگران است ؟
وقتی آن مرحوم از ایرج بسطامی نام برده اند ، تکلیف وراث مشخص است .آنان راضی نیستند
(به قول شما - چندان ضرری به صاحب ترانه نمی رساند برعکس شاید منافعی هم داشته باشد) منافعی از طریق خانم شکیلا به آنها برسد . شما میگویید به زور باید آنها را به بهشت برد!

ایشان پرسیده اند: با چه اجازه ای تصنیف «وطن من» را با صدای خودتان بازخوانی کردید؟
مشکل من رعایت نکردن جریانات مادی این موضوع نیست! رعایت حقوق معنوی است - حقوقی که چیزی جز حفظ اصالت آثارش نیست.

متأسفم برای دیدگاه شما نسبت به موضع خانم آوا مشکاتیان وقتی که میگویید: اینکار نوعی اعتلای فرهنگی موسیقی ایرانی است. یعنی قربانی کردن اخلاق و حق ، در پای عملی که شما آن رااعتلای فرهنگی موسیقی ایرانی می خوانید !

ضمناً ما از سعۀ صدر وتحمل و آزاداندیشی سردبیر قدیمی ها و همۀ همکاران وگردانندگان این نشریۀ آزاد تشکر می کنیم و سپاس گزار آنها هستیم و خدار را شکر که با چون شمایی اگرسردبیر بودید محشور نشدیم.

دوست محترم کجا به گروه ها ، اشخاص ویا ملیت ها توهین شده است ؟
شاید کنایه و طرح تناقض و تضاد وشوخی و مطایبه و حتی لُغز و مثلاً واقعیت را به صراحت نگفتن ودر غالب طنز بیان کردن بوده است ( یا ابراز ناباوری از ادعای کسی را به طعنه فهماندن – طعنه بر دروغ حق است گرچه گذشت ازاین حق هم خود اخلاقی وبا ارزش است است)

در هر صورت اگر توهین های صورت گرفته - به زعم شما (که می گویید درمورد ملیت ها و گروه ها و اشخاص نوشته شده است) را برای ما بنویسید تا باعث سعی در عدم تکرار آنها بشود ، ممنون وسپاس گزار شما خواهم بود.

ناشناس گفت...

محمد بیدقی
منظور از توهین توهین به بهایی هاست
در ج ا ازتنها چیزی که نمیتوان صحبت بمیان اورد موسیقی وخواننده است.باز میگویم اینکار ضرری به ورات مشکاتیان نمی زند. اگر کسی بخواهد چنین ادعایی بکند باید اول به ج ا فشار وارد کند که خود قانون کپی رایت را رعایت کند تا یک شهروند ایرانی هم بتواند در مراجع بین المللی هم بتواند یک دعوی در اینمورد مطرح کند(اینهمه کارتون بازی وفیلم ونرم افزار خارجی بدون پرداخت دیناری به صاحبانشان در ایران کپی وفروخته میشود.

سیامک از کرمانشاه گفت...

باسلام البته باز خوانی ترانه ها درصورتی که آن خواننده اجرای خوب وبهتری ازخواننده اول داشته ونیز با تایید گفته آقای محسن صاحب اثرویا وراث وی اوراتایید کنند وبه اواجازه این کاررابدهند رواوپسندیده است درغیراینصورت این کار از نظر قانونی واخلاقی صحیح نیست !

ناشناس گفت...

محمد بیدقی
کار از تو میرود ای دلیل راه مددی
که انصاف دهیم از ره فتاده ایم (حافظ)
بنده حدود 60 سال دارم ودر شهر برکلی کالیفرنیا ساکن هستم .امروز با چند نفر ازدوستان هنرمند مقیم کالیفرنیا موضوع اعتراض دختر مشکاتیان را مطرح کردم.یکی از دوستان هنرمند فرمودند کاملا حق با دختر استاد است وباید خانم شکیلا رضایت دختر مشکاتیان جلب کند وگفتند با علاقا ایکه به صدای خانم شکیلا دارند حاضرند جبران مافات کرده تمامی خسارت مادی معنوی خانم اوارا جبران کنند ودرضمن حرفهای دیگری هم مطرح شد خلاصه ایی از حرفهاییکه تمام دوستان با ان موافق بودند در ذیل بعرض میرسد
1- در اینکار نیت مجرمانه وسو استفاده مالی در کار نبوده ونبود شعر اهنگ مناسب باعث اینکار میشود کما اینکه خیلی از کار های قدیمی دلکش ومرضیه پوران وغیره در ایران بدون اجازه صاحبان اثر باز خوانی شده ومیشود.
2-یکطرف ماجرا دختر مشکاتیان است که بدرستی ادعای حق خود را میکند ویطرف دیگر هموطنان هنردوست وبخوص هموطنان خارج کشور هستند که از این ترانهای تیپ جدید خسته سده اند. دختر مشکاتیان باید توجه کنند که خود استاد زنده بودند در مورد اینکار چه میگفتند. (یکی از دوستان دیگر ماجرای شکایت دسته ایی وراث شاملو را علیه دسته دیگر سخن به میان اورد ونتیجه گرفت که اینکار شان شاملو پایین می اورد که اکثریت با اوموافق نبودند)
3-کسانیکه ار حق خانم مشکاتیان دفاع میکنند با ید ایضا از حق ورود خانم ها به استادیوم- حق لباس پوشیدن ازدانه- حق انتخابات ازاد- حق سینمای ازاد- حق ازاد شدن صدای زن - پیوستن ایران به قانون کپی رایت بین المللی-ودها حق دمکراتیک دیگر- که اگر اینحقوق بر اورده شود دیگر این مشکل هم وجودنخواهد داشت که کسی شعر اهنگ دیگری را بخواند
4- اگر خانم مشکاتیان خواستار جبران خسارت هستند ایمیل خودرا به سردبیر ارسال کنند تا تر تیب کار داده شود

محسن - ازکرمانشاه گفت...

جناب آقای محمد بیدقی
سلام

دوست هنرمند تان فرموده اند - با ید خانم شکیلا رضایت دخترمرحوم مشکاتیان را جلب کند. نظرشان بسیارمنطقی واخلاقیست ، ودر مورد خسارت مادی هم شخص خانم آوا مشکاتیان می توانند تصمیم بگیرند . اما خسارت معنوی را تنها شخص هنرمند گرامی خانم شکیلا می توانند جبران کنند نه دیگری و ظاهراً ایشان هنوز هیچ عکس العمل یا واکنشی بُروز نداده اند، شاید هم بُروز داده اند و من نمی دانم .
1- مسلمآ نیّت مجرمانه و سوء استفاده درکار نبوده خصوصاً از طرف هنرمند متعهد وخوش صدای کم نظیری مثل خانم شکیلا . اما اخلاقاً - نبود شعرو آهنگ مناسب نمی تواند باعث اینکار بشود و به دلیل اینکه خیلی از کار های قدیمی دلکش ومرضیه پوران وغیره در ایران بدون اجازه صاحبان اثر باز خوانی شده ومیشود. می توان فضای غارت گری را آزاد اعلام کرد ؟! یعنی مثلاً اگر در شهر برکلی شرایطی پیش بیاید که فرضاً در یک محل جمعیت زیادی دست به غارت و دزدی خانه ها ومغازه ها بزنند ، آیا باید من وشما هم همرنگ آنان شویم واگر شدیم ! ! توجیه پذیر است! چون همگانی بوده است ؟
2- می پرسید – آوا مشکاتیان باید توجه کنند که اگرخود استاد زنده بودند در مورد اینکار چه میگفتند؟
ایشان اشاره کرده اند اگر (پرویز مشکاتیان ) میخواستند کار را به شما می سپردند و نه جناب بسطامی!

- قضیه شاملو موضوع دیگری بود. در حالیکه احمد شاملو آیدا همسرش را وصّی خود وتصمیم گیرنده و وارث حقوق مادی معنوی آثارش تعیین کرده بود ، سیروس شاملو (که شرایط زندگیش را حتماً می دانید ) و سالهای زیادی حتی خبری از پدر نمی گرفت، به ناگهان پس از خاکسپاری همچون چتربازی ماهر ، به زعم خودش بر سر خوان نعمت فرود آمد، که نهایتاً هم نتوانست حقوق معنوی شاملو را به پول نقد تبدیل کند و شخصیت واقعی اش نزد افراد بیشتری عیان و شناخته شد –
3- می گویید : کسانیکه از حق خانم مشکاتیان دفاع میکنند با یداز حق .........و ده ها حق دمکراتیک دیگر -؟- که متاسفانه فعل ناتمام ماند اما باید منظور چنین باشد - ..... و ده ها حق دمکراتیک دیگر نیز دفاع کنند .
اولاً هر انسان آزاده وبا شرافت واخلاق گرا و معتقد به منطق ودرستی امور روابط بر حسب عقایدش و آنچه که حق می داند البته در حد توانایی اش عمل می کند یا اینکه باید عمل بکند . اما نکته ای به ذهنم رسید ؛ بیچاره دوست هنرمند شما که حالا به خاطر بیان حق و دفاع از حق آوا مشکاتیان ، لابد باید یا در برکلی ویا به ایران برگردد و درخیابانهای تهران از شش بندی که شما نام برده اید و ده ها حق دمکراتیک دیگری که گفته اید ، دفاع کند .
4- از خانم آوا مشکاتیان ارسال ایمیل به سردبیر را خواسته اید !! بهتر است دوستتان ، نظر به علاقه شان به صدای خانم شکیلا از طریق پیشنهاد به ایشان و اعلام کمک به محبوبشان (در خوانندگی) اقدام کنند واز ایشان ایمیل بخواهند که خانم شکیلا خودشان تصمیم به چگونگی جبران بگیرند . و در صورتیکه این هنرمند از ایشان کمک خواستند آن وقت دوست شما به ایشان کمک کند.

ناشناس گفت...

محمد بیدقی
از خواندن اخرین کامنت جناب محسن بسیار آزرده خاطر شدم چند خط مینویسم واین اخرین کامنت بنده در اینمورد خواهد بود.
جناب محسن شما چنان با حرفهاییکه به هیچ وجه شایسته یک بحث دوستانه نیست جولان میدهید و مانند ظبط صوت فقط یک حرف را تکرار میکنید وبه هیچ وجه به مواردی که حقیر وجناب دارا مرقوم فرموده اند توجهی ندارید.
اگر ادعایتان درست است وفی سبیل الله به دفاع از حق وراث مشکاتیان بر خاسته اید.بفر مایید در موارد مهمتری از این که در ایران زیاد بوده است چکار کرده اید
از ان دوست ما که دعوتکرده اید بیاید در خیابانهای تهران از (ان شش بند )دفاع کند. باید عرض کنم ایشان در خیابانهای تهران از حقوقیکه شما جرات بزبان اوردنش ندارید (وبجایش چند نقطه میگذارید) دفاع کرده و بخاطر همین دفاع در اینجاست.
اگر هدف شما از نوشتن این حرفها به انحراف کشیدن بحث های هنری وایجاد کردن موج است تادوستانتان بتوانند سوار موج شده وبه مقصد برسند. بهتر یکی از این سایتهای سیاسی را انتخاب کنید ودست از سر قدیمی ها برداریدواصلا در سایت قدیمی ها تهاجم فرهنگی مطرح نیست که شما وامثالهم بنا به ( احساس وظیفه اسلامی)اینهمه گرد وخاک کنید.
انرزی خود دراه مفید و موثر بکار بگیرید وضرر به بیت المال نزنید

محسن از کرمانشاه گفت...

هم وطن عزیزم در هر کجای جهان که ایستاده ای

جناب آقای محمدبیدقی

سلام

همۀ ما ایرانی ها چند نقطه مشترک داریم که به خوبی در همۀ شئونات مان ، منظورم افکار و گفتار ورفتارمان بروز می کند

1- قهر و بُریدن از افراد ( گفتید : واین آخرین کامنت بنده در اینمورد خواهد بود.)

2- عرصه نظر ومیدانِ گفتار، محلِ گشتن ،گرد برآمدن ، گردیدن ، دور زدن، تاختن و تاخت زدن – است .
(با حرفهاییکه به هیچ وجه شایسته یک بحث دوستانه نیست جولان میدهید)
مگر مباحث در موقعیت اختلاف نظر ، مخالف هم نیستند ؟ اگر شما مایلید (که مطمئنم مایل نیستید) من می توانم یک یا دوصفحه از شما تعریف وتمجید کنم و تمامی گفته هایتان را چشم بسته تأیید کنم . خب وقتی احساس میکنم شما اینگونه نیستید آن وقت نظر های واقعی خودم را می نویسم ، بنابراین خواهش میکنم که از من آزرده خاطر نشوید زیرا نیّت من آزردگی هیچ کس نیست .

3- واقعاً نمی دانم مانند ضبط صوت کدام یک حرف را تکرارکرده ام . اگر ممکن است ،خواهش میکنم آن یک حرف تکراری را برایم بنویسید امیدوارم این نکته را از من دریغ نکنید ، سپاس گزار شما خواهم بود.
من فکر میکنم به مواردی که شما وجناب آقای دارا مرقوم فرموده اید توجه کرده ام ودر حد بضاعتِ فکری ام پاسخ داده ام .اگرمی شود برای مثال لطف کنید یک نمونه بی توجهی مرا بنویسید.

4- (اگر ادعایتان درست است ، در موارد مهمتر از این چکار کرده اید؟)
همان گونه که قبلاً گفتم آنچه را که حق می دانم در حد توانایی ام عمل می کنم یا اینکه آرزو دارم عمل بکنم .اما توجه کنید اینجا - یعنی صفحه های نشریه- جای خواندن و نوشتن و نظر است اینکه من کاری کرده ام یا نه ، به غلط بودن یا دُرُستی نظریاتم ارتباطی ندارد. ضمناً من چه ادعای شخصی ای کرده ام ؟ من فقط در جهت حقانیت ، منطق ، دُرُستی و اخلاق گرایی نکاتی را گفته ام .کم کم دارم گفتۀ آقای دارا دوست عزیزم را باور می کنم که از من پرسیندد : صادقانه بگو خودش هستی؟ - راستی راستی نکنه من خودش هستم ؟ .. خب هرکسی خودش است.

5- من از دوست شما دعوت نکرده ام ، بلکه گفتم – لابد - حالا به خاطر بیان حق و دفاع از حق آوا مشکاتیان ، لابد باید یا در برکلی ویا به ایران برگردد و ...
(ایشان در خیابانهای تهران از حقوقیکه شما جرات بزبان آوردنش ندارید و بجایش چند نقطه میگذارید)
هموطن عزیزم برای اینکه تمامی جمله ی شمارا تکرار نکنم به ابتدای جمله تان اشاره کرده ام وبقیه را نقطه چین گذاشته ام
مگر شما چه گفته اید که کسی جرات بزبان آوردنش را ندارد؟

- (اگر هدف شما از نوشتن این حرفها به انحراف کشیدن بحث های هنری وایجاد کردن موج است.)
-
- تلاش من این بوده که هیچ گونه بحث غیرهنری یا سیاسی پیش نیاید یا حداقل ادامه نیابد .اما متاسفانه گاهی اوقات یا بد نوشته ام یا نامفهوم ومغشوش نوشته ام ویا جملاتم ناتمام بوده وممکن است خواننده منظور مدّ نظر مرا (به دلیل ضعف نوشتاری ام) برداشت نکرده و مفهوم دُرُست و قابل برداشت ازجمله نوشته شده را فهمیده وکار به سیاست کشیده شده است. این شما هستید که از مبارزات دوست تان گفته اید!

-
(ودست از سر قدیمی ها بردارید) ! راستش هم وطن ،این یکی خیلی جملۀ خودخواهانه ایست .من عاشق این وبلاگ هستم. چون به شهادت خیلی از خوانندگان قدیمی اش طی دهۀ اخیر منصفانه ترین آزادترین ودوست داشتنی ترین مجلۀ اینترنتی ِ هنری ای است که بین تمامی فضای مجازی فارسی زبانان وجود دارد . همه چیزش خوب است و رسالتش راصادقانه وبا گذشت انجام می دهد. با عرض پوزش این نکته که می گویم - دست از سر قدیمی ها بردارید - فقط به مسئولینِ روراست مجله مربوط است . ببخشید (خداکند بامن آشتی کنید ودوباره نرنجید)

«شما وامثالهم بنا به ( احساس وظیفه اسلامی) اینهمه گرد وخاک "می" کنید.»
شما در نوشتۀ اولتان هم راجع به گرد وخاک اشاره کردید - دوستان در قسمت نظرها چه گردوخاکی بپا کرده اند.- «دوستان صاحب اثر زیاد مته به خشخاش نگذارند بهتر است.»

حالا فهمیدم که تکرارم چه بوده ؛ چندین بار مثل ضبط صوت تکرار کرده ام که : من فقط در جهت حقانیت ، منطق ، دُرُستی و اخلاق گرایی نکاتی را گفته ام .

6- ، قول میدهم که انرژی خود را درراه مفید و موثر بکار بگیرم وضرر به بیت و به مال نزنم.

مرا به خاطرابراز نظریاتم ببخشید

با کمل احترام و ابرازدوستی

از راه دور روی شما را می بوسم واز بابت اینکه باعث آزرده گی شما شده ام ازشما معذرت می خواهم .

محسن از کرمانشاه گفت...


هم وطن عزیزم در هر کجای جهان که ایستاده ای

جناب آقای محمدبیدقی
سلام

همۀ ما ایرانی ها چند نقطه مشترک داریم که به خوبی در همۀ شئونات مان ، منظورم افکار و گفتار ورفتارمان بروز می کند
1- قهر و بُریدن از افراد ( گفتید : واین آخرین کامنت بنده در اینمورد خواهد بود.)

2- عرصه نظر ومیدان گفتار محلِ گشتن ،گرد برآمدن ، گردیدن ، دور زدن، تاختن و تاخت زدن – است .
(با حرفهاییکه به هیچ وجه شایسته یک بحث دوستانه نیست جولان میدهید)
مگر مباحث در موقعیت اختلاف نظر ، مخالف هم نیستند ؟ اگر شما مایلید (که مطمئنم مایل نیستید) من می توانم یک یا دوصفحه از شما تعریف وتمجید کنم و تمامی گفته هایتان را چشم بسته تأیید کنم . خب وقتی احساس میکنم شما اینگونه نیستید آن وقت نظر های واقعی خودم را می نویسم ، بنابراین خواهش میکنم که از من آزرده خاطر نشوید زیرا نیّت من آزردگی هیچ کس نیست .

3- واقعاً نمی دانم مانند ضبط صوت کدام یک حرف را تکرارکرده ام . اگر ممکن است ،خواهش میکنم آن یک حرف تکراری را برایم بنویسید امیدوارم این نکته را از من دریغ نکنید ، سپاس گزار شما خواهم بود.
من فکر میکنم به مواردی که شما وجناب آقای دارا مرقوم فرموده اید توجه کرده ام ودر حد بضاعتِ فکری ام پاسخ داده ام .اگرمی شود برای مثال لطف کنید یک نمونه بی توجهی مرا بنویسید.

4- (اگر ادعایتان درست است ، در موارد مهمتر از این چکار کرده اید؟)
همان گونه که قبلاً گفتم آنچه را که حق می دانم در حد توانایی ام عمل می کنم یا اینکه آرزو دارم عمل بکنم .اما توجه کنید اینجا - یعنی صفحه های نشریه- جای خواندن و نوشتن و نظر است اینکه من کاری کرده ام یا نه ، به غلط بودن یا دُرُستی نظریاتم ارتباطی ندارد. ضمناً من چه ادعای شخصی ای کرده ام ؟ من فقط در جهت حقانیت ، منطق ، دُرُستی و اخلاق گرایی نکاتی را گفته ام .کم کم دارم گفتۀ آقای دارا دوست عزیزم را باور می کنم که از من پرسیندد : صادقانه بگو خودش هستی؟ - راستی راستی نکنه من خودش هستم ؟ .. خب هرکسی خودش است.

5- من از دوست شما دعوت نکرده ام ، بلکه گفتم – لابد - حالا به خاطر بیان حق و دفاع از حق آوا مشکاتیان ، لابد باید یا در برکلی ویا به ایران برگردد و ...
(ایشان در خیابانهای تهران از حقوقیکه شما جرات بزبان اوردنش ندارید و بجایش چند نقطه میگذارید)
هموطن عزیزم برای اینکه تمامی جمله ی شمارا تکرار نکنم به ابتدای جمله تان اشاره کرده ام وبقیه را نقطه چین گذاشته ام
مگر شما چه گفته اید که کسی جرات بزبان اوردنش را ندارد؟

- (اگر هدف شما از نوشتن این حرفها به انحراف کشیدن بحث های هنری وایجاد کردن موج است.)
-
- تلاش من این بوده که هیچ گونه بحث غیرهنری یا سیاسی پیش نیاید یا حداقل ادامه نیابد .اما متاسفانه گاهی اوقات یا بد نوشته ام یا نامفهوم ومغشوش نوشته ام ویا جملاتم ناتمام بوده وممکن است خواننده منظور مدّ نظر مرا (به دلیل ضعف نوشتاری ام) برداشت نکرده و مفهوم دُرُست و قابل برداشت ازجمله نوشته شده را فهمیده وکار به سیاست کشیده شده است. این شما هستید که از مبارزات دوست تان گفته اید!
-
(ودست از سر قدیمی ها بردارید) ! راستش هم وطن ،این یکی خیلی جملۀ خودخواهانه ایست .من عاشق این وبلاگ هستم. چون به شهادت خیلی از خوانندگان قدیمی اش طی دهۀ اخیر منصفانه ترین آزادترین ودوست داشتنی ترین مجلۀ اینترنتی ِ هنری ای است که بین تمامی فضای مجازی فارسی زبانان وجود دارد . همه چیزش خوب است و رسالتش راصادقانه وبا گذشت انجام می دهد. با عرض پوزش این نکته که می گویم - دست از سر قدیمی ها بردارید - فقط به مسئولینِ روراست مجله مربوط است . ببخشید (خداکند بامن آشتی کنید ودوباره نرنجید)
«شما وامثالهم بنا به ( احساس وظیفه اسلامی) اینهمه گرد وخاک "می" کنید.»
شما در نوشتۀ اولتان هم راجع به گرد وخاک اشاره کردید - دوستان در قسمت نظرها چه گردوخاکی بپا کرده اند.- «دوستان صاحب اثر زیاد مته به خشخاش نگذارند بهتر است.»
حالا فهمیدم که تکرارم چه بوده ؛ چندین بار مثل ضبط صوت تکرار کرده ام که : من فقط در جهت حقانیت ، منطق ، دُرُستی و اخلاق گرایی نکاتی را گفته ام .

6- ، قول میدهم که انرژی خود را درراه مفید و موثر بکار بگیرم وضرر به بیت و به مال نزنم.

مرا به خاطرابراز نظریاتم ببخشید
با کمل احترام و ابرازدوستی

از راه دور روی شما را می بوسم واز بابت اینکه باعث آزرده گی شما شده ام ازشما معذرت می خواهم .

دوست محمدی گفت...

اصولا با صداي شكيلا انرژي نمي گيرم چه برسد به بازخواني هايي كه از آهنگها و تصنيفهاي ماندگار مي كند. فكر مي كنم حق ناراحتي و اعتراض نه تنها براي خانواده مشكاتيان بلكه براي همه مخاطبان باشد.البته اين بدرستي ضعف هنر و فقر هنرمند خارج از كشور را مي رساند كه دست و پا مي زند براي ماندن و جا نماندن. اميدوارم يا باز خواني نشود و يا حداقل نام و ياد سازندگان اصلي آورده شود. من كه شخصا با بازخوانيهاي اينچنيني مخالفم خصوصا با بازخوانيهايي كه خارج از ايران انجام مي شود.

ناشناس گفت...

یادش بخیر ، قدیم که سینما رفتن مد بود، یه دسته جوانان (تا میانسالان) بیکار و همیشه‌ پلاس سینما بودند که درباره‌ی فیلمها و بازیگرها معرکه میگرفتند که فلانی خوب بازی میکنه و فلانی بد بازی میکنه. تازه فیلم که تموم میشد و اسم بازیگران نوشته میشد با خنده‌ای کاشفانه بلند اعلام میکردند که بازی کرده بودند، واقعی نبود!!

اون موقع من که بچه بودم و نمیدونستم که تجزیه و تحلیل فیلم و کار هنرمندان نیاز به تخصص داره ولی از نظرات خودخواهانه این جماعت پوچی آشکار بود.

یکی نبود بگه بابا چهارتا فیلم دیدن که شما رو منتقد سینما نمیکنه، اگه تحصیلشو ندارید حداقل تجربشو داشته باشید بعد نظر بدهید.
اینکه بقال سر کوچمون ۲۰ ساله داره کلاس اول ابتدایی درجا میزنه ثابت نمیکنه اول ابتدایی خوندن خیلی سخته، نشون میده اون خیلی خنگه.

زانیار گفت...

حرف خانم مشکاتیان منطقی نیست چه ربطی داره که زنده یاد بسطامی این ترانه رو خونده و هیچ کسی حق ندارد ان رو اجرا کنه اگه هزار تا خواننده هم این ترانه رو بخونند همه میدوند که این اثر مال کیه و چه کسی اول اجرا کرده دیگه این حرفها رو نداره. شکیلا هم یکی از خواننده های خوب ما هستند هم از لحاظ شخصیت و هم هنر این گونه نظرها درست نیست در باره این هنرمند

ناشناس گفت...

موسیقی و در کّل هنر بین مردم سلیقه‌ای و شخصی‌ست. از لحاظه آکادمیک منتقدین می‌تونن یک اثر هنری و هنرمند رو مورد نقد قرار بدن و در موردش اظهار نظر کنن، ولی‌ این اظهار نظر درنهایت تاثیر چندانی در سلیقه مردم نخواهد داشت. خیلی‌ها از صدای شکیلا خشسون میاد و خیلی‌ها هم نه. خیلی‌ها ویولون زدن مرتضوی رو دوست دارن و خیلی‌ها هم دوست ندارن. کسی‌ نمیتونه عقیدشو به دیگران تحمیل بکنه. ولی‌ بد نیست بدونیم هنر در دنیا چگونه است و هنر ما در دنیا چه جایگاهی داره. بخصوص در امر موسیقی، قبل از انقلاب خواننده‌های ما از جمله گوگوش، ابی، هایده، و چندی از سنتی‌ کارها در جشنوارها و مسابقات زیادی شرکت داشتند و جوائز متعددی بردند، و صداشون و اهنگشن در ممالک مختلف ستایش و تقلید میشد. ولی‌ بعد از انقلاب عملا فقط موسیقی سنتی‌ چنین عمل کرده و تازه اکثر برنامهایشان هم برای ایرانیان خارج از کشور بوده و در صحنه جهانی‌ املکچند چند یک تیم باشگاهی ممکنیرد موفقی‌ نداشتند. درست مثل فوتبال ما که در ایران موفق باشه ولی‌ در آسیا و در دنیا جایگاهی نداره. هنر لس‌انجلسی کلا از صفحهٔ دنیا محوه، ولی‌ هستند هنرمندانی در ایران و سایر نقاط جهان که در دنیای موسیقی تلاشهایی کردند ولی‌ کارهاشون بسیار تقلیدیست. به هر حل بازخوانی آهنگهای قدیمی‌ اشکالی‌ نداره به شرط آنکه مراحل قانونی‌ طی‌ شد باشه.

ART گفت...

دوستان عزیز درود بر شما

جالب این جاست که بانو شکیلا هیچ ترانه‌ای به اسم "وطن من" از استاد مشکاتیان اجرا نکردند، حالا کی‌ بوده که این کارو کرده و به اسم ایشان خودشو مطرح میکنه بماند.
من با ملاقاتی که با استاد مشکاتیان داشتم، ایشان خیلی‌ از وضع روحی این دختر دگر گون بود، و غصه میخورد.
جای تأسف است که دختر ایشان، اینگونه با آبرو و حیثیت پدر خود بازی می‌کند.
علی‌ توانگر
همسر بانو شکیلا

ART گفت...

دوستان عزیز درود بر شما

جالب این جاست که بانو شکیلا هیچ ترانه‌ای به اسم "وطن من" از استاد مشکاتیان اجرا نکردند، حالا کی‌ بوده که این کارو کرده و به اسم ایشان خودشو مطرح میکنه بماند.
من با ملاقاتی که با استاد مشکاتیان داشتم، ایشان خیلی‌ از وضع روحی این دختر دگر گون بود، و غصه میخورد.
جای تأسف است که دختر ایشان، اینگونه با آبرو و حیثیت پدر خود بازی می‌کند.
علی‌ توانگر
همسر بانو شکیلا

ناشناس گفت...

خانم شکیلا صدایی یکنواخت و افسرده داره که اگر نخواند سنگینتره.