مصطفی کمال
پورتراب، کیک 91سالگیاش را در جمع دوستانش در برج میلاد برید.
به گزارش خبرگزاری
دانشجویان ایسنا، پیش از برگزاری این مراسم، بازدید از موزهی مشاهیر برج میلاد
بهانهای شد تا پورتراب دربارهی سهراب سپهری، دکتر حسابی، جلال آل احمد و ...
صحبت کند.
پورتراب گفت:
خواهر سهراب سپهری پیش من ویلنسل میزد. در
این میان، مجسمهی نیما یوشیج نیز باعث شد که پورتراب از طبع شعر خود سخنی به میان
آورد و گفت: از بچگی طبع شعر داشتم و درسها را برای اینکه بهتر حفظ شوم به شعر
تبدیل میکردم، مثلا نام کشورهای اروپا را در یک دوبیتی جا داده بودم. به اعتقاد
پوتراب، هر نوازندهای هر چقدر هم چیرهدست باشد، نمیتواند مدرس خوبی هم باشد،
حتی اگر قرار باشد ساز تخصصی خود را آموزش دهد، چون اگر استاد بتواند مفاهیم را بهخوبی
منتقل کند، هنرجو از گذراندن کلاسهای مبانی و سلفژ بینیاز میشود و همهچیز را
سر کلاس نوازندگی میآموزد. او دختر 10 سالهای را که مهارتی باورنکردنی در نواختن
پیانو داشت، مثال زد و این مهارت را به «داشتن معلم خوب» مربوط دانست.
پورتراب
همچنین تعریف کرد: کسی به من زنگ زد و گفت که داریم دانشکدهی موسیقی تأسیس میکنیم،
چند استاد معرفی کنید. این چه روشی است؟! باید بنشینیم، حرف بزنیم، ببینیم اصلا
چه کاری قرار است انجام شود و چه کسانی برای این کار مناسباند، نمیشود پشت تلفن
چند نفر را معرفی کرد. همین روند است که استادهای بیسواد و تحصیلات سطحی را بهوجود
میآورد. این عضو شورای عالی خانهی موسیقی علاوه بر
علاقه، استعداد را شرط لازم برای یادگیری موسیقی ارزیابی کرد و گفت: استعداد دو
وجه دارد؛ اول اینکه مثلا اگر کسی گوش موسیقایی نداشته باشد، نمیتواند در موسیقی
موفق باشد. دوم استعداد جسمی
است؛ من یادم میآید که وقتی هنرستان بودیم لب و دندان بچهها را بررسی میکردند
که ببینند میتوانند فلوت بزنند یا نه. دربارهی سازهای دیگر هم همینطور. استاد
به شاگرد میگفت که چه سازی بزند.
پورتراب در
ادامهی سخنانش داستان ورود خود به دنیای موسیقی را اینطور تعریف کرد: پدرم 5
سالگی برایم نی خرید و من آهنگهایی را که شنیده بودم با آن میزدم. بعدها در سنین
دبیرستان برای پیشاهنگها هم با این ساز مینواختم. یادم میآید همسایهمان پس از
شناختن علاقهی من هنرستان موسیقی را که خود کارمند آن بود، به من معرفی کرد.
بعدها وقتی با بورس دولت فرانسه برای آموزش موسیقی در فرانسه بودم از من خواستند
تا با دریافت هزینهی ماهانه در فرانسه بمانم، اما من از آنجا که معتقدم رسالتم
خدمت کردن است، ترجیح دادم به مردم خود خدمت کنم. این استاد موسیقی در بخش دیگری
از سخنان خود دربارهی تفاوت موسیقی مبتذل و فاخر گفت: اگر هدف موسیقی، تعالی است
روح را تصفیه خواهد کرد و اگر برای سرگرمی است، مبتذل است و بازاری. بنابراین اگر
مردم را به شنیدن یک موسیقی عامهپسند بازاری عادت دهیم، ذهن آنها را به ابتذال
کشیدهایم و اگر موسیقی فاخر را به آنها نشان دهیم، مردم دیگر هرگونه موسیقی را
نخواهند شنید و نخواهند پذیرفت. او اظهار امیدواری کرد که موسیقی آنقدر بهدرستی
تعلیم داده شود و مورد استفاده قرار گیرد که مردم مجبور به شنیدن موسیقی مبتذل
نشوند.
پورتراب در
زدن همهی سازها ماهر است، تا جایی که ابراهیم قنبریمهر، سازندهی سازهای موسیقی،
مبتکر ایرانی و از شاگردان ابوالحسن صبا که بهجز برای اهالی فن ساز نمیساخت،
ویلنی را به او هدیه داد که ساختنش 15 سال طول کشیده بود. وی دربارهی داستان این
یادگاری گفت: دختر قنبریمهر شاگرد من بود. همان وقت گفتم که یک ویلن یادگاری میخواهم.
او هم دو تا را دست گرفت؛ یکی برای دخترش، یکی برای من. وقتی هر دو آماده شد، هر
دو را آورد و گفت یکی را به انتخاب خودت بردا، آنکه فکر میکنی بهتر است؛ با اینکه
سازها را یکجور میساخت. حالا این ویلن بالای 300 میلیون قیمت دارد.
روزی سه ساعت
پیادهروی، بذلهگویی و شوخطبعی و سرزندگی ویژگیهایی است که با مصطفی کمال
پورتراب همنشین شدهاند و او آنها را مرهون موسیقی دانست و اظهار کرد: من
بازنشسته شدم، اما بازنشستگی ندارم. تمام مفاصلم آرتروز دارد، اما هنوز انگشتها
کار میکنند و پیانو میزنند، چون تمرین کرده و سلامت ماندهاند. تا همین چند وقت پیش
که گردنم اجازه میداد، ویلن هم میزدم. این
مراسم با بریدن کیک و دادن هدایایی به برگزیدهی هشتمین همایش چهرههای ماندگار به
پایان نزدیک و با نواختن پیانو توسط پورتراب همراه شد که مورد استقبال مهمانان
قرار گرفت.
در این مراسم
چهرههایی مانند هومان اسعدی، تقی ضرابی، آذر هاشمی، داریوش پیرنیاکان، حجتالله
شکیبا و ... حضور داشتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر