۱۳۹۳ فروردین ۱, جمعه

ویژه نوروز 1393 - گفتگوی اختصاصی قدیمی ها با شیلا هنرپیشه قدیمی: بسیار دل تنگ سینما می شوم / دیدار اختصاصی قدیمی ها با عبدالوهاب شهیدی: هنوز بسیار عقب هستیم / گزارش تصویری از دیدار با فرانک میرقهاری


سخن نخست
مجتبی نظری: یکی از خاصیت های نوروز، نو شدن است. نوروز 1393 خورشیدی فرا رسید. امیدوارم دل های همه ایرانیان نو شده باشد و سال خوب و خوشی را آغاز کرده باشند.
فرا رسیدن نوروز باستانی را به همه بینندگان مجله اینترنتی قدیمی ها و ایرانیان عزیز تبریک می گویم و امیدوارم سال جدید، سالی پر از شادی و سربلندی برای همه باشد.
سال 1392 گذشت، در سال گذشته، همانند سال های قبل دیدار با بسیاری از هنرمندان قدیمی ایران داشتیم که در آینده در قدیمی ها منتشر شده و به نظرتان خواهد رسید.
مجله اینترنتی قدیمی ها و همکارانش، برای ایرانیان سراسر دنیا سلامتی و سرافرازی آرزو دارد...
فرهاد لارنگی: با سلام خدمت همه خوانندگان قدیمی ها، در ابتدا فرا رسیدن نوروز 1393 و آغاز فصل بهار، را به تمام ایرانیان سراسر جهان تبریک می گویم و امیدوارم سالی پر از نشاط و  موفقیت پیش رو باشد.
امیدوارم در سال جدید با قدرت بیشتر بتوانم در خدمت شما عزیزان و همکارانم در مجله اینترنتی قدیمی ها فعالیت کنم.
در ابتدای سال برای هنرمندانی که در بستر بیماری هستند آرزوی سلامتی دارم و همچنین خوب است در اینجا یادی کنیم از هنرمندانی که در سال 92 از دست دادیم و امیدوارم در سال جدید شاهد چنین ضایعاتی نباشیم.
در پایان از تمام دوستانی که با ما همکاری کرده و ما را در پیشبرد و زنده کردن خاطرات قدیمی ها کمک کرده اند، تشکر می کنم.
علی رجبی: بهار بوی امید می دهد و آدمی با امید به فرداهای بهتر زندگی می کند. نمی دانم چرا هر وقت نام بهار به گوشم می رسد نا خدا گاه ترانه «گل اومد بهار اومد» زنده یاد پوران با آن همه شور و صفا در ذهنم تداعی می شود، گویی میلاد خوشی را تجربه می کنم و نگاه کردن به ماهی قرمز در تنگ بلور، استشمام بوی گل های بهاری، گل های شب بو و سمنو در کوچه پس کوچه های هر گوشه ایران برایم شادابی و تازگی خاصی دارد و چون متولد 29 اسفندم در یکم فروردین هر سال تولد دوباره ای برایم رقم می خورد.
مردمی امسال به استقبال بهار می روند که تا به امروز با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کرده اند اگر چه این مشکلات همیشه سعی در کمرنگ کردن جلوه های زیبای نوروزی و آداب و رسوم های مختلف ایرانی داشته ولی با این توصیفات در مقابل مشکلات سر خم نیاوردند و از خود صبر و بردباری نشان دادند. امیدوارم فرهنگ اصیل و غنی ایرانی توسط یکایک ایرانیان حفظ گردد و در معرض نابودی بیگانگان قرار نگیرد. فرخنده باد نوروز باستانی 1393 و آرزو دارم روزهایی را در سال جدید سپری کنید که انتظار و آرزویش را داشتید. در پایان یادی می کنم از زنده یاد فریدون مشیری شاعر گرانقدر ایران که در مورد بهار گفت : نرم نرمک می رسد اینک بهار، خوش به حال روزگار، خوش به حال چشمه ها و دشت ها، خوش به حال دانه ها و سبزه ها، خوش به حال غنچه های نیمه باز، خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز، خوش به حال جان لبریز از شراب، خوش به حال آفتاب، ای دل من گرچه در این روزگار جامه رنگین نمی پوشی به کام، باده رنگین نمی نوشی ز جام، نقل و سبزه در میاد سفره نیست، جامت از آن می که می باید تهی است، ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم، ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب، ای دریغ از ما اگر نگیریم از بهار...


گفتگوی اختصاصی قدیمی ها با شیلا هنرپیشه قدیمی: 
بسیار دل تنگ سینما می شوم


شیلا

قدیمی ها - مجتبی نظری، فرهاد لارنگی، علی رجبی و شقایق میرزایی: او در خانواده مذهبی متولد شد و با برخورد منفی اطرافیان در سن 15 سالگی برای بازی در اولین فیلمش رو به رو گردید، ولی نصرت الله وحدت بود که رضایت اطرافیان و خانواده اش را برای بازی در فیلم «ماجرای شب ژانویه» بعد از ماه ها تلاش جلب نمود و همین موضوع او را به سینما راه داد. شیلا با این که سن کمی داشت، اما در کارش با انگیزه ظهور کرد و در فیلم هایی همچون، «اجل معلق»، «ماجرای شب ژانویه»، «شوهر پاستویزه»، «زندگی وارونه»، «اعجوبه ها» و... هنرنمایی نمود. مصاحبه ای که در ادامه از نظرتان می گذرد کفتگوی اختصاصی قدیمی ها با شیلا است که در تاریخ 15 مهر ماه سال 1392 انجام شد.

بیوگرافی خودتان را بگویید؟
من ابتدا به شما عزیزان سلام می کنم که شریف آوردید و از دیدار و زیارت شما عزیزان بسیار خوشحال هستم. من متولد سال  1328 تهران هستم. مادرم اصالتا روس، پدرم اجدادی عرب بودند و من بزرگ شده محله نظام آباد تهران هستم. اکثر دوران جوانی خودم را در خیابان شهرستانی سابق (امام حسین فعلی) گذراندم و تحصیلاتم را در مدارس البرز و مرجان سپری کردم.
 
شیلا

تفریحات شما در آن زمان چه بود؟
تفریحات من موتور سواری، دوچرخه سواری و تیراندازی بود و من مربی تنیس هم بودم.

از چگونگی ورود خود به سینما بگویید؟
من در سن 15 سالگی و به طور تصادقی وارد سینما شدم. اولین فیلمم به نام «ماجرای شب ژانویه» گویای پایین بودن سن من در سینما است. من دوستی داشتم که در نزدیکی خانه ما ساکن بود و می خواست وارد سینما بشود و قرار شده بود برای تست بازیگری پیش نصرت الله وحدت برود. وقتی این موضوع را به من گفت، چون خانواده من بسیار مذهبی بودند و ما اجازه رفتن به سینما و بازیگری را نداشتیم، همین موضوع برایم جالب بود و خیلی دوست داشتم این محیط را ببینم، بلاخره من هم کنجکاو شدم و با دوستم پیش نصرت الله وحدت در استودیو نقش جهان رفتیم.


فرهاد لارنگی، مجتبی نظری و شیلا

در استودیو نقش جهان برای شما و دوستان در مقابل نصرت الله وحدت چگونه بود، چه گذشت؟
دوستم به صحبت کردن با ایشان پرداخت و من هم خیلی خجالتی بودم، در همین زمان آقای وحدت از من پرسید، چند ساله هستید؟ من با خجالتی گفتم: 15 ساله ام. بلافاصله گفتند: می خواهید هنرپیشه بشوید؟ وحدت از بازیگری برای ما حدود دو ساعت حرف زد، من کمی هوایی شدم و از آن حالت خجالتی درآمدم. قرار شد با خانواده ام صحبت کنم و از طرفی مادر و پدر من بسیار مستبد بودند. من با تب و لرز آمدم ماجرا را مطرح کنم که با خشونت مادرم مواجه شدم و حرفم را از این برخورد نیمه گذاشتم. چند ماهی گذشت و روزی در نزدیکی استودیو به نصرت الله وحدت تماس گرفتم و ایشان موضوع را پیگیری کرد و چند ماهی با خانواده من برای ورودم به سینما صحبت کرد و بلاخره خانواده ام قبول کردند.



شیلا و نصرت الله وحدت

اولین بازی شما با چه انگیزه ای شروع شد؟
در محیطی که بزرگ شدم، بازی برای اولین بار بسیار مشکل بود، چون تجربه ای از هیچ نظر نداشتم. در فیلم «ماجرای شب ژانویه» دختری به نام فروزان که نقش دختر ظهوری را داشت، در قسمتی از فیلم، دیدم او برای بازی در پلانی خیلی راحت کارش بدون هیچ مشکلی انجام داد و این اعتماد به نفس و انگیزه را او ابتدا به من داد. وقتی به جلوی دوربین رفتم خیلی عادی، گوی که بارها این عمل را انجام داده بودم، یک پلان طولانی را بازی کردم و خدابیامرز ظهوری چون می دانست اولین بازی من هست بسیار به من محبت کرد.


شیلا

استقبال نشریات و مردم با بازی شما در فیلم «ماجرای شب ژانویه» چگونه بود؟
بعد از این فیلم بسیاری از مجلات اسقبال و با من مصاحبه کردند و کاملا برای مردم شناخته شدم، اگر در جایی حضور پیدا می کردم، بسیار مورد لطف مردم قرار می گرفتم و از این همه لطف بی نهایت خوشحال شدم.

از بازی در کنار زنده یاد رضا ارحام صدر در فیلم «شوهر پاستوریزه» بگویید؟
زمانی که در اصفهان بودم، زنده یاد ارحام صدر به همراه خانواده اش بسیار به من محبت کردند و لطف داشتند. خاطرات بسیار خوبی از ایشان و فیلم «شوهر پاستویزه» دارم. اگر دقت کرده باشید در قسمتی از فیلم «شوهر پاستوریزه» باید دختری را با ماشین می دزدیدند و طوری نشان می دادند تا پدر دختر را از این بابت ناراحت شود. در همین قسمت آقای ارحام صدر برای این که من پشت تلفن فریاد بزنم و صدای فریادم به گوش پدرم برسد، ایشان واقعا و خیلی عادی با دست خود محکم به پیشانی من زدند و بسیار از این حرکت ارحام صدر، من و نصرت الله وحدت تعجب کردیم، چون این قسمت فیلم خیلی طبیعی انجام شد (با خنده).


مجتبی نظری، استاد ناصر رحیمی، شیلا، علی رجبی و فرهاد لارنگی

در چه سالی از سینما کناره گیری نمودید؟
من در سال 1349 به طور تصادفی ازدواج کردم. در فیلم «شوهر پاستویزه» دو نفر در نقش کاراگاه بودند که یکی از آن ها که کت و شلوار و عینک داشت، که با من ازدواج کرد، چون او می دانست بسیار سینما را دوست دارم، قرار شد که بعد از ازدواج ممانعت نکند، همچنین قرار بود خیلی مخفیانه و بی سرو صدا ازدواج انجام شود تا مجلات و روزنامه ها با خبر نشوند، ولی همه مجلات این موضوع را منتشر کردند و در نتیجه شوهرم اجازه ادامه کار به من نداد. آخرین بازی من در فیلم «اعجوبه ها» به کارگردانی رضا صفایی بود.

 تقی ظهوری و شیلا

آیا بعد از انقلاب پیشنهاد بازی در کاری را داشتید؟
از طرف خانم تهمینه میلانی، مسعود کیمیایی و بسیاری دیگر پیشنهادات بسیاری شد. یادم هست آقای کیمیایی می گفتند: چقدر وقت می خواهی تا با شما کار را شروع کنم، من هم گفتم: دیگر آن حس و شوق گذشته را ندارم.


فرهاد لارنگی، مجتبی نظری، شیلا و شقایق میرزایی

چرا سینمای امروز به اندازه سینمای قدیم در بین و مردم محبوبیت ندارد؟
نظری که من می دهم، دلیل بر این نیست که کاملا درست باشد و فقط نظر شخصی خودم هست. هر چیزی چه موسیقی و فیلم هایی که به گذشته مربوط باشد، جذابیت بیشتری برای جوانان و نسل امروز دارد. نمی خواهم وارد یک سری از بحث ها بشوم، ولی شاید حال و هوا و نوع سبک کارهای گذشته جوانان امروز را نوعی راضی می کند.
هر کسی نوعی شور و شوقی دارد و در این فیلم ها می توانند این شادی ها را ببینند و من نمی توانم خودم را جای نسل امروز بگذارم. در گذشته صداقت در کارها بود و واقعیت های زندگی مردم روی پرده سینما می رفت. آن زمان اگر دختری یا خانمی با آقایی ساعت ها در جایی قدم می زد، کسی جرئت نداشت بگوید: بالای چشم تو ابرو هست، چون آن آقا روی دختر یا خانم تعصب داشت و اطرافیان این موضوع را درک می کردند، ولی الان نه، اگر دختر خانمی برایش مشکلی پیش بیاید یا کیفش را بزنند خیلی راحت از کنارش رد می شویم، چون درگیر یک سری مسائل هستیم و اگر کمکی بکنیم درگیر مسائل دیگری می شویم و این هیچ ربطی به سیاست ندارد، متاسفانه جو امروز جامعه ماست. امروزه مقداری عاطفه ها، محبت ها و عشق ها کم رنگ شده است.

آیا برای سینما دلتنگ می شوید؟
خیلی من دل تنگ سینما می شوم. خیلی دوست دارم در آن دوران، آن حال و هوا، شرایط و دوستی های گذشته بودم و از این بابت دلم خیلی تنگ می شود. بعضی وقت ها دلم می گیرد. دوست داشتم زمان در گذشته متوقف می شد، ولی متاسفانه این طور ممکن نیست.


استاد ناصر رحیمی، شیلا و علی رجبی

امروز را چگونه می گذارنید؟
سه فرزند بزرگ دارم، دو پسر و یک دختر که هر کدام مشغول کاری هستند، سرم با فرزندام گرم هست. امروز من کار خاصی نمی کنم و شاغل نیستم، بیشتر وقتم با بچه ها می گذرد و اکثرا در کنار خانواده هستم. بسیار ساز را دوست دارم و یکی از آن سازها، قانون است، این ساز را من به کمک استاد ناصر رحیمی یاد می گیرم و وقتی را برای فراگیری این ساز گذاشتم.


فرهاد لارنگی، مجتبی نظری و شیلا

چه آرزویی دارید؟
هر کسی آرزویی دارد و آرزوها تمام شدنی نیست. خودم در درجه اول آرزو می کنم خداوند به همه سلامتی بدهد، همه موفق باشند و برای همه خوبی را آرزو می کنم، بعد از این ها همیشه می گویم: خداوند به فرزندانم راه درست را نشان بدهد و صالح و سلامت باشند. یک نوه دختر 10 ساله به نام دنیا دارم که برای بسیار عزیز است و برایش آرزوی سلامتی دارم.


علی رجبی، شیلا، فرهاد لارنگی و مجتبی نظری

کار گروه مجله اینترنتی قدیمی ها را چگونه می بینید؟
بعضی وقت ها آدم برای کارهای خوب افراد، زبانش قاصر است و نمی تواند آن چیزی که در دلش هست را به زبان بیاورد. شما عزیزان کارتان خیلی زیبا، قشنگ و جالب است و واژه ای را به ذهنم نمی رسد که در مورد کار شما بیان کنم، هر چه بگویم در برابر کار شما بسیار کوچک است.
به هر حال این کاری که قدیم را زنده می کنید بسیار با ارزش و فوق العاده است. برای شما آرزوی موفقیعت در همه کارها به خصوص در «قدیمی ها» دارم و امیدوارم همیشه موفق باشید.



دیدار اختصاصی قدیمی ها با عبدالوهاب شهیدی: هنوز بسیار عقب هستیم


استاد عبدالوهاب شهیدی، مجتبی نظری، شقایق میرزایی و علی رجبی

قدیمی ها - مجتبی نظری، فرهاد لارنگی، علی رجبی و شقایق میرزایی: استاد عبدالوهاب شهیدی امروزه در سن 92 سالگی هنوز قامتش در برابر سختی های موسیقی اصیل ایرانی خم نشده است، اگر چه دست ها و حنجره روح نوازش که در این راه او را یاری کرده است و امروز با خستگی و لرزش هایی رو به رو است ولی او اعتقاد دارد که با سابقه 70 ساله اش در موسیقی هم اکنون هنوز در ابتدای این دریای بی کران است و این دریای بی کران را نتوانسته کامل زیر پا بگذارد.
در تاریخ 18 مهرماه سال 1392 با این که بیمار بود، دیدار ما را پذیرفت و ساعتی از تجربیات خود با صبر و حوصله ای بسیار برای ما بیان کرد. آنچه در ادامه خواهید دید بخشی از گفته ها و تصاویر دیدار گروه قدیمی ها با استاد عبدالوهاب شهیدی است.


استاد عبدالوهاب شهیدی

سابقه کاری شما در زمینه موسیقی به چند سال می رسد؟
من کارهای بسیاری در موسیقی انجام دادم و در این 70 سال تلاش شبانه روزی تا آنجایی که توانستم و کارهایی که از دستم بر می آمد، انجام داده و کوتاهی نکردم، حالا چه مورد قبول واقع شود و چه نشود!

موسیقی سنتی امروز در چه وضیعتی است؟
گاهی موسیقی های امروز را هم گوش می دهم و صداهای خوبی هم در بین صداهای امروز هست، ولی اگر بی تجربگی دست از سر این کارهای امروزی بر دارد، کارها بهتر خواهد شد.

چرا موسیقی قدیمی ایران هنوز زنده است و طرفدار دارد؟
در موسیقی قدیم اشخاصی کار می کردند که به قول معروف در این راه استخوان خورد کرده بودند و از نظر سنی بالا و با تجربه بودند، مثلا کسی که تصنیفی را می ساخت و شاعری که برای این اثر شعر می ساخت با تجربه بود مثل رهی معیری و... و این افراد اثری که می ساختند هم خودشان و هم، مردم لذت می بردند و در نتیجه این کار ماندگار می شد و سال های سال مردم زمزمه می کردند. امروزه متاسفانه زحمت می کشند، قشنگ می شود، ولی ماندگار نمی شود و علتش نداشتن تجربه کافی است، افراد در راس باید با تجربه باشند تا فکری بکنند و اثری ماندگار به وجود بیاورند.


فرهاد لارنگی، استاد عبدالوهاب شهیدی، شقایق میرزایی و فرزند 
عبدالوهاب شهیدی

نظر شما در مورد دخالت تکنولوژی در موسیقی امروز چیست؟
امروزه دستگاهایی وجود دارد که صدا سازی می کند و به همین دلیل در کار مایه و محتوا نیست. کارهایی که آن زمان انجام می شد، بسیار دشوار بود و بیش از صد نفر جمع می شدند تا یک اثر موسیقی به وجود بیاید، امروز فقط یک نفر با این دستگاه موسیقی درست می کند. در مجموع کارهایی از این قبیل مایه ندارد و مصنوعی هست.

حرف آخر شما برای علاقه مندان به موسیقی سنتی چیست؟
موسیقی کار یک شب و دو شب نیست، در مورد موسیقی شما با دریایی رو به رو هستید که انتهایی ندارد. تا به الان کسی پیدا نشده است که ادعا کند و بگوید من موسیقی را تمام کردم، بلکه موسیقی تمام شدنی نیست و کسی موسیقی را تمام نکرده است. مثلا بتهون می گوید: من به انتهای موسیقی نرسیدیم. هنوز بسیار عقب هستیم.

منزل استاد عبدالوهاب شهیدی

منزل استاد عبدالوهاب شهیدی

منزل استاد عبدالوهاب شهیدی

استاد عبدالوهاب شهیدی، مجتبی نظری، شقایق میرزایی و فرهاد لارنگی

استاد عبدالوهاب شهیدی

منزل استاد عبدالوهاب شهیدی

علی رجبی، استاد عبدالوهاب شهیدی و مجتبی نظری

فرهاد لارنگی و استاد عبدالوهاب شهیدی

استاد عبدالوهاب شهیدی

منزل استاد عبدالوهاب شهیدی

استاد عبدالوهاب شهیدی


گزارش تصویری از دیدار با فرانک میرقهاری
قدیمی ها: مدتی پیش به منزل فرانک میرقهاری عزیز دعوت شدیم، یکی از میهمانان جناب آقای پرویز ایزدخواه نازنین - همسر خانم یاسمین خواننده خوش صدای قدیمی - بود، البته قرار بود با خانم یاسمین تشریف بیاورند که متاسفانه نشد. برای فرانک، یاسمین و پرویز عزیز سالی خوش و پر از سلامتی آرزومندیم... 

فرانک میرقهاری

فرانک میرقهاری

فرانک میرقهاری

فرانک میرقهاری

فرانک میرقهاری

فرانک میرقهاری

فرانک میرقهاری


پرویز ایزدخواه، هما صفایی، فرانک میرقهاری

فرانک میرقهاری و پرویز ایزدخواه

فرانک میرقهاری

مجتبی نظری، فرهاد لارنگی، پرویز ایزدخواه، فرانک میرقهاری، علی رجبی و هما صفایی

مجتبی نظری، پرویز ایزدخواه، علی رجبی، فرانک میرقهاری و هما صفایی

فرانک میرقهاری

پرویز ایزدخواه

فرانک میرقهاری

۱۱ نظر:

بهروز (همراه همیشگی‌) گفت...

خدمت جناب مجتبی خان نظری،
و گروه خوب و بامعرفت قدیمی‌ها:

نوروزتان خجسته،
و شادباشی‌ بهاری،
همراه لحظه‌هایتان باد.

سیامک از کرمانشاه گفت...

باسلام خجستگی نوروز برشاخسار زندگیتان جاودان امیدوارم طلیعه فروردین طلوع آرزوهایتان باشد .

ناشناس گفت...

نوروز قدیمی ها مبارک ممنون از گزارش نوروزی شما لطفا اگر عکس های قدیمی از خانم شیلا دارید بگذارید هیچ عکسی از ایشان موجود نیست در ضمن یک بیوگرافی کامل از خانم فرانک میرقهاری عزیز بگذارید سپاس قدیمی ها

کمال يونسي گفت...

بهارتان خجسته باد
دست مريزاد
اگر پرسش‌ها دقيق تر باشد، بيشتر سخن گفته مي شودو ماندگار خواهد بودچون اين ديدارها، چه بسا ديگري روي ندهد. همين اندازه هم سپاسگزار شما هستيم
پيروز ياشيد

سینا گفت...

باعرض سلام صمیمانه ترین تبریکات مرابپذیرید بسیار سپاسگزارم اززحمات همگی شماعزیزان ای کاش به مناسبت سال جدید علاوه بر این مصاحبه ها وعکسها مطالب جدید بیشتری می گذاشتید به هرصورت مامدیون زحماتتان هستیم .

بیژن هوشی گفت...

با عرض تبریک سال نو خدمت تیم محترم قدیمی ها،تلاش ارزشمند شما رابه منظور معرفی هنرمندان قدیمی به نسل جدیدوتجدید خاطره برای نسل قدیم ارج می نهم.
همیشه شاد و سر بلند باشید.

ناشناس گفت...

سلام
ما که نمي تونيم طلبکار شما باشيم. اما انتظار لطف بيشتري براي سال نو داشتيم
يک پرسش دارم:
آيا نسخه فيلم مرجان که در سال 1335 توليد شده و کارگردانش هم خانم شهلا رياحي هستند، باقي مونده يا نه؟
با احترام
روزگار به کامتان

گروه قدیمی ها گفت...

دوست عزیز سلام
توان ما این بود و اکر مورد قبول شما واقع نشد ببخشید...
متاسفانه فیلم مرجان ساخته بانو شهلا کمیاب است...
موفق باشید

f-parham گفت...

خدمت جناب مجتبی خان نظری
بهارتان خجسته

زانیار گفت...

با سلام خدمت گروه عزیز قدیمیها و تبریک سال نو به شما دوستان عزیز . خیلی ممنون بابت تهیه این گزارش . برای هنرمندان عزیز هم ارزوی سلامتی و شادکامی میکنم .ممنون

ناشناس گفت...

فرموديد «توان ما این بود و اکر مورد قبول شما واقع نشد ببخشید...»
من منظورم کمک کاري نبود. انتظار بود که آن هم با توجه به شرايط ممکن مي شود

آقا خجالت نديد. خيلي هم بي منت زحمت مي کشد. مگه ارث پدرمان مي خواهيم. سپاسگزار شما هم هستيم. خيلي زياد
ارداتمند