عارف عارف کیا
زاده ۱۹ مرداد ۱۳۱۹ در شهر تهران از خواننده های مشهور و پیشکسوت موسیقی پاپ ایرانی
است که به سبک خواننده های اپرا می خواند.
در ویکی پدیا
آمده است: وی آفریننده سبک خاصی در موسیقی پاپ ایران است که پیش از آن سابقه نداشته،
بعدها این سبک خاص در میان مردم به نام ته حنجره ای شهره شد. به همین خاطر عارف با
لقب «سلطان قلب ها» شناخته شد. به جرأت می توان گفت که عارف آهنگ هایی را به مرحله
اجرا درآورده که تنها از خود او انتظار می رود و منحصر به خود او می باشد. همچنین عارف
از خوش ظاهرترین و خوش سیماترین هنرمندان قبل از انقلاب ایران می باشد.
عارف نزدیک
۸۰۰ ترانه خوانده که علاوه بر فارسی به زبان ها و لهجه های مختلف نیز می باشند.
تولد و کودکی
عارف از پدر و
مادری با اصالت اردبیلی، در جنوب تهران (خیابان کبریت سازی، نزدیک خیابان مخصوص کرج)
متولد گردید. مادرش متولد و ساکن بادکوبه (در آذربایجان شوروی) بود و در دانشگاه مسکو
رشته دندانپزشکی را گذرانده بود؛ مادربزرگش نیز اُپرا می خواند و علاقه فراوانی به
اشعار آذری نظامی و خاقانی داشت. با شروع جنگ جهانی دوم بسیاری از خانوده های ایرانی
به جنوب ارس (ایران) کوچانده شدند. پس از این کوچ اجباری مادرش مجبور شد دانشگاه را
نیمه کاره رها کند، او با پسر عموی خود ازدواج نمود و عارف به دنیا آمد. پدرش راننده
کامیون بود که در آن زمان از مشاغل سخت و مهم محسوب می شد.
خیلی زود به دلیل
اختلاف در طرز تفکر، پدر و مادرش از هم جدا شدند و عارف مجبور شد که دور از محبت مادرانه،
در کنار نامادری زندگی نماید. قحطی و کمبود مواد غذایی (به دلیل وقوع جنگ جهانی دوم)
و کم توجهی به بهداشت، باعث شیوع مریضی هایی در ایران شده بود که عارف نیز به دلیل
همین امراض و همچنین کمبود توجه و مراقبت مادرانه، به مریضی سختی دچار شد. به همین
خاطر مادرش توانست سرپرستی او را بگیرد.
آشنایی با خوانندگی
عارف ۳ سال داشت
که زندگی تازه ای را در کنار خانواده مادرش (در خیابان نادری، کوچه شیروانی؛ در چهارراه
استانبول) شروع کرد. زبان اول در این خانواده آذری بود، حتی پدر بزرگ و مادربزرگش زبان
فارسی بلد نبودند. شرایط زندگی آنها از نظر مالی چندان خوب نبود اما همه تلاش می کردند
که کانون خانواده گرم باشد.
تنها دلخوشی این
خانواده گوش دادن به یک رادیوی لامپی با مارک AGA بود که همیشه بر روی موج رادیو بادکوبه تنظیم شده بود.
این رادیو هر روز از ساعت ۶ صبح تا شب روشن بود که مشتری اصلی آن دایی اش بود. از این
رادیو علاوه بر آهنگ های آذری و غربی، گاهی اوقات نیز اُپراهای معروف اروپایی پخش می
شد.
عارف به دبستان
و دبیرستان تمدن رفت که در همان کوچه شیروانی قرار داشت. در ایام جوانی نیز به هنرستان
صنعتی (واقع در انتهای خیابان قوام السلطنه؛ ۳۰ تیر کنونی) رفت و در رشته درودگری
(چوب و نجاری) مشغول به تحصیل شد و دیپلمش را از آنجا گرفت. فاصله منزل تا مدرسه
۱۰-۱۵ دقیقه زمان می برد و او همیشه این مسیر را پیاده طی می کرد. مسیر همیشگی او منحصر
به خودش بود: لاین دوم خیابان و بر خلاف حرکت اتوموبیل ها! او با خود ترانه های آن
زمان را زمزمه می کرد، و این تنها کلاس تمرین برای صدایش بود.
عارف علاقه فراوانی
به موج نوین موسیقی پیدا کرده بود و ترانه های اجرا شده از ویگن، محمد نوری و... را
با جدّیت دنبال می نمود؛ به طوری که هر ترانه ای که از رادیو پخش می شد را در دفترچه
ای به زیبایی یادداشت می کرد و سعی می کرد آنها را بلافاصله اجرا نماید. از آنجایی
که تصویرگر خوبی بود کنار هر ترانه تصویری از آن ترانه را می کشید. در این دفترچه بیش
از ۵۰ ترانه وجود داشت که آن را به یکی از بهترین دوستان دوران جوانی اش هدیه کرد.
بعد از حدود ۶۰ سال، در مهرماه ۱۳۹۲ خورشیدی خانمی اعلام کرد که یادگاری عارف هنوز
نزد خانواده ایشان وجود دارد که از طریق داییِ پدرش به او رسیده است.
عارف در دوران
تحصیلش در سخوان نبود و مسائل را فرمولی محاسبه نمی کرد، اما دارای هوش زیادی بود،
به طوری که باعث تعجب معلم ها می شد.
فعالیت های هنری
عارف برای اولین
بار در یک مهمانی ترانه ای آذری را به همراه ساز و تنبور خواند. تا آن زمان حتی خانواده
اش هم صدای آواز او را نشنیده بودند و از علاقه اش به این هنر آگاه نبودند.
همچنین زمانی
که حدود ۶ سال سن داشت، ترانه سوزناک «دنیا ز تو سیرم، بگذار که بمیرم» (از قاسم جبلی)
را می خواند که اطرافیان و همسایگان را به تحسین وامیداشت و می گفتند: چقدر فشنگ می
خوونه، اگه نمی دونستیم این پسر ۵-۶ ساله س، حتماً باور می کردیم که عاشق شده...
اجرای جشن های
مدرسه
هر سال در آموزشگاه
ها جشن پایان سال تحصیلی برگزار می شد که در آن دانش آموزان برنامه های هنری را اجرا
می کردند. عارف نیز هر سال بخش آواز برنامه را اجرا می کرد.
۹ سالگی
اولین کنسرت عارف
در این سن برای سازمان موسوم به «سازمان حمایت از مادران و کودکان» با همراهی ویولن
و ضرب انجام شد. در این سازمانِ نوپا کودکان می توانستند به اجرای برنامه های هنری
بپردازند.
نوجوانی
عارف در دوران
نوجوانی مدتی را در گروه کر ملی مشغول تجربه اندوزی شد. این گروه از تعدادی پسر و دختر
تشکیل شده بود که به سرپرستی ایرج گلسرخی به تمرین و اجرای آهنگ های فولکلور آن زمان
می پرداختند. از آنجایی که این گروه زیرپوشش باشگاه جوانان دموکرات ایران بود، پس از
مدتی به دلایل سیاسی منحل شد.
جوانی
عارف در برنامه
های جشن پایان سال تحصیلی هنرستان نیز با جدّیت شرکت می کند. همراهان او در سال اول
عبارت بودند از: فرامرز پارسی (فلوت، ویولن)، سیروس شمشیری (جاز/درامز)، بهروز ندیمی
(آکاردئون)، مهندس بنام (گیتار). این گروه سال دوم کامل تر شد و بسیار موفق تر و حرفه
ای تر برنامه شان را اجرا می کنند، به طوری که عارف برای اجرای برنامه در جشن پایان
سال کلیه آموزشگاه ها انتخاب می شود.
جشن بزرگ تالار
فرهنگ
جشن پایان سال
کلیه آموزشگاه ها در تالار فرهنگ برگزار شد که جمعیتی حدود ۱۰۰۰ نفر را در خود جای
داده بود، مهمان ویژه این مراسم از خانواده سلطنتی پهلوی (والاحضرت فاطمه یا والاحضرت
شمس) بود. عارفِ جوان برای اجرا برنامه به روی سن می رود و با دیدن جمعیت تصمیم به
برگشتن می گیرد! اما دیر شده بود. بالاخره او بر ترس خود غلبه کرده و به سمت میکروفون
رفته و آوازش را اجرا می نماید، که مورد تحسین همگان از جمله والاحضرت قرار می گیرد.
حضور در رادیو
و تلویزیون
در اواخر دهه
۳۰ خورشیدی، ایران دارای یک کانال تلویزیونی و دو کانال رادیویی بود. تلویزیون نوپا
بود و در بین عموم مردم متداول نبود. عارف به راحتی می توانست به رادیو نیرو هوایی
(به مدیریت سرهنگ آقاخانی) برود و مشهور شود، اما در آنجا سبک متفاوتی از آهنگ ها اجرا
می شد (که بعدها به سبک «کوچه بازاری» مشهور گشت). هدف اصلی عارف حضور در رادیو ایران
بود، چرا که بسیاری از اساتید موسیقی ایران در آنجا حضور داشتند. بزرگترین سدّی که
سر راه او بود امتحان ورودی و تأییدیه شورای موسیقی رادیو بود که عبور از آن برای همه
میّسر نبود.
حضور آماتوری
در تلویزیون
زمانی که عارف
در هنرستان تدریس می کرد، ۴ روز هفته را بیکار بود. او تصمیم گرفت با یکی از دوستانش
به نام جمشید زندی یک گروه آماتوری تشکیل دهند تا در تلویزیون (تلویزیون خصوصیِ ثابت
پاسال) قطعات موسیقی را اجرا کنند. آنها ۲ آهنگ اسپانیایی را انتخاب کردند که توسط
جمشید زندی تنظیم شدند و عارف هم ترانه های آنها را سُرود. این دو ترانه «مادر» و
«جلوه ماه» نام داشتند که در آن عارف خواننده بود و جمشید زندی هم نوازنده آکاردئون
بود، به دلیل اینکه گروه ناقص بود آنها مجبور بودند گیتاریست و درامر را کرایه کنند.
این ترانه ها چندین هفته از تلویزیون پخش شد ولی موفقیتی در پی نداشتند.
حضور حرفه ای
در تلویزیون (۲۱ سالگی)
یکی از روزهایی
که عارف و جمشید برای ضبط آهنگهای شان به ساختمان تلویزیون می رفتند با یکی از کارمندان
تلویزیون روبرو شدند. این شخص اسد منصور نام داشت که سازندهٔ آگهی های تلویزیون (مدیریت
تلویزیون آگهی) بود و همچنین در مجله تهران مصوّر کار می کرد.
عارف در مورد
همصحبتی اش با اسد منصور می گوید: بهم گفت: می خوای توی جایگاه ویگن باشی؟ توی دلم
خندیدم و گفتم شوخی می کنه! چون ویگن دست نیافتنی بود هیچ کس به گردپای او هم نمی رسید
و آرزوی همه خواننده ها بود که کنارش باشن. جواب دادم: بله، حتماً. بهم گفت: این کارت
منه، فردا بیا پیشم...
فردای آن روز
بین عارف و اسد منصور قراردادی بسته شد که به موجب آن قرار شد که مدیریت برنامه های
عارف توسط اسد منصور انجام شود (شامل خرید ترانه و آهنگ، اجرای برنامه تلویزیونی و...)
و ۳۰٪ کل درآمد را به عنوان حق الزحمه اش بردارد.
دوصدایی با نارملا
در تلویزیون
اسد منصور در
اولین قدم عارف را با بابک افشار آشنا کرد. پس از مدتی نیز نارملا به گروه اضافه شد.
هرچند حضور همخوان در قرارداد عارف با اسد منصور وجود نداشت، اما عارف قبول می کند.
نارملا دختری ایرانی - آشوری بود که دارای صدای سوپرانو بود. اولین حضور عارف و نارملا
در تلویزیون در سال ۱۳۴۰ خورشیدی در برنامه ای به نام «رنگین کمان» بود. مجری این برنامه
تبلیغاتی علی تابش بود که در آن عارف و نارملا ترانه های دوصدایی را به صورت زنده اجرا
می کردند. این برنامه هفته ای ۲-۳ بار پخش می شد که بسیار مورد توجه تماشاگران قرار
گرفت. محبوبیت ترانه های دوصدایی این زوج باعث شد تا آنها به برنامه تلویزیونی دیگری
به نام «نقاب سیاه» دعوت شوند. آهنگ هایی که عارف و نارملا اجرا می کردند اغلب یونانی
بودند که توسط بابک افشار تنظیم می شد و بیشتر اشعارش را پرویز وکیلی می نوشت. بعدها
از عارف و نارملا و بابک به عنوان سه تفنگدار هنری یاد شده است. با مسافرت نارملا به
آمریکا و جدا شدنش از گروه، بسیاری معتقد بودند که عارف موقعیتش را از دست خواهد داد،
اما او برنامه های قابل توجهی را اجرا کرد و توانست در مدت کوتاهی با توفیق کامل روبرو
گردد.
دوصدایی با پوران
در تلویزیون
زمانی که عارف
در ابتدای راه بود، پوران بسیار محبوب و مشهور بود. او به عارف اجازه داد که یک ترانه
دو صدایی را با هم در تلویزیون به صورت زنده اجرا کنند. نام این ترانه «دیده دیده»
بود. این ترانه به حدّی مورد توجه قرار گرفت که برای بار دوم در همان برنامه اجرا شد.
علت اجرای مجدد بخاطر تماسی بود که از دربار گرفته شد بود.
حضور حرفه ای
در رادیو (۲۳ سالگی)
اواخر دهه ۳۰
خورشیدی رادیو ایران به عنوان تنها رسانه دولتی ایران، جایگاه بهترین ها بود. هر ترانه
ای که از آن رادیو پخش می شد از فیلتری به نام شورای موسیقی رادیو عبور می کرد، چرا
که اعتقاد داشتند هر ترانه باید از نظر شعر و آهنگ و آواز بدون نقص باشد. از طرف دیگر،
اعضای این شورا از موسیقیدانان سنتی بودند و نمی خواستند آهنگ هایی غیر از موسیقی سنتی
و ملی از رادیو پخش شود، بنابراین خیلی به ندرت آهنگ های پاپ از رادیو پخش می شد. در
دوره های مختلف مشیر همایون شهردار، حبیب الله بدیعی، روح الله خالقی، مختاری و بعدها
انوشیروان روحانی عضو این شورا بودند.
هر خواننده ای
می خواست صدایش از رادیو ایران پخش شود باید تست صدا می داد. ۹۰٪ شرکت کنندگان موفق
نمی شدند تأییدیه شورا بگیرند. این ترس در عارف هم وجود داشت، اما همراهی پوران به
او اعتماد به نفس داد. بانو پوران عارف را به شورا معرفی کرد و دورادور ناظر بر اجرای
او شد. مرحله اول اجرای یک ترانه بود که دلبخواهی بود، عارف نیز ترانه «میخوام برم
کوه» از ویگن را اجرا کرد. در مرحله دوم، داور شورا (مشیر همایون شهردار) در آستانه
۸۰ سالگی پشت پیانو نشست و با دستان لرزانش از عارف تست زیر و بم نت ها را گرفت.
پس از این آزمون،
صدای عارف مورد تأیید شورا قرار گرفت و داوران رأی به «کوک بودن» صدای او دادند. از
آن پس عارف هم به مانند ویگن، محمد نوری، منوچهر سخایی و مهرپویا خواننده رسمی رادیو
ایران در موسیقی پاپ شد.
ماندن در ایران
عارف هم مانند
بسیاری دیگر تصور می کرد که این انقلاب مثبت خواهد بود و در ایران آزادی هایی مانند
ششماه حضور دکتر مصدق برقرار می شود. او در ایران ماند و حتی برای انقلابی ها ترانه
هایی را نیز اجرا کرد. او ترانه هایی مانند برادر بیا و دستهایم را بتو می دهم (جوانه)
در این دوره کرد. عارف پس از ۷ ماه، ایران را برای همیشه ترک کرد. او می گوید: یه بار
یه بچه ای که تفنگ یوزی دستش بود، گفت می خواستم بیام داخل خونه تون همتون رو بکشم.
اگر هم اومده بود اومده بود. یه اتفاقی بود مثل همه اتفاق های دیگه اون موقع. من دیگه
به یه جایی رسیده بودم که می دونستم نباید بمونم وگرنه کشته می شم.
اقامت در لندن
عارف در سال
۱۳۵۸ ایران را ترک گفت و به انگلیس رفت و ۲٫۵ سال در لندن اقامت گزید. زندگی نزدیک
عارف با جنتی عطایی به آفرینش ترانه «مردم همیشه مردم» منجر شد.
اقامت در لوس
انجلس
او در اوایل دهه
شصت خورشیدی (۱۹۸۰ میلادی) به لوس انجلس رفت و در اولین قدم توانست ترانه «سرباز کوچولو»
را اجرا نماید. همکاری او با شرکت های پارس ویدئو، ترانه، کلتکس رکوردز و آرفی رکوردز
باعث انتشار بیش از ۱۰ آلبوم موسیقی شد.
عارف در سال
۱۹۹۶ با همکاری همسر سابقش شرکتی به نام Rfaye
باز کرد که بیشتر آلبوم های عارف و دیگر خوانندگان مشهوری هم چون هایده،
مازیار آنجا تکثیر می شد.
او یکی از اعضای
فعال تیم فوتبال ستارگان (هنرمندان اهل لوس آنجلس) بود و حدود ۲۰ سال هر چهارشنبه در
پست دفاع چپ این تیم بازی کرد. از دیگر اعضای فعال این تیم فوتبال اندی، ستار، داوود بهبودی و
کامبیر قربانی (پسر گوگوش) می باشند.
اقامت در دوبی
عارف در اوایل
دهه ۸۰ خورشیدی به کشور امارات رفت و در دوبی ساکن شد. پس مدتی که آرامش به زندگی او
برگشت توانست ترانه عاشقانهٔ «آرامش» را اجرا نماید. در سال های اخیر عارف یکی از اعضای
فعال در گروه های سنتی، کلاسیک، و پاپ می باشد. او به خاطر همکاری های چندین ساله خود
با کمیته دوستداران ایرانیکا، مدال افتخار ایرانیکا را دریافت کرد.
سبک ترانه ها
در گذشته، کارهای
عارف در بین دنبال کنندگان موسیقی به عنوان «سبک عارفی» شناخته می شد. روند شکل گیری
این سبک به این صورت بود:
اواسط دهه ۲۰
خورشیدی ترانه ها به صورت تصنیف اجرا می شدند که تم عربی داشتند و بیشتر سوزناک و غم
انگیز بودند. در این دوره خوانندگانی مانند قاسم جبلی، منوچهر شفیعی، آلفرد لازاریان
و هوشنگ شوکتی حضور داشتند.
اواخر دهه ۲۰
خورشیدی، برخی از شاعران و مترجمان اشعار ترانه های روز اروپایی را «واو به واو» ترجمه
می کردند. حمید قنبری و جمشید شیبانی از نخستین کسانی بودند که اشعار ترجمه شده را
با همان آهنگ اصلی اجرا کردند. این سبک، پاپ بود ولی ایرانی نبود.
اوایل دههٔ
۳۰ خورشیدی، ترانه های عاشقانه با ارکستراسیون غربی و کلام فارسی اجرا شد. این سبک
ترانه ها توسط محمد نوری، ویگن و منوچهر سخایی به مردم ارائه شد.
زمانی که عارف
شروع به فعالیت کرد، از ویگن به عنوان «پایه گذار موزیک پاپ» نام برده می شد. او توانست
با اضافه کردن ملودی ها و آلات موسیقی ایرانی به سبک قبلی، «سبک عارفی» را به وجود
آورد.
به عنوان خواننده
فیلم
با توجه به اطلاعات
موجود، اولین ترانه ای که عارف برای فیلم ها اجرا کرد در سال ۱۳۴۱ برای فیلم «قربانی
هوس» بوده است. این فیلم در اول فروردین ۱۳۴۲ در سینماها به اکران عمومی درآمد.
در میان آثار
سینمایی عارف، ترانه هایی که در فیلمهای «سلطان قلبها» و «غلام ژاندارم» اجرا شد دارای
شهرت بیشتری می باشند. ترانه سلطان قلبها در گذر سال ها آن قدر شهرت و ماندگاری یافته
که چشم پوشی از آن غیرممکن به نظر می آید.
به عنوان هنرپیشه
و خواننده
اولین بار که
چهره عارف بر روی پرده سینما نقش بست در سال ۱۳۴۴ برای فیلم «در دنیا بیگانه بودم»
می باشد. او در این فیلم در به عنوان خواننده کاباره ایفای نقش نمود.
به دعوت تهیه
کنندگان سینما، عارف هم به مانند ویگن و منوچهر سخایی به سینما کشیده شد. او مجموعاً
در ۶ فیلم بازی کرد ولی پس از مدتی از دنیای بازیگری کناره گیری کرد.
فیلم هایی که
عارف بازی کرده عبارتند از:
۱- ازدواج ایرانی
(احمد نجیب زاده، ۱۳۴۷)
۲ - عشق آفرین
(احمد نجیب زاده، ۱۳۴۸)
۳ - ساقی (جمشید
شیبانی، ۱۳۴۹)
۴ - آینه زمان
(احمد نجیب زاده، ۱۳۴۹)
۵- قربون هرچی
خوشگله (نظام فاطمی، ۱۳۵۲)
۶- بزن بریم دزدی
(داریوش کوشان، ۱۳۵۳)
همچنین در سال
۱۳۴۵ خسرو پرویزی (کارگردان معروف) فیلمی به نام آقا دزده را به سه خواننده روز و محبوب
(یعنی ویگن و عارف و منوچهر سخایی) پیشنهاد می دهد که هر سه موافقت می کنند. مقدمات
کار فراهم می شود، همه چیز مرتب است اما بنا به دلائلی امکان ادامه پروژه میسر نمی
شود. در نهایت پیشنهاد بازی در این فیلم به رضا بیک ایمانوردی داده می شود که به ناچار
دو نقش گانگستر و ساده لوح را بازی می کند.
در صورت اتمام
این پروژه با حضور هر سه خواننده، این فیلم می توانست یکی از فیلم های پولساز دهه
۴۰ باشد.
۳ نظر:
خوشحالم که این بیوگرافی برای سالگرد تولد سلطان آماده شد و توی فضای مجازی منتشر میشه
هرچند که هنوز هم نقص داره...
عارف عزیز
یادگار دوران کودکیمان با صدای جادوئی٬ گرم و زیبایش سلطان قلب ملیونها ایرانی که علاوه بر ترانه های بیاد ماندنی شخصیت والا و انسانیش قابل تقدیر و ستایش است. با آرزوی طول عمر برای عارف گرامی و دیدار همه هنرمندان تبعیدیمان در خاک میهن.
سلطان قلبم تو هستی تو هستی - دروازه های دلم را شکستی
یه دل میگه بگم بگم
یه دلم میگه نگم نگم
طاقت ندارم ولی می گم
عارف جان
تولد، تولد
تولدت مبارک
مبارک مبارک
تولدت مبارک
لبت شاد و دلت خوش چو گل پرخنده باشی
بیا شمعا رو فوت کن که صد سال زنده باشی
تولد، تولد
تولدت مبارک
مبارک مبارک
تولدت مبارک - عارف عزیز سرسبز و پایدار باشی
ارسال یک نظر