پرویز صیاد برای
اجرای نمایش به اروپا سفر کرده. این هنرمند پرسابقه در گفت و گو با دویچه وله از سینمای
ایران و از محدودیت های فیلم سازی در خارج از کشور می گوید و همچنین از رابطه خودش
با سیاست.
آقای صیاد، برخی
انتقاد می کنند که صمد خیلی سیاسی شده و دوست دارند صمد سابق را روی صحنه ببینند. شما
نظرتان در این رابطه چیست؟
صمد سیاسی نشده
بلکه صمد عضوی از جامعۀ تحت ستم ایران و تحت تأثیر شرایط سیاسی اجتماعی آن جامعه است
که نسبت به مسائل واکنش نشان می دهد. حالا اگر برخی فکر می کنند که صمد سیاسی شده به
دلیل این که خودشان غیرسیاسی شدند و ضرباتی که از سیاسی بودن و یا از گرایش های سیاسی
خوردند، فکر می کنند که رفاه و آسایش نسبی از غیرسیاسی بودن فراهم می شود در حالی که
حقیقت این است که هر کدام از ما در هر گوشه ای از دنیا قربانیان این سیاست هایی هستیم
که خودمان هیچ نقشی در آن نداشتیم.
پس بنابراین می
توانیم در برابر سیاست آسیب پذیر باشیم. همین آسیب پذیری باعث می شود که برخی فکر کنند
برای رهایی از آسیب، نباید سیاسی بود! یعنی در برابر وقایع و فجایع نباید واکنشی نشان
داد! آیا با عکس العمل نشان ندادن می توان به آرامش و آسایش فکری رسید؟ من فکر نمی
کنم. لااقل در چهارچوب ساده و معصومانه صمد که مثل بچه در مقابل آنچه که در اطرافش
اتفاق می افتد واکنش نشان می دهد. در قالب او این فکر را نمی کنم.
آیا فکر نمی کنید
که اگر نمایش تان را هر بار که به روی صحنه می روید به روز کنید و مسائل حال را هم
در آن بگنجانید موفق تر خواهد بود؟
خاصیت نمایش همین
است که چهارچوبی از نظر داستان و ماجرایی که به او می پردازد، داشته باشد. اتفاقا این
نمایش ما با وجود هادی خرسندی که آزادی هایی در گفتار خودش دارد می تواند اشاراتی به
مسائل روز بکند که گاهی هم این کار را انجام می دهد.
ولی توی ساختمان
نمایش تاریخی که نوشته شده وقایع کلی تری دستمایه ی کار است که این وقایع مسائل تاریخی
یک دوره معین است که با گذشت یک روز و دو روز عوض نمی شود بلکه در حافظه تاریخی ملت
می ماند، مثل جنگ ایران و عراق که به طور کلی در تاریخ این مملکت با اثراتش باقی می
ماند. سال های آینده هم می توان درباره این اتفاق حرف زد. در هر نمایشی که من و خرسندی
داشتیم مروری ست بر وقایع کلی یک دهه. یعنی گزارشی می نویسم. گزارش نمایشی می نویسم
از شرایط یک دهه. نمایش اول دهه ی اول را مرور می کرد و نمایش دوم دهه دوم و این نمایش
هم دهه سوم و آخر را مرور می کند. حالا بستگی دارد به شرایطی که وجود دارد و شرایط
سالن که خرسندی از آن استفاده یکند یا نکند. ولی آزادی که خرسندی در نمایش دارد صمد
ندارد چون برای صمد یک چهارچوب نوشته شده ای هست.
این نمایش تا
کی ادامه دارد؟
این نمایش بعد
از سفر به استرالیا یعنی اواخر ژوئیه به پایان می رسد.
یعنی تصمیم دارید
نمایش جدیدی را شروع کنید؟
اگر امکانش فراهم
شود. راستش من در شرایط سنی هستم که نمی توانم خیلی برنامه ریزی درازمدت داشته باشم.
البته همیشه در فکرم هست که کار دیگر نمایشی یا حتی فیلم دیگری بسازم.
آیا تلاش برای
فیلمسازی داشتید یا دارید؟
تلاش همیشه داشتم.
منتها فیلم سازی در خارج از کشور برای فیلم سازانی مثل من مشکل نیست بلکه توزیع کردن
فیلم مشکل است. چون راه یابی به شبکه هایی برای پخش آن هم برای یک فیلمساز منفردی که
از کشوری دیگری آمده مشکل است. این خیلی فرق دارد با این که در کشور خودت باشی و فیلمی
بسازی که راهش را برای فیستوال ها فراهم کنند. وضعیت ما این طور نیست. یعنی اگر ما
فیلمی بسازیم که فستیوال ها به صلاحشان نباشد نشان نخواهند داد. یعنی همان در هم به
روی امثال من بسته است.
یعنی فکر می کنید
مسائل سیاسی باعث چنین چیزی می شود؟
نه فقط روابط
سیاسی بلکه عمدتا مناسبات فرهنگی. نمی توان همه فستیوال ها را متهم کرد که سیاسی اند
و روابطی با دستگاه های امنیتی دارند. نمی توان این طور گفت. مثلا وقتی فستیوال برلین
یک رابطه فرهنگی با «بنیاد فارابی» یا با «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران» دارد،
نمی خواهد این رابطه فرهنگی را با نشان دادن فیلم یک فیلمساز معترض خارج از کشور خراب
کند. البته اگر این فیلمساز معترض در ایران باشد خیلی هم جنجال برانگیز می شود و قابل
قبول ولی فیلمساز معترض خارج از کشور سریع به تغییر رژیم متهم می شود و آنها هم روابط
فرهنگی خودشان را با نشان دادن فیلم یک فیلمساز معترض در خارج از کشور به خطر نمی اندازند.
البته این تجربه شخصی من است.
چرا سینمای ایران
در غرب این قدر طرفدار دارد؟
سینمای جمهوری
اسلامی یک سینمای دولتی ست و سینمای دولتی دیگر در جهان وجود ندارد به جز در جمهوری
اسلامی ایران! ولو اینکه این فیلم ها را بخش خصوصی بسازد! که بخش خصوصی هم به آن شکل
در ایران وجود ندارد و باید مناسبات حسنه ای با وزارت ارشاد داشته باشد تا فیلمساز
مطمئن شود که فیلمش مجوز می گیرد تا از کشور خارج شود. حالا این که در داخل نمایش داده
می شود یا نمی شود بماند. ولی فیلم بدون اجازه مقامات خارج نمی شود و اگر هم به صورت
زیرمیزی خارج شود و امتیازی بگیرد که نظام هم در آن شریک است. در هر حال وقتی شوروی
سابق و کلا کشورهای اروپای شرقی که سینمای دولتی داشتند از بین رفت، تمام فستیوال های
جهان که می خواستند سینمای متفاوت با هالیوود داشته باشند، یک مرجع داشتند و آن هم
فقط سینمای جمهوری اسلامی بود.
یعنی شما فکر
می کنید علتش اینست و به جذابیت سینمای ایران ارتباطی ندارد؟
مسلما کارگردانان
جوانی هستند که قابلیت هایی دارند و فیلم های خوبی هم می سازند. به هرحال هر دوره ای
هنرمندان خود را می سازد و تردیدی نیست. ولی این که درها به روی این کشور باز شده فکر
می کنید که فقط در جمهوری اسلامی است که جوانان بااستعدادی دارد؟ یا تمام دنیا زیپ
استعدادهایشان را بستند؟ فقط ما هستیم؟ نخیر! اینکه یک کشوری بتواند سی فیلم به یک
فستیوال بفرستد در جهان وجود ندارد به جز جمهوری اسلامی! این است که درهای فستیوال
ها به روی جمهوری اسلامی با فرش های قرمز باز است. در نتیجه در این مجموعه عظیمی از
فیلم که در جهان از جمهوری اسلامی پخش می شود و مدام هم نشخوار می شود؛ حتی اگر جوانان
اینجا هم فیلم بسازند، گم می شود.
صمد در همین نمایش
به فیلم «جدایی نادر از سیمین» اشاره می کند؟
البته هادی خرسندی
اشاره می کند و صمد می گوید که در آبادی ما سینما وجود ندارد که بتوانم ببینم.
به عنوان یک خبرنگار
زن مایلم بدانم چرا در نمایش های شما به زنان کمتر پرداخته می شود؟
این کم لطفی شماست.
چون در بخشی از این نمایش که خرسندی گزارشی تهیه می کند نشان می دهد که به خصوص در
این دوره هر گاه مقاومتی یا مخالفتی با شرایط نقض حقوق بشر بوده مربوط به زنان بوده
و همیشه زنان عکس العمل سیاسی و اجتماعی نشان دادند و از مردها پیشی گرفتند. حتی نتیجه
گیری می شود که هر وقت در خبرگزاری های جهان از اعتراضات اجتماعی و سیاسی صحبت شده،
همیشه زنان و جوانان بوده اند و جالب است که نشانی از مردان در یک جامعه مردسالار نیست!
۸ نظر:
صمد قبل از انقلاب هم منتقد اجتماعى بود ولى به زبان طنز كه اصل طنز هم همين است لودگى و مسخرگى كه طنز نيست،اقاى صياد عزيز من خودم سى سال دارم و فرزندم چهار سال كه ايران هم متولد نشده ولى هر دوى ما كه از نسل بعد از شما هستيم وقتى فيلم هاى صمد رو ميبينيم فقط ميخنديم.
با درود
بعد از اجرای اهنگ " ای نقی" بوسیله شاهین نجفی « بی بی سی»مصاحبه ای با او انجام داد
و خانم خبرنگار اینگونه پرسش خود را اغاز کرد: اقای نجفی چرا به مقدسات مردم توهین می کنید؟
حال نوبت المانیهای فارسی گوی پشتیبان اسلام رحمانی است که به پرویز صیاد خرده بگیرند که:
آیا صمد سیاسی شده است؟ فقط می توان گفت : یاللعجب
طنز تاریخ را ببین دوره شاه همین رفقا به صیاد خرده می گرفتند که سیاسی نیست و حالا!!!
جدا براي اين آدم متأسفم که به خاطر مخالفت سياسي خودَ، نبوغ فيلمسازاني مثل پناهي و کيارستمي و ديگران رامنکر ميشود! آيا کيارستمي و پناهي دولتياند يا با آنها امتياز ميدهند
لجبازي و سياستزدگي چشم آدم را به روي واقعيات ميبندد. با اين داوريشان، بايد براي ايشان متأسف بود!
دوست گرامی جناب ناشناس کدام سیاست زدگی صیاد چشم اورابهتر بود مینوشتید بر روی حقایق بسته است؟پرویز صیاد هنرمندی است که تای او در سینما وتاتر ایران کم وجود داردتهران امروز چند میلیون جمعیت دارد؟این بزرگترین خطاوخیانت این حکومت به سرزمینی بنام ایران است این جمعیت از کجا آمد وچرا آمد باید در راهپیمایی ها وخودی یافتن از ده کوره های ایران وآوردنشان به تهران وبعد هم آنان عمه وخاله پسر عمه ودختر عمه ووو به تهران کشیدن وکاررا به جایی رساندن که امروز یک تهران همه امکانان ایران را قورت میدهد اگر در روستاهای ما بچه های ما در طویله ها ومینی بوسها های پوسیده درس میخوانند مقصر توجه نکردن به فرستادن عین اله به شهر برای پهن جمع کردن است یا آب حوض کشیدن صمد یا لوله کاشتن صمد ایشان در آنزمان این مصیبت را پیش بینی میکرد از آنجا که دیدی روشن داشت برای من چوپانزاده ای از دهات خراسان وقتی به مشهد پایم میگرفت وفیلمی از او میدیدم نشان میداد که اگر بلیط مقامی برنده شد وپولی به قول صمد به چنگم رسید بازگردم ودر ده بالا هویج بکارم.در آنروزگار جوانی وقتی در مجله جوانان میخواندم که صیاد لاهیجانی است حیران میماندم که چقدر خوب به زبر وبم رفتار وکردار وفرهنگ ما روستاییان آشناست او در هر فیلمش نمایشش کتابش سخنی حرفی برای کیارستمی ها هم دارد برای کر دارد برای کور برای گدا برای اعیان برای ملا برای کشاورز معلم وو.. دارد درحالیکه به نظر من حتا جام گرفته هایی که در دورانی که او با اندک امکانات به آنان میاموخت که چگونه میتوان فرهنگ سازی کرد وآنانی که کارهای ساده سینما وکارهای کوچک را برای ساخت فیلمی انجام میدادند امروز در نظر شما توان بالاتری از صیاد دارند درست نیست صیاد گل خوشبو وبی نظیری در سینمای ایران بود که خاری نداشت جز برای آنان که انگل خاک بودند یا علف هرز بودنداما با تبر به جانش افتادند واز ریشه کندنش ولی با بی آبی وبی خاکی باز رویید ورویید وهنوز هم میروید وگمان نمیکنم هیچ کارگردانی بتواند ادعا کند که فیلم هایش یا فیلمش بیش از فیلم های صیاد تماشاچی داشته است تماشاچی هم که میاموزد هم میخندد هم میفهمد دکتر استاد دانشگاه کارگز فرق ندارد کیست مه میفهمنداماحتا کار آنانی که جام بلورین در دست دارند را گاهی بعضی آدمها نمیفهمند زیرا سخن پوشیده ودر پرانتز وعلامت سوال است متاسف بودن برای مردی از دیار هنر که تایی ندارد تاسف برخود است اگر معترض است حق اوست حق راستین اوست حق تعهد او به سرزمینش به مردمش است او شریفی نیا نیست که حاجی شکم گنده ای باشد که بنا به نوشته ای حتا مافیای دخترانی را که میخواهند وارد سینما شوند رهبری میکند کسی که قبل از انقلاب ما اسمش را پشت کتابهای علی شریعتی میدیدم یا ده نمکی وسلحشور نیست که ندانند هنر چیست اماگویا هنر مند راستین امروز آنان اند نه صیاد است نه بهروز وثوقی است نه دههای دیگر که سوختند وسوختند وبعضی با عقده چون فردین مردنددوست گرامی هنرمند اگر درد مردمش را نداند که میشود شریفی نیا یا بقولی آن یکی جوانکی بنام گودرزی که سایتی نوشته بود خانه یک میلیون دلاری در کانادا میخرد وآن گودرزی همان مقامی وکاظم آقا همکار صیاد عزیز به گفته هنر مند بی تای دیگری نوذر آزادی در اراک از فقر خود را میکشد بی غیرتی شکم آدم را در سینماامروز ایران هم بالا میاوردهم آنقدر دلار در شکمت میریزد که میترکی .مردم پرویز صیاد نوذر آزادی ها بهروز وثوقی ها اسفندیار منفردزاده هارا فراموش نخواهند کرد اما مسعود طلایی هارا با دروغ بافی هایشان فراموش میکنند راستش برای بنده حرف شما سنگین بود اتفاقا همان روزی که این مصاحبه گذاشته شد خوانده بودمش ما مردم فرق طلا ومس را خوب میشناسیم ومس های طلا کاری شده را نیز همینطور نیز میدانیم مس های طلا کاری شده بعد از مدتی نه چندان دور دوباره مس میشوند اماصیاد آزادی بهروز کرم رضایی حسن رضیانی وو.. همیشه طلایی میمانند که در همینجانیز دوستی کامنتی گذاشته است که دونسل دیگر نیز هنوز به صیاد باور دارند او بی ربط بی معنی حساب نشده ندانسته حرف نمیزند آگاه است خصوصا در زمینه هنر میداند چه خبر است وچی به چی است وکی چه کاره مرد است یا زن است از کجا آمده است دارد چه میکند برای چه میکند وبرای که برای ناشناس یا برای گلزار که در واقع این نام مستعار بنده همان ایران است گلزار چهان ایران است پس مردم ایران درود بیکرانم به هنرمند اندیشنمد ومقتدر سینما وتاتر نوسیندگی ایران پرویز صیاد
من با صحبت هاي ايشان درباره سينماگران امروز ايران موافق نيستم خيلي بي انصافي کرده اند
با درود و زنده باد و مرده باد هم کاري درست نمي شود سينماگران کنوني مردانه ايستادند و در محدوديتهاي بسيار زياد فيلم ساختند. شما اين را با کار کساني که فقط زياد حرف مي زنند مقايسه کنيد
دوست ناشناس درود بر شما هرچند با درود کاری درست نمیشود اما بهتر از ناسزاست.شما به نظر بنده یاخود دست اندرکارید یابه نحوی ارتباطی با این بخش دارید.برای همین میخواهیداز چیزی دفاع کنید که نداریم منظورم سیتماست ما نباید دلمان را به جامهای فستیوالها خوش کنیم این تنها تعداد اندکی فیلم است شاید 3 یا 4 در صد درست نمیدانم بقیه سینمای ما حتا مصرف داخلی هم نداردچه برسد به هالیودی وبالیودی شدن که در دیگر کشورها مصرف داشته باشدوارز وارد کشور کند کاری که سینمای موفق امروز هند انجام میدهد کشوری با آن همه غنای فرهنگی اش حتا فیلمنامه هایش همه نوشته های سناریو نویسان گاهی نویسنده کارگردان تهیه کننده چه بسا بازیگر یکی است درست است که محدودیتی جدی وجود دارد وممیزها بیشتر بزچران اند تااین کاره اما اگر سلحشور وده نمکی ها بخواهند در باره کنفسیوس ورام و شام هم فیلم بسازند همه چیزی در اختیارشان است بیضایی تقوایی مهرجویی هم هستند یا نمیسازند یا اگر بسازند سرمایه شان میسوزد این مواردرا صیاد بهتر از من وشما میداند حتا اگر شما کمال تبریزی باشیدوصیاد قصعا به این افراد ومشایخی ونصیریان وکرم رضایی ایراد نمیگیرد براستی اگر صیاد با همین دیدش که از نظر شما سیاست زدگی اما به لحاظ منطق غلط است فیلمی بسازد مانند کیارستمی که میگوید آهسته میروم وعینک دودی میزنم ومیایم تا بچه چوپان دیروز وممیز امروز باردیگر بقول جوانها گیرندهد فیلمش در فستیوالهانشان داده خواهد شد؟ سنگ اندازی ندارد لابی های ملایان نیستند؟اگر بگویید میتواند شوخی باشددنیا همه چیزش فرق کرده است علم همه چیز را سرعت بخشیده است سینمای آمریکا وهند امروزهم سینمای 40 سال پیش نیستند اگر دلتان به رنگ فیلم های ایران خوش است من دلم خوش نیست کاش همان سیاه وسفید های صیاد بود با آنهمه حرف برای آموختن هنوز هم گاهی میبینم بعضی جاها را از آموختن از ذهن انداخته ام سینمای امروز ایران را بنام یک ایرانی یک سینمای مفلوک میدانم که در تکرار خود گرفتار است همینطور وصد پله بدتر سریالهای ایرانی است واگر نه ترکها وکره ای ها وچینی ها وکلمبیایی ها چه میخواستند؟سینما وسریالی که جز پرخاشگری چیزی ندارد جز طعنه ومتک وبلوف ودروغ چیزی ندارد تماشا هم ندارد لااقل قاطبه ودایی جان واصغر ترقه ومرحوم عزیز السلطنه وحسین شهاب ورضایی وحیسن گیل هم که گرداننده خانه های قلعه در فیلم دشنه بود زبانشان زبان امروز نبود قاطبه با نادرستها یکساعت پیش عرق خورده بود واسی وابی هم کلمات رکیک به کار نمیبردند لغات امروز در فیلم وسریالها لغات مودبانه ومهرورزانه نیستد من روی این موضوع بسیار فکر کرده ام که چراراستش این به ذهن ناقصم میرسد که قصد دور کردن مردم از هم است وموفق هم بوده اند برای همین خبرهایی که از ایران میرسد مردم ایران عوض شده اند زبانشان زبان همین بازیگران معدود سریالهاست بیچاره لولایی همیشه آرام است وآن خانمی که نقش زن ایشان را بازی میکند در هر سریالی فقط تشر میزند وداد وفریاد میکند وظاهرا مادر مهربان هم هست آموزش دزدی رشوه دادن کلاه برداری شان هم با شمارش صمد فرق میکند صمد سر بالایی نمیتوانست برود اینان همه با سرعت سربالایی میروند یا قالپاق دزدی بهروز در ممل آمریکایی. اینهمه نیروی انتظامی خلافکار داریم بر عکس سینمای هند که با تمسخر کردن پلیس هاورشوه دادن علنی تا اندازه ای موفق به درست کردنشان شده اند شما یک مورد هم نمیبینی که 1 نفر یکبار یک لحظه مورد انقاد قرار بگیرد طعنه های مدیری هم به یکی از بهترین دوران تاریخ معاصر ما دوره رضا شاه برمیگرددپاسدار وبسیجی امنیه میشوند در جایی خواندم گاهی هالیودی ها برای کارهای اکشن ناچار میشوند هندی ها را بیاورند میبینی که در فیلم های اکشن ما هم هنوز هواپیما وهلیکپترغایب است چه برسد به اینکه پیکانی را به دره بیاندازند همه در یک خیابان وچند اتاق تمام میشود یا یکی خانه دوست را پیدا میکند وجام میگیرد حال همه دنبال بچه ها افتادند وبادبادک بدستشان میدهند یا دفتر مشق خوب اینها بسیار عالی است تماشا هم دارد اما چرا همه مگر کم موضوعات تاریخی داریم رمان داریم چه جدید چه قدیم شما رمان دیوداس هندی ها را تماشا کن چند بار فیلمش کرده اند این فیلم را شاید ده بار بنده دیده ام هنوز زیباست
بخش دو
سینمای و موسیقی درون میهن به بنده نا اگاه وصیاد آگاه مربوط است حق ماست که بگوییم خوب یا بد است وقتی حسین شریعتمداری شجریان را به وطن فروشی متهم مکند واز آنسو ملت به ربنای او در ماه رمضانشان دل میبندند معلوم است که باید گفت بس کنید ای خداوند قدرت بس کنید این موسیقی شجریان است که اورا وطن فروش میکند همین آهنگ است که نشان میدهد او وطن فروش است یا وطن پرست.به هر روی صیاد هم شجزیان است او میداند حتا همین هایی که شما میفرمایید ایستادند وفلان میتوانستند درد مردم را بهتر بفهمند وبهتر از این کار کنند یا چون بیضایی وتقوایی کار نکنند نه اینکه سینمای ما مطرح باشد برای یک لنگه کفش یا دفتر مشق دفتر مشق ملت گم شده است آنرا باید پیدا کرد وبه او رساند خنده دار است که بعضی از این فیلم ها را ملت اجازه دیدنش ر ا ندارد در امتداد شب صیاد حتا در زمان کمونیست های روس هم بارها وبارها در آن کشورها نمایش داده میشداما امروز که حرف از اعتدال است آیا جنتی شایسته اداره فرهنگ کشور را دارد قطعا نه لااقل از همین قبیله اگر خزعلی بود شاید بهتر میبود مردم میدانند مشکل وجود دارد صیاد بهتر از مردم در این بخش میداند که مشکل وجود داردقطعا او به هر کس وهر فیلم دید منفی ندارد بنده بنام یک ایرانی با بیشتر سریالها واغلب فیلم ها مشکل دارم زیرا اینان بجای فرهنگ سازی ویرانگری کرده ومیکنند چون نظام اینرا میخواهد خصوصا که منهای آنانی راکه مجیز گویند بقیه را مسله دار مینامند مجیز گو هم که نام هنرمند را یدک بکشد فیلم وسریال مجیزگویی میسازد در کشور های آزاد شما نمیتوانی نه به شاهش نه به ریس جمهورش نه به هیچ مقامی مجیز بگویی ملت مورد تمسخرت میکنند اما در کشور ما مجیز گویان موفق اند وغنی وشکمی پر از بریانی مغز هم لازم ندارد بسیارند در هنر؟ایران که رشته کارگردانی وبازیگری ونویسندگی را با گرایش میجیزولوژی خوانده اند وبیشتر از دست اندرکاران صمد آرتیست میشود نمیدانند اینرا هم گویا صیاد برای امروز ساخته بود
آقای صیاد خداوند حفظت کند نوستالژی را میبینم اشک در چشمانم جاری میشود احساس غریبی دارم عزیز میلیونها هموطنی از سیاست بخدا بیزار م
ارسال یک نظر