وبلاگ گل های آواز ایران - بهداد احمدخانی: با
علی جهاندار وقتی به گفتگو پرداختم حس حق شناسی را در کلامش به خوبی مشاهده کردم خصوصا
وقتی با احترام از استاد حسن کسایی نام برد و همکاری با ایشان در آلبوم «دختر گل فروش»
را یکی از افتخارات هنری خودش ذکر کرد.
علی جهاندار از شاگردان آقای شجریان هستند و در
طول فعالیت هنری شان کارهای مشترکی با آقایان محمد موسوی، پرویز مشکاتیان، حسین پرنیا،
شهرام میرجلالی، محمد جواد ضرابیان و... ارائه داده است و همچنین کنسرت های فراوانی
در نقاط مختلف اجرا کرده است. وی صحبت های جالبی در مورد آوازهای شاخص استاد ایرج،
قدرت حنجره ایشان و صدا سازی در موسیقی بیان کردند که در ادامه می خوانید:
جناب آقای جهاندرا در ابتدا برای اینکه محور اصلی
گفتگو مشخص شود، لطفا در مورد سبک آوازی و آوازهای اجرا شده توسط استاد ایرج توضیحاتی
بفرمایید؟
صحبت کردن در وصف استاد ایرج بسیار کار مشکلی است
خصوصا در مورد آوازهای ایشان ولی بصورت خلاصه اشاره ای خواهم کرد، البته دوستان مطلع
هستند من در این راه تحقیق و مطالعه وسیعی بر روی آوازهای بزرگان موسیقی اصیل این سرزمین
انجام داده ام و در واقع خوشه چینی کرده ام.
در مورد کارهای استاد ایرج خصوصا آوازهای ایشان،
در رادیو یا هر جای دیگری که فرصتی بوده و تریبونی در اختیار داشته ام بارها گفته ام
که به نظر من بعضی از کارهای ایرج را دیگر هیچ انسانی قادر نیست بخواند و از لحاظ حنجره،
توانایی و کشش دیگر کسی این قدرت و این حنجره استثنایی را ندارد که به آن نقطه برسد
و دوباره آن آوازها را اجرا کند و یا بتواند تکرار کند.
البته اگر جا باشد ذکر میکنم مقصودم کدام برنامه
ها می باشد و سعی می کنم بطور اجمالی نگاهی دقیق تر بر آثار ایشان داشته باشم.
پس برای دقیق تر شدن و مُستند شدن این گفتگو، همچنین
انتخاب و شکل گیری صحیح موضوعِ بحث آوازها یا برنامه های خاصی که مد نظر دارید نام
ببرید؟
یک آواز سه گاه ایشان در برگ سبز 176 اجرا کرده
اند که وقتی مخالف را درآمد میکنند و غزل «ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست» را میخوانند
سپس تحریری در مخالف خوانده اند که من اصلا فکر نمی کنم کسی بتواند این تحریر را با
این صلابت و قدرت اجرا کند و ایشان در این برنامه سه تا در یک تحریر و سه تا هم بعنوان
فرود آواز اجرا می کنند و واقعا عجیب و غریب است و با متر درست و با ریتم صحیح به زیبایی
تمام بدون اینکه کم بشود یا نفس کم بیاورند آواز را طوری فرود می آورند که انگار اصلا
آن اوج با آن قدرت خوانده نشده است.
آواز افشاری ایشان با همکاری مرحوم یاحقی بر روی
غزل سایه در برنامه «تا تو با منی» که فرم خاصی از گوشه عراق را در این آواز خوانده
اند و منحصر به سبک ایرج می باشد و کار هر کسی نیست. یا افشاری بسیار خاص و معروفشان
با استاد شهناز در برگ سبز 220 نیز به همین صورت می باشد. حصار و مخالفی که در آواز
«مرد عشق» اجرا کرده اند، یا سه گاه معروفشان با مرحوم بدیعی که استادانه مغلوب را
اجرا می کنند.
همچنین ایشان دو آواز دشتی بسیار عالی و پُر مطلب
به مانند یک کلاس آموزشی دارند که یکی با استادان خرم و ورزنده بر روی نت سُل در گلهای
رنگارنگ 534 و دیگری در دشتی با استاد جلیل شهناز اجرا شده است.
یا ماهور بسیار عجیب و غریب ایشان در برنامه «گلستان
ارم» با همکاری استاد یاحقی که بسیار بدیع و خلاقانه اجرا شده است. آواز همایون ایشان
در گلهای تازه 14 با مرحوم خرم و استاد شهناز و مرحوم صارمی که تحریری در اواخر برنامه
ایشان اجرا میکند که با مدلاسیون و قدرتی عالی در مایه بالا اجرا شده است که واقعا
کار هر کسی نیست. و آوازهای بسیار دیگری که تقریبا در حدود 40 _50 برنامه از ایرج در
ذهن من است که واقعا بعضی تکه ها و تحریرها در این برنامه ها دست نیافتنی می باشد.
شما فرمودید که بر روی مکاتب و سبک های آوازی تحقیق
کرده اید و با خیلی از هنرمندان بحث و گفتگو کرده اید، نظر دیگر خوانندگان و دیگر هنرمندان
در مورد آثار استاد ایرج بخصوص سبک آوازی و آوازهای اجرا شده توسط ایشان به چه صورت
است؟
من خیلی ها را امتحان کردم و کارهای همه را شنیده
ام و با همه بحث و گفتگو هم کرده ام، حتی خواستم ببینم می توانند این کارها را اجرا
کنند ولی خیلی ها حتی نتوانستد نزدیک به کارهایی که این بزرگ مرد اجرا کرده است بشوند
چون واقعا کار هر کسی نیست، پس رسیدن به قله مهم است که باز هم تکرار می کنم کار هر
خواننده ای نیست.
من وقتی بعد از این همه تحقیق می گویم هیچ انسانی
قادر نیست این کارهای شاخص ایرج را تکرار کند با اطلاع و آگاهی می گویم البته مکن است
که هنرمندان دیگری درصد و یا یک رنگی از این کارها را داشته باشند ولی جمله بندی ها،
تحریر و تنوع و ادوات تحریر که آن شکل و اِشل صدا و قدرت صدا بدون هیچ ساختگی بودنی
اجرا شده است فقط مخصوص به صدا و قدرت حنجره ایرج می باشد.
ما دو خواننده داشتیم که صداشان ساختگی نبود یکی
استاد تاج و دیگری استاد ایرج (اهالی فن متوجه می شوند منظور من از ساختگی بودن چیست)
استاد تاج جایگاه خودشان را در موسیقی دارند ولی استاد ایرج در تمام ابعاد وقتی می
خواند صدا ساختگی نیست و کاملا طبیعی می باشد. البته اگر فرصت بود من در مورد خوانندگان
مختلفی مثال می زدم که در این مقطع بودند مانند استاد اکبر گلپایگانی که ایشان هم بسیار
زحمت کشیده اند.
در مورد صدا سازی و تمایزهای موجود در این کار
و قدرت حنجره خواننده توضیحاتی بفرمایید.
خیلی ها خواننده هستند و می خوانند ولی صدایشان
را می سازند اما باز هم این صدای ساخته شده کم و کسر دارد یعنی ما زرگری که نگین را
به درستی و دقیق بر روی انگشتری بنشاند بسیار کم داریم و منظور من همین می باشد. خدا
حفظ کند آقای دکتر کدکنی را که در یک دیداری صحبت از حافظ شد و از خدمت ایشان پرسیدم
شما با چه نگاهی و با چه دیدگاهی به حافظ نگاه می کنید؟ ایشان فرمودند حافظ یعنی آن
میلی متر قله، یعنی اگر شما از نوک قله فقط 10 سانتی متر هم پایین تر بیایید امثال
حافظ با دیوان های بسیار حجیم تر و وسیع تر از ایشان وجود دارد ولی هیچ وقت حافظ نشدند
و جایگاه حافظ یک جایگاه دست نیافتی است. پس وقتی خدمت شما می گویم که بعضی از آوازهای
ایرج را هیچ انسانی قادر به اجرایش نیست به دلیل قله و در اوج بودن این کارها می باشد
و به دلیل قدرت حنجره استثایی و تکرار نشدنی ایشان می باشد.
همانطور که مطلع هستید استاد ایرج در اجرای آواز
دارای سبک منحصر به خودشان هستند و در واقع پای هر اثری مهر و امضاء مربوط به خودشان
را دارند و در بعضی دستگاهها نوآوریهایی کرده اند که البته قرار است در ردیف آوازی
ثبت و ضبط شود. نظر و دیدگاه شما در مورد
مکاتب آوازی و سبک آوازی ایشان چیست؟ همچنین مستحضر هستید که در مکتب اصفهان بر روی
تلفیق شعر و موسیقی، اجرا و تحویل صحیح کلمات و شعر بسیار تاکید شده است، در این مورد
هم نظرتان را بفرمایید؟
سوال خوبی است و برای توضیح بهترِسوالتان مثالی
میزنم. شما یک فرش 12 متری دستباف و درجه یک ایرانی را در نظر بگیرید استاد ایرج
10 سانتی متر در 10 سانتی متر از این فرش نفیس را بعنوان الگو پیدا کرده است ولی
12 متر بعدی را با توجه به خلاقیت و سبک آوازی خودشان بافته اند و درواقع صرفا از الگو
پیروی نکردند و خود با خلاقیتشان دارای الگو وسبکی شده اند، البته درست است که ایشان
از بزرگان چیزهایی آموخته اند ولی در خواندن آواز (با رعایت اصول) سبکی مخصوص به ایرج
را پدید آوردند که مهر و امضا ایرجانه را پای هر آواز و اثرش به خوبی مشاهده می کنید.
وقتی گفته می شود مکتب اصفهان شما دقت کنید هر
کسی یک جایی از صدایش طلایی است مثلا یکی عشاق را و دیگری بیات راجع را عالی می خواند
ولی ما نداریم خواننده ای که از اول تا آخر را طلایی بخواند با این اِشل، با این قدرت،
با این کمال و درستی بی نظیر و تکرار نشدنی در آواز و بقول آقای فخرالدینی خواننده
ای که طلایی می خواند. من همانطور که گفتم روی صدای خوانندگان، سبک و مکاتب آوازی بسیار
تحقیق و پژوهش کرده ام اما به جرات می گویم اکثر خوانندگان صدا را می سازند ولی آقای
ایرج تمام را طلایی می خواند. مثلا وقتی می خواهد شور بخواند بعد از درآمد وقتی رضوی
یا قرچه را اجرا می کند با همان قدرت اجرا می کند و صدا را باریک نمی کند ولی اکثر
خوانندگان صدا سازی می کنند و دیگر آن رنگ و بو را ندارد. بنابراین در مکتب اصفهان
آقای ایرج دارای سبک آوازی با ویژگی های مخصوص به خودشان هستند و ایشان با خلاقیت خودشان
آن الگوی اولیه را کامل تر کردند.
در مورد شعر از نظر من ایرج تنها خواننده ای است
که این پنج شش هجاهای ادبیات ما را به درستی و با دقت اجرا کرده است و دقیقا شنونده
را به جایی می برد که باید ببرد و آن حالت و تصویر واقعی مربوط به غزل را در ذهن شنونده
ساخته و پرداخته می کند.
نکته مهم این است که بیان شفاف شعر در پرده های
بالا کار هر کسی نیست اما ایرج با حنجره استثنایی
که دارد در این امر مهم تبحر فراوانی دارد و شعر را بسیار زیبا و شفاف تحویل
می دهد. می دانم که شما سال هاست دوستی عمیق و نزدیکی با استاد ایرج دارید از خصوصیات
اخلاقی ایشان و همچنین از برخورد و واکنش های مردم و جامعه نسبت به استاد و آثارش بفرمایید.
اشخاص هنرمند بسیاری هستند که متاسفانه از مردم
و جامعه فاصله می گیرند و دور می شوند ولی استاد ایرج از آن دست هنرمندانی است که من
همیشه از نزدیک شاهد بوده ام با روی گرم و مهربانه پذیرای جوانان و علاقمندان صدایش
بوده است. البته همه بدانند که خالق هر ظرفی را این محتوا و گنجایش بالا را درونش قرار
نمی دهد، یعنی بی نیازی و ظرفیت را در وجود ایرج دیده است که هر چه خواسته به ایشان
اعطا کرده است چون این ظرف گنجایش و تحمل بالایی داشته است.
در مورد قسمت دوم سوالتان نکته ای که برای خود
من هم جالب است علاقه بسیار زیاد مردم به ایشان است بطوری که من وقتی به زادگاهم یا
شهرهای دیگر می روم و یا گاهی در جاهایی قرار است که آواز بخوانم همه از من می خواهند
که آوازهای ایشان را بخوانم، در واقع مردم عاشقانه ایشان را دوست دارند و از من می
خواهند که شرایطی فراهم کنم تا با استاد دیداری داشته باشند.
دیشب جایی بودم و در جمع ما چند جوان دانشجو حضور
داشتند که علاقمند به موسیقی و آواز بودند، من آواز شور استاد ایرج با سه تار مرحوم
احمدخان عبادی را برایشان پخش کردم بعد از اتمام آواز جوانها به من گفتند این صدا یک
رنگ منحصر و خاصی دارد و چشمه ای که از آن بیرون می آید یک چشمه خاص و بکر می باشد.
با سپاس و تشکر از شما جناب آقای جهاندار برای
این گفتگو، اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید؟
افتخاری است برای ما ایرانیان که در عصری زندگی
می کنیم که چنین بزرگانی در فرهنگ، هنر و ادب خودمان داریم و خوشبختانه هم دوره ما
هستند و همیشه موجب بالندگی و افتخار ما ایرانیان بوده و هستند. مردم ما با صدای گرم
و بی نظیر ایرج خاطرات بسیاری در ذهنشان نقش بسته است و من اگر مسئول بودم اولین کاری
که انجام می دادم ساختن مجسمه استاد ایرج بود و مطمئنم روزی این مهم صورت می پذیرد.
در پایان این گفتگو آقای جهاندار به پاس قدردانی
از زحمات استاد ایرج آواز افشاری معروف ایشان را در حضور خود استاد اجرا کردند.
۱ نظر:
بله جناب علی جهاندار درست میفرمایند و بدرستی نکته سنجی و ذره بینی بیان مطلب فرمودند. البته همین ارجمندی را ایرج در اجرای آهنگها در فیلمهای فارسی ادا فرمودند و در قالب کاراکتر فیلم و داستان فیلم، ادای نقش را در آواز را بخوبی نمایان میکنند که از هیچ خوانندۀ دیگری در میان خوانندگان مرد برنمیامد. در میان بانوان میتوان بانو عهدیه را همطراز جناب ایرج در اجراهای موسیقی فیلم نهاد. براستی این کلام با رزش است که گفته اند:
قدر زر، زرگر شناسد ـ قدر گوهر، گوهری!
با سپاس از شما در درج این گفتگو
ارسال یک نظر