۱۳۹۵ خرداد ۲۶, چهارشنبه

سِحر ساز؛ به بهانه سومین سال درگذشت شهنواز موسیقی ایران، استاد جلیل شهناز

قدیمی ها - محمدعرفان رفیعی: در تمام 100 سالی که موسیقی ایران درگذر زمان دستخوش جدل های مربوط به تجدد و سُنت و یا رد و قبول توسط دولت ها بود، جلیل شهناز موسیقیدان و نوازنده شهیر تار فارغ از همه جنجال ها با تار خود به نیایش می پرداخت و هر لحظه، خود را به معبود والا نزدیک تر و نزدیک تر می دید.
در نوای تار او هم مهر مادرانه بود، هم ذوق کودکانه و هم رنج و صلابت پدرانه. ساز او گاه داستان عشق دلدادگان، گاه حماسه شجاعان و گاه حکمت پیران جهاندیده را روایت می کرد و بطور کلی ساز وی برگرفته از دوران هاست. هنرمندی که مضراب او صدای ملت ایران است، صدای تاریخ است، صدای گذشته هاست، صدای قرون و اعصار است، صدای عرفان و معرفت و فرهنگ است،فریاد فریدالدین عطار نیشابوری که زیر تازیانه مغول نالید، فریاد کمال الدین اسماعیل اصفهانی که زیر ستوران مغول جان به جان آفرین تسلیم کرد، فریاد اصفهان است در فاجعه ی افغان، فریاد ایران است در حمله ی عرب و صدای همه ی شادی ها و لبخند ها و بلاخره صدای تاریخ است.
جلیل شهناز در سال 1300 در اصفهان بدنیا آمد و در خانواده ای که همه اهل ذوق و هنر بودند بالید. پدرش شعبان خان و برادرانش حسین و علی از موسیقیدان بزرگ زمان بودند و سایر اعضای خانواده نیز با این مقوله آشنایی داشتند چنانچه عموی او «غلامرضا سارنج» از کمانچه نوازان بنام بود و دایی اش «عباس سروری» نیز از نوازندگان پر آوازه تار بود.حضور او از زمان کودکی و نوجوانی در محافل هنری شهر اصفهان تاثیر فراوانی بر روح و روان وی داشت و استعداد هنریش در محیطی آکنده از شعر، موسیقی، نقاشی و… رشد کرد و حس زیبایی شناسی خدا داد او به نهایت شکوفایی رسید. مکتب غنی اصفهان در آن روزگار با خوانندگانی چون سید رحیم اصفهانی، حبیب شاطر حاجی، صدرالمحدثین، طاهرزاده، ادیب خوانساری و جلال تاج اصفهانی و نوازندگانی چون اکبر خان نوروزی (تار)، غلامرضا سارنج (کمانچه)، حسین یاوری (نی)، حسین شهناز (تار)، و بسیاری دیگر ،همچون بهشتی برای موسیقی سنتی ایرانی بود و تلاش و پشتکار زیادی که جلیل نوجوان از خود بروز می داد موجب پیشرفت سریع وی در موسیقی شد بطوری که از ابتدای جوانی در زمره نوازندگان مطرح اصفهان درآمد و هفته ای سه روز در رادیو اصفهان به همراه استاد فقید جلال تاج اصفهانی برنامه اجرا می کرد. وی همچنین در نواختن سازهایی چون تنبک، سنتور، ویولون، سه تار و همچنین آواز دارای مهارتهای قابل توجهی گردید که نمونه های موجود از این آثار موید این مدعاست.



زنده یاد جلیل شهناز
جلیل شهناز در سال 1336 بر حسب علاقه وافری که به فعالیت در عرصه موسیقی داشت و به دعوت سازمان رادیو به پایتخت (تهران) آمد و به فعالیت های هنری پرداخت و به رادیو تهران که آن زمان تنها در حومه تهران شنونده داشت، راه پیدا کرد و پس از آن بود که فعالیت خود را با رادیو ایران نیز آغاز کرد. در تهران و در رادیو بود که جلیل شهناز با بزرگان موسیقی مکتب تهران همکاری آغاز کرد و نوای تار وی فراگیر شد و همگان را مجذوب خویش ساخت. قطعات بسیار زیبا و متنوعی که با صدای تار وی شنیده می شد به زودی او را به عنوان یکی از نوازندگان طراز اول کشور، با صدا و تکنیک منحصر به فرد تارش معرفی نمود. آثار گرانقدر بسیار زیادی از این دوره فعالیت های شهناز در برنامه های گلها، علی الخصوص در برنامه گلهای جاویدان و برگ سبز و همچنین در برنامه (ساز تنها) موجود است، همچنین وی در کنسرت های متعددی همراه با استادان بزرگ آن دوران شرکت نمود که در آن ارکستر ها استادانی همچون ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، رضا ورزنده و حسین تهرانی حضور داشتند و از معروف ترین این ارکستر ها میتوان به ارکستر استاد حسین یاحقی، گروه یاران ثلاث (همراه با استاد تاج اصفهانی و استاد حسن کسائی) و همچنین گروه (اساتید موسیقی ایران) به سرپرستی استاد فرامرز پایور اشاره داشت.
پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 و تعطیلی موسیقی رادیو و خانه نشینی اساتید موسیقی مدتی ساز شهناز بطور عمومی به گوش مردم نرسید. در این زمان به جز چند اجرای محدود در داخل و خارج از کشور بیشتر اهل دل و نزدیکان استاد شنونده ساز او در محافل اُنس و ادب بودند. آثار بدیع و ارزشمندی که از تار نوازیهای استاد جلیل شهناز بعد از سن 60 سالگی در این دوره وجود دارد حاکی از کمال روز افزون نوای تار وی است به طوری که می توان گفت تار شهناز در طول زمان آرام آرام خاص تر و خاص تر شده و وجود و شخصیت مستقل خود را یافته است و از همین روست که وی را پایه گذار یکی از عالیترین سبک های تار نوازی می دانند. جلیل شهنار تا اواخر عمر و تا جایی که شرایط جسمانی به وی اجازه می داد دست از تار نوازی برنداشت و صدای تار او تا آخر صلابت و زیبایی خود را از دست نداد. وی دارای (نشان هنری درجه یک کشور) بوده و در سال 1383 به عنوان (چهره ماندگار هنر و فرهنگ ایران) معرفی شده است.
تار نوازی جلیل شهناز و سیر تکاملی آن را به طور کلی می توان به چهار دوره تقسیم کرد:
دوره اول (1320-1335): در شهر اصفهان و تحت تاثیر مکتب موسیقی این شهر می باشد که بیشتر بصورت آواز محور است، زیرا به دلیل تاریخچه سیاسی و مذهبی آن، هنرمندان این خطه برخورد محافظه کارانه تری با ساز داشته اند و بیشتر به کلام و آواز پرداخته اند. از آثار این دوره که مصادف با دوره جوانی استاد جلیل شهناز بوده است، میتوان به اجراهای متعددی که به همراه آواز استاد محمد طاهرپور و استاد جلال تاج اصفهانی که از مهمترین نمایندگان مکتب اصفهان به شماره می آینده اشاره داشت که در این دوران استادانی همچون حسن کسائی، غلامرضا سارنج، ارسلان درگاهی، سعادت الله نورده گاه ایشان را همراهی می نمودند، که تمام جواب آوازهای استاد شهناز در این دوران تحت تاثیر کلام و وزن شناسی خواننده است و قطعات ضربی نیز متاثر از اوزان شعری و آوازی می باشد که این تاثیرات نیزبی ارتباط با همنشینی و هم صحبتی ایشان با استاد بزرگ ادبیات علامه جلال همایی نمی باشد.
دوره دوم (1336-1357): در این دوران عمدتاً اجراهای ایشان در برنامه های رادیو بویژه برنامه گلها رقم خورد که در این دوران آواز خوانندگانی چون تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، بنان، قوامی، ایرج، گلپایگانی، نوذر و... را شامل می شود که علاوه بر حفظ حالات جواب های آواز غنی و متاثر از کلام، جنبه های سازی در نوازندگی وی رشد می یابد و به عبارت دیگر نوازنده علاوه بر جواب مو به موی آواز با ساز به گسترش و پرورش ملودی در راستای همان جملات می پردازد و در حقیقت در این دوره ساز و آواز مکمل یکدیگرند.
دوره سوم (1358-1373): در این دوره نوازندگی شهناز به آثار ایشان پس از انقلاب بر می گردد که ضمن در بر داشتن خصوصیات دوره های قبلی یعنی توجه به کلام خواننده و نیز جمله پردازی در راستای آواز خوانده شده، ساز نقش هدایت کننده تری را بر عهده می گیرد در این دوره شهناز در جواب آواز خواننده ملودی های آوازی را نیز گسترش داده و خود ساز بیانگر ملودی آوازی می شود که نقطه اوج خلاقیت نوازندگی است.
در این دوره استاد جلیل شهناز به دعوت دوست دیرین خود استاد پرویز یاحقی آثاری را در 12 مقام موسیقی ایرانی و در سه مرحله 10 ساعته ضبط می کند. در این سال ها استاد جلیل شهناز علاوه بر ضبط به همراه استاد یاحقی، اجراهای بسیار زیادی را در زادگاهش به همراه یار دیرین خود (استاد حسن کسائی) و با خوانندگی استاد علی اصغر شاهزیدی، استاد تقی سعیدی، استاد احمد مراتب و استاد محمد بطلانی بیادگار ضبط می نماید،که در اغلب این آثار گهر بار ادیب فرزانه، استاد منوچهر قدسی به دکلمه اشعاری از سرایندگان بزرگ شعر و ادب فارسی پرداخته است، در این دوران استاد علاوه بر ضبط های خصوصی به ضبط های استودیویی نیز روی آورده و آثاری را بصورت بی کلام و با همراهی استادان اسدالله ملک، منصور صارمی، همایون خرم، پرویز یاحقی و فضل الله توکل ضبط و منتشر ساخت، همچنین آثار با کلامی را نیز با  محمد رضا شجریان، علی رستمیان، شهرام ناظری، علی اصغر شاهزیدی، عبدالحسین مختاباد ضبط و منتشر ساخت.
و امّا دوره چهارم (1373-1383): در رابطه با آثاری که از این دوران  که گاه به صورت تک نوازی و گاه بصورت همنوازی و با اجرای خواننده اجرا شده است نیز اشاره به چند نکته حائز اهمیت است. اجراهای کلاسیک شهناز در این گونه تک نوازی ها معمولاً با یک ضربی سنگین که معمولاً ریتم 4/6 دارد شروع می شود و بعد از آن معمولاً یک چهار مضراب اجرا شده و در انتها هم نوازنده به جملات آوازی می پردازد.برخی این فرم تک نوازی های شهناز را به سیر تکاملی انسان نیز تشبیه نموده اند بدین ترتیب که قطعه ضربی سنگین که شنونده را با فضا و محیط دستگاه آشنا می سازد، اشاره به رشد تدریجی انسان در دوران کودکی و نوجوانی دارد، قطعه چهار مضراب که اوج هیجان و انرژی می باشد اشاره به دوران جوانی و میانسالی و توانایی های انسان در این دوران داشته و جملات آوازی پایانی به دوران پیری و پختگی انسان تشبیه شده است که هر چند از تحرکات و هیجانات دوران جوانی خبری نیست ولی جملات بسیار پر تامل، پر معنی و حکیمانه ادا می شوند.
استاد جلیل شهناز در طول چندین دهه فعالیت هنری آرزوها و آمال چند نسل را با تار خود نواخت و بر طبق نظر  صاحب نظران داخل و خارج از کشور از برترین تکنوازان تار در جهان بشمار می آید. به قول استاد منوچهر قدسی: اگر کسی توانست صدای نجوای شبنم را، روی برگ گل ها در یک صبح بهاری تعبیر کند ، ما نیز میتوانیم تعبیری بجا از ساز شهناز داشته باشم.
به هرروی، استاد جلیل شهناز سرانجام پس از یک دوره بیماری و تحمل رنج و محنت از دست دادن یارانی همچون استاد حسن کسائی،سرانجام در 27 خرداد 1392 چشم از جهان فرو بست و عالمی را داغ دار خود ساخت.
روانش شاد و راهش پررهرو باد...

هیچ نظری موجود نیست: