گروه سینمای ایران - مجتبی احمدی: فعالیت هنریاش
را با تئاتر آغاز کرد، مدتی در ایران نبود و پس از سال ها بازگشت و کار دوبله را از
سال 1377 از سر گرفت.
چنگیز جلیلوند که به واسطه تواناییاش در عرصه بازیگری
سال ها در سریالها و فیلمهای سینمایی حضوری جدی داشته جزو معدود گویندگانی است که
توانایی تیپ سازی با صدا را دارد و میتواند از استعداد و تواناییاش در نمایش کاراکترها
و تیپهای مختلف تنها با عنصر صدا سود ببرد.
گوینده بازیگرانی چون پل نیومن، مارلون براندو،
ریچارد برتن، بروس ویلیس، ادهریس، دهر مندرا، سیلوستر استالونه و... روی بازی هنرپیشگان
داخلی نیز بارها صحبت کرده است. حتماً مخاطبان فیلمهای ایرانی صدای او را روی بازی
محمدعلی فردین و همینطور بهروز وثوقی در فیلم «کندو» و ناصر ملک مطیعی، ایرج قادری،
محمدعلی فردین و... به خاطر دارند.
چنگیز جلیلوند
بازیگر سریالهای «یلدا»، «نوشدارو»، «عبور از
پائیز» و... که سینما را با «قلادههای طلا» تجربه کرده است در گفت و گوی مفصل از حال
و روز این روزهای دوبله میگوید.
آقای جلیلوند چه خبر؟ این روزها چگونه میگذرد؟
والله من که خیلی فعالیت دوبلاژ ندارم!
چرا؟
چون فیلم خوب نیست. یکسری فیلم در استودیو قرن
21 میروم و کار میکنم، چند تا فیلم از مجموعه هابیتها صحبت کردم، «هابیت 1» و
«هابیت 2 و 3» هم صحبت کردم. یک فیلم جدید هم با نام «X Men» (مردان X)
و یکی- دو فیلم دیگر هم کار کردم. کلاً فیلم خوب ولی نیست. فیلمهای قدیمی میآید برای
دوبله، تلویزیون هم که فیلم ندارد. اخیراً «کوسه خطرناک» یا «کوسه آهنین» را آوردند
که فیلم بدی نیست یک اثر تخیلی است، الان این را دوبله میکنم و چند فیلم خارجی قدیمی
برای اینکه سرگرم بشویم تا فیلمهای بهتر بیاید، مثل فیلمهای «دسیکا»، «نان و عشق
و فانتزی»، «نان و عشق و حسادت» و... مشغول هستیم. (میخندد).
چرا اوضاع فیلمهای ورودی برای دوبله خیلی مساعد
نیست؟
ببنید هر بیزنسی نیازمند جنس است. یک سوپرمارکت
وقتی رونق دارد که همه چیز در آن باشد، فقط نیایند بگویند برنج و چای و روغن داریم،
باید جنس سوپرمارکت جور باشد. اگر اینگونه نباشد از آن حالت سوپرمارکتی در میآید،
دیگر افت میکند و مشتریاش را از دست میدهد و در نتیجه ورشکست میشود. «out off
business» میشود. دوبله هم الان
«out
off business» است! (میخندد) تا فیلم
خارجی صاحب درست و حسابی نداشته باشد اوضاع دوبله همین است. خب سینمای ما در این شرایط
رونقی ندارد. من به عنوان یک تهیهکننده فیلمی را میخرم و تصمیم دارم آن را در سینمایی
اکران کنم. کو سینمای اکران کننده برای من؟! خب من میگویم فیلم را دوبله میکنم و
روانه رسانههای خانگی میکنم چه میشود؟ فردای آن روز CDها رایت شده و
در همه جا فروخته میشود، تا وقتی مارکت اینگونه باشد دوبله نمیتواند بیزنس موفق داشته
باشد. دوبله دیگر رونق گذشته را ندارد و تا وقتی اینگونه است گویندهها هم حال و حوصله
دوبله کردن را ندارند. چون برای آنها هیچ اتفاق خاصی رخ نمیدهد. نه تشویقی، نه پول
خوبی، نه بازی خوبی، نه دعوت مجددی!! این حرفه یک حرفه بخور و نمیر است.
یکسری از دوستان شما که معتقدند نان بخور و نمیری
هم نیست!
واقعاً نیست! نمیخواهیم به کسی توهین کنیم ولی
یک کارگر زحمتکش ساده ساختمانی بیشتر از یک گوینده دستمزد میگیرد!
باز کنید مبلغ این دستمزد را؟
شما فکر کنید فاجعه!
یعنی چقدر؟
شما حساب کنید یک گوینده نرمال حالا نمیگوییم
خیلی بالا بالایی، یک گوینده معمولی که با این حرفه وارد زندگی شده، ازدواج کرده، فرزند
دار شده، اجاره خانه میدهد و... نمیتواند از پس هزینههای زندگیاش بر بیاید. آن
قدر دستمزدها ضعیف است. خب اینها حال و احوال این را هم ندارند که پس از کار دوبله
بروند روی یک ماشین کار مسافرکشی انجام بدهند. در شأن این افرادی که در تلویزیون یا
برای استودیوها فیلم دوبله میکنند نیست که بروند روی ماشین خودشان کار کنند! (من نمیخواهم
به کسی توهین شود هر کسی کار خودش را دارد و قابل احترام است) این آدم نمیتواند پس
از تا دیروقت مسافر بردن شب برود خانه بخوابد و صبح سرحال بلند شود و برود استودیو
و مشغول دوبله شود و کار یک آرتیست خوب را انجام دهد، خب نمیشود! دوبله یک امر تخصصی
است و باید افراد متخصص در آن مشغول باشند. من حاضر نیستم هرگز راجع به دوبله با همکاران
شما و رسانههای دیگر حرف بزنم...
چرا؟
چون چیزی ندارم بگویم!
این همه گفتنی؟!
مگر حرف زدن تاثیری دارد!
خب بی تاثیر هم نخواهد بود؟
خیلی حرف بزنیم میگویند مگر شما را کسی برای این
کار دعوت کرده، خب بروید سراغ یک شغل دیگر! (میخندد)
چطور مگر میشود امروز برود سراغ یک شغل دیگر پس
از سالها زحمت کشیدن!
آقا درد دل زیاد است! یک نفر دلسوز پیدا نمیشود
این جنازه را از چاه بالا بکشد! شما فریاد میزنید بابا من زندهام من فقط یک طناب
میخواهم بگیرم بیایم بالا! هیچکس حاضر نیست این طناب را پایین بیندازد!
از یک سو هم باید ببینیم سینمای خارجی هم امروز
در کشور ما مخاطب خودش را دارد؟
سینما نیست که مخاطب داشته باشد یا نداشته باشد!
شما باید نمایشی ارائه دهید که مخاطب داشته باشد اگر ارائه نشود چه مخاطبی؟! وقتی سینمای
نمایش دهنده نداریم کسی حال و حوصله دوبله خوب را هم ندارد! نتیجه میشود اینکه ما
زحمت میکشیم یکسری فیلم دوبله میشود یک تعدادی میخرند و میبرند در خانههایشان
و در یک جعبههای 60×50 (تلویزیون) میگذارند و تماشا میکنند و لذتی نمیبرند! معلوم
است که لذت بخش نیست چون فیلم سینما را باید روی پرده سینما دید، باید سیستم خوب تصویر
و صدا وجود داشته باشد، فیلم دیدن کنار جمعیت هم خودش لذتبخش است. شما بهترین فیلم
را ببرید در خانه تنهایی ببینید لذت نمیبرید ولی همان فیلم اگر در سالن سینما با حضور
30-40 نفر 100 نفر به نمایش در میآید آن زمان لذتبخش است. امروز شما اگر سراغ بهترین
آرتیستهای دنیا را بگیرید کسی را نمیشناسد، اصلاً اسامی را نمیدانند. ولی آن زمان
به یکباره در مدرسه اعلام میشد که امروز فیلم پل نیومن اکران میشود همه با اشتیاق
میرفتند چون آنها میدانستند پل نیومن یعنی چه؟! یعنی کی؟! یعنی کدام بازیگر!؟ آن
زمان همه بچههای مدرسه ما، بازیگران، کارگردانان، هنرمندان و حتی سازندگان موسیقی
را میشناختند اما در این زمان اسامی آرتیستهای مشهور بیگانه است! نمیشود راجع به
این مسائل حرف زد مگر در یک سمینار، با حضور چند چهره خبره، تا بشود کلیت کار را آسیب
شناسی کرد.
...و پیشنهاد شما چیست؟
هیچ راه حلی وجود ندارد. تا سینمای خوب و استاندارد
وجود نداشته باشد که مردم بروند و بنشینند فیلم خوب ببینند، اوضاع و احوال به همین
منوال است. کم کم فیلمها را هم با زیرنویس میبینند و دیگر دوبله کنار میرود! الان
ما هر فیلمی دوبله میکنیم پس فردا CD
و DVD آن
در کوچه و خیابان پیدا میشود با زیرنویس...
بدون سانسور!؟
(میخندد) بله بدون سانسور!
پس چرا با این همه معضل و دغدغه و مشکل و شرایط
نامناسب در دوبله کماکان این همه عشق وجود دارد برای ورود به حوزه دوبله؟
چون کار دوبله فوق العاده شیرین است، جذاب است
و یک کار خسته کننده نیست! وقتی شما دوبلور میشوی و در کارت به یک مرحله از شکوفایی
میرسی، هر روز با یک شخصیت روبرو میشوی، هر روز با یک کاراکتر روبرو میشوی، دیگر
یک مدیر رستوران نیستی، دیگر مدیر یک کارخانه نیستی، دیگر یک پزشک نیستی، کارت ثابت
باشد. تو در این حرفه با یکسری کاراکتر متفاوت مواجه هستی! من یک جا روی (بروس ویلیس)
حرف میزنم که هفت تیرکش است ولی فردا جای همان بازیگر صحبت میکنم که یک وکیل است
و قرار است از یک عده دفاع کند! گویش او فرق میکند، لحن او فرق میکند! در این حرفه
ما هر روز با یک اتفاق ویژه مواجهیم پس خسته کننده نیست. به همین دلیل است که مردم
عاشق این حرفه هستند.
با این اوصاف ما در این عرصه مکرراً شاهد حضور
گروههای مختلف زیرزمینی و فعالان غیرقانونی هستیم...
بله همین طور است.
راهکاری برای سر و سامان دادن به این ماجرا وجود
ندارد؟
نه راهکاری نیست و روز به روز هم شرایط بدتر میشود.
متاسفانه کاری نمیشود کرد و هر روز علاقهمندان آن هم بیشتر میشود. دوبله یک کار
هنری مخصوص است و با کار هنری روی صحنه و بازیگری سینما متفاوت است. دوبلور همان کار
را در حجاب انجام میدهد. در واقع گوینده همان کار را در یک استودیو که تماشاگر ندارد
انجام میدهد، در مکانی که بیننده وجود ندارد، دوربین وجود ندارد، پشت صحنهای وجود
ندارد و... 10 نفر نشستهاند و یک فیلم را به راحتی دوبله میکنند و هر کدام هم تلاش
میکنند کارشان را از دیگری بهتر انجام دهند. ما در دوبله شاهد رقابت هستیم اما آنجا
دیگر رقابتی نیست و هر کس میآید از روی کاغذ میخواند و میرود.
...و البته ظهور دیجیتال در دوبله...
بله الان دیجیتال آمده و هر کس میآید جای خودش
حرف میزند و میرود. اصلاً در دوبله دیگر بده بستان وجود ندارد که کار گرم و جذاب
از آب در بیاید و این خب لطمه وارد میکند.
در واقع اعتقاد دارید تکنولوژی به کار دوبله لطمه
زننده بوده است؟
بله، اصلاً معضلی است. من با تئاتری برای شما مثال
میزنم، در نمایش مثلاً «هارون الرشید» ما به جای دورخوانی و تمرین بیاییم اینگونه
عمل کنیم که هارون الرشید بیاید نقش خودش را تنها بگوید و برود، وزیرش بیاید تنها نقش
بگوید و برود، ارباب الرجوع بیاید جملهاش را بگوید و برود... (میخندد) مگر در این
شرایط ممکن است؟!
تبادل حسی وجود ندارد؟
اصلاً هیچ حسی وجود ندارد فقط دورخوانی است. در
صورتی که در این حرفه بچههای بسیار با استعداد، بسیار هوشمند و بسیار کاربلدی وجود
دارند که اگر فرصت داشته باشند و اگر شرایط مهیا باشد قیامت میکنند. ما امروز میتوانیم
شاهد پیشرفت دوبله در کنار سینما، تلویزیون، تئاتر و... باشیم ولی متاسفانه زمینه برای
دوبله وجود ندارد.
باز خوب است که شما شرایط بازی و حضور جلوی دوربین
را دارید. خیلی از همکارانتان تنها محل فعالیتشان دوبله است و...
بله خب این دوستان بازیگر که نیستند کارشان دوبله
است و عاشق حرفه خودشان هستند. من هم از اول عاشق تئاتر بودم، اگر میبینید امروز عِرقی
به سینما و بازی دارم به خاطر علاقه و عشقم به تئاتر است. اگر تئاتر بتواند مرا تحمل
کند و موقعیت مرا جور کند شک نکنید وقت و فکر و ذکرم را میگذارم برای کار صحنه، ولی
خب نه درآمدی هست، نه شرایط مساعدی، اگر یک نمایش روی صحنه جا بیفتد سریع میگویند
نمایش را عوض کنید گروه دیگری میخواهد بیاید. یک تئاتر خوب اگر یک سال روی صحنه بماند
اصلاً بازیگر یک موجود دیگر میشود، بازیگر در غالب نقش میرود و سالها با آن کاراکتر
زندگی میکند.
اتفاقی که برای نمایشهای معتبر در همه جای دنیا
رخ میدهد...
بله دقیقاً... چه بگویم همین است که هست!
چنگیز جلیلوند برای ورود جوانترها و تازه کارها
به عرصه دوبله چه میگوید؟ علاقهمندان بسیاری هستند که دوست دارند کنار دست شما کار
یاد بگیرند و وارد حرفه دوبله شوند...
من که از خدا میخواهم. این سوال برای من وجود
دارد که من اگر بروم جای مرا چه کسی میگیرد؟!
مگر ما توانستهایم جای این همه چهره درخشان دوبله
را پر کنیم؟
جای منوچهر اسماعیلی، آقای عرفانی، آقای والیزاده
و خیلیهای دیگر را چه کسی پر میکند؟ اینها با یک عشق و علاقهای آمدند و شدند اسطوره
این کار، الان دیگر عشق و علاقهای وجود ندارد که کسی بشود اسطوره، دیگر در دوبله اسطوره
سازی وجود ندارد.
خیلی از جوانترها هم میآیند، صدای با سابقهها
و گویندگان گذشته یا صداهای ماندگار را تقلید یا کپی میکنند...
بله، عاشق این کار هستند و دوست دارند شبیه آقای
اسماعیلی حرف بزنند، شبیه آقای طهماسب صحبت کنند و...
از دنیای بازیگری چه خبر؟ پیشنهادی برای کار جدید
نداشتید؟
چرا پیشنهاد زیاد داشتم ولی نه احتیاج دارم و نه
علاقه دارم هر کاری را انجام بدهم. مگر یک فیلم خوب باشد، یک نقش خوب و قوی که بروم
و کار کنم. الان هم که اصلاً پولی نیست که کسی فیلمی بسازد! (میخندد) امیدوارم شرایط
مساعد شود هم برای فیلمسازی و هم برای کار دوبله، هنرمندان شریف و کاربلدی در این عرصه
کار میکنند. ای کاش شرایط مهیا شود تا این عزیزان در شرایط بهتری کار کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر