سینما خبر: هوشنگ گلمکانی
معتقد است: «برای فیلمسازی جوانانه، فقط شناسنامه و تاریخ تولد ملاک نیست؛ ذهن باید
جوان باشد. بهجرأت میتوانم بگویم علیرضا داودنژاد جوانترین فیلمساز میانسال سینمای
ایران است».
جایزه سیفالله
داد در آستانهی 21 شهریور ماه روز سینما قرار است امسال به علیرضا داودنژاد اهدا شود،
جایزهای که چند سالی است به افرادی اهداء میشود که برای ارتقاء صنعت سینمای ایران
تلاش کردند، بنابراین امسال برای اولینبار به یک کارگردان این جایزه اهدا خواهد شد.
در حالی قرار
است به علیرضا داودنژاد جایزه «سیفالله داد» اهدا شود که جدیدترین ساختهی سینماییاش
«روغن مار» در گروه «هنر و تجربه» 21 شهریور ماه اکران میشود.
«روغن مار» عملاً تازهترین فیلم یک فیلمساز قدیمی است که در سینماهای
«هنر و تجربه» اکران میشود. اکثر آثاری که در سینماهای هنر و تجربه اکران میشوند
ساخته فیلمسازان جوان هستند، نمایش ساخته جدید داودنژاد در گروه هنر و تجربه را چگونه
ارزیابی میکنید؟
پابهسنگذاشتههایی
مثل ما (و داودنژاد) محض دلخوشکنک در چنین مواردی میگویند: «جوانی که به سنوسال
نیست.» در اغلب موارد (مثل بیولوژی و فیزیک)، این جمله واقعاً دلخوشکنک است اما در
زمینه مورد بحث ما خوشبختانه مصداق دارد. برای فیلمسازی جوانانه فقط شناسنامه و تاریخ
تولد ملاک نیست. ذهن باید جوان باشد. بهجرأت میتوانم بگویم علیرضا داودنژاد جوانترین
فیلمساز میانسال سینمای ایران است. تا چند سال پیش، این عنوان را متعلق به داریوش
مهرجویی میدانستم که اگر حالا دیگر «ترین» نباشد، یکی از آنهاست. این ذهن جوان و
بهروز، آنها را مشتاق تجربهگرای و بازیگوشی با فرم و ساختار روایت میکند. جوان
ماندن با این تعریف، در سینما یک ضرورت است. اگر فیلمسازی میخواهد کارش همچنان تر
و تازه و دیدنی بماند باید ذهنش جوان باشد؛ ذهنش را مدام جوان و بهاصطلاح refresh کند. البته ممکن است کسانی این نوع فیلمهای تجربی
را دوست نداشته باشند یا سینماگران عرصه سینمای عامهپسند اصلاً آنها را مناسب عامه
تماشاگر ندانند، اما اولاً اقلیت تماشاگر هم که علاقهمند به ساختارهای غیرمتعارف است
باید حق انتخاب داشته باشد، ثانیاً منظورم از جوان بودن فقط به معنای ضدجریان بودن
و کمتماشاگر بودن نیست. منظور این است که فیلمساز امروز، حتی اگر به سینمای کلاسیک
علاقه دارد، باید از قالبهای کلیشهای عبور کند و آموزههای کلاسیک را هم با مقتضیات
این زمانه بازتولید کند. همان کاری که مثلاً ابوالحسن داودی هم در ساخته تازهاش «رخ
دیوانه» کرد، او هم یکی از میانسالهای جوان سینمای ماست.
«روغن مار» چهگونه فیلمی است و در کارنامه آقای داودنژاد چه جایگاهی
دارد؟
«روغن مار» دقیقاً یک فیلم تجربی به سبک داودنژاد است که بهخصوص با
بخش سومش، بهخوبی میتوان آن را به عنوان فیلمی از این فیلمساز جسور و تجربهگرای
سینمای ایران بهجا آورد. یعنی فیلمیست که امضای او را دارد. هم غیرمنتظره است و هم
اینکه پس از تماشایش، دیدن چنین فیلمی را از او، بعید نمیدانیم.
آیا این فیلم
را میتوان ادامهای بر فیلمهای «مرهم» و «کلاس هنرپیشگی» دانست؟
گرایش تجربی
داودنژاد حتی پیشتر از اینها و در اوایل دهه 1370 با «مصائب شیرین» شروع شده بود.
چند سالی با فیلمهای دیگرش مثل «هوو»، «ملاقات با طوطی»، «هشتپا» و «تیغزن» در این
مسیر وقفه افتاد یا به تعبیری انحراف ایجاد شد (هرچند که خودش آنها را هم تجربههایی
میداند که او را تا اینجا کشانده)؛ تا اینکه با «مرهم»، بار دیگر در مسیری قرار گرفت
که ادامه منطقی «مصائب شیرین» بود و باز در ادامه منطقی همین مسیر بود که «کلاس هنرپیشگی»
را ساخت. «روغن مار»، از حیث تجربهگری یک پرده بالاتر از همین فیلمهای مورد بحث است
و البته در ادامه آنهاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر