۱۳۹۳ دی ۶, شنبه

مسعود کیمیایی: فعلاً قرار نیست كاری شروع كنم

مسعود کیمیایی همچنان مراحل درمان را سپری می کند. این کارگردان گفت: خونریزی معده ام به طور کامل بند نیامده و همچنان برای درمانم به بیمارستان دی مراجعه می کنم.

به گزارش ایسنا، وی درباره فعالیت این روزهایش بیان کرد: با اجازه پزشک معالجه ام روزی یک  ساعت به دفتر می روم و کارها را پیگیری می کنم.
مسعود کیمیایی که بعد از فیلم «متروپل» فعالیتی در سینما نداشته است، درباره کار آینده اش گفت: فعلا قرار نیست کاری را شروع کنم و در شرایط فعلی امکان فیلمسازی وجود ندارد.


مسعود کیمیایی

۳ نظر:

‌بهروز (همراه همیشگی‌) گفت...

آقای کیمیایی، سلامت باشید همیشه. / دو فیلم "گوزنها" و "بلوچ"، بسیار بسیار خوشساخت هستند (آیا شما برادری دارید همنام خود، که این دو فیلم را ساختند؟!) . فیلم "قیصر" هم، بدون "‌بهروز خان وثوقی" هیچ بود!. / ببخشید که اینها را گفتم، شرمنده ام، ... اما فیلمهای شما در بیست سال گذشته، بقدری آشفته هستند که انسان شک می‌کند! که آیا شما بودید که آن ۲-۳ فیلم ممتاز را ساختید یا ... ؟ / تمام اینها که نوشتم، دلیل علاقه ی من به شما هست. حالم ناخوش میشود که خبر از بیماری و بیمارستان برایتان می‌‌آید. سلامت باشید همیشه. / مطلب آخر اینکه، مفهوم نوستالژی و یادمانه را، همیشه در فیلم‌هایتان داشته اید. از اینرو، مخاطب همیشگی‌ شما بوده ام.

ناشناس گفت...

دوستان عزیزی که استاد کیمیایی را نقد میکنند بونند توانایی بهروز وثوقی بدون کمک کیمیایی هرگز نمایان نمیشد البته نباید هم منکر زوج خوب کیمایی و وثوقی شد.

Unknown گفت...

بنام یک ایرانی که اتفاقا گوزنها وقیصر را در روز اول اکرانشان دیده ام امیدوارم گاهی دیگر فیلم نسازید اگر خواستید بسازید فریاد بزنید بهروز کجایی که داش مسعودت دیگر اسمی در نمیاورد خصوصا بعد از شستشوی جنازه زنی که تا ایران هست بر آسمان ادبیات ایران خواهد درخشید آنهم برای اولین بار شاید در تاریخ انسانها مردی زنی را میشوید اینجاست که باید فریاد بکششید که بهروز کجایی که مغز داش مسعود گریپاژ کرده است قدری دلم پر است از نوشته ای که چایی خواند م از یکی از هنرمندان ونویسندگان وسردبیران سابق مجله های هنری کسی که فروغ را میشوید در میان راه پله ها با منفرد زاده که خیلی برایش احترام داشتم در حالیکه فردین ابر مرد سینمای ایران یا همان شاه فردین یا بقول آرمان مردی با روح بزرگ در جلو آنان از پله ها بالا میرود با دستشان کاری میکنند که آنانی که در پایین ایستاده اند به خنده میافتند درست از کارهایی که در کودکی ونوجوانی شان در محله شان که پاتوق آدمهای اینچنینی بوده است اینجاست که دیگر برای کیمیایی همان سرسوزن احترام بنام اندیشمند هم زیاد است دوستانی که ممکن است ناراحت شوند به خاطرات تقی مختار مراجعه کنند احتمال میدهم که این فیلم آبگوشتی هم زاییده همین آدمهای گوشتی است که خود را نابغه میدانستند دریغ که هیچ بوده اند وبی اخلاق ودروغزن در حالیکه فردین با فیلم هایش اینان را به اسم ونان رسانید زیرا سینمای ایران را زنده کرد وهمه مدیون اویندگرچه در پایان در غزل از او استفاده میکنند ولی اگر مردم بدانند که این آدمها با بزرگترین سینمای ایران با فردین که مرد وچوانمرد وقهرمان وبا شرف وبا وجدان وکلا همه چیز از این حرکات زشت آنهم کسیکه میخواهد فرهنگ بسازد انجام میدهند قول میدهم روز مرگ کیمیایی غیر از خانواده اش کسی پای نگذارد