۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

به مناسبت پنجم آذر، هشتمین سالروز درگذشت بابک بیات

موسیقی ایرانیان - مرتضی نوری: سوای موسیقی پاپ و ترانه، استاد بابک بیات بدون شک از تاثیر گذارترین آهنگسازان عرصه ی موسیقی فیلم در کشورمان به شمار می روند.

در این نوشته قصد دارم به صورت خلاصه به بررسی فعالیت های ایشان در زمینه ی موسیقی فیلم بپردازیم.
وی موسیقی فیلم را در سال ۱۳۵۱ با همراهی مرحوم واروژان برای فیلم غریبه آغاز کرد، پس از آن به صورت مستقل ساخت موسیقی فیلم های خورشید در مرداب، برهنه تا ظهر با سرعت، فریاد زیر آب، شب آفتابی و سریال چنگک را برعهده گرفت.
شاید ویژگی اصلی موسیقی بابک بیات که باعث جاودانه شدن این هنرمند بین علاقمندان شده، صداقت و بغض خاصی است که ضمن غیر تکراری بودن، در تمام موسیقی هایش قابل لمس است و به تعبیری در آن ها امضای بابک بیاتی وجود دارد.
پس از انقلاب نخستین موسیقی فیلم بابک بیات در سال ۱۳۶۰ برای مرگ یزد گرد ساخته بهرام بیضایی ساخته شد.
همکاری بابک بیات و بهرام بیضایی با مسافران و شاید وقتی دیگر ادامه پیدا کرد و بسیاری از منتقدان و صاحب نظران در آن زمان در نشریات موسیقی بابک بیات بر روی این فیلم ها را با موسیقی «برنارد هرمن» {آهنگساز مشهور آمریکایی که ساخت موسیقی اکثر فیلمهای آلفرد هیچکاک را برعهده داشت} مقایسه کردند و آنها را نقطه ی عطفی در تاریخ موسیقی فیلم و سینمای ایران دانستند.
در شاید وقتی دیگر، موضوع اصلی فیلم حول محور تردید در هاله ای از ابهام و رویا و کشف گذشته ی مرموز شکل می گیرد. بابک بیات این حس را با تمی که آلتراسیون و حرکات کروماتیک تار و پود و بافت اصلی آن را تشکیل می دهد نشان می دهد.
در سکانسی از فیلم که شخصیت کیان (با بازی سوسن تسلیمی) که دچار نوعی بیماری روانی و درگیر مسائل مزمن ذهنی است، سرگشته از یافتن راهی برای پیدا کردن هویت واقعی خویش است که صحنه با ترکیب سایه ها و استفاده ی بجا از تکنیک عمق میدان و کاربرد زیبایی شناسی لنزها،فضای وهم آلودی را بوجود می آورد.
در این سکانس بابک بیات از تکنیک ترموله سازهای زهی که وجود پررنگش در طول فیلم حس می شود، به همراه صداهای آوایی (کُرال) که هوشمندانه صدای زوزه گرگ را بخاطر می آورد، آکوردهای دیسونانس و همچنین حرکات کروماتیک و گلیساندوی زهی های مناطق صوتی بالا استفاده می کند و نبوغ آهنگسازی خود را در ژانر فیلم های و هم آلود نشان می دهد.
این سکانس ها یادآور فیلم سرگیجه آلفرد هیچکاک است و شاید به همین خاطر است که بسیاری از منتقدین این فیلم را «هیچکاکی ترین فیلم بهرام بیضایی» نامیدند و موسیقی آن را در حدّ و اندازه ی موسیقی های برنارد هرمن دانستند.
بابک بیات همکاری خود را با داریوش فرهنگ با سریال افسانه سلطان و شبان آغاز کرد. این مجموعه به شدت مورد استقبال قرار گرفت و این بار استاد بیات به شکلی متفاوت مخاطبانش را تحت تاثیر قرار داد.
بابک بیات تم اصلی سلطان و شبان را در دستگاه موسیقی ایرانی، مایه بیات اصفهان ساخت و سازهای اصلی آن را ابوا، سنتور و نی تشکیل می دادند.


بابک بیات

هارمونی و آکومپانیمان قطعه ها با کلارینت، پیزیکاتوی کنترباس، فلوت، کُرال آلتو و تنور (بصورت بوکا کیوزا یا دهان بسته)، ویولن، ویولنسل و ویولا بصورت استرینگ همراهی می کرد و در مجموع باعث شد که موسیقی سریال سلطان و شبان در فرم موسیقایی بسیار متفاوت از موسیقی فیلم های مسافران و شاید وقتی دیگر، بابک بیات را {بیش از پیش} آهنگسازی موفق و پر احساس نشان دهد.
از دیگر موسیقی های برجسته ی استاد بابک بیات می توان به موسیقی فیلم شکار (۱۳۶۶) ساخته مجید جوانمرد اشاره کرد. تم اصلی و خط ملودیِ شکار، به طرزی باورنکردنی زیبا و پراحساس و در عین حال ساده و دور از پرش های نامتعارف نوشته شده در گام می مینور تئوریک نوشته شده.
بابک بیات برای اولین بار در موسیقی سینمای ایران از صدای سوت انسان برای این فیلم استفاده کرد. یکی از ویژگی های اصلی بسیاری از موسیقی های بابک بیات از جمله شکار، غم سنگین و بسیار بسیار بی ریا و همچنین انتزاعی بودن آن هاست؛ بطوری که شنونده هنگام گوش کردن، احساس می کند با آهنگساز در حال ارتباط برقرار کردن از طریق زبان احساس است و این به شدت به زیبایی کار، (سوای مسائل فنّی موسیقی) می افزاید؛ که هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند…
در فیلم شکار صحنه هایی از تعقیب و گریز وجود دارد که بابک بیات برای این صحنه ها، همان تم اصلی را به شکلی استادانه در قالب ریتم های لنگ پنج/چهار و شش/چهار قرار می دهد.
کارنامه ی موسیقی های فیلم بابک بیات آنقدر پربار و پرشمار (حدود ۱۰۰ فیلم) است که نمی توان در یک نوشته به درستی و دقیق به بررسی تک تک آن ها پرداخت؛ از این رو ضمن گرامیداشت یاد استاد بابک بیات، به ذکر برجسته ترین آثار موسیقی فیلم ایشان اکتفا می کنم. همچنان یادآوری می کنم که موسیقی ایران با رفتن زودهنگام ایشان دچار ضایعه و خلاء محسوسی شد و کمتر پیش می آید که هنرمندی اینچنین در قلب هوادارنش نفوذ کند و علاقمندانش عاشقانه به آثارش گوش دهند و دوستش داشته باشند…
یادش گرامی و روانش شاد.

هیچ نظری موجود نیست: