۱۳۹۳ شهریور ۱۷, دوشنبه

یاغی های سینما، از قیصر تا...

روزنامه هفت صبح - احمد رنجبر، مرجان فاطمی: بله سینمای ما قهرمان می خواهد، از جنس قیصر و علی خوش دست و دیگران.

پکیج گزارش ما اما حالا این نیست. هدف خاطره بازی با قهرمان های ستیزه جویی اند که خودشان محکمه راه انداختند و با چاقو و قداره و تفنگ پی احقاق حق شان رفتند. از قیصر تا حاج کاظم و نمونه های جدید مثل عادل و رضای «کلاشینکف».
آنها از جامعه و آدم ها، زخم خورده اند. در حق شان «نامردی» شده، ناموس شان مورد تعرض بوده و در یک کلام همه مشخصه هایی که همدلی مخاطب ایرانی را برمی انگیزد را داشته اند. اینجا است که حتی مرد روشنفکر ما در خلوتش حق می دهد به قهرمان تنها که خودش عصیان کند و حقش را بگیرد.
خوب که نگاه می کنیم اما تعداد قهرمانان عاصی که گوشه ذهن ها حک شده باشند کم است؛ در هر دهه یکی دو مورد بیشتر یافت نمی شود و سوال جدی تر اینکه آیا مخاطب امروزی این شمایل از قهرمانان را همچنان دوست دارد؟
«کلاشینکف» از این قاعده پیروی کرده و ندیده ایم کسی به اسلحه به دست بودن قهرمان فیلم وسط شهر گیر بدهد. از آن سو صفحات سینمایی پر است از انتقادهای جدی به «رد پای گرگ». کمتر کسی دنیای قهرمان فیلم مسعود خان کیمیایی با آن اسب وسط میدان فردوسی را دوست داشت... فیلم «کلاشینکف» بهانه گردآوری این پرونده جمع و جور برای قهرمانان عاصی سینمای ایران است.

دهه 40/ قیصر/ قیصر


بهروز وثوقی و ناصر ملک مطیعی

بازیگر: بهروز وثوقی
ویژگی شاخص: موهای کوتاه قیصر، نحوه راه رفتن، پاشنه خواباندنش و پاشنه ور کشیدنش برای انجام کارهای مهم، نوع ادبیات کلامی اش تبدیل به یک خرده فرهنگ در جامعه ایران در سال های پایانی دهه 40 شد و اثرات فرهنگ رفتاری این کاراکتر تا نزدیک به یک دهه در جامعه ایران دیده می شد.
شغل: قیصر که از گنده لات های محله های جنوب شهر بود، بعد از مدتی تصمیم می گیرد تا سر به راه شود، بنابراین از تهران می رود و کیلومترها آنطرف تر در جنوب کشور در شهر آبادان مشغول به کار می شود.
دلیل طغیان: فاطی خواهر کوچکتر قیصر توسط منصور آبمنگول مورد تعرض قرار می گیرد و خودکشی می کند. فرمان برادر بزرگتر قیصر و فاطی از ماجرا باخبر می شود، سراغ منصور و برادرانش می رود و آنها او را به قتل می رسانند. قیصر وقتی از این موضوع خبردار می شود تصمیم می گیرد تا خودش به شخصه انتقام خواهر و برادرش را از برادران آبمنگول بگیرد و دست به طغیان می زند.
سرانجام: با قتل برادر اول در حمام، پلیس شروع به گرفتن رد قاتل می کند. قیصر برادر دوم آبمنگول را هم در کشتارگاه به قتل می رساند و رد برادر سوم را در جنوب کشور پیدا می کند، پلیس هم در تعقیب او به جنوب می رسد. او بعد از کشتن منصور، تحت تعقیب پلیس و در حالی که تیر خورده به یک ایستگاه متروک واگن های قطار پناه می برد.

دهه 50/ صادق کرده/ صادق کرده


سعید راد

بازیگر: سعید راد
ویژگی شاخص: صادق در فیلم «صادق کرده» نماد غیرت است. او بعد از اینکه زنش به قتل می رسد و مورد تجاوز قرار می گیرد، به سیم آخر می زند و بدون توجه به قانون سراغ مظنونین (راننده های کامیون) می رود. او در شرایطی عصیان کرده که پدرزنش سرگروهبان است و نماد قانون به حساب می آید. این ستیزه جویی قرابت زیادی با ویژگی ما ایرانی ها دارد، آن هم در سال 1351.
شغل: صادق کرده صاحب یک قهوه خانه در مسیر اندیمشک و اهواز است.
دلیل طغیان: یک شب در غیاب صادق، راننده کامیونی به زن صادق تجاوز می کند و او را به قتل می رساند. صادق بدون توجه به قانون خودش دست به کار می شود و 9 راننده کامیون را به گمان اینکه یکی از آنها قاتل زنش است می کشد. البته سعید راد واقعیت صادق کرده را اینگونه روایت کرده بود: صادق کرده قاچاقچی خیلی معروفی بود که اهوازی ها خیلی دوستش داشتند چون خیلی لوطی بوده. او در حادثه ای به یک فردی پناه می برد و او از ترس، صادق کرده را در خواب می کشد.
سرانجام: صادق قصد فرار دارد اما پیش از آن هوای دیدن فرزند و خداحافظی از پدرزن می کند. پدرزن (پلیس) او را لو می دهد و در یک درگیری صادق به دست پلیس کشته می شود.
طغیان گران دیگر دهه: زائر محمد در فیلم تنگسیر/ امیر نادری؛ بلوچ در فیلم بلوچ/ مسعود کیمیایی

دهه 60/ زینال بندری/ تاراج
بازیگر: جمشید هاشم پور
ویژگی شاخص: اندام ورزیده و سر تراشیده زینال بندری با آن لباس بلوچی که در سکانس های ابتدایی فیلم بر تن دارد شمایل این ضد قهرمان را در ذهن مخاطبان ماندگار کرد؛ تصویری که موجب شد تا نزدیک به یک دهه تهیه کننده ها و کارگردانان از این شمایل هاشم پور در فیلم هایشان استفاده کنند.
شغل: قاچاقچی مواد مخدر و نمایشگاه دار؛ او از سرکرده های توزیع تریاک در کشور بود که بعد از دستگیری توسط پلیس برخلاف انتظار به جای اعدام به حبس طولانی مدت محکوم می شود. او طی فرآیندی برنامه ریزی شده از سوی سیستم با پلیس برای کشف و انهدام باندهای توزیع تریاک همکاری می کند اما هدف سیستم از این کار از بین بردن قاچاقچیان تریاک برای یک دست کردن بازار جهت توزیع هروئین است. زینال بعد از همکاری با پلیس از سوی خود سیستم تبدیل به یکی از بزرگترین توزیع کنندگان هروئین در کشور می شود و در پوشش یک نمایشگاه اتومبیل اقدام به انجام این کار می کند.
دلیل طغیان: در راستای یک دست شدن بازار و توزیع گسترده هروئین در سطح جامعه و به خصوص نسل جوان دبیرستانی، پسر زینال بندری هم آلوده هروئین می شود. او بعد از اینکه متوجه می شود پسرش معتاد شده و خودش قربانی اصلی این یک دست شدن بازار مواد مخدر است، تصمیم می گیرد تا علیه سیستم که یک سر آن به دربار پهلوی وصل است طغیان کند.
سرانجام: او به همراه سرگردی که در ابتدای فیلم با او همکاری کرده بود به اقامتگاه تفریحی اشرف پهلوی در جنگل های شمال نفوذ می کنند تا او را بکشند، اما توسط نیروهای اشرف در یک کلبه محاصره و سپس کشته می شوند.
طغیان گران دیگر دهه: جهان (جهانگیر الماسی) شبح کژدم/ کیانوش عیاری؛ سروان (فرامرز قریبیان) سناتور/ مهدی صباغ زاده

دهه 70/ حاج کاظم، آژانس شیشه ای
بازیگر: پرویز پرستویی
ویژگی شاخص: ابراهیم حاتمی کیا همزان با تغییر و تحول اوضاع سیاسی کشور و در گرما گرم روی کار آمدن دولت اصلاحات، قهرمانان جنگ را جوری دیگر دید. حاج کاظم در این فیلم، فریاد فروخورده جماعتی بود که زخم جنک را مستقیم و غیرمستقیم بر تن خود می دیدند، برای همین دادخواهی و عدالت طلبی اش باعث شد خیلی زود محبوب مخاطبان شود.
شغل: راننده تاکسی
دلیل طغیان: حاج کاظم برای حق خودش طغیان نمی کند. او به دادخواهی عباس، بسیجی شهرستانی که ترکش خمپاره ای در شاهرگ گردنش دارد برمی خیزد. اول آرام است و از راه منطقی وارد می شود تا دوستش را به خارج اعزام کند اما به خاطر موانع متعدد، برای گرفتن حق عباس، اسلحه به دست می گیرد.
سرانجام: حاتمی کیا در فیلم سعی کرده دلیل شورش حاج کاظم را به بروکراسی پیچیده کشور نسبت دهد و برای همین با دفاع از کلیت نظام پس از سپری کردن یک شب پر از حادثه و نمادین، اجازه اعزام عباس به خارج را می گیرد. عباس اما در هواپیما جان می بازد.
طغیان گران دیگر دهه: رضا (فرامرز قریبیان) رد پای گرگ/ مسعود کیمیایی؛ پیمان فدایی (بهرام رادان) آواز قو/ سعید اسدی

دهه 80/ قاسم/ ارتفاع پست
بازیگر: حمید فرخ نژاد
ویژگی شاخص: قاسم نمادی است از قشر طبقه زیر متوسط جامعه. فردی از جنوب کشور و شهر آبادان که به مانند خیلی از همشهریانش تبعات جنگ تحمیلی زندگی او و خانواده اش را به شدت تحت تاثیر قرار داده. او به دنبال راه میانبری است تا هم خودش و هم اطرافیانش را از شرایطی که بر او حاکم شده نجات دهد.
شغل: یک کارگر ساده که تصمیم می گیرد طی نقشه ای دست به هواپیماربایی بزند. او در این راه افراد فامیل را با خود همراه می کند.
دلیل طغیان: دیالوگ های قاسم در همه جای فیلم دلیل طغیان او را فریاد می زند. جایی که قاسم در راهروی هواپیما رو به افراد فامیل و دو مامور امنیت پرواز می گوید: «این قصه یه مرد بدبختیه که می خواد با زنش و بچه اش کوچ بکنه. اونم یه کوچ اجباری...»
سرانجام: ابراهیم حاتمی کیا قصه ارتفاع پست را براساس زندگی واقعی... ساخت، شخصیت واقعی این ماجرا یکی دو سال قبل تبرئه شد اما قاسم قصه حاتمی کیا و خانواده اش سرانجام دیگری پیدا کردند. هواپیمای آنها در نقطه ای نامعلوم فرود آمد و او به هدفش نرسید.
طغیان گران دیگر دهه: دومان قائمی (جمشید هاشم پور) قارچ سمی/ رضا ملاقلی پور

دهه 90/ کلاشنیکف، عادل
بازیگر: ساعد سهیلی
ویژگی شاخص: قهرمان فیلم عادل است؛ در میانه راه رضا کلاش (رضا عطاران) در قامت همراه او ظاهر می شود و او هم اسلحه به دست می برد.
دلیل طغیان: عادل از بی عدالتی و بی رحمی جامعه زخم خورده و یک تنه پی انتقام است. همانطور که سعید سهیلی در گفتگو با هفت صبح اذعان کرده حال و هوای قهرمانش ارتباطی مستقیم به روحیات خودش در زمان نگارش فیلمنامه «کلاشینکف» داشته. دلیل عصبیت او هم حاشیه های معروف فیلم «گشت ارشاد» و توقیف آن است که باعث شد سهیلی تا مدت ها در لاک تنهایی بخزد.
سرانجام: عادل در نهایت کشته می شود.

هیچ نظری موجود نیست: