۱۳۹۳ تیر ۱۴, شنبه

دیدار با کورش یغمایی در یک عصر بهاری: روز به خیر آقای اسطوره موسیقی راک

هفته نامه تماشاگران امروز - آرش نصیری: اوایل نمی دانستم که نسب خانوادگی یغمایی ها به یغمای جندقی می رسد. این را خود استاد چند سال قبل که برای دیدار و گفتگو رفته بودم گفت.

آن موقع نگفته بودم اما این دفعه که چند سال بعد است و باز آنچه بر او رفته است را دیدم و رفتار توام با متانت و مردانه اش را در برابر هر آنچه بر او و هنرش گذشت را دیدم، گفتم. گفتم: شما آزادگی را از یغما به ارث برده اید و یغمایی شده اید.
این بار، بدون آنکه بدانیم خبری هست، برای دیدار استاد رفته بودیم. به همان آپارتمان شان در برج آرین. البته خبرهای مثبتی شنیده بودیم از رفع مشکلات آلبوم «ملک جمشید» عاشق. هر بار که می رویم البته، خبری تازه می شنویم از شناخت توام با تحسینی که نسبت به او در عاشقان موزیک او در آن طرف آبها وجود دارد و بیشتر و بیشتر می شود. این بار: «پائولین کازوبون، کارگردان و مستندساز برجسته جهانی شبکه تلویریونی کانال پلاس فرانسه که یک ژورنالیست هنری معروف در زمینه تاریخچه موزیک و همچنین بررسی و تحقیق در موزیک کشورهای گوناگون جهان است، نامه ای به استاد فرستاده و درخواست ساخت یک مستند 52 دقیقه ای درباره زندگی و هنر او را داده است. این بانوی هنرمند و شناخته شده درباره موسیقی کورش گفته: «من با موزیک کوروش سفر کردم، به پرواز درآمدم و باید بگویم که به طور عمیقی مرا تکان داد». اینها را همان روز که به دیدار کورش رفتیم به ما می گوید و دو روز بعد سایت رسمی استاد هم در صفحه اول خود این را می آورد. خانم پائولین با داشتن چنین شناسنامه درخشان هنری در جهان از چند سال پیش با شنیدن موزیک کورش شیفته و دلباخته کارهای او شد و پس از جستجوی فراوان و پشت سر نهادن میانجی های بسیار بالاخره از سوی ایوتن آلاپات توانست ردپایی از کوروش بیابد، بر همین پایه پیشنهاد داده است که یک مستند 52 دقیقه ای درباره زندگی و آثار هنری کوروش تهیه کند. در این رابطه با یکی از تهیه کنندگان بنام و برجسته Canal+ که خود یکی ازطرفداران موزیک کوروش است مذاکره کرده و به توافق رسیده است.»
«آقای ایوتن آلاپات مدیر و مالک کمپانی موزیک Now Again Records، مشاور و پژوهشگر برجسته کمپانی موزیک Stones Throw درباره چگونگی این گزینش می گوید: این اتفاق بسیار حیرت آوری است که کارگردانی بنام در جهان هنر از کشور فرانسه که با بزرگترین آرتیست های جهان در ارتباط است چنین بهت زده و عاشقانه از موزیک کوروش یغمایی ستایش می کند و می خواهد هر چه زودتر او را ببیند و درباره ی  این هنرمند ایرانی فیلم بسازد.»
پنج سال قبل همین آقای ایوتن با انتخاب کورش یغمایی به عنوان چهره برتر موسیقی راک در خاور میانه، به خاطر این کشف بزرگ خود، شگفت زده شده و از اینکه موسیقی و هنر او را یافته مشعوف شده بود. داستان این بود که «آن طرف آب ها یک کمپانی معتبر تحقیقاتی موسیقی به نام Stones throw، موسیقی استاد را شنید و آنقدر شگفت زده شدند که آقای ایوتن آلاپات، مدیر آن کمپانی که با بزرگان موسیقی غرب و سرتاسر جهان حشر و نشر دارد درباره موسیقی اش نوشته بود: «موسیقی ای که پلی است بین فرهنگ ها، موسیقی ای که با روح سخن می گوید، موسیقی ای که هر روز الهام بخش من است.» و بعد شرح و نقد مفصلی نوشته بود بر کلیه آثار استاد و در طی آن علاوه بر بررسی دقیقش شگفتی و لذتش را عنوان می کند و بعد در طی مصاحبه ای با یکی از رسانه ها آهنگ هایش بسیار ستود.» اینها را در لید  مصاحبه ای آورده بودم که آذرماه 88 در هفته نامه ایراندخت چاپ شده بود و در همان متن از افتخاری گفته بودم که در عرصه بین المللی برای موسیقی ما به دست آمده بود و آلبوم Forge Your Own Chains حاوی پانزده قطعه از موسیقی دانان راک سال های 1968 تا 1974 در آمریکا منتشر شد و در این آ لبوم که هر یک از قطعات آن از موسیقیدانان راک کشورهای مختلف بود، ترانه «حجم خالی» کوروش یغمایی هم منتشر شده بود. جالب آنکه آن اتفاق مهم هم گشایشی در کار ملک جمشید به وجود نیاورد و استاد همچنان در محاق توقیف بود و البته همچنان صبور و آزاده و یغمایی.


کورش یغمایی

یک بعد از ظهر بهاری ست که هوا دارد گرم می شود. نشسته ایم و از آن سال ها می گوید. از اینکه چند بار کل آلبوم و درخواست مجوز در تونل های مجوز در دوره گذشته ارشاد گم شده و معلوم هم هست برای چه. می گوید من در هیچ شرایطی کاری خلاف قاعده و اخلاق نکرده و نمی کنم و باج  رشوه نمی دهم. دلیلی ندارد چنی کاری انجام بدهم. این را همان موقع و در مصاحبه پنج سال قبل هم گفته بود. گفته بودم: «... به شما مجوز ندادند تا با حذف تاثیرگذاری و جایگاه شما و امثال شما، چیز دیگری به عنوان موسیقی و هنر به مردم معرفی شود.» و پاسخ داده بود: «من انگیزه این مساله را نمی دانم چون کسی چیزی به من نگفته و خودم هم پیگیری نکردم. نمی خواهم هم پیگیری کنم چون من کار خودم را کرده ام و دینی را که به کشورم و سرزمینم داشتم، ادا کرده ام. من با این همه ناملایمات و مخاطرات نخواستم از کشور بروم. ماندم چون عاشق این سرزمین هستم این را هم به شما بگویم که یک کبوتر دست آموز خانگی باید پرواز کند تا پرواز یادش نرود اما برای من این فرصت به وجود نیامد. شما خودتان را بگذارید جای بنده، پنج سال آلبوم را داده اید که تایید شود و همان طوری که گفتم تایید شده، اما نمی توانم آلبومم را منتشر کنم و در ضمن، با این که به من مجوز نمی دهند، صدایم از رادیو پخش می شود. انگیزه این کارها را هم نمی دانم چیست. تا حالا به من نگفته اند و قاعدتا هم نخواهند گفت. اگر می خواهم کارم پخش شود واقعا به خاطر فرهنگ کشورم است. می خواهم کاری پخش شود که اقلا عده ای کار بدی را گوش نکنند. من برای آن کار زحمت کشیده ام و چندین سال وقت گذاشته ام. من برای یک آلبوم 4، 5 سال کار می کنم. اینطوری نیست که مثل یک عده، یک هفته ای آلبوم ببندنم. نمی دانم چکار می کنند، لابد شعبده بازی بلدند چون غیر از این چیز دیگری نمی تواند باشد. من 4، 5 سال کار می کنم و آلبوم را آماده می کنم و نمی توانم  منتشرش کنم بدون آنکه آنهایی که جلوی آن را گرفته اند فکر این را بکنند که من از کجا باید پول دربیاورم تا بتوانم خانواده ام را اداره کنم. کسی که کار و پیشه اش این است، بدون این کار از کجا باید بتواند کسب درآمد کند؟ آیا آدمی در این جایگاه و با این شرایط به کار خلاف کشیده نمی شود؟ منظورم از کار خلاف ساخت موسیقی بد است.»
حالا پنج سال بعد از آن پنج سال است که در آن مصاحبه گفته بود و جالب آنکه نه به قول خودش به راه بد کشیده شد و نه کاری کرد که کسی به آن بگوید ایجاد تنش یا هر چیز دیگر. صبور و قانع در خانه اش نشست تا مدیر و تشکیلات دیگری در ارشاد بیاید و بگوید آقای اسطوره موسیقی راک، بفرمایید آلبوم تان را که کوچکترین مشکلی هم ندارد و ده سال در محاق توقیف مانده است، منتشر کنید. از این موضوع خوشحال است و این را در خنده های بلندش می توان دید. جالب است که هنوز با همان جدیت و پشتکار کار می کند، در همان اتاق کوچک اما به وسعت دریا که ملک جمشید در آن رفت و آمد دارد و بزرگترین منتقدان موسیقی دنیا را مسحور هنر و شخصیت هنری خود کرده است.
می رویم در این اتاق ودر موسیقی اش را برای ما باز می کند و دو قطعه از آلبوم ملک جمشید را می شنویم. یکی قطعه ملک جمشید با آن موسیقی خاص و البته چند وجهی و سنگین اش روی شعر زیبایی از مرحوم نوذر پرنگ و قطعه زیبای دیگری روی ترانه ای از علیرضا بندری. هر دو شنیدنی و جذاب و حاصل تاملات و وسواس های هنرمندانه یک راکر باسابقه و پیشکسوت. لابلای شنیدن کارها توضیحاتش هم شنیدنی ست و جالب آنکه وسط این همه ناملایمات، روحیه طناز و شوخ خود را از دست نداده است. این را در نامه و مصاحبه تلخی که چند ماه قبل منتشر کرده بود هم می شد دید. قلم بسیار زیبایی دارد. تحصیل کرده جامعه شناسی در دانشگاه تهران است و بیش از آن تحلیل گر مسائل جامعه. واقع بین است و بیش از همه منتقد فضای هنری و وضعیت موسیقی اما صبور است و حالا منتظر و امیدوار با این حال جای تاسف دارد که شخصیتی با جایگاه و دانش استاد کورش یغمایی باید دنبال مجوز برای موسیقی آلبومش باشد ولی هست. یاد شعری از یغمای جندقی  می افتم که البته مناسب آن روزهایی بود که حرف های منطقی استاد به جایی نمی رسید:
گوش اگر گوش تو وناله اگر ناله من
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
آن موقع گفته بود: «هنرمند هنگام خلق اثر در فضای بیخودی و خلسه بازی می کند اما افسوس که بعد از پایان بازی درگیر و دار قوانینی گرفتار می شود که «انسان» وضع کرده است.»
حالا حال کورش یغمایی، استاد بی نظیر موسیقی راک ایران این بیت از جدش یغمای جندقی آزاده است:
بهار ار باده در ساغر نمی کردم چه می کردم؟
ز ساغر گر دماغی تر نمی کردم چه می کردم؟
هواتر، می به ساغر من ملول از فکر هشیاری
اگر اندیشه دیگر نمی کردم چه می کردم؟
آیا طلسم نزدیک به ده ساله عدم انتشار کورش یغمایی امسال می شکند؟ فعلا که هم خود استاد و هم ما امیدواریم.
انشاالله به زودی. سلام آقای اسطوره موسیقی راک. خوش آمدی. روز به خیر.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

آقا، یغما، سالار. من عاشقِ گل یخشم. جاودانست.

ناشناس گفت...

هدف اصلی ارشاد خفه کردن و جهت غلط دادن به موسیقی و همه ی هنرهاست ،وضعیت هنری کشورمون واقعا افتضاحه ، هدف ساکت کردن هنرمنداست مخصوصا هنرمندای بزرگی مثل استاد یغمایی ، فرهاد و فریدون دق کردند ،فردین دق کرد و ما هم داریم دق میکنیم ...