۱۳۹۲ دی ۲۹, یکشنبه

برای عکاسی که 20 سال دست هایش لرزید

نیکول فریدنی روزهای آخر عمرش را روی یک تخت گذراند، با کپسول اکسیژنی که نفس کشیدن را برایش آسان تر می کرد. در کنار عکس هایی که یادگار سال های جوانی اش بودند؛ عکس هایی از طبیعت سرزمینی که 72 سال در آن زندگی کرد.

به گزارش ایسنا، 28 دی ماه سال روز تولد نیکول فریدنی، عکاس ایرانی - ارمنی طبیعت ایران بود. علاقه نیکول به عکاسی از زمان حضور پدرش در طرح معروف «ترومن» و در کنار حسین شریفی که متصدی عکاسی آنجا بود، شکل گرفت. اولین عکس هایش را در 14 سالگی و از طبیعت کرمان گرفت. هنرمندان و عکاسان آن دوره با دیدن عکس های نیکول به پدرش سفارش کردند، این استعداد را نادیده نگیرد.
فریدنی عکاسی را به صورت تجربی و خودآموز یاد گرفت. به دلیل آشنایی اش به زبان های انگلیسی و فرانسوی منابع مختلفی را مطالعه می کرد و با اصول عکاسی طبیعت در دنیا آشنا می شد. فریدنی در رشته های مختلفی از عکاسی فعالیت می کرد، اما مهم ترین کارهای او مربوط به عکاسی از طبیعت و بناهای تاریخی شهرهای مختلف ایران بود.
آرشیو عکس طبیعت نیکول فریدنی را کامل ترین آرشیو عکس طبیعت ایران می دانند. مجموعه ای که نمایانگر تصاویری از نقاط مختلف این سرزمین است که شاید امروز چیزی از آن باقی نمانده باشد. برخی از عکس های او حاصل روزها و ساعت ها تلاش در مناطق طبیعی بکر ایران است. مناطقی که پای کمتر انسانی به آن جا رسیده است.
او درباره علاقه اش به عکاسی طبیعت گفته بود: عکاسی اصولاً همیشه با طبیعت ارتباط دارد. من به  جز اینکه به عکاسی از طبیعت علاقه دارم به خود طبیعت نیز علاقه مندم. در عکاسی از طبیعت از عکاس انتظار نمی رود که حتماً صحنه های خاصی را ثبت کند، عکاس تنها باید از عکس هایش، هر چه قدر هم که عجیب باشند، لذت ببرد. فرق عکاس طبیعت با سایرعکاسان این است که زود خسته   نمی شود، مقاوم و جسور است، گرفتن چند عکس او را ارضا نمی کند، فردی جست وجوگر و کنجکاو است، طبیعت را کالبدشکافی می کند و به لایه های درونی و پنهانی طبیعت وارد می شود و آنچه از منظر همگان دیدنی نیست، به زیباترین شکل به نمایش می گذارد.
او همچنین درباره ی تاثیر موسیقی در عکاسی طبیعت معتقد بود: موسیقی از تأثیرگذارترین عناصر به  هنگام عکاسی است. من این طور می گویم که اصلا بدون موسیقی در طبیعت نمی شود عکاسی کرد. ترنم گوش نواز پرندگان، صدای طرب انگیز حرکت آب در طبیعت، صدای حرکت بال پرندگان، صدای خش خش برگ های پاییزی و حتی صدای رقص برگ درختان، کنسرت بزرگ موسیقی طبیعت است که هر عکاس عاشق طبیعت را به وجد می آورد.
همسرش درباره سفرهای او می گوید: وقتی وارد کویر می شدیم، انگار حال و هوایش عوض می شد؛ آهسته رانندگی می کرد؛ نمی خواست سنگی، گیاهی، چیزی را از قلم بیندازد. ضبط ماشین را خاموش می کرد و می گفت کویر پر از موسیقی است، بهتر است به گوش هایمان فرصت شنیدن آن را بدهیم. در کویر کم بلا سرمان نیامد؛ مثلا یک بار اسیر توفان شن شدیم. تنها کاری که توانستیم بکنیم، این بود که روی دوربین ها پتو بیندازیم و شب، خود را به خور (جنوب خراسان) برسانیم و آنجا بخوابیم.»
سیمون ایوازیان، عکاس و معمار، درباره ی کارهای فریدنی معتقد است: اوج کارهای نیکول فریدنی در عکس های طبیعت او خلاصه می شود که حاصل تیز هوشی، حافظه ی عالی و توانایی منحصر به فرد این هنرمند در شناخت تکنیک و فنون است. می توانم اعتراف کنم تاکنون آدمی با حافظه ی او ندیده ام. چه بسا وقتی که نقطه ای را تعیین می کرد، راه های مختلفی برای رسیدن به آن نقطه برایش وجود داشت و این حافظه در حوزه ی عکاسی نیز همیشه کمک  حالش بود. خیلی از عکاسان دوست داشتند جا پای نیکول فریدنی بگذارند، اما نتواستند، چون او مسائل فنی دوربین را خیلی خوب می شناخت.
من در برخی از سفرهای نیکول همراه او بودم. او علاوه بر خوش  سفر بودن و رعایت عدالت، بسیار هنرمند تیزهوش و با حافظه ای برای شناخت فلات ایران بود. آرزوهایمان این بود که یک روز باران بیاید و فردا تکه ابرهای بزرگ به آسمان بیایند تا بتوانیم یک عکس سیاه و سفید خوب بگیریم.
بخش دیگری از عکس های فریدنی مردم نگاری های او از شهرهای مختلف ایران است. عکس های او از نوع پوشش و آداب و رسوم زندگی مردم، امروز می تواند به عنوان سندی برای تاریخ زندگی آن دوره، مورد استفاده و استناد قرار بگیرد.
فریدنی سال 55 همراه خانواده اش به کانادا سفر می کند، اما به دلیل علاقه اش به عکاسی از طبیعت ایران دوام نمی آورد و پس از چند ماه دوباره پا به کویرها و دشت ها و جنگل های ایران می گذارد.
فریدنی را پدر عکاسی نوین و سلطان عکاسی طبیعت ایران می دانند. او در سال 82 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دکترای افتخاری در رشته عکاسی گرفت و دریافت جایزه اول عکاسی از کشور سوئد یکی از افتخاراتش بود. او در منزل خود گالری کوچکی داشت که از عکس هایش در آن نگه داری می کرد. از عکس های فریدنی علاوه بر ایران نمایشگاه های متعددی در کشورهای مختلف از جمله کانادا برگزار شده است.
همچنین از آثار او چندین کتاب با عنوان «مناظر طبیعی ایران» به چاپ رسیده است. «کتاب ایران» (دو جلدی سیاه و سفید)، «کتاب اصفهان»، «کتاب یزد»، «کتاب گیلان»، «کتاب فرش ایران» (چاپ ژاپن) و «چشم اندازهای ایران به میهمانی دیدگان» نیز از جمله آثار این هنرمند هستند.
فریدنی که به خاطر بیماری پارکینسون، چند سال آخر عمرش ویلچرنشین شده بود، دستانش می لرزید و عکاسی برایش مشکل شده بود. او از عوارض ناشی از سرطان پروستات و عفونت ریوی رنج می برد. در روزهای پایانی عمر صدایش شنیده نمی شد و دستگاهی را به حنجره اش نصب کرده بودند.
سرانجام نیکول فریدنی در 17 بهمن ماه 1386، در حالی که در خواب عمیقی به سر می برد درگذشت؛ مردی که به گفته همسرش یا در سفر بود یا به سفر می اندیشید.

هیچ نظری موجود نیست: