۱۳۹۱ اسفند ۴, جمعه

داستانی از جهان پهلوان تختی به مناسبت جام جهانی کشتی


يکى از بهترين و قابل توجه ترين کشتى هاى غلامرضا تختى با پتکوف سيراکف قهرمان نامدار بلغارستانى بود. هر دو به دور نهايى رسيده بودند. شگرد سيراکف، فن بارانداز سريع و بسيار فنى بود.

کشتى که شروع شد، تختى يک بار زير گرفت و سيراکف را خاک کرد و پاى او را در سگک خود گير انداخت. سيراکف روى سگک مقاومت کرد و کشتى سرپا اعلام شد... غلامرضا زير گرفت و او را خاک کرد و باز هم پاى او را در سگک خود، تحت فشار قرار داد. دقيقه سوم کشتى بود. فشار سگک موجب ناراحتى شديد پاى سيراکف شد. او با دست به پايش اشاره کرد. تختى که متوجه ناراحتى او شده بود، سيراکف را رها کرد و از جا بلند شد. فرياد اعتراض تماشاچيان بلند شد که چرا اين کار را کردى؟


زنده یادان حبیب الله بلور و غلامرضا تختى

تختى ايستاده بود و سرش پايين؛ او در برابر همه اين فريادها سکوت کرده بود. سيراکف که اين عمل جوانمردانه را از حريف خود ديد، منتظر داور نشد و خودش دست تختى را به عنوان برنده بلند کرد. زنده باد تختى، مرام و مردانگى بى نظيرش... روحش شاد و يادش گرامى.

هیچ نظری موجود نیست: