۱۳۹۲ فروردین ۲۱, چهارشنبه

فریدون فرخزاد مردی که از نو او را باید شناخت / اولین میخک نقره ای




قدیمی ها - م. صدر (قسمت پنجم): همانطور که در شماره قبل  اشاره نمودم این قسمت را به صورت اختصاصی برای اولین و بقولی بهترین و در عین حال پر شایعه سازترین شو میخک نقره ای که همانا شماره یک آن بود در نظر گرفتم.
تهیه سناریو و تنظیم برنامه ها و جلب موافقت هنرمندانی که باید برای اولین بار در یک شو شرکت می کردند و از همه مهمتر اخذ موافقت از مقامات ذیربط، هم برای اجازه پخش و هم تامین هزینه و نهایتاً ساخت دکور در سالنی که قبلاً از آن فقط با قرار دادن یک میز و چند صندلی مصاحبه ای در آن صورت می گرفت و استقرار دوربین ها و میکروفن ها و پرژکتورها و تجهیزات ضبط مغناطیسی صوت و تصویر و غیره در حدود شش ماه به طول انجامید. زیرا از آنجایی که هرگز پیش از آن در تلویزیون ملی ایران شو اجرا نشده بود، می بایستی بسیاری از عوامل برای اولین بار طراحی و ساخته می شدند.
فریدون چند روزی برای انتخاب اسمی برای شو محبوبش فکر کرد زیرا می خواست نامی جدید و استثنایی باشد که با شنیدن آن فقط آن برنامه به فکر شنونده متبادر شود و نه چیز دیگری و در عین حال وجود خارجی هم نداشته باشد تا بیشتر جلب توجه کند. در آن زمان تازه یاد گرفته بودند که گل میخک را به رنگ های قرمز و زرد و آبی رنگ کنند ولی برنگ نقره ای و طلایی نه و برای همین هم بین انتخاب دو اسم میخک طلایی و میخک نقره ای مردد بود که نهایتاً با توجه به سیاه و سفید بودن تصاویر تلویزیونی در آنزمان که به نقره ای بیشتر شبیه بود، میخک نقره ای را انتخاب و به شورای عالی تلویزیون اعلام نمود.

فریدون فرخزاد


قرار بود صبح دوشنبه 28 شهریور 1348 همه برای ضبط در سالن باشند. مسئولین فنی امیدوار بودند که ضبط تا بعد از ظهر تمام شود. فریدون مشغول صحبت با همه دست اندر کاران و شرکت کنندگان و مدعوین بود و با انرژی که پایان ناپذیر بنظر می رسید  فعالیت می نمود.
فریدون پیراهن مشکی پاگن دار و بدون جیبی پوشیده بود و دکمه های آن را هم تا روی سینه اش باز گذاشته بود و پائین آن را هم روی شلوارش انداخته بود. همه فکر می کردیم به هنگام شروع ضبط لباسش را تعویض و مثلاً با کت و شلوار و کراوات ظاهر خواهد شد ولی با کمال ناباوری دیدیم که با همان پیراهن شروع به اجرای برنامه نمود و از آنجایی که شخص مدیر عامل او را آزاد گذاشته بود و همه این را می دانستند لذا کسی نمی توانست ایرادی به او بگیرد.


فریدون فرخزاد در پشت صحنه شو میخک نقره ای

در اینجا لازم است متذکر شوم برخی موارد به عنوان یک اصل در تمامی شوهایی که فریدون در طول ده سال به ترتیب: میخک نقره ای، تلویزیون آموزشی، ناسیونال شو، بانک بیمه بازرگانان، سلام همسایه ها، بزرگترین نمایش هفته مخصوص مراسم سالگرد های  ششم بهمن (هفت شب متوالی) و نهایتاً دو ساعت با فریدون فرخزاد، اجرا کرد جزء لاینفک آنها بودند. مثلاً ابتدا و انتهای هر برنامه با خواندن ترانه ای توسط خود او شروع و ختم می شد، دست خانم ها را به نشانه احترام می بوسید، یک شاخه میخک به عنوان تشکر به همه شرکت کنندگان اهدا می نمود، برای بالا آمدن از پله های صحنه به خانم ها کمک می کرد، قبل از اجرای برنامه توسط هر میهمان، مصاحبه کوتاهی با او انجام می داد که بسیاری از شرکت کنندگان به خاطر صراحت لهجه و شوخی هایی که خاص فریدون بود قبل از برنامه از او می خواستند که این قسمت را برای آنها حذف کند که در این گونه موارد اکثراً همین خواسته آنها را در جلوی دوربین مطرح و اتفاقاً بیشتر با آنها صحبت می کرد و دقیق می شد و غالباً اسم اصلی آنها را هم  اعلام می کرد، در ترانه هایی که خوانندگان دیگر می خواندند اگر از ریتم آن ترانه خوشش می آمد در کنار آنها می رقصید که رقص او منحصر به فرد و دوستداران زیادی داشت، غالباً شعری از خواهر نامدارش فروغ دکلمه و سپس ترانه آنرا می خواند، از بچه های عقب افتاده یادی می کرد و غالباً یکی دو نفر از آنها میهمان برنامه اش بودند، از پیشکسوتان اکثر رشته های هنری و ورزشی تجلیل و تقدیر می کرد مثل مرحومین بانو پروانه و روح انگیز، از اقشار زحمتکش اجتماع مثل رفتگر ها و پستچی ها و پاسبان ها و رانندگان اتوبوس های واحد و پرستاران و فرهنگیان و غیره دعوت می کرد و زحمات آنها را پاس می داشت، خودش را به کسوت بچه ها در می آورد و برای آنها می خواند، با پوشیدن لباس های محلی کشور و اجرای ترانه های فولکلور محلی آنها سعی می کرد  اقوام مختلف کشور را به همه بشناساند، از افکاری که باعث تعدیل ثروت در کشور می شد صحبت می کرد، از مهربانی می گفت، مصاحبه هایی در سطح شهر با مردم عادی انجام می داد تا همه حس کنند موضوعات روزمره می توانند یک نواخت نشوند و تازگی داشته باشند مثل مصاحبه معروف «چرا سه راه شاه چهار راه است» یا «نام میدان اعدام از کجا آمده است» یا «باغ شاه باغ کدام شاه بوده است» و غیره که اکثراً مردم هر پاسخی می دادند به جز پاسخ های صحیح را و این پاسخ ها که با اعتقاد کامل به درست بودنشان و با جدیت بیان می شدند عملاً بسیار طنز گونه از آب در می آمدند.


فریدون فرخزاد

بگذریم، آن روز ضبط تا ساعت هشت شب ادامه پیدا کرد ولی تمام نشد و با توجه به خستگی کادر دوربین ها  ادامه آن به روز بعد موکول شد و نهایتاً ظهر روز بعد با آمدن مدیر عامل وقت تلویزیون ملی ایران به محل اجرا برای اطلاع از چگونگی پیشرفت کار تمام شد تا یک ساعت و نیم برنامه حاصل همه این تلاش ها باشد. این اولین شو میخک نقره ای با اجرای ترانه معروف «شب بود، بیابان بود، زمستان بود» مرحوم سرکار خانم پوران که قبلاً مجوز آن را از ایشان گرفته بودیم ولی به صورت جاز و ریتمیک و با سرعت بالاتری در استودیو کاسپین اجرا و ضبط شده بود با صدای فریدون شروع شد و با همان ترانه هم در یک ساعت ونیم بعد پایان یافت و این روال تا پایان آخرین شماره میخک نقره ای یعنی قسمت نود و دوم ادامه داشت و این ترانه شده بود معرف آغاز و پایان تمام میخک نقره ای ها. اجرای این ترانه با رقص فریدون که گاه دست هایش را کاملاً باز می کرد همراه بود. یک بار هم خود مرحوم خانم پوران همین ترانه را در یکی از شوهای سال بعد در کنار فریدون با ریتم جاز اجرا فرمودند. بلافاصله بعد از اتمام این ترانه ناگهان یک سمفونی پخش شد و دوربین وسط بسوی پرده ای که در سمت راست استودیو قرار داشت نشانه رفت و با بالا رفتن پرده خانم ماریا شل هنرپیشه مشهور آلمانی که او را قبلاً در پشت صحنه سوار یک خر بزرگ کرده بودیم وارد شد (حالا آن خر را از کجا و با چه مصیبتی و با چه مجوز دشواری با آسانسور به طبقه دوازدهم آورده بودیم بماند). سمفونی تمام شد و خر ایستاد و بلافاصله ملودی ترانه نیلوفر خانم پوران با همان ریتم اصلی پخش شد که اشعار آن را فریدون به آلمانی و ماریا به فارسی دو صدایی خواندند. آنقدر این ترانه مورد تشویق حضار که حدود صد نفر بودند قرار گرفت که همگی بلند شدند و  با کف زدن و سوت زدن احساسات خود را ابراز داشتند. سپس فریدون کمک کرد تا ماریا از خر پیاده شود و مصاحبه کوتاهی داشته باشد. در پایان ماریا ناگهان و بدون برنامه ریزی قبلی دستانش را دور گردن فریدون انداخت و او را بوسید که همه حتی خود فریدون فکر کردیم در مرحله مونتاژ این قسمت حتماً حذف خواهد شد که نشد و عیناً هفده روز بعد ساعت 21:00 جمعه شب پانزدهم مهر 1348 همزمان با روز تولد سی و سه سالگی فریدون از کانال یک تلویزیون ملی ایران پخش شد. بعد از این قسمت گروه رقص «مادام یلنا» با دوازده رقصنده دختر رقص فولکلور گیلانی مدرن اجرا نمودند. سپس فریدون ترانه «که مرا دوست دارد» که برگردان ترانه انگلیسی Oh Agnes بود را خواند که وقتی می گفت: که دست من بگیرد؟ همه می گفتند: من من دوباره وقتی می خواند «که عشق من پذیرد؟» همه می گفتند: من من و در آخر وقتی می خواند که در غمم بمیرد؟  همه باز می گفتند: من من که در جواب فریدون می خواند: من تنها، با خیال تو چه شب ها، مانده ام تنها.


فریدون فرخزاد و عارف

باری نوبت به یک دختر عقب افتاده که در پرورشگاه بود رسید که لنگ لنگان به صحنه می آمد. دوربین روی او زوم کرد. فریدون روی زمین نشست تا هم سطح او شود و با او حرف زد و از زندگیش پرسید و از آرزویش که داشتن یک عروسک بزرگ بودکه چون پرستار آن دختر قبلاً به فریدون آن را گفته بود ناگهان دو نفر (یکی من و دیگری مژگان که بعدها ترانه شب من، شب تو مرحوم سرکار خانم گیتی را دو صدایی با فریدون خواندند و رسماً دستیار فریدون در اکثر میخک نقره ای ها شد) عروسک بسیار بزرگی را که قبلاً تهیه کرده بودیم آوردیم و فریدون آن را به آن دختر که فکر می کنم نامش پرستو بود هدیه داد که این صحنه اشک شوق بر چشمان حضار آورد.  خود فریدون پس از آنکه اشک هایش را پاک کرد آن دختر را در یک دست و عروسکش را در دست دیگرش از زمین بلند کرد و در آغوش فشرد. بعد برای اینکه فضای محزون بوجود آمده عوض شود آقای نرسی شعبده باز آمد و ده ها کفتر را در استودیو پخش کرد که بعداً گرفتن آن کفترها بدور از لنزهای دوربین ها صحنه ای خنده دار را به وجود آورد. به دنبال او هم خانم نازی افشار آمدند و ترانه عشق پائیزی را خواندند و در اینجا مسابقه ای برای حضار اجرا شد که جوایزی (عطر برای خانم ها و کراوات ابریشمی برای آقایان) اهدا شد. در اواخر برنامه استاد ناصر مسعودی ترانه به یاد آشنا را خواندند و آخرین میهمان برنامه استاد اکبر گلپایگانی بودند که یک ترانه و یک آواز اجرا کردند. همان طور که در بالا اشاره شد ترانه «شب بود، بیابان بود، زمستان بود» در حالی پایان بخش این برنامه شد که در خلال اجرای آن کلیه شرکت کنندگان به روی صحنه آمدند و در کنار هم ایستادند (این قسمت را روز قبل به هنگامی که همه هنر مندان حضور داشتند گرفته بودیم که بعداً به قسمت انتهایی مونتاژ شود)، فریدون هم پرستو را در بغل گرفت و حضار هم از سبد بزرگ حاوی گلهای میخک که در پشت صحنه قرار داده بودند دانه دانه برداشته برای میهمانان پرت می کردند و این هم از رسوم همیشگی شوهای فریدون فرخزاد از اولین تا آخرین قسمت در نوروز 1357 بود. لازم به ذکر است که کارت های رایگان حضور در شو را یک ماه قبل بین شاگردان ممتاز کلاس های اول تا ششم دبیرستان رضا شاه کبیر پائین تر از چها راه کالج پخش کرده بودم.


فریدون فرخزاد

فردای آن روز یعنی شنبه 16 مهر 1348 روزنامه کیهان یکی از دو روزنامه متداول و پر تیراژ آن دوران ضمن چاپ عکس فریدون در صفحه اول خود در حالی که دستانش را کاملاً باز کرده بود با تیتر درشت نوشت: مرد پرنده در تلویزیون! در ادامه مطلب هم ضمن خوش آمد گویی به فریدون فرخزاد بخاطر آوردن شو به ایران مطلبی یکی به نعل بزن یکی به میخ نوشته بود. در حقیقت و عملاً اولین مردی که در تلویزیون ملی ایران رقصید فریدون فرخزاد بود و تا آن زمان رقصیدن مردها مساوی با بی آبرویی و ده ها عیب ناگفته دیگر بود ولی زمانی رسید که آقایان بیشتر از خانم ها می رقصیدند و این دیوار هم مثل بسیاری دیوارهای دیگر توسط فریدون فرخزاد برداشته شده بود.


فریدون فرخزاد

صفحه گرامافون (کاست هنوز نیامده بود) ترانه شب بود بیابان بود دو روز بعد به قیمت 25 ریال در سراسر کشور در دسترس بود که پشت آنرا هم با ترانه «له لولا» که یک ترانه انگلیسی با صدای فریدون و دسته کر او بود پر کرده بودند. در ابتدا با توجه به عدم ریسک پذیری کمپانی صفحه پر کنی رویال تیراژ این صفحه صد هزار نسخه و سهم فریدون 25 درصد از قیمت پشت جلد بود که ظرف یک هفته بفروش رسید و تمام شد. برای تیراژ دوم فریدون رقم پنجاه درصد را ارائه داد که با لاخره با آن موافقت شد. در نهایت تیراژ این صفحه روی سیصد و هفتاد هزار نسخه متوقف شد که برای آن زمان غیر قابل باور بود و بدین وسیله کمپانی رویال نیز به شماره یک تبدیل شد.


فریدون فرخزاد

از فردای آن روز صدای زنگ تلفن خانه 637879 یک لحظه هم قطع نمی شد و همه تبریک می گفتند. من جمله از دربار و نخست وزیری و بسیاری از شخصیت های دولتی آن زمان و... البته هنرمندانی که حالا دیگر برای شرکت در میخک نقره ای به انواع و اقسام راه ها و اشخاص ذینفوذ متوسل می شدند و هر کس با هر کدام از اعضاء خانواده فرخزاد آشنایی داشت خواهان معرفی اش به مبتکر میخک نقره ای می شد.


فریدون فرخزاد

مهندس قطبی هم در این زمان مرد و مردانه در برابر هجوم کلیه مخالفین و مخالفت ها از هر مرجعی بیش از دو سال ایستادگی کرد تا نود و دومین  قسمت میخک نقره ای از شبکه یک تلویزیون ملی ایران پخش شد. در این پشتیبانی بسیاری از خانم های رده بالای کشور نقش اساسی داشتند که هرگز از آنها تشکری نشد مگر توسط خود فریدون فرخزاد آن هم در نهان. در آخر هنوز سه برنامه ضبط شده برای پخش باقی مانده بود که متاسفانه یک درگیری لفظی بین فریدون و خانمی که داستان مفصلی دارد پیش آمد و با نفوذ بسیار زیادی که آن خانم تقریباً در همه جا داشت فریدون از تلویزیون ملی ایران اخراج و آن سه برنامه هم به آرشیو منتقل و هرگز پخش نشد. ولی یک سال بعد فریدون با شو جدید سلام همسایه ها و ترانه باغ ستاره که در آن می خواند «برگشتم دوباره» و این جمله را با شدت هر چه تمامتر ادا می کرد بازگشت. دستمزد فریدون برای اجرای هر کدام از شو های میخک نقره ای 1500 تومان بود.

۵ نظر:

وی آی پی گفت...

فریدون مرد واقعی صحنه ها بود یک شومن تمام عیار تمامی هنرمندان و مردم واقعا دوستش داشتند یادش گرامی

ناشناس گفت...

حیفِ این همه زحمت که می‌کشید برای این تارنمای وزین اما عکس‌ها به شدت بی‌ کیفیت بوده و در بسیاری از مواقع صورت‌های اشخاص دیده نمیشوند... حیفِ این زحمت ... موفق باشید.

info@ahura.info گفت...

فریدون فرخزاد یک یک ابر مرد یا بهتر بگوییم یک فرا انسان بود که در آن زمان راه دیگری جز شو من و آهنگ خندان نبود که بتواند مردم را به راه راستین راهنمائی کند، پس از انقلاب اسلامی فریدن نخستین شخصیتی بود که به بهانه همان شعر خندان با موزیک و سخن پراکنی گفتنی‌ها را میگفت و خود یکی‌ از مبارزین آزادی ایران شده بود که به همین جهت جان خود را توسط مزدوران اسلامی از دستش گرفتند.

شادروان فریدون فرخزاد یک پیشتاز آزادی و انسانیت بود که بسیاری او را هنوز نشناختند.

در بیستمین سال درگذشت شادروان فرخزاد، هخا منشان لقب و نشان هخامنشی را به فریدون فرخزاد اهدا کردند

فرخزاد هفتمین ایرانی‌ است که این نشان و لقب را گرفته است.

گزارش را در www.ahura.info بخوانید

ناشناس گفت...

خیلی جالب بود. مرسی.

ناشناس گفت...

با تشکر از اطلاعات مفیدی که دادید ، فقط می‌خوام در مورد اسم میخک نقره ای توضیحی بدم . خود مرحوم فرخزاد در یکی‌ از برنامها راجع به این اسم گفت منظورش از میخک نقره ای دارتی (میخکی )است که در قسمتی‌ از برنامه برای گرفتن امتیاز از آن استفاده میشود .