۱۳۹۱ دی ۱۷, یکشنبه

شخصیت های ماندگار سینمای ایران

فیلم روز - علیرضا سید: سینمای ایران از منظر تجربه حضور پرسوناژهای تأثیرگذار و ماندگار، از سابقه نسبتاً غنی برخوردار می باشد. در مطلب حاضر به مرور و بررسی تعداد محدودی از شخصیت های به یادماندنی سینمای کشورمان پرداخته ایم.

پر واضح است که حافظه سینمایی و سلیقه شخصی نگارنده در انتخاب کاراکترهای حاضر در لیست موجود، موثر بوده اند و فهرست پیش رو از جامعیت کاملی برخوردار نیست. با این وجود، تلاش بسیار زیادی صورت پذیرفته است تا با یادآوری همین تعداد اندک از شخصیت های ارزشمند سینمای ایران، به شرح مختصری از دلایل ارزشمندی، موفقیت و ماندگاری شان پرداخته شود.

تاجی - «خشت و آینه» ساخته ابراهیم گلستان – 1344


شخصیت تاجی حاصل نگاه متفاوت و موشکافانه ابراهیم گلستان به جایگاه اجتماعی شخصیت زن می باشد آن هم درست زمانی که نقش و حضور زن در سینمای ایران کاملاً نادیده گرفته شده بوده و نگاه ابزاری سازندگان آثار سینمایی به شخصیت زن، فرصتی را برای بیان دغدغه های خاموش زنان بر پرده نقره ای سینما باقی نمی گذاشته است. تاجی زنی است که تمامی آمال و آرزوهایش در محاصره پلیدی های اجتماع در حال نابودی هستند و آنگاه ورود یک نوزاد سرراهی به جریان ناخوشایند زندگی اش، بهانه ای می شود تا او باری دیگر برای از دست ندادن رویاهایش تقلا کند...رویاهایی که در حجم تاریکی جامعه اثر، محکوم به زوال و نابودی هستند.

قیصر - «قیصر» ساخته مسعود کیمیایی – 1348


همانقدر که هیچکدام از شخصیت های تاریخ سینمای ایران به اندازه قیصر وامدار فرهنگ عامه نبوده اند، هیچ کدام به اندازه قیصر بر فرهنگ عامه زمان خود تأثیر نگذاشته اند. شخصیت قیصر آنقدر در زمان خود مورد استقبال قرار می گیرد که نوع لباس پوشیدن او، نحوه حرف زدن و حتی شیوه خاص پاشنه ی کفش بالا کشیدنش مورد تقلید عده ای از مخاطبان فیلم قرار می گیرد. موقعیت شخصیت قیصر با مختصات قهرمانان آثار کلاسیک وسترن همخوانی دارد و خشونت جسورانه فیلم در زمان ساختش (خصوصاً قبل از ورود قیصر به فیلم) به همذات پنداری بیشتر مخاطب با شخصیت قیصر کمک می کند و حس شیرین انتقام در نگاه او را برای ما ملموس تر می سازد.

مشد حسن - «گاو» ساخته داریوش مهرجویی – 1348


رسیدن از دلبستگی و عشق به مسخ و جنون (خصوصاً با توجه به اینکه منبع این دلبستگی تبدیل شده به جنون، عاملی غیرانسانی است)، مشد حسن فیلم «گاو» را به یکی از خاص ترین شخصیت های تاریخ سینمای ایران تبدیل می کند. نکته مهم آن است که «گاو» تا زمان ساخته شدنش مهمترین اثر اقتباسی سینمای ایران محسوب می شود و قابل باور کردن موقعیت پیچیده و ادبیاتیِ شخصیت مشد حسن برای مخاطب سینما کاری بس دشوار به نظر می رسیده است؛ آزمون دشواری که داریوش مهرجویی با استادی تمام از آن عبور می کند و موفق می شود با بازی به یادماندنی عزت الله انتظامی، تماشاگر فیلمش را با لحظه لظه های نابودی معصومانه شخصیت مشد حسن همراه سازد.

رضا موتوری - «رضا موتوری» ساخته مسعود کیمیایی – 1349


رضا تلاش دارد تا خود را از نادرستی هایی که به دامشان گرفتار شده، نجات بدهد اما جامعه این حرکت و تغییر او را سرکوب می کند. رضا موتوری، قهرمان تنها و سرخورده مسعود کیمیایی، بدون شک یکی از پرسوناژهای فراموش نشدنی سینمای ایران محسوب می گردد. 

آقای حکمتی - «رگبار» ساخته بهرام بیضایی – 1351


نقش آفرینی به یادماندنی و تأثیرگذار پرویز فنی زاده از یک سو و پس زمینه های فسلفی و سیاسی اجتماعی که بهرام بیضایی در اولین فیلم بلند سینمایی اش به کلیت اثر و شخصیت اصلی آن می افزاید، به کمک یکدیگر می آیند تا از آقای حکمتی پرسوناژی جذاب، عمیق و برجسته بسازند.

داش آکل - «داش آکل» ساخته مسعود کیمیایی - 1350


اقتباس سینمایی مسعود کیمیایی از شاهکار ادبی صادق هدایت، به یمن شخصیت پردازی بی عیب و نقص هدایت و بازی تماشایی بهروز وثوقی یکی از ماندگارترین شخصیت های تاریخ سینمای ایران را حاصل می گردد.

علی خوش دست - «تنگنا» ساخته امیر نادری – 1352


جامعه ای که امیر نادری در «تنگنا» معرفی می کند با محصور کردن انسانها در حصار تنگناهایی ویرانگر، آنان را به نابودی می کشاند؛ و علی خوش دست نماینده انسانهایی است که در هجوم سیاهی های اجتماع از بین می روند.

سید رسول - «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی – 1353


مسعود کیمیایی را باید از نظر خلق پرسوناژهای ماندگار در تاریخ سینمای ایران رکورددار دانست؛ کارگردانی که حتی در بدترین آثارش هم با حضور کاراکترهایی مستقل و به یادماندنی مواجه می شویم. ما نه تنها باید «گوزنها» را مهمترین و بهترین اثر کیمیایی قلمداد کنیم بلکه باید سید رسول را نیز بعنوان کامل ترین شخصیتی که تا به حال توسط کیمیایی خلق شده است، معرفی نماییم. شخصیت سید، گذشته ای نسبتاً درخشان دارد که با حال تحقیرآمیز و رو به سقوطش کاملاً در تضاد است؛ و حالا ورود یک رفیق قدیمی به نام قدرت که مظهر و یادآور روزهای عزت مندی سید است، وی را به تغییر وامی دارد. سید نماد جامعه سرخورده، ناآرام، غم زده و شکنجه شده فیلم است که برای از جای برخاستن و قیام به یک جرقه، یک شوک و شاید یک یادآوری و به خودآوردن ساده احتیاج دارد تا همچون آتشی از زیر خاکستر شعله ور شده، حیات تازه ای پیدا کند و به مبارزه علیه نادرستی های اطرافش مشغول شود. سید رسول با انقلاب بر علیه ضدارزشهایی که زندگی اش را به نابودی کشانیده اند، تماشاگر فیلم را به وجد می آورد؛ چرخش و تغییر مذکور، غرور از دست رفته سید را به او بازمی گرداند (که مظهرش فصل  درگیری او با بازیگری است که در تئاتر مزاحم همسرش می شوند)، بر علیه زورگویی هایی که سالها در قبالشان سکوت کرده فریاد سر می دهد (درگیری با صاحبخانه)، عامل پلیدی اطرافش را نابود می کند(کشتن هروئین فروش) و در نهایت به پای رفاقتی که تمامی اصالت فراموش شده اش را به او بازگردانده، جان می دهد. از طرفی دیگر ماندگاری شخصیت سید را باید مدیون ایفای نقش خارق العاده و قابل ستایش بهروز وثوقی بدانیم که نتیجه آن آنقدر طبیعی و دلچسب از آب درآمده که بازی او در نقش معتاد تا سال های سال مورد تقلید بازیگران مختلف قرار می گیرد.

ابی - «کندو» ساخته فریدون گله – 1354


ابی بر علیه جامعه ای که آزادی اش را به حصر کشیده است، عصیان می کند؛ شخصیت ابی در فیلمِ معترضانه فریدون گله، نماینده انسان هایی است که جامعه با بی رحمی تمام، سقوطشان را سبب می شود.

مجید دوکله - «سوته دلان» ساخته علی حاتمی – 1356


مجید انسانی است که از زمان تولدش محکوم به نیستی و نابودی بوده و این چنین قربانی جبری میشود که بر زندگی تلخش سایه انداخته و با وجود تمامی تلاشهای برادر بزرگترش حبیب، خوشبختی و آرامش را از او صلب می کند. مجید مظلومانه و بی دلیل تقاص ناملایماتی را می دهد که در شکل گیری شان هیچ نقشی نداشته است. معصومیت شخصیت مجید هرگز از حافظه مخاطبان سینمای ایران پاک نخواهد شد.

کمال الملک - «کمال الملک» ساخته علی حاتمی – 1362


علی حاتمی در «کمال الملک» دردهای درونی هنرمندی بزرگ و برجسته را به تصویر می کشد که خودش و هنرش تحت تسلط قدرت درآمده است. کمال الملک از سویی به خاطر پرهزینه بودن هنر نقاشی مجبور به وابسته بودن به سرمایه ی قدرت است و از سویی با خواسته درونی اش یعنی داشتن استقلال مواجه است که در نهایت نیاز درونی مستقل شدن در این پیکار و تقابل درونی پیروز می شود و او با سرپیچی از فرمان رضاشاه مبنی بر کشیدن تصویری از چهره وی، به تبعید محکوم می شود.

هیچ نظری موجود نیست: