۱۳۹۴ شهریور ۱۴, شنبه

محمود دولت آبادی: «پرویز مشکاتیان» در رعد خودش آتش گرفت

آئین اختتامیه هفته بزرگداشت «پرویز مشکاتیان» شامگاه جمعه ۱۳ شهریور ماه در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد.
به گزارش موسیقی ایرانیان، در ابتدای این مراسم که هنرمندانی همچون لوریس چکناواریان، محمود دولت آبادی، داوود گنجه ای، مجید درخشانی، داریوش پیر نیاکان، اردشیر کامکار، علی اکبر شکارچی، بیژن کامکار، عطاءالله امیدوار، صدیق تعریف، محمد سلمانی، گوهر خیراندیش، بهروز رضوی، فرهنگ جولایی و الهام صفوی زاده حضور داشتند پس از پخش کلیپی از زندگی هنری پرویز مشکاتیان که توسط خود او روایت می شد، سید عباس سجادی مدیر عامل بنیاد آفرینش های هنری نیاوران به عنوان اولین سخنران در سخنانی با ذکر این نکته که آثار پرویز مشکاتیان تا قرن ها در یاد ها خواهد ماند خاطرنشان کرد: مشکاتیان اشراف کاملی به فلسفه هنر و مکاتب ادبی داشت و به زیبایی افکارش را با موسیقی بیان می کرد از این رو همه آثار او فاخر و در خور توجه بود. ۵۴ سال عمر این سرو برآمده از نیشابور حاصلش قرن ها آورده شنیدنی موسیقایی خواهد بود. امروز تاسف ما به واسطه این است که به آثار او افزوده نشد چرا که او زود از میان ما رفت.
وی در پایان صحبت هایش آثار هنرمندانی همچون پرویز مشکاتیان را آمیزه ای از عقل و عشق دانست و گفت: از همه عکاسانی که با مهربانی عکس هایشان را در اختیار ما قرار دادند تا نمایشگاه شصت سال با پرویز مشکاتیان برقرار شود و همچنین از همه هنرمندانی که از این نمایشگاه بازدید کردند کمال تشکر را دارم بویژه از هنرمندان بزرگی که امروز در آئین اختتامیه حضور پیدا کردند.
در ادامه این برنامه محمود دولت آبادی نویسنده صاحب نام کشور در سخنانی گفت: پخش صحبت های پرویز مشکاتیان غم من را دوچندان کرد. او یک اتفاق بود مثل هر هنرمند دیگری. اتفاق چیزی است مثل رعد. مشکاتیان در رعد خودش آتش گرفت. در آخرین دیداری که با او داشتم شوریدگی مشکاتیان در آن حدی بود که مرا نگران کرد انسانی که در این تصاویر می بینیم در کمال خردمندی و آگاهی و بصیرت صحبت می کند در آن دیدار من را بسیار نگران کرد و در هنگامی که شنیدم یادمانی برای او در حال برگزاری است فکر کردم که اگر بنا باشد صحبتی بکنم چه خواهم گفت و آنچه که می گویم نتیجه پرویز مشکاتیان در مقام یک هنرمند بی همتاست نه در باره خود او. شوریدگی یکی از تهدید های هنرمند است اگر آن غلیان و شوریدگی نباشد بی گمان چیزی هم از او حاصل نمی شود و پرویز مشکاتیان در یک دوره ای به این شوریدگی مجال داد مجال دادن هنرمند به شوریدگی یعنی به مد دریا بگویی بیا مرا ببرم.
وی افزود: این پاره از شعر شاملو همواره وقتی به مشکاتیان فکر می کردم در ذهنم تداعی می شد؛ مگر طلسم معجزتی چنین که دست تطاول به خود گشاده منم به این ترتیب آخرین عبارت آن است که در دورن هر هنرمندی یک نگاه خردمند برای اداره کردن آن شوریدگی لازم است. آنجایی که مشکاتیان به توفیق رسیده پیداست که آگاهی او شوریدگیش را مهار کرده است.

هیچ نظری موجود نیست: