بانی فیلم - سید رضا اورنگ: هر شهر و دیاری، محله
یا خیابانی دارد که شهرتش زبانزد خاص و عام است. تقریبا تمام مردم شهر یا آن کشور،
این محله یا خیابان را دیده و یا حداقل نام آن را شنیده اند.
تهران بزرگ از این گونه محله ها یا خیابان ها کم
ندارد، اما خیابان لاله زار با آن عرض کم، جایگاه خاصی در بین مردم دارد، یا بهتر است
گفته شود داشت! لاله زار از ده ها سال پیش، یعنی زمانی که گراند هتل، گراند سینما و
دیگر اماکن هنری و تفریحی در آن قرار داشت، به عنوان خیابانی مدرن شهره خاص و عام بود
و مرکز رفت و آمد مردم. این مرکز هنری، اقتصادی و مردمی تا حدود 30 سال پیش، هنوز رونق
خود را داشت و محل تفریح مردم بود، اما امروز چیزی از آن لاله زار با شکوه باقی نمانده
است.
اکثر مراکز هنری و سینماها تعطیل شده و جای خود
را به مغازه های الکتریکی و لوستر فروشی داده اند که برق نورشان هم چشم را می آزارد
و هم حال را دگرگون می کند. پس از انقلاب و در دهه 60، لاله زار با وجود تعطیلی برخی
از مراکز هنری و تفریحی، هنوز شکوه خود را حفظ کرده و روزانه هزاران نفر بازدید کننده
داشت. آنانی که در دوره میانی سن خود به سر می برند، خوب به یاد دارند که در بخش لاله
زار جنوبی، تراکم جمعیت اجازه عبور و مرور به خودروها را نمی داد. طواف ها، دستفروش
ها و بساطی ها، در سراسر لاله زار جنوبی جولان داده و نیازهای گردشگران این خیابان
پر رونق را برطرف می کردند.
محال بود کسی چیزی طلب کند و در لاله زار آن را
نیابد. شاید نسل امروز باور نکند که در این خیابان کم عرض 5 سالن تئاتر وجود داشت که
گل سرسبدشان تئاتر نصر، پارس و دهقان بود. بیش از 15 سینما نیز در طول خیابان لاله
زار وجود داشت که همواره مملو از تماشاچی بودند، به خصوص در آخر هفته ها. چون بحث این
نوشته روی مراکز هنری، به ویژه تئاتر و سینما متمرکز است از دیگر مراکز دیدنی و خریدنی
این خیابان باشکوه چیزی گفته نخواهد شد، زیرا اطاله کلام خواهد بود. وجود این همه سالن
تئاتر و سینما، باعث رونقی شگفت انگیز بود. در کنار همه این سالن ها، مغازه های اغذیه
فروشی، آجیل فروشی، طوافی ها، دست فروش ها و بساطی ها کار و بارشان سکه بود. برای هر
کسی که برای دیدن تئاتر و فیلم قدم به لاله زار می گذاشت، انتخاب فیلم و تئاتر مورد
نظر کمی سخت بود، زیرا هر کدام فیلم و نمایش منحصر به فرد خود را داشتند. گاهی آن قدر
این سالن های سینما و تئاتر شلوغ می شد که صندلی اضافه و حتی پیت حلبی می آوردند و
به تماشاچی می دادند.
بسیاری از بزرگان سینما و تئاتر کشور که اکنون
جزو افتخارات هستند، در همین سالن های تئاتر قدم به صحنه گذاشته و بالیده اند. تعدادی
از بزرگان هنرهای نمایشی و تصویری نیز با پیش پرده خوانی در تئاترهای لاله زار کار
هنری خود را آغاز و به شهرت رسیده اند. اگر لاله زار نبود، تئاتری هم وجود نداشت. بسیاری
از تهیه کنندگان سینما، روی فروش فیلم شان در سینماهای لاله زار حساب ویژه ای باز می
کردند و بخش مهمی از اقتصاد سینما در این سینماها
رقم می خورد. به جرات می توان گفت،
در زمان رونق این سینماها، کمتر فیلمی در سالن های نیمه پر به نمایش در می آمد. لاله
زار تنها مرکزی بود که تماشاچیان به راحتی فیلم مورد نظر خود را انتخاب کرده و به تماشای
آن می نشستند. چند سینما فقط در کوچه ملی خیابان لاله زار وجود داشت. عده ای فیلم های
ایرانی را برای دیدن انتخاب می کردند و گروهی نیز فیلم های خارجی را. برای هر طیف از
مردم فیلمی برای دیدن وجود داشت. در آن روزگار، تماشاچیان از خیل فیلم های اکران شده، به دلخواه خود یکی را گلچین می کردند، گاهی
در یک روز چند فیلم را به تماشا می نشستند. یکی از دلایل مهم افت سینما که به تعطیلی
سالن های سینما منجر شد، گرفتن حق انتخاب از صاحب سینما و تماشاگر سینماست. تماشاگر
دوست ندارد برایش کسب تکلیف کنند، دوست دارد خود انتخاب کند. ای کاش مجالی بود تا از
لاله زار با شکوه بیشتر گفته می شد، اما صد حیف که این مجال در این مقال وجود ندارد.
عده ای از مدیران، تئاترهای لاله زاری را جزو هنرهای
نمایشی محسوب نکرده و آن را سخیف دانستند، برای همین با آن برخورد کرده و تئاتر لاله
زاری، البته در خیابان لاله زار در محاق رفت، اما از بین نرفت، بلکه در سطح شهر گسترش
یافت و برخی از سالن های سینمایی را به اشغال خود در آورد، حتی به تئاتر شهر و دیگر
سالن هایی که ادعای روشنفکری داشتند رسوخ کرده و جای پای خود را محکم کرد. در حال حاضر
کمتر نمایشی در سالن های تئاتر روی صحنه می آید که از فاکتورهای تئاتر لاله زاری استفاده
نکند. اجرای این سیاست های غلط و خانمان سوز، نه تنها به سینما و تئاتر کمک نکرد، بلکه
آنها را از نفس انداخت و زمینگیر کرد.
لاله زار اكنون به بزرگ ترین گورستان سالن های
تئاتر و سینما تبدیل شده است. هیچ مدیری هم به فکر احیای شکوه لاله زار نیست، چرا که
سرمایه داران حریص روی آن چنبره زده و همه مکان ها را تحت اشغال خود دارند. اقتصاد
بیمار و حریص بیشترین استفاده را از اجرای سیاست های اشتباه مدیران هنری کشور برد و
با راه انداختن بورس لوازم الکتریکی و لوستر، پولی عظیم به جیب زده و می زند. دیگر
احدی جرات ندارد دم از احیای لاله زار با شکوه که زمانی مرکز هنری پایتخت و ایران زمین
بود بزند. فرصت های بیشماری برای احیای آن وجود داشت که همه از دست رفت، همه تعلل کردند،
از شهرداری تهران گرفته تا سازمان های هنری.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر