قدیمی ها - محمد آذر: پروانه موچول خانوم با نام
اصلی بتول رضایی متولد سال 1289 در تهران است اجداد او از قشقایی های شیراز بودند.
پروانه مراحل مقدماتی آواز را در اندرونی دربار
قاجار نزد دختر دایه ی خود به نام اکرم الدوله دختر خواننده ی دربار ناصری آغاز کرد
و مدتی هم نزد رضا قلی خان نوروزی {(شام بیاتی) از خوانندگان اثر قاجار} مراحل تعلیم
آواز را پشت سر گذاشت.
ارفع اطرائی می نویسد: پروانه تا مدتی برای فرا
گرفتن ویلن به کلاس حسین خان اسماعیل زاده می رفت ولی بعد سه تار را ترجیح داد به طوری
که تا پایان حیات این ساز را می نواخت.
پروانه موچول خانوم
پروانه عاشق شعر و موسیقی بود و شعرهای سعدی را
ترجیح می داد و در یک کتاب خطی سعدی که در دسترس وی بود به خط خود بالای بعضی غزلیات،
دستگاه یا آواز مناسب آن را یادداشت کرده بود. پروانه را از نظر هنری، تکنیک صدا و
دانش موسیقی همواره ستوده اند.
صدای لطیف، ویبراسیون خاص و حزن صدایش عامل مهم
معروفیت اوست از معروف ترین آثار به جا مانده از وی تصنیف آب حیات است این تصنیف در
بیات اصفهان از ساخته های استاد حبیب سماعی است که بعد ها توسط خوانندگان دیگری بازخوانی
شد.
آب حیات من است جانم جانم
خاک سر کوی دوست حبیب دلم
گر دو جهان خرمیست امان امان
ما و غم روی دوست ای جانم
همچنین از نوآوری های پروانه می توان به ضبط «سه
تار» برای اولین بار بر روی صفحات گرام نام برد تا آن دوره همیشه صدای تار، کمانچه
و ساز های دیگر ضبط شده بود اما سه تار چون صدای ضعیفی داشت بعد از مدتی به حاشیه رفته
بود که پروانه با استعداد توانسته بود این ساز را در آثارش استفاده کند.
روح الله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران»
از پروانه به عنوان یکی از زنان خواننده ی عصر قاجار یاد می کند اما ساسان سپنتا و
حسن مشحون شرح او را در بانوان هنرمند بعد از دوره ی ناصری و قبل از 1320 (یا قبل از
تاسیس رادیو) آورده اند. گر چه آثاری که از وی در صفحه های گرامافون باقی مانده مربوط
به سال های پایانی زندگی کوتاه اوست ولی از آن رو که تاریخ 1300 هـ.ش را برخود دارند،
بهتر است، پروانه را از اولین خوانندگان «قبل از 1320» برشمرد.
همسر پروانه از خانواده شیخ الاسلامی های قزوین
بود و به شغل خیاطی اشتغال داشت پس از مرگ او پروانه ازدواج نکرد اما حبیب میکده، فرزند
سلیمان خان میکده، آزادیخواه معروف که جوانی نجیب و آراسته بود به پروانه عشق می ورزید
و پروانه هم دلباخته ی او بود این جوان در سال 1303 هـ.ش خودکشی کرد و پروانه را در
آتش ماتم خود سوزاند. استاد شهریار که حبیب میکده را می شناخت شعری بدین مضمون برایش
سرود:
وا حسرتا به مرگ حبیبی به روزگار
چون او گلی نداشت اگر صد بهار کرد
اوخ که شمع بزم محبت حبیب مرد
پروانه را بلاکش شب های تار کرد
زمان دقیق فوت پروانه مشخص نیست اما بنابر گفته
ها، عموما همگی آنها سال مرگ وی را حدود سال های 1310 تا 1312 و به خاطر بیماری سل
عنوان می کنند.
در یک از صفحات به جا مانده از آن زمان تصنیفی
در شهناز از ملک الشعرای بهار به نام و به یاد پروانه است که با همخوانی دو خانم به
نام های مه لقا و بهجت خانم به همراهی ویلون منصوری تار سالاری و ضرب مهدی غیاثی اجرا
گردیده که مطلع آن چنین است:
پروانه ای موجود شریف
پروانه ای مخلوق ظریف
چون شد که از دشمن تو پروا نکنی
جز جانب آتش تو پروا نکنی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر