۱۳۹۳ شهریور ۱۵, شنبه

گفتگو با ناهید دایی جواد: 50 سال پس از غروب کوهستان

بوده اند زنانی اصفهانی که به جایگاهی رفیع در موسیقی ایران دست یافته اند ناهید دایی جواد از آن دست زن هاست اکنون عزلت گزینی را در پیش گرفته است.

وی حتی سال ها قبل از انقلاب از رادیو خارج شد تا به قول خودش کارهایی که دوست ندارد انجام ندهد.
به گزارش اصفهان امروز، اگر چه این روز ها به لطف مصوبه شورای شهر اصفهان صدای آواز از زیر پل خواجو به گوش نمی رسد اما مردم شهر گنبد های فیروزه ای همیشه به خوش صدا بودن مشهور بوده اند و در گذشته ای نه چندان دور وقتی تاج در دهانه های خواجو، آواز سر می داد صدایش تا سی و سه پل می رسید و شاید عامل ترک های امروز سی وسه پل نیز طنین صدای او بوده که دل پل را به درد آورده و موجب شده تا ترک بردارد!
در میان تمام مردان اصفهانی چون شهناز، کسایی، تاج و امروز اصفهانی و آن بنده خدایی که دلش می خواهد به اصفهان برگردد که در موسیقی کشور به اسم و جایگاهی رسیده اند زن ها کمی از مردان عقب تر بوده اند اما بوده اند زنانی اصفهانی که به جایگاهی رفیع در موسیقی ایران دست یافته اند ناهید دایی جواد از آن دست زن هاست اکنون عزلت گزینی را در پیش گرفته و حتی سال ها قبل از انقلاب از رادیو خارج شد تا به قول خودش کارهایی که دوست ندارد انجام ندهد.
چندی پیش به سراغش رفتیم و پس از کلاسش یک ساعتی به گفت و گو نشستیم.

خانواده تان اصفهانی بودند؟
بله پدر و مادر من دختر عمو، پسر عمو بودند و پدربزرگم حسین دایی جواد از بنیانگذاران بلدیه در این شهر است خانواده ثروتمندی بودیم که نفوذ و اعتبارمان هم زیاد بود.

پس قطعا با موسیقی کار کردن شما مشکل داشتند.
پدرم خیلی دوست داشت که من موسیقی کار کنم ولی از خانواده مادرم می ترسید چون عیب می دانستند.


ناهید دایی جواد

من فکر می کردم فقط مردان امروزی هستند که از خانواده زنشان می ترسند نگو این ریشه تاریخی دارد!
(می خندد) البته این مخالفت چندان پایدار نماند چون رفتم دانشگاه و در آن جا وارد گروه موسیقی دانشگاه شدم در آن جا با آقای جهانبخش پازوکی آشنا شدم که فلسفه می خواند و با زبان و ادبیات فارسی خواندم.

کدام دانشگاه؟
دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان که امروز شده، تربیت معلم زینب کبری، آن جا بود که به پیشنهاد عباس فاروقی که رییس دانشکده بود ارکستری تشکیل دادیم و جهانبخش پازوکی هم تنظیم و رهبری آن ارکستر را به عهده گرفت اولین کنسرتم هم با همان گروه بود.

چه آهنگی؟
آهنگ «بردی از یادم» را با همکاری یکی از خوانندگانی که بعد ها مشهور شد اجرا کردیم.

کنسرت ها ادامه پیدا کرد؟
بله، در یکی از آن ها آقای سیروس ساغری به من پیشنهاد یک آهنگ دادند که آن اولین آهنگم بود.

غروب کوهستان؟
بله، آن آهنگ اولین آهنگی بود که من اجرا کردم. مردم از غروب کوهستان بسیار خاطره دارند چه در داخل و چه خارج از کشور، هر جا که این آهنگ را اجرا می کنم بسیار استقبال می شود و باور نمی کردم که مردم این قدر علاقه مند باشند و بشناسند و خیلی جالب است که جوان ها علاقه نشان می دهند. آقای ساغری صدای من  را در یکی از کنسرت های دانشکده شنید. نام این ترانه ابتدا «دره خاموش» بود که بعد مرحوم جواد بدیع زاده نام «غروب کوهستان» را روی این آهنگ گذاشت.

در رابطه با این آهنگ شایع است که شاعر، شعر این ترانه را تحت تأثیر زندگی دختری که در بیمارستان «سرخه حصار» مسلول بوده است، سروده است.
اصلاً این طور نبود، این سه  چیز، یعنی شعر، آهنگ و صدا با هم تلفیق شده بود و جور در آمده بود، خب می شود خیلی شایعات روی آن گذاشت. این آهنگ در برنامه ی «شما و رادیو» نوروز پخش شد و آقای جواد بدیع زاده اسم آن  را انتخاب کرد و به من می گفت: «دختر کوهستان».
آقای جواد معروفی آهنگ را شنیدند و با تصدیق آقای داوود پیرنیا، رییس برنامه ی «گل ها»، این آهنگ برای ارکستر گل ها تنظیم شد و آقای معروفی یک اورتور (مقدمه) برایش ساختند. اورتوری که از رادیو پخش می شد ساخته آقای معروفی در «گل های صحرایی شماره ۶۲» بود و با ارکستر گلها ضبط شد و آقای شهناز هم با «تار» سولوی این آهنگ را زدند.

در مورد پخش این آهنگ از رادیو گفتید، چه شد به رادیو رفتید؟
بعد از آن که غروب کوهستان ساخته شد، نوروز سال 41 بود که رادیو ملی از 12 استان کشور دعوت کرد که نمایندگانشان را به تهران بفرستند و از اصفهان نیز قرار بود که آقای تاج بروند ولی با صحبت هایی که آقای پازوکی انجام دادند، منی که 18، 19 سال بیش تر نداشتم به جای استاد بزرگ آواز اصفهان به تهران رفتم.

فکر می کنم خیلی از این اتفاق خوشحال بودید، نه؟
بله آقای تاج خداوندگار اخلاق بود و این کار از بزرگواری ایشان بود البته من هم نمی دانستم که صدایم خوب است ولی مطمئن بودم که تحریرهایم صحیح است، در نهایت من و آقای پازوکی به تهران رفتیم و چهار روز برنامه بود که من روز سوم برنامه داشتم و غروب کوهستان را با ویلن آقای پازوکی و ضرب امیر بیداریان اجرا کردیم که مثل توپ در کشور صدا کرد.

فکر می کنم همین آهنگ بود که موجب شد شما به برنامه گل ها بروید.
بله، هفته بعد از برنامه نوروزی این آهنگ توسط آقای معروفی تنظیم شد و ارکستر گل ها آن را اجرا کرد و من شدم اولین زن گل ها. گل های صحرایی شماره 62 با غروب کوهستان ضبط شد و از آن به بعد، ماهی یک بار به تهران می رفتم، 15 برنامه گل ها ضبط کردیم که 11 برنامه گل های رنگارنگ، 3 برنامه شاخه گل و یکی گل های صحرایی بود.


ناهید دایی جواد

چرا 15 برنامه؟
بعدا کمی برنامه های گل ها فرمایشی شد و باید به مناسبت های مختلف چون تولد شاه برنامه اجرا می کردیم که من اهلش نبودم و عطای گل ها را به لقایش بخشیدم و فقط در رادیو اصفهان کار می کردم سال 48 هم بعد از این که نواب صفا مدیر رادیو اصفهان شد استعفا دادم و از رادیو به کل جدا شدم.

بی کار که نماندید؟
نه همزمان با تحصیل تربیت معلمم را هم تمام کردم و آموزگار شدم بعد از آن به دانشگاه اصفهان رفتم و در آن جا کار می کردم و با ارکستر دانشگاه هم همکاری داشتم تا سال 55 که به آموزش و پرورش برگشتم و دبیر راهنمایی و دبیرستان شدم.

راستی این را نپرسیدم ردیف ها و دستگاه ها را کجا یاد گرفتید؟
فکر می کنم سال 44 بود که پیش استادم آقای کریمی ردیف ها را آغاز کردم.

شما سال 41 به رادیو رفتید، یعنی 3 سال بعد از خواندن در رادیو و معروف شدن تازه دستگاه ها و ردیف ها را یاد گرفتید و تازه در «گل ها» هم کار می کردید مگر ممکن است؟
بله، آنچه داشتم اعتماد به نفس بود در مورد این که کارم خوب است یا نه چیزی نمی دانستم ولی مطمئن بودم که تحریر هایم خوب است و همین هم موجب شد که به رادیو بروم و جالب این که آقای معروفی و پیر نیا هم تبانی می کردند و سخت ترین آهنگ ها را به من می دادند.

مردم اصفهان به مذهبی بودن مشهورند و در اصفهان پیش از انقلاب، عقاید مستحکم تر هم بود مردم برخوردشان چه طور بود؟ می دانیم که این کارها برای یک خانم در چشم مردم کارهای ناپسندی بود.
راستش دوست ندارم این را بگویم ولی حقیقت آن است که قبل از انقلاب تا دوره ای انسان های سالم وارد این کار نمی شدند تا اندک اندک افراد خانواده دار و خوش نام وارد این کار شدند، آدم های این جوری کم، کم آمدند و تفکرات تغییر کرد مردم هم به من خیلی محبت داشتند واقعیت این است که هیچ کس با من بد برخورد نکرد و بسیار هم به من احترام می گذاشتند و حتی بسیاری برای دیدن من در کوچه ای که استودیوی نحیف رادیو اصفهان قرار داشت جمع می شدند. برخورد بدی از مردم ندیدم.

بعد از انقلاب چه کار کردید؟
بعد انقلاب یادم می آید که حتی برای دهه فجر اولین سال نیز در تالار فرهنگ تهران برنامه اجرا کردم ولی بعد از آن دو بار سین جیم شدم در نهایت در مورد من تصمیم گرفتند، چون 9 سال قبل از انقلاب رادیو را ترک کرده بودم کسی کاری به من نداشت از آن به بعد در عرصه موسیقی کاری نمی کردم تا سال 74 که از آموزش و پرورش بازنشسته شدم و کلاس هایم را شروع کردم، سال 81 سه کنسرت در تهران با مشارکت کیان علی نژاد اجرا کردم یکی در تالار وحدت یکی در تالار اندیشه و دیگری در تالار فرهنگ که در آن برنامه نیما سر لک هم خوان من بود بعد از آن به همراه گروه ایراندخت به آمریکا رفتیم و تور کنسرتی را در شرق آمریکا برپا کردیم و آخرین اجرایم در خارج هم چند سال پیش در بزرگداشت آقای پیرنیا در لندن بود که با آقای گلپایگانی با هم برنامه اجرا کردیم از آن به بعد هم کنسرت های داخلیمان ادامه دارد.

چرا خارج نرفتید؟
آن جا نمی توانم تحمل کنم و آن چه را هم که لازم از قبل خوانندگی به دست بیاورم به دست آورم شهرت و اوج بود که زمانی داشتم و برایم کافی بود پس چیز بیش تری نمی خواستم.

در چه سالی ازدواج کردید؟
در سال 55 با کیوان قدرخواه، شاعر و وکیل دادگستری ازدواج کردم.

همسرتان هم عاشق صدایتان شد؟
شاید، کیوان فامیلمان بود از بچگی با هم، همبازی بودیم و آثار بزرگ ادبی جهان را او وادارم می کرد که بخوانم خودش هم شاعر نو پرداز و پست مدرن بود و در زمان زندگی با او بسیاری از بزرگان ادب کشور چون هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی به خانه ما رفت و آمد داشتند اما متاسفانه کیوان سال 83 بر اثر تومور مغزی از دنیا رفت.

اما یک دختر دارید.
بله یک دختر دارم که الآن برای خودش خانمی شده و فرزند دارد.

می خواند؟
دوست دارد ولی اصلا نمی خواند.

چرا؟
صدا ندارد برای همین اصلا سراغ خواندن نمی آید.

پس به شما نرفته اند، راستی زیر پل خواجو هم خوانده اید؟
الآن دلم می خواهد بخوانم.

خب چرا همان موقع که می شد نخواندید؟
جوان بودم برایم حرف در می آوردند. (بلند، بلند می خندد)

چند دنگ بود؟
صدای چندانی نداشتم مثل مرحوم بنان دو دنگ شاید ولی تحریر هایم خوب بود.

از خواننده های جدید صدای چه کسی را می پسندید؟
کارهای آقای علیزاده را خیلی دوست دارم و آقای شجریان را هم که همیشه می پسندیدم.


ناهید دایی جواد

شجریان وقتی آمد به رادیو که شما رفته بودید.
بله یادم می آید که جشن استقلال افغانستان بود آقای پیرنیا اصرار داشت که من برنامه اجرا کنم و من هم به خاطر این که کار سفارشی بود راضی نمی شدم آن روز داخل حیاط رادیو، صحنه ای زده بودند و آقای شجریان هم گوشه ای ایستاده بودند و نظاره گر بودند چند سال پیش که دیدمشان فکر نمی کردم به یاد داشته باشند ولی ایشان بلافاصله یادآوری کردند که اولین بار که هم را دیدیم نمی خواستی بخوانی.

شرایط موسیقی امروز در بین مردم خیلی فرق کرده با زمانی که شما کار می کردید؟
بله بسیار زیاد، به نظر من موسیقی ایرانی پیشرفت بسیار کرده است. در هر منزل یاخانه ای دو ساز حداقل وارد می شود و جوان ها با ارکستر های مختلف همکاری دارند، قبلاً این طوری نبود و برای تشکیل یک ارکستر باید دنبال افراد می گشتیم ولی حالا خیلی زیادند و مشغول فعالیت موسیقی ایرانی اند.

زیادند ولی عده بسیار زیادیشان از نسل شما کپی می کنند.
بله، خواهشی که از خوانندگان جوان دارم این است که از صدای کسی تقلید نکنند و سعی کنند صدای خودشان را داشته باشند. هر انسانی برای خود جهانی است و هر هنرمندی خلاق است. کاری را بکند که کسی تا به حال نکرده است. صداهای مردان و زنان خواننده قدیمی ما شخصیت و کاراکتر و تشخص داشت، پیچ رادیو را که باز می کردی صداها را تشخیص می دادیم ولی الآن همه مثل هم می   خوانند، صدای شبیه و تقلیدی ماندگار نیست مقطعی است و از بین می رود، صدای خوب موهبت خداوندی است، جوانان عزیزم، قدرش را بدانید و با آن کاری را کنید که تا کسی تا به حال نکرده است تا ماندگار باشد.

راستی خودتان کدام اثرتان را بیش تر دوست دارید؟
آهنگ دومی را با نام «آه سینه سوز» از آقای پازوکی اجرا کردم که خیلی دوستش داشتم. فکر می کنم این آهنگ خیلی جالب تر بود. موزیسین هایی هم که با آن ها آشنا بودم می گفتند کاش دومی  را، اول اجرا کرده بودی. از نظر موسیقی خیلی قوی تر است.

خب کارهای آقای پازوکی در اصفهان فوق العاده بود، تهران که آمدند یک مقدار ضعیف تر شدند، به آمریکا که رفتند خیلی ضعیف تر شدند، رودربایستی ندارد واقعاً.
یکی از این کارهایی که اصفهان کردند، در برنامه گل ها اجرا شد. در مخالف سه گاه «ناله بی اثر» با شعر «رهی معیری»، آهنگ فوق العاده ای است. آهنگ های دیگر «اشکم دونه دونه»، «آه سینه سوز»، «دستی نگیرد دست من» یا «ساقیا در را گشا» که به اسم «همراز» بود.

۱۱ نظر:

آرتین گفت...

با درود،
ضمن احترام برای هنرمند پیشکسوت ناهید دایی جواد،این که ایشان میگویند به جهت اینکه برنامه گلها فرمایشی شده بود و او از آن کناره گیری کرد را درست نمیدانم،برنامه گلها یکی از شاهکار های موسیقی ایرانی در آن دوران طلایی میباشد ودر کل همه آثار ماندگار از آن زمان برای ما بجا مانده،با آرزوی سلامتی این هنرمند.

آرتین از آلمان

ناشناس گفت...

ضمن احترام برای هنرمند پیشکسوت ناهید دایی جواد این حرف توهین به برنامه فاخر گلهاست از آدمی مثل آن نباید چنین حرفی راشنید آیا قوامی محمودی مظلوم گلپا حسین خواجه امیری الهه وووووووووو همه فرمایشی کار می کردند خودش پس بگیرد. حرفهایش را واز روح آدمی مثل محمودی وقوامی طلب بخشش کند این کار او وکناره گیریش به خاطر تعصب مذهی بود توهین نکند

ناشناس گفت...

خواننده ای باصدایی منحصر به فرد وخاص

ناشناس گفت...

توهین بزرگی بود نسبت به گلها

ناشناس گفت...

ین آدم از الهه مرضیه رویا وووو دیگر هنرمندان زن بالاتر وبرتری نداره انسان بعضی مواقع مرتکب اشتباه می شه ناهی د خواننده آنچنانی هم نیست. میاد به بنان قوامی مرضیه وبه ارکستر برنامه فاخر گلها توهین می کنه خودش اگر میتوانست ادامه می د اد چون پیرنیا مو از ماست می کشید این 15 برنامه را باید کارشناسی کرد وتصنیف این آدم را از آن جدا کرد خواننده گله توهین به گلها

ناشناس گفت...

گلها دست رنج تجویدی ها وبزرگان دیگر است یک خواننده گلها مرتکب چنین گستاخی میشود گریه دارد به خدا ترا به شرفت تایید کن این نظر را من گریه کردم این خانم درآمد خوبی دارد مجلس مرثیه خ وانی خانم ها

ل گفت...


چه کسی توهین می کند به گلها خانمی که با روح الله خالقی ب وده الهه رویا هایده مرضیه بنان قوامی خوانساری باهمه بوده میاد توهین می کنه 15 اثر در گلها داره کارشناسی بشه باید برای همیشه پاک بشه از گلها -ناهید سر پیری آمد زهر ریخت به جان برنامه فاخر گلها رهی معیری وسایه در برخی برنامه ها به هرحال شرکت می کردند شاه رهبر وقت بود چند برنامه هم آنهم فاخر بودالان هست ضبط میشد
وبه کسی هم اجبار نمی کردن د بخونه
ناهی د از مرضیه بالاتر نبود ووودیگران

اشکال این نظر چه بود که انتشار ندادی د شما هم این گونه فکر می کنید

mohsen saeedpour گفت...

درود
ضمن سپاس از زحمات دوستان در سایت قدیمیها
ضمن احترام به خانم دایی جواد بایستی عرض کنم با این گفته شما درباره فرمایشی شدن مجموعه برنامه های گلها که یادگاری است از بزرگان موسیقی مهجور مانده ملی ایران کاملا مخالفم
شما با این سن وسال توهین به هنرمندانی نموده اید که هیچگاه کار فرمایشی انجام ندادند هنرمند واقعی به معنای کلمه هیچگاه چنین کاری انجام نمی دهد
شما بخش بسیار کوجکی از مجموعه فاخر گلها را انجام داده اید وما قدیمی ها فکر می کنیم 15 برنامه شما هم جز ان دست برنامه هایی است که در دسترس نمی باشد وحداقل کاری که حقیر می توانم انجام دهم با عرض پوزش تحریم اثار شما در وبلاگ حقیر هست
حقیر کاره ای نیستم ولی پرسشی از ایشان دارم
ایا شما از بانوان هنرمندی چون الهه مرضیه وپوران با ان همه اثار فاخر خود را ......... بالاتر می دانید
واز بین اینهمه هنرمند یکتا که در گلها برنامه اجرا کرده اند بیشتر این مطلب را متوجه شدید که برنامه گلها فرمایشی است
بانوی بزرگوار شما که خود را هنرمند می دانید بهتر است کمی بیشتر اندیشه کنید
این موسیقی مهجور مانده است نگذارید بیشتر از این با سخنان شما در قهقهرا فرو رود
بهتر است سری به ارامستان ظهیرالدوله بزنید ببینید با ارامگاه هنرمندان ما چه کرده اند بعد در افشانی نمائید
واقعا برای شما متاسفم

ناشناس گفت...

خواننده ای باصدایی منحصر به فرد نبود
پیرسک ا ومد زهر ریخت مثل گیتا برو مرثیه بخون کلاست بالا بره توهین به بنان ها وخحوانساری ها مکن

رستمی گفت...

شجریان توهین به گلهارا دوست دارد چون زراندوزی کرد ودر جواب ناهید هم چی زی نگفت...
.من اصلا شجریان را به عنوان یک مقلد میدانم وبعد از انقلاب چون سنم زیاد نبود قوامی ومحم ودی را درک نمی کردم وفضا باز نبود من راهی نداشتم فقط شجریان گوش می کردم وقتی به اینترنت دست یافتم قوامی وووو بزرگان راشناختم تمام آثار را از سایتها دانلود کردم دیدم شجریان نه صدایش نه هنرش به ارزش یک شاخه گل قوامی ویا محمودی یا شهیدی نمی خورد .مفلد بنان.مقلد طاهرزاده و.. تاآخر این مردم یک عده از خاص گرفته تا عام چنان قدیسی ساختند از آن که آدم حیران میشود این ادم متکبر است بعد از انقلاب اسلامی می دانید که اساتید ارزنده یا مردند یا جلای وطن کردند پس کسی نماند رادیو تلوزیون هم اوللا جنگ تحمیلی بود دوم موسیقی بارزشی که محمودی خوانساری ..قوامی گلپا ایرج و........ زحمت کشیده بودند را پخش نمی کرد اوضاع به هم ریخته بود این آدم دید مسیر باز است چون کارکشته بود وارد میدان شد آیا شما خوانساری را گوش کرده اید این آدم آثارش بد است در برنامه شریف گلها ضبط شده قابل مقایسه با تکرار مکررات کاست های شجریان است .شجریان سبک خاص ندارد.ولی بزرگانی که نام بردم همه دارای سبک هستند ربنا خواندن به رخ کشیدن دارد ویا خواندن دیگر درایران درتاریخ موسیقی ایران 1 ایرج2گلپا 3خوانساری 4شهیدی 5قوامی ودر زنان هم معلوم است چه کسانی هستند .عزیزان قدیمی ها این متنرا تایید کنی با شهامت تا مردم شجریان را بشناسند

رضا گفت...

شما دیده اید یا شنیده اید؟ که آدم می تواند با سکوت کار بد انجام بدهد وهم با سخن گفتن سر شکسته که دیگر شکستن ندارد 35سال رادیوی ایران سر برنامه گلهارا شکسته ویک چسب زخم معمولی هم نزده درست است؟؟؟؟؟؟ شجریان
به خاطر حفظ زورخوانی خودش نام گلهارا
نبرده .واواخر ببینید ناهید دایی جواد هم چکوش برداشت زد به سر برنامه گلها
شرم آور است میگه من تافته جدا باقته بودم ای واگلها فرمایشی بود اومدم بیرون آخه الهه ومرضیه کجا
هستند ناهید را محاکمه کنند ای دادو بیداد .