هفته نامه تماشاگران امروز: دو ماه تمام
برای جلب اعتماد اش زمان لازم بود تا قانع شود و حرف بزند. محمد فرزند حبیب محبیان
به قول خود حبیب، «مهم ترین فرد زندگی» این خواننده است.
در تمام آثار
حبیب ردی از عشق و علاقه این خواننده به پسرش دیده می شود و قطعات زیادی هم از
جمله «تموم دنیای بابا» را برایش خوانده. روایت سال های بازگشت «حبیب» به ایران
همیشه مجهول و پر از سوالات مبهم و عجیب بوده است. سالهایی که بارها حاشیه ها و
حرف و حدیث های مختلف باعث شده اصل موضوع زیر سوال برود و هرگز اتفاق اصلی مورد
نقدو نظر قرار نگیرد: «حبیب چرا به ایران بازگشت؟» حضور چهره های سیاسی و نقش آنها
در بازگشت این خواننده به کشور بارها در رسانه ها مطرح شد و حتی کار به خطبه های
نماز جمعه تهران هم کشیده شد و آتش این تنش های رسانه ای به قدری بالا گرفت که در
مقاطعی «حبیب» با پیشی گرفتن از مهمترین اخبار حوزه سیاست و ورزش، در راس اخبار
کشور قرار بگیرد. خود این خواننده در چند گفتگوی پراکنده نیز تا حدی به سوالات
پاسخ داد ولی هرگز اصل مطلب ادا نشد و پرسش ها بارها و بارها بدون جواب، رها شدند.
«محمد محبیان» بهترین کسی بود که می توانست همه این سوالات بی جواب را پاسخ دهد.
در گفتگویی که بارها به دلیل مسافت طولانی و دور محل زندگی «محمد» (آمریکا) ناتمام
ماند و پس از پیگیری های فراوان سرانجام به نتیجه رسید.
همین ابتدای
صحبت هایمان کمی به عقب برگردیم. چرا حبیب از بودن در خارج از کشور خسته شد و فضای
موسیقی خارج از کشور را رها کرد و به ایران آمد؟
پدرم همیشه
در سال هایی که خارج از ایران بودیم، از ایران حرف می زد و خیلی برای حضورش در
کشور دلتنگی می کرد. همیشه با نوعی حسرت از بازگشت به کشور اش حرف می زد و خیلی
برایش این دوری سخت بود. در اکثر خاطراتش از ایران، ردی از شمال کشور بود. سرسبزی
اش، آبادی اش و اینکه چقدر برایش شمال ایران خاطره انگیز بوده. حس اش به ایران حس
عجیبی بود. حدود پنج سال پیش که من در ایران عمل قلب باز کردم، تصمیم گرفتم که
حسابی برای تشویق اش به بازگشت به کشورش، وقت و انرژی صرف کنم. دوست داشت در کشورش
فعالیت هایش را پیگیری کند. مادرم بارها به ایران می آمد و بر می گشت و خیلی دلش
می خواست زندگی اش را در کشور خودش از سر بگیرد. در یک مقطعی خواهر پدرم مریضی بدی
گرفت و فشار من و مادرم و بیماری عمه من باعث شد که به یک باره پدر تصمیم بگیرد به
ایران برگردد. تصمیمی خطرناک و پر ریسک ولی به شدت محکم و از ته دل. حرف و حدیث
های زیادی درباره این تصمیم پدرم بود و در این سالها عنوان شده ولی اصل ماجرا
همینی بود که به شما گفتم. البته عمل قلب من هم دلیل دیگری برای این اتفاق بود.
گفته می شود
حبیب علاقه زیادی به پسرش یعنی شما دارد و دور بودن شما برایش خیلی سخت است. چرا
شما برای زندگی همیشگی به پدرتان در ایران ملحق نمی شوید؟
چند باری به
ایران سفر کردم ولی بازجویی های زیادی از من شد و در مقطعی هم ممنوع الخروج شدم.
هر بار که به دلیل دلتنگی زیادی برای دیدن پدرم به ایران آمدم، خیلی اذیت شدم.
رفتار مناسبی با من نشد و به همین خاطر دیگر تمایلی به بازگشت به ایران ندارم.
این ماجرای
عمل قلب که از آن یاد کردید، داستانش چیست؟
حدود ۳ سال پیش
همزمان با ضبط ویدئوی حبیب در لبنان من دچار ضعف و بی حالی شدیدی می شدم که پزشکان
فکر می کردند مربوط به سیستم ایمنی بدنم است. مدتی در دبی بستری بودم تا اینکه
تشخیص دادند دریچه قلبم انحراف دارد و باید عمل شود. برای انجام این عمل گرانقیمت
و پیچیده عازم ایران شدم و مورد جراحی دکتر «محمد حسین ماندگار» از بهترین جراحان
قلب ایران قرار گرفتم که معجزه ای برای من انجام داد و دریچه تازه ای در قلبم جای
گزاری کرد. در ایران ۴ ماه برای بهبودی سپری کردم. ۲ بار هم بازجویی شدم که در
ابتدا برایم ترسناک بود ولی چون چیزی نداشتم که پنهان کنم دیگر کاری نداشتند. در
مجموع من به ایران نرفته بودم که بمانم. من کار و درآمدم مستقل از حبیب بود و در
ایران هم توانایی و جواز کار نداشتم. هر چند باز هم اعتقاد دارم که همین اتفاق
برای من باعث شد پدرم برای بازگشت به ایران جدی تر شود. بعضی وقت ها که برای پدرم
دلتنگ می شوم، این حس را دارم که من باعث شدم این اتفاق بیفتد و همین کمی اذیت ام
می کند.
در اوایل
حضور حبیب در ایران گفته می شد شما هم به قصد زندگی و فعالیت هنری قرار است به
پدرتان ملحق شوید. این موضوع صحت داشت؟
نه به هیچ
وجه. من در آمریکا بزرگ شدم و اینجا راحت ام. دغدغه های زندگی خودم را دارم و به
خاطر همین این موضوع را کاملا شایعه سازی می دانم.
زندگی و کار
حبیب چه فرق هایی با بقیه خوانندگان لس آنجلسی داشت که نمی توانست بیرون از ایران
بماند؟
حبیب انسان
احساساتی ای بود. حس عجیبی به کشورش داشت و همین علاقه عجیب باعث چنین تصمیمی شد.
هیچ وقت کار سیاسی ای نخوانده بود و این یکی از مهم ترین فرق هایش بود.
چه اطمینان و
اعتمادی بود که باعث شد حبیب نترسد و به ایران بیاید؟
هیچ اعتماد و
اطمینانی در بین نبود. یک آن تصمیم گرفت به ایران بیاید و تصمیم اش را هم عملی
کرد. به هر حال پدر من در فامیل به تصمیمات لحظه ای اش معروف است. یکی از همان
تصمیمات بزرگ زندگی اش را گرفت و آمد.
واکنش لس آنجلسی
ها و دوستان خارج از کشورش چه بود؟ او را تحت فشار گذاشته بودند که نرو؟
بعضی از دور
و بری ها و بزرگان موسیقی لس آنجلسی سعی کردند که جلوی پدرم را بگیرند ولی در
مقابل بعضی ها هم اعتقاد داشتند که فضا در ایران باز تر شده. متاسفانه تعریف درستی
از فضای داخل کشور در لس آنجلس نبود و همین باعث سردرگمی شده بود.
بعد از این
که به ایران آمد خواننده های لس آنجلسی ناراحتش کردند؟
من یک توضیحی
بدهم. اصولا اکثر خواننده های لس آنجلسی در سال چند باری را به ایران می آیند و می
روند. این موضوع خیلی چیز عجیبی نیست. ولی خیلی ها فکر می کنند که خواننده ها لس
آنجلسی اصلا سال هاست که ایران را ندیده اند. اصلا این طور نیست. حضور آنها جوری
ست که کسی متوجه شان نمی شود ولی در اصل بارها به ایران رفت و آمد داشته و دارند.
وقتی ماجرای حضور پدرم در ایران در رسانه ها سرو صدا به پا کرد، بعضی از همین چهره
ها از آن استقبال کردند و در واقع حبیب را جاده صاف کن بازگشت خود لقب دادند ولی
بعضی ها هم از این اتفاق خوشحال نبودند. دلیل این نارضایتی را هم بروز نمی دادند.
حبیب چرا
وجود همه گارانتی ها نتوانست در ایران کار کند؟
چون در ایران
با پدیده ای به نام «شارلاتانیسم» رو به رو شد. افرادی در دور و بر حبیب قرار
گرفتند که باعث شدند او نتواند روند رسمی فعالیت هایش را طی کند. قطعا خیلی ها از
اینکه حبیب در ایران کار کند، متضرر می شدند و همین باعث شد از هر کاری برای خراب
کردن حبیب استفاده کنند. حبیب انسان ساده و دل پاکی است و خیلی ها برای سوء
استفاده از او خودشان را به پدرم چسباندند. حتی خیلی ها از زبان او مصاحبه کردند و
به خودشان اجازه دادند که سخنگوی وی باشند. فضای وحشتناکی برای او درست شد. به
قدری حاشیه ها و سوء استفاده ها از حبیب زیاد شد که ماجرای فعالیت اش زیر داستان
این سوء استفاده ها قرار گرفت.
چه کسی به
حبیب تضمین داده بود اگر بیاید ایران مشکلی پیش نمی آید؟
این صحبت ها
بارها عنوان شده و حاشیه های زیادی را هم در پی داشته است. حبیب به خاطر کسی نرفته
بود ایران. اما بعد از حضور در ایران بود که سر و کله خیلی از مقامات پیدا شد و
گفتند که ما می توانیم کار شما را برای فعالیت در ایران درست کنیم. مقامات عالی رتبه
مملکت یکی یکی می آمدند و ادعاهای مشابهی برای کمک به حبیب داشتند.
آقای «مشایی»
هم جزو همین مقامات بود؟
آقای مشایی
از طریق برخی واسطه ها پیغام فرستاده بود که از حضور حبیب در ایران استقبال می کند
و می تواند کمک کند که پدرم فعالیت هایش را از سر بگیرد. ایشان در آن دوره به
عنوان فرد روشنفکری در نظام فعالیت داشتند که با این کار در صدد این بودند که به
نوعی فضای کار پدرم را باز کنند.
حبیب و محمد
درست است که
حبیب قرار بود در صورت نامزد شدن مشایی برای او فعالیت تبلیغاتی برای انتخابات
بکند؟
پیشنهاد اش
شده بود ولی پدرم هرگز وارد بحث های سیاسی نشده و نمی شود. اصرارها برای این اتفاق
زیاد بود و اصلا یکی از دلایلی که شاید باعث شد پدرم نتواند روند فعالیت هایش را
در ایران رسمیت ببخشد، زیر بار نرفتن برای ورود به بازی های سیاسی همین آقایون
بود.
درست است که
شخص رییس جمهور احمدی نژاد برای کار کردن آقای حبیب به وزیر ارشاد نامه داده بود؟
بله و واسطه
هایی هم در این بین بودند که برخی از آنها در پی منافع شخصی شان بودند. همین منفعت
طلبی ها باعث بروز برخی اتفاقاتی شد که موضوع حساسیت زا شود.
حبیب چند بار
با احمدی نژاد ملاقات داشت و چه صحبت هایی بین آنها شده بود؟
این ملاقات
ها و برخوردها کمتر به صورت حضوری بود و عمدتا از طریق واسطه های مختلف انجام می
شد. ولی پدرم نامه ای در اختیار دارد که زیر آن را شخص آقای احمدی نژاد دستور داده
اند که سریع تر در مورد اخذ مجوز فعالیت های حبیب اقدام شود.
نظر مسئولان
موسیقی وقت آن زمان درباره کارکردن حبیب در ایران چه بود؟
سنگ اندازی
زیاد بود. عده ای مسائل شخصی و دینی را پیش می کشیدند و اتهام های مختلفی در رسانه
ها علیه پدرم عنوان شد. آنها آدم هایی بودند که دوست نداشتند حبیب در ایران مجوز
بگیرد. بعد به مرور هوچی گری های بیشتر شد و اوضاع کمی از کنترل خارج شد. حبیب فقط
می خواست در ایران رسمی کار کند ولی برخی ها با سوء تعبیر فعالیت های او برخی بحث
های اشتباه را به این ماجرا کشاندند که اجازه ندهند او در ایران کار کند.
کسی با حبیب
مشکل شخصی دارد که نمی گذارند حبیب بخواند؟
بله بسیاری
از مسئولین سیاسی که پدرم به آنها برای خواسته هایشان نه گفته، دنبال زمین زدن اش
هستند. جالب است که تقریبا همه خواننده های داخلی هم از اینکه حبیب مجاز شود می
ترسند!
به حبیب نمی گویند
که از ایران خارج شو؟
بارها به حبیب
گفته اند که از ایران برو اینجا جای تو نیست! ولی پدرم همچنان سر عقاید اش پافشاری
می کند. یک بار هم به من این حرف را زدند و اصولا میانه خوبی هنوز با ما ندارند.
قرار بود
کنسرت بگذارد؟
به هر حال
این آرزوی هر هنرمندی است که در کشورش بتواند اجرای زنده داشته باشد. همه چیز برای
همین موضوعات برنامه ریزی شده بود ولی ورود برخی افراد و برخی جریان ها مانع شد
این اتفاق بزرگ به مرحله عمل برسد.
ناراحت نیست
که نمی تواند فعالیت داشته باشد؟ الان برای کسی ترانه نمی گوید و آهنگ نمی سازد؟
اتفاقا حبیب
پرکار است و آثار و و قطعاتی را نیز تولید و ویدئوهایی را هم منتشر کرده است. ولی
هنوز نتوانسته مجوز فعالیت های رسمی را بگیرد. این اتفاق برایش خوش آیند نبوده و
نیست و خیلی روی آثارش تاثیر گذاشته است.به هر حال وقتی تو را به زور مجبورت کنند
که نخوانی، خیلی سخت است. در ایران به نظرم به حبیب زور می گویند چون حاضر نشده در
هیچ جریانی وارد شود، به زور اجازه فعالیت اش را نمی دهند. ماجرا زمانی بد تر می
شود که می بینیم در داخل ایران افرادی به نام خواننده اجازه فعالیت دارند که هم از
لحاظ ظاهری و هم از لحاظ کاری، بسیار در حد ناامید کننده ای هستند. بهترین خواننده
های ایران با ابرو های نازک و آرایش های غلیظ اجازه کار در ایران را دارند ولی پدر
من نمی تواند بخواند.
یعنی به نظر
شما فضای موسیقی ایران فضای سالم و درستی نیست؟
مثل همه جای
دنیا خوب و بد دارد ولی حرف من این است که اگر هویت و اصول هنری برای فعالیت در ایران
مهم است، رزومه پدر من در حدی ست که به نظرم در ایران کسی صلاحیت این را ندارد که
به او بگوید درایران نخوان و فعالیت نکن. مردم دراین باره باید تصمیم بگیرند.
خواننده خاصی
هست که پدرتان آثارش رادوست داشته باشد؟
پدرم موسیقی
سنتی شرقی دوست دارد. رگه هایی از این موسیقی هم در آثارش در برخی اوقات شنیده می
شود.
با کدام
خواننده ها بیشتر ارتباط دارد؟
تقریبا هیچ
کس. در 4، 5 سال گذشته به جز مادرم و برخی دوستان نزدیک، با کسی ارتباط آنچنانی
نداشته و ندارد و بیشتر در فضای شخصی خودش است. فکر می کند و کار می سازد.
چرا پدرتان
شمال کشور را برای زندگی انتخاب کرده است؟
پدرم در 25
سالی که در آمریکا زندگی می کرد، روزی نبود که درباره شمال ایران حرف نزند. به خاطر
اینکه طبیعت شمال به شدت پدرم را آرام می کند. خاطرات زیادی از دوران قبل در این
بخش کشور داشته و همین باعث شده که نسبت به شمال ایران این حس را داشته باشد. در
تهران اذیت می شد. شلوغی و اتفاقات مختلفی که در پایتخت برایش رخ داد باعث شد که
برای ادامه زندگی به رامسر برود.
یک روز عادی
حبیب در ایران چطور می گذرد؟
پدرم بیشتر
در طبیعت و باغ میوه هایش است. ولی واقعا خوشحال نیست از اینکه مردم درباره او حرف
ها و داستان های مختلف درست کرده اند. یک روز خبر کنسرت و یک روز خبر آلبومش منتشر
می شود و یک روز هم خبر اجرا در استادیوم آزادی. ولی هیچکدام از این اخبار معلوم
نیست از کجا به بیرون درز پیدا کرده اند. اینها باعث می شوند که پدرم آرامش اش را
از دست بدهد.
ماجرای
بازداشت پدرتان در هفته های گذشته واقعیت داشت؟
این هم یکی
از همان دروغ ها بود. پدرم برای دیدن یکی از مسئولین به ماسوله رفته بود و عده ای
ناشناس و لباس شخصی پدرم را بازداشت کردند و بعد از ساعاتی مجبور به آزادی وی شدند
چون هیچ دلیلی برای این کار نبود. یکی از رسانه های محلی نوشت که حبیب در حال ضبط
ویدئو کلیپ ای غیر مجاز بازداشت شده است. بعد به یک روز نکشید که همه رسانه ها در
ایران این موضوع را بازتاب دادند. می خواهم بگویم که خبرسازی ها در ایران علیه
حبیب کاملا عادی شده و هیچ کس هم پاسخگو نیست. خیلی راحت دروغ می گویند و خیلی
راحت منتشراش می کنند.
حبیب سرگرمی های
دیگری هم در ایران دارد؟
معمولا طبیعت
گردی می کند و موسیقی می سازد.
حبیب اهل
تماشای فیلم هست؟
خیلی نه.
وسوسه نشده
که دوباره به خارج از کشور برود؟
حضورش در
ایران تجربه تلخی شده ولی به هر حال حضور و آرامش در کشورش را به دلتنگی خارج از
ایران ترجیح می دهد.
الان صحبتی
برای فعالیت دوباره نکرده؟
فعلا که نه.
البته قول هایی داده شده.
خبر دارید که
کسی غیر از حبیب هم برای برگشتن درخواست داده باشد؟
نه. چون
پیگیر نبودیم اصلا.
حبیب برای
کسی واسطه نشده که برگردد؟
نه و بهتر
است این کار را هم نکند.
بچه هایش
چطور او را می بینند؟
معمولا در
ترکیه ملاقات داریم یا او اینجا می آید.
چطور می روید
و می آیید؟
حبیب چند
باری در فرودگاه اذیت شده. هم در ایران و هم در آمریکا. بازجویی و از این صحبت ها.
به خاطر همین کمتر ریسک سفر را به تن می خرد.
اینجا و در
ایران چطور پول در می آورد؟ خرج زندگی اش را از کجا می آورد؟
با آهنگسازی
و کار در زمینه موسیقی. به هر حال برخی افراد اجازه کار کردن حبیب را گرفته اند و
می گویند یا باید با ما کار کنی یا نمی گذاریم مجوز بگیری. برای همین قطعا در چنین
ای پدرم نمی تواند اوضاع مالی مساعدی داشته باشد. ولی خدا به زندگی او برکت داده و
به قولی زندگی می گذرد.
مجوز به
ایشان می دهند؟
شاید با
شرایط جدید اجتماعی در ایران، در سال های آینده این اتفاق بیفتد. کمی سخت است در
فرهنگ جهان سومی این قبیل اتفاقات. چون اوضاع اجتماعی کمی زود حساسیت هایش را بروز
می دهد.
در رامسر با
کسی ارتباط دارد؟
بله اقوام
مادری ام در رامسر هستند.برخی دوستان هم هستند که با حبیب در ارتباط اند.
آقای حبیب
امیدوار است بتواند در ایران آلبوم بدهد؟ بتواند کنسرت بگذارد؟
باید صبر
کرد. حبیب ایدئولوژی و استراتژی خود را دارد. زیر بار حرف زور نمی رود و برایش مهم
است که استقلال هنری اش را فارغ از هر جریان سیاسی حفظ کند. باید دید نگاه های
کلان فرهنگی به حوزه موسیقی در سال جدید چطور است.
۱ نظر:
پرسش ها خیلی سنجیده و پخته بودند.
ارسال یک نظر