بابک صحرایی
در صفحه فیس بوکش نوشت: مدتی پیش در یکی از مصاحبه هایی که با سیمین بهبهانی بزرگ داشتم
به او گفتم: به خاطر شعر و نوشتن از درد مردم تاوان های بسیاری در زندگی داده اید.
می توانستید شعر
را به کناری بگذارید و تحصیلات خود در رشته مامایی یا حقوق را ادامه بدهید و احتمالا
زندگی آسوده تری داشته باشید. به همین خاطر می خواهم از شما بپرسم که شعر زندگی شما
را شیرین تر کرده یا تلخ تر؟
سیمین بانو با
لبخند شیرینی گفت: من فکر می کنم اگر روزی متوجه شوم نمی توانم شعر بگویم و بنویسم،
آن روز، روز پایان حیات من است.
سیمین در
ادامه افزود: شعر مونس من است و مرهم دردهایم. شعر راهنمای زندگی من و پناهگاه تلخی
هایم است. اگر بلایی سرم بیاید به شعر پناه می برم. ممکن است روزی ذهن من فرسوده شود
و نتوانم شعر بگویم. در آن روز، با این که زنده ام، اما احساس زندگی نمی کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر