۱۳۹۳ شهریور ۴, سه‌شنبه

اگر تلویزیون ملی است پس شجریان و بیضایی کجایند ؟!

سید جواد یحیوی، مجری سابق تلویزیون - انتقاداتی را نسبت به عملکرد و مدیریت صدا و سیما مطرح کرد و گفت: تلویزیون ما امروز یک بازنده بزرگ در جنگ رسانه ای است و در این رقابت ته صف قرار دارد.

سید جواد یحیوی که سال های نه چندان دور به عنوان مجری فعال و شناخته شده در تلویزیون فعالیت داشت، چند سالی است که دیگر چهره اش در صداوسیما دیده نشده و این روزها صحنه تئاتر را ترجیح داده و در آخرین اجرا، در نمایش «هر کس با تنهایی اش» به عنوان بازیگر حضور دارد.
یحیوی در پاسخ به این پرسش که آیا خودش پیگیری برای صحبت با مسوولان صدا و سیما درباره ممنوع الکاری اش داشته است یا خیر افزود: اگر پیگیری به این معناست که من مثل عابری بروم و درهای متعدد یک وزارتخانه عریض و طویل، بی در و پیکر یا بی  سر و ته را بزنم و بگویم تو را به خدا یکی بگوید چرا من نمی توانم در این سرزمین کاری که بلدم را انجام دهم، نه این کار را انجام نداده ام.
این بازیگر با اشاره به هنرمندان دیگری که اجازه فعالیت در تلویزیون را ندارند، گفت: اما از آقای دارابی بپرسیم سهیل محمودی، ساعد باقری، محمدرضا شجریان و بهرام بیضایی کجا هستند، این ها چرا حتی اسم شان هم روی آنتن صداوسیما نیست، مگر این ها آدم های شاخص و شناخته شده ای در فرهنگ و هنر این سرزمین و روزگار معاصر نیستند. اگر تلویزیون  رسانه  همه مردم است و اسمش «ملی» است، این افراد هم کسانی اند که مخاطبانی دارند و عده ای به آن ها علاقه دارند و دوست دارند ردشان را جایی پیدا کنند.
این بازیگر با بیان اینکه معاون صدا و سیما حرف رندانه ای درباره عدم ممنوع الکاری هنرمندان در تلویزیون زده است که جای فرار داشته باشد، گفت: آقای دارابی گفتند از طرف ما به عنوان سازمان صداوسیما هیچ ممنوع الکاری وجود ندارد، ولی سازمان صدا و سیما یک حراستی دارد که هر کس بخواهد آنجا باشد، باید با حراست چک شود. این حراست مأموریت های خود را با خط مشی وزارت اطلاعات و سرویس های امنیتی مدیریت می کند، منظور آقای دارابی این است که این آدم ها با سازمان صداوسیما مشکلی ندارند، ولی مشکلات امنیتی، اطلاعاتی دارند که ما از حضورشان معذوریم، وگرنه خود ما با آن ها مشکلی نداریم. در حالی که ما داریم از یک رسانه واحد با یک پیکره واحد با یک شخصیت فرهنگی، اجتماعی حرف می زنیم، در عرصه فرهنگ و هنر اگر یک نفر متولی است و معتقد است که حضورش تأثیر مستقیم در تعاملات اجتماعی دارد، دیگر نمی تواند بگوید من اجازه می دهم اما حراست ما اجازه نمی دهد.
یحیوی این اتفاق در صدا و سیما را به اصطلاح شتر - مرغ بودن تشبیه و عنوان کرد: این یعنی هر جا لازم باشد، شتر باشیم و هر جا لازم بود مرغ باشیم. حالا اگر همان حراست یک روز با یک نفر مشکل داشته باشد و تلویزیون او را بخواهد، زمین و زمان به  هم دوخته می شود، تلفن ها زنگ می خورد، لابی ها انجام می شود تا آن آدم برگردد.

۳ نظر:

بهروز (همراه همیشگی‌) گفت...

بعضی‌‌ ها چند اسم که همه جا سمبولیک شده است را،
مثل همه تکرار میکنند و در اصل مغلطه بازی راه می‌‌اندازند.
آقای یحیوی را البته اگر با خیلی‌ از مجری‌های بی‌ صدای امروزی مقایسه ‌اش کنیم،
از صدا و سبک مجری گری قابل قبول تری برخور دار بود،
اما داستان اینجاست که برای نمونه، آقای بیضایی، اولین بار در سال ۷۵،
به دعوت یک دانشگاه آمریکایی به آنجا رفتند، سپس به ایران بازگشتند و چند سال پیش نیز،
دوباره به همان دانشگاه برای تدریس رفتند و همچنان هم مقیم امریکا میباشند.
من البته برای جناب آقای بیضایی، بخاطر فیلم بسیار خوش ساخت "شاید وقتی‌ دیگر-۱۳۶۶"
احترام قایل هستم و امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشند. اما این حقیقت انکار نشدنیست،
که خب ایشان سالهاست که با سینما و فیلمسازی در وطن خداحافظی کردند.
خودشان مهاجرت کردند. نیاز به وکیل هم ندارند. حتا فیلم آخرشان،
"وقتی‌ همه خوابیم -۱۳۸۷"، از ساختاری خسته کننده برخوردار بود.
از سویی دیگر، آقای شجریان هم که بخاطر خانه نشین شدن آوازخوان‌ های راستین ایران،
همچون استاد ایرج، استاد گلپایگانی و کوچ اجباری بسیاری دیگر از خوانندگان خوش صدا،
حسابی‌ در دهه ی ۶۰ مشهور شدند، با آغاز دهه ۷۰، نامه نوشتند و گفتند صدایشان پخش نشود.
یعنی‌ دیگر دو دهه هست که بخواست خودشان!، با رسانه ی داخلی‌ که سبب شهرتشان شد خداحافظی کردند،
و بجایش به رسانه‌های بیگانه درود گفتند. پس ایشان هم خودشان، تکلیفشان را با تلویزیون روشن کردند.
در مورد آقای سهیل محمودی هیچ نظری ندارم. اما استاد ساعد باقری، هم در زمینه ی شعر خوانی،
از صدای خوبی‌ برخوردار هستند و هم اشعار بسیار زیبایی‌ را سروده اند. که صد البته جای ایشان،
در رسانه خالی‌ است. حال جمع بندی این میباشد، که اگر آقای یحیوی حرفی‌ دارد،
از خود بگوید، وگرنه با گفتن اسم‌های تکراری و اینکه چرا دیگران نامشان برده نمیشود،
کاری پیش نمیرود، که این ترفند دیگر خیلی‌ نخ نما و ساده لوحانه شده است.

ناشناس گفت...

آقای محترم فکر نکنم استاد محمدرضا شجریان بدون دلیل به خواست خودشان از پخش شدن صدایشان از صدا و سیما ممانعت کرده باشند !این حرف شما ساده لوحانه هست

ناشناس گفت...

بهروز جان همراهِ همیشگی

دمت گرم. با شما کاملا موافقم.
ناشناسِ شماره ۲