گروه تاتر امید لندن: خسرو هریتاش در سال ۱۳۱۱
خورشیدی در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خویش را در همین شهر به انجام
رسانید.
وی از نوجوانی به فیلم و سینما علاقمند بود و در
سال ۱۳۳۲ و در حالی که تنها ۲۱ سال داشت، فعالیت سینمایی خود را با بازی در فیلم «محکوم
بی گناه» (ساخته مشترک بوریس ماتایف و علی محزون) به عنوان بازیگر آغاز نمود. در این
فیلم او نقش یک جوان نقاش را ایفا می کرد که بیگناه متهم به قتل شده و به زندان می
افتاد و پس از آزادی از زندان و کسب شهرت و ثروت از طریق نقاشی، از افرادی که عامل
بدبختی خود و خواهرش شده بودند، انتقام می گرفت و با قتل یکی از آنها دوباره به زندان
می افتاد.
پس از این تجربه وی مصمم به یادگیری اصول سینما
و فیلمسازی به طریق علمی گردید و بدین منظور برای تحصیل در رشته سینما به آمریکا رفت و پس از فارغ التحصیلی در رشته
سینما از دانشگاه UCLA، و چند سال اقامت در آمریکا که با ساخت چند فیلم در آن کشور نیز همراه
بود، دوباره به ایران بازگشت. در این سال ها وی در مجله های سینمائی آن روزگار مانند
ستاره سینما، سینمای آزاد مطالب و نقدهایی می نوشت. وی از سال ۱۳۴۰ به دستیاری کارگردان
های سینمای ایران روی آورد و از جمله در فیلم ضربت (محصول ۱۳۴۳ استودیوی آژیرفیلم)
دستیار ساموئل خاچیکیان کارگردان این فیلم بود. بعد از این هریتاش باز هم به آمریکا
رفت و تجربیات فیلمسازی خود را در آنجا ادامه داد.
از سال ۱۳۵۰ خسروهریتاش ساخت فیلم بلند در سینمای
ایران را آغاز کرد و نخستین فیلمش یعنی فیلم آدمک که در همین سال ساخته شد، توجه بسیاری
از منتقدین و اهالی سینمای ایران را به سمت او جلب نمود. این فیلم که در میان انبوه
فیلم های ساخته شده در این سال، عنوان یکی از بهترین فیلم های سال ۵۰ را در کنار داش
آکل (ساخته مسعود کیمیایی) به خود اختصاص داد،
توسط سازمان سینمایی پانوراما و به طریقه رنگی (ایستمن کالر) تهیه شده بود.
در فیلم «آدمک»، نویسنده، کارگردان و آهنگساز اثر
خود خسرو هریتاش بود و خود او با کمک رحمان گلزار (تهیه کننده فیلم) در تمام مراحل
تهیه فیلم حضور داشت. این فیلم به عنوان نخستین تجربه مستقل «خسرو هریتاش» در ساختن
فیلم بلند داستانی، متعلق به سینمایی درون نگر، قابل تعمق و به دور از تصنع بود که
با وجود همه نارسائی هایش، آنچه که قصد بازگوئی اش را داشت، بیان می کرد.
هریتاش در این فیلم، به طور جدی به شکاف بین دو
نسل قدیم و جدید پرداخت و برای اولین بار در یک فیلم ایرانی از رنگ برای بیان احساس
آدم ها به نحوی موثری استفاده نمود. هریتاش در سکانس های مختلف این فیلم که به زندگی
و تحول یک جوان اشرافی به نام بابک می پرداخت، از هجوم تمدن شهری به سنت های دیرینه
سخن گفته و البته بدون یک ریشه یابی مستدل، این تمدن را محکوم نمود. البته برخی از
منتقدین ویژگی مذکور را یکی از عیوب کار فیلم ساز دانسته و مثلا در مورد این فیلم نوشتند: اگر بعضی از صحنه های فیلم آدمک که امکان وقوع آنها در جامعه ایرانی کم است (مثل خودکشی
دختر و پسربعد از رنگ کردن یکدیگر در هتل) وجود نداشت، و هم چنین اگر حرف های دهن پرکن
مستعمل در فیلم به کار برده نمی شد، فیلم آدمک بهتر از آنچه هست می شد. عیب اصلی کار
هریتاش را (که دراغلب فیلم هایش به چشم می خورد) در نگرش غیر ایرانی او باید جستجو
کرد، که بی شک اقامت چند ساله در امریکا و تحصیل سینما در آنجا در این امر بی تاثیر
نبوده است....
گفتنی است که در همین فیلم خسرو هریتاش از فریدون فروغی که در این زمان
جوانی گمنام بود، برای خواندن ترانه اصلی فیلم
(ترانه آدمک) و همینطور ترانه دیگری در متن فیلم (ترانه پروانه من) دعوت به عمل آورد
که اجرای همین ترانه ها به شهرت فریدون فروغی کمک بسیار نمود.
پس از آدمک خسروهریتاش تا ۵ سال فیلم تازه ای نساخت
اما در سال ۱۳۵۵ گرچه شمار فیلم های خوب سینمای ایران چندان زیاد نبود وی با سه فیلم
برهنه تا ظهر با سرعت و سرایدار و ملکوت سال پر کاری را گذراند.
هریتاش در سال ۱۳۵۵ ابتدا فیلمی به نام «برهنه
تا ظهر، باسرعت» ساخت که نسبت به دو فیلم دیگر او در این سال کمتر دیده شد، چرا که
نمایش این فیلم به خاطر صحنه های برهنگی در آن خیلی سریع متوقف شد.
بنا به روایت احمد الهیاری این فیلم فقط یک سانس
بر روی صحنه بود، یعنی ساعت ۱۰٫۳۰ صبح بر پرده سینماها رفت و ساعت ۱۲ ظهر همان روز
به خاطر ترس از شورش مردم توقیف شد. در این فیلم، ایرن زازیانس همسر سابق محمد عاصمی
و بازیگر فیلم «محلل» بازی می کرد.
همچنین فرامرز صدیقی بازیگر فیلم های سینمایی و
مجموعه های تلویزیونی در سال های بعد از انقلاب برای نخستین بار در همین فیلم به جامعه
سینمایی کشور معرفی گردید.
فیلم دیگر خسرو هریتاش در سال ۱۳۵۵ فیلم سرایدار
بود که بر اساس کتاب کمدی حیوانی نوشته حسنعلی شریفی مهر در سازمان سینمایی مهر ساخته
شده است و در آن نیز هریتاش به ماجرای شکاف و رویاروئی میان دو نسل پرداخت و بعلاوه
از فقر و محرومیت در نواحی حاشیه ای تهران سخن گفت.
دیگر اثر هریتاش در این سال، ملکوت اثری بلند،
فلسفی، و سمبولیک بود که خسرو هریتاش آن را بر اساس داستانی از بهرام صادقی ساخت. داستان
صادقی که هریتاش آنرا دستمایه کار خود قرار داد، داستانی بسیار خاص بود و هریتاش از
این داستان فیلمی خاص و منتقد پسند با حضور بهروز وثوقی و عزت الله انتظامی خلق نمود.
هرچند که این فیلم که توسط سازمان گسترش صنایع سینمایی ایران تهیه شده بود تنها یکبار
در پنجمین دوره جشنواره جهانی تهران به نمایش
در آمدو هیچ گاه به نمایش عمومی نرسید. هریتاش پس از این فیلم، تنها امکان ساخت یک
فیلم کوتاه به نام «به یاد» را یافت. وی در سال ۱۳۵۹ به دلیل بیماری قلبی در تهران
درگذشت.
۱ نظر:
در یادنامه ومروری برکارنامه زنده یاد هریتاش نکته ای بیان شده که کامل نیست .اینکه گفته شده:
به روایت احمد الهیاری این فیلم فقط یک سانس بر روی صحنه!!(پرده) بود،ساعت ۱۰٫۳۰ صبح بر پرده سینماها رفت و ساعت ۱۲ ظهر همان روز به خاطر ترس از شورش مردم توقیف شد.
این فیلم روز چهارشنبه 27مرداد1355 فقط در سینما کاپری به روی پرده ی آن سینمارفت. (نه بر پرده سینماها) بعد هم اگر 12 ظهر آن روز برداشته شده مجدداًاکران شده - من خودم در سینما آتلانتیک کرمانشاه سال55 دو بار این فیلم را دیدم که فرشتۀ جنابی وایرن وفرامرز صدیقی وبهروز به نژاد دراین فیلم بازی داشتند.ضمناً مدت زمان فیلم 105 دقیقه بود.
ارسال یک نظر