جدیدآنلاین
- فرشید سامانی: در اواخر دورۀ قاجار یا اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم، درست ۱۱۴ سال
پیش، تهران صاحب ۱۸۲ حمام بود.(۱)
آن
روزها کمتر خانه ای پیدا می شد که حمام اختصاصی داشته باشد و مردم از هر طبقه ای
به حمام های عمومی می رفتند. اگر جمعیت حدودأ ۲۵۰ هزار نفری آن روزگار را تقسیم بر
تعداد حمام ها کنیم، معلوم می شود که تقریبأ به ازای هر ۱۴۰۰ نفر یک حمام وجود
داشته است.(۲) و این یعنی که حمام های تهران نمی توانستند خیلی کوچک یا خلوت
باشند.
حالا
از آن ۱۸۲ حمام قاجاری، شاید کمتر از بیست تایشان باقی مانده باشد. آن هم در چه
حالی؟ غالبأ زار و نزار و در حال احتضار. حمام گلشن، حمام قرقانی ها، حمام خانوم
(قبله)، حمام مهدی خان، حمام قوام الدوله، حمام نواب و حمام کدخدا از معدود حمام های
آن روزگار هستند که از ویرانی جان به در برده اند.(۳)
در
این میان، نام حمام نواب بیش از بقیه گوش ها را تیز می کند. نه این که فکر کنید
این حمام گل سرسبد حمام های تهران عصر قاجار بوده است. نه! حمامی بود متوسط الحال
و نه چندان بزرگ که حتا بخش زنانه هم نداشت. اما چهل سال پیش، یک رخداد چند روزه
سرنوشتش را دگرگون کرد و موجب معروفیتش میان همۀ اهالی تهران و بلکه ایران شد،
البته برای آنهايی که اهل سینما بودند.
چهل
و یکی دو سال پیش، مسعود کیمیایی، حمام نواب را به عنوان محل فيلم برداری قیصر انتخاب کرد و یکی از مهیج ترین صحنه های
فیلم، یعنی کشته شدن کریم آبمنگل به دست قیصر را در این حمام جلو دوربین برد. فیلم
قیصر که تأثیرش بر سینمای زمان خود بی نیاز از شرح است، به سرعت سر زبان ها افتاد و به تَبَع حمام
نواب نیز معروفیت زیادی پیدا کرد.
همین
جا حمام نواب و قیصر را داشته باشید تا بار دیگر بر سرشان بازگردیم.
اما
عجالتأ سرنوشت حمام های قاجاری تهران را دنبال کنیم که داستان حمام نواب جدای از
آن ها نیست. این حمام ها پس از دورۀ قاجار، خصوصأ از زمانی که رفتن به خزینه موقوف
و تعبیه دوش اجباری شد و بعدتر که مردم نمره های خصوصی را بر حمام های عمومی ترجیح
دادند، دخل و تصرفات معماری زیادی را تجربه کردند و خیلی عامیانه بگوییم که از
ریخت افتادند.
کسی
اهمیت نمی داد که کاشی های قاجاری از کف حمام کنده شوند و جای خود را به موزاییک های
سیمانی دهند یا گرمخانۀ حمام با ساخت دوش، تقارن معماری خود را از دست بدهد یا گچ بری
ها و آهک بری های ظریف زیر توده ای از گچ و سیمان دفن شوند.
تازه
این زمانی بود که حمام های قدیمی هنوز مشتری داشتند و کار و بارشان بَدَک نبود.
خود پیداست که وقتی آب لوله کشی همه گیر و هر خانه ای صاحب حمام شد، چه بر سر حمام
های قجری آمد. اما بعضی هایشان سخت جان
بودند. این ها در محله های مهاجرنشینِ نزدیک بازار قرار داشتند و چون حواشی بازار
از قبیل پادوها و شاگرد مغازه ها و باربرها غالبأ در خانه های اشتراکی فاقد حمام
زندگی می کردند و می کنند، همچنان محتاج
این گونه حمام ها بودند و هستند.
حمام های قوام الدوله، میرزا علی اصغر و نواب در محلۀ امام زاده یحیای تهران،
بازماندۀ ۳۰ حمام محلۀ بزرگ عودلاجان در عصر قاجار هستند که چنین وضعیتی دارند.
این سه حمام تا شش هفت سال پیش به همان سبک و سیاق قدیم دایر بودند. اگرچه این
اواخر، اغلب مشتری هایشان کارگران و پادوهای بازار بودند، اما افتخار می کردند که
زمانی پذیرای مشتریانی چون سید حسن مدرس (نمایندۀ پرآوازۀ مجلس شورای ملی در دوره های
سوم تا ششم)، نصیرالدوله بَدِر (نخستین وزیر فرهنگ دوره رضاشاه)، سید جلال الدین
تهرانی (تولیت آستان قدس رضوی و رییس شورای سلطنت در پایان دورۀ پهلوی) و انبوهی
از معاریف تاریخ معاصر ایران بوده اند.
زودتر
از همه، حمام قوام الدوله از نفس افتاد و تعطیل شد. بعد نوبت به حمام نواب رسید که
پنج سال پیش درش تخته شد و حمام میرزاعلی اصغر همچنان دایر است. البته به گفتۀ
اجاره دارش، دخل و خرجش جور درنمی آید.
زیرا نه می توان از مشتریانِ عمومأ فقیر
حمام بیش از دو هزار تومان اجرت گرفت و نه این مقدار پول کفاف هزینۀ آب و برق و
گاز و دستمزد کارگر و تعمیرات حمام صد واندی ساله را می دهد؛ تا چه رسد به این که
چیزی هم برای صاحبش بماند!
هر چند
که این هر سه، در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده اند، اما مشاهدۀ حال و روز حمام
قوام الدوله یا حتا حمام میرزا علی اصغر نشان می دهد که خیلی هم نباید به بقایشان
امیدوار بود و از سازمان های متولی حفظ میراث فرهنگی انتظار زیادی داشت.
اما
حساب حمام نواب از این دو جدا بود. هرچند که آن هم در حال احتضار بود و در این دو
سه سال اخیر هیچ رونقی نداشت، اما معروفیتش که با نام قیصر گره خورده بود، مانع از
این می شد که بتوان بی تفاوت از کنارش گذشت؛ علی الخصوص که چند بار هم روزنامه نگاران
درباره تخریب آن هشدار داده و معلوم کرده بودند که ویرانی آن خالی از جنجال نخواهد
بود.
نهایتأ
شهرداری منطقه ۱۲ تهران حمام نواب را از مالکانش خرید و خیلی سریع مرمت کرد. البته
در این مرمت، فضای داخلی حمام در شکلی که مربوط به دوره ساخت فیلم قیصر بود، یکسر
دگرگون شد و حال و هوای حمام های اوایل دوره قاجار را پیدا کرد. مثلا قفسه های
چوبی که جای نگهداری لباس مشتریان بودند، برچیده - و شاید نابود - شدند. از این
جهت، بیننده ای که امروز به سراغ حمام نواب می رود، در نگاه اول کمی جا می خورد و
نشانی از لوکیشن فیلم قیصر نمی یابد.
ایجاد
کاربری جدید هم موضوع دیگری است که هنوز حل و فصل نشده. چند سالی است که از حمام
نواب به عنوان مرکز هنرها و صنایع دستی استفاده می شود و از هنرمندان دعوت شده تا
دست ساخته های سنتی خود را در آن جا عرضه کنند اما چون فضای حمام و بافت پیرامون
آن نسبتی با این قبیل کارها ندارد، این ایده نیز پانگرفته است. امروزه، بیشتر
بازدیدکنندگان حمام نواب کسانی هستند که در جست و جوی رد پای قیصر بدین جا رسیده اند.
فعلأ
باید خدا را شکر کرد که حمام نواب سفیدبخت شد و از ویرانی نجات یافت. حالا مثل یک
تازه عروس بزک کرده می ماند که اگر چشم اهالی محلۀ امام زاده یحیی را ببندند و به
دیدارش ببرند، باور نمی کنند که این همان پیر صد و بیست ساله است. از فرط نونواری!
گزارش
مصور شما را به دیدار حمام نواب در نخستین روزهای پس از مرمت می برد. (برای دیدن، کلیک کنید) با یادآوری خاطراتی
از فیلم قیصر و با توضیحات یکی از اهالی قدیمی محل در بارۀ تاریخچه و حال و هوای
این حمام در روزگاران قدیم.
پی
نوشت:
۱- تعیین و ثبت ابنیه محاط خندق شهر دارالخلافه باهره، اخضرعلی شاه،
۱۳۲۰ ه.ق به نقل از اتحادیه، منصوره: اینجا طهران است، نشر تاریخ ایران، تهران،
۱۳۷۷، ص ۱۸۹
۲- همان جا. البته اخضرعلی شاه نفوس تهران را نشمرده بلکه تعداد خانه
ها را ۲۷۰۵ باب ذکر کرده و اتحادیه با
ملاک قرار دادن عدد ۱۶ نفر در هر خانه که برای خانه های بزرگ و پراتاق آن روزگار
رقم معقولی به نظر می رسد، عدد ۲۴۴ هزار را بدست آورده اند.
۳- پژوهشنامه، مجموعه مقالات پژوهشی اداره کل میراث فرهنگی استان
تهران، دفتر پنجم، زمستان ۱۳۸۱، ص۵۴-۵۳ و نیز مدیریت بافت تاریخی شهرداری منطقه ۱۲
تهران، فهرست آثار تاریخی منطقه ۱۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر