۱۳۹۲ شهریور ۲۹, جمعه

یادی از خسرو پرویزی در اولین سالروز درگذشتش

جوانان - سیاوش آذری: هفدهم سپتامبر جاری مصادف با اولین سالروز درگذشت خسرو پرویزی فیلمساز نامدار و نویسنده معاصر در لس آنجلس است.

خسرو از بدو ورود به امریکا چه در قلمرو انتشار نخستین نشریه ایرانی در جنوب کالیفرنیا در بلوار هالیوود وچه پس از آن که دفتر سینمائی و فیلم را در وست وود دایرکرد، مرکز فعالیت های فرهنگی اش پایگاهی بود برای گردهم آئی هنرمندان سینما، تاتر، روزنامه نگاران و بسیاری دوستان وچهره هائی که باهنر و هنرمند سر و کار داشتند.
همسر وفادارش مهین پس از درگذشت خسرو با تلاش و کوشش چراغ دفتر را همچنان روشن نگاه داشته و دوستان و یاران با مراجعه به آن یاد خسرو را گرامی می دارند. مهین خانم سپاس دارد از همه دوستان و یارانی که به این ترتیب دوستی و رفاقت را معنا بخشیده و همچنان بخشنده اند.
هنوز ایرانیان انقلاب زده به لس آنجلس سرازیر نشده بودند و این همه کار و کسب ایرانی در شهر پا نگرفته بود. در آن زمان اولین مجله ای که به طور هفتگی و مرتب در لس انجلس انتشار می یافت «ایران پست» به مدیریت خسرو پرویزی فیلمساز نامدار و نوآور سینمای ایران بود. گرچه در ایران به علت ساخت فیلم های ارزنده ای چون پل و نظائرآن به فیلمسازی نو آور مشهور بود ولی در امریکا قلمزنی را که در خاندانش میراثی بی چون و چرا بود انتخاب کرد. عموی او رسول پرویزی از نویسندگان برجسته عصر خود بود و خسرو علاوه بر احاطه به کار فیلمسازی قلمی روان و شیوا نیز داشت و از همین امتیاز برای انتشار اولین مجله ایرانی در امریکا سود برد.
روزی بدون آشنائی قبلی به دفترش رفتم و آمادگی خود را برای همکاری اعلام کردم و او بدون درنگ استقبال کرد. من نیز تا آنجا که ممکن و مقدور بود تحولاتی در ظاهر و محتوای مجله به وجود آوردم و ایران پست هر هفته پر بارتر و رنگین تر منتشر می شد...
دفتر مجله در قلب بلوار هالیوود قرار داشت که در واقع پاتوق هنرمندان بود به خصوص چهره هائی که از ایران می آمدند. از جمله ناصر ملک مطیعی، امیر شروان کارگردان تاتر، ناصر مجد بیگدلی، رضاسرکوب و همسرش سیمین (مقیم لندن) و شماری از هنرمندان هنر هفتم با ورود به لس آنجلس سراغ پرویزی ها می رفتند. خسرو و مهین با ورود بروبچه های اهل سینما به سرای پرلطف شان با تلفن دوستان مطبوعاتی و هنری مقیم لس آنجلس را خبر می کردند که بشتابید فلانی آمده. ویدا قهرمانی هنرمند سینما پای همیشگی و یارو یاور بچه های مجله بود، که بی ریا و در نهایت لطف و صفا بدون کم ترین چشمداشت مادی در کمک به برو بچه های مجله از سر جان مایه می گذاشت. چهارشنبه شبها همین که خورشید از پس کوه های هالیود پائین می رفت، مهین خانم همسر مهربان پرویزی با صفای شیرازی اش بساط غذاهای خوشمزه و نوشیدنی های الکلی و غیر الکلی را روی میز می چید و از خبرهای پشت پرده و دست اول و پچ وپچ ها در محافل ایرانی در صفحه اخبار و شایعات مجله، رار نگین تر می کرد.


خسرو پرویزی و همسرش

چهارشنبه شب ها در واقع هم آخرین مهلت درج مطالب بود و هم صفحه آرائی مجله. در چنان فضای دلپذیری هر خبر هنری که در ایران، امریکا و اروپا رخ می داد اولین بار در کالیفرنیا از ایران پست سر در می آورد...
در محیط پر صفائی که پرویزی ها در مجله برقرار کرده بودند، همه با جان و دل کار می کردند. انتشار مطالب مهم روز، در روزهای بحران انقلاب، ایران پست، که هنوز نه رادیو، تلویزیون یا نشریه فارسی با موقعیت ایران پست در لس آنجلس وجود نداشت این نشریه را با خبرهای سیاسی، اقتصادی و هنری دست اول در کانون توجه ایرانیان قرار داد. در آن روزها ایرانیانی که دسته دسته وارد لس آنجلس می شدند، تشنه خبر بودند و به وسایل خبری ایرانی دسترسی نداشتند. اکثرا یا زبان انگلیسی نمی دانستند یا اگر می دانستند نیز اخبار رسانه های امریکائی با هدف گیری های خاص و جهت دار انتظارات آنان را بر نمی آورد! از جمله خبرهائی که نام ایران پست را ناگهان بر سر زبان ها انداخت مرگ ناگهانی و مشکوک یکی از بانیان انقلاب اسلامی بود که ایران پست با تیتر درشت در صفحه اول خود نوشت: هزاران ایرانی از سراسر امریکا از ایران پست می پرسند: آیت الله طالقانی را کشته اند؟ یا درج خبرهای رعب آور اعدام های انقلاب و سر انجام مرگ شاه فقید که ایران پست به عنوان تنها مجله فارسی زبان حرفه ای خارج از کشور به انتشار فوق العاده مبادرت کرد بیش از هر زمان دیگر ایران پست یکه تاز میدان مطبوعاتی فارسی زبان بخصوص در غرب امریکا شد.
با گذشت ایام و به راه افتادن تلویزیون ها، رادیوها و چاپ نشریات تازه، پرویزی متوجه شد، بازاری که بعضا با اخبار نادرست بوجود آمده، دیگر جای ایران پست نیست. مجله را تعطیل کرد و به تهیه عکس و فیلم به عنوان مستنداتی از رویدادهای جامعه ایرانی در منطقه ایرانی نشین وست وود پرداخت و در عین تهیه عکس پاسپورت، آرشیو پرباری از هنرمندان و موضوعات مختلف فراهم کرد و همزمان با تاسیس کلاس هنرپیشگی و کارگردانی به آموزش جوانان با استعداد پرداخت.

این اواخر علاوه بر ناتوانی جسمی که خسرو را ناگزیر به استفاده از عصا کرد از لحاظ تنفس با دشواری روبرو شد و به استفاده از کپسول اکسیژن روی آورد و سرانجام در 80 سالگی چشم از جهان فروبست و دوستان و جامعه هنری ایران را به سوگ نشاند. روانش شادو یادش همواره گرامی باد.

هیچ نظری موجود نیست: