۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

گفتگوی اختصاصی قدیمی ها با بانو عهدیه: بیش از 1000 ترانه خوانده ام




قدیمی ها - مجتبی نظری، فرهاد لارنگی، علی رجبی و مهدی خسروشیری: صدا های دلنشین بر جان آدمی طنین انداز می شوند، این صداها به دنبال خود چه خاطرات تلخ و شیرینی که یدک نمی کشد، خاطراتی که از آن ها نمی توان به آسانی گذشت و چه هنرمندان بی همتایی که در شکل گیری این خاطرات عمری را صرف نمودند. عهدیه نامی آشنا برای تمامی عاشق پیشگان که عمری را با صدایش زندگی کردند، است صدایی که ابتدا در رادیو و سپس با چهره ستارگانی مثل فروزان، آذر شیوا، شورانگیز طباطبایی، هاله نظری و بسیاری دیگر بر پرده نقره ای سینما درخشید. گروه قدیمی ها گفتگویی با بانو عهدیه داشته که در ادامه می خوانید.

بیوگرافی خود را بگویید؟
من سال 1328 در تهران به دنیا آمدم و در تهران محله امیر آباد و بعد هم شمال تهران محله فرمانیه زندگی می کردم و بعد به اسپانیا رفتم.

از چگونگی ورود خود به هنر موسیقی توضیح بدهید؟
من از کوچکی از سن 5 الی 6 سالگی در جلسات خانوادگی می خواندم و در سن 7 الی 8 سالگی مادرم چون علاقه زیادی به هنر داشت مرا به رادیو برد، بعد از زحمات زیادی که مادرم متحمل شد من توانستم در برنامه کودک کارم را شروع کنم.
در آن زمان ورود به رادیو کار بسیار مشکلی بود و باید حتما کسی ساپورت می کرد و من متاسفانه چنین فردی را نداشتم، فقط زحمات و پیگیری های مادرم بود. وقتی که صدای من را به عنوان یک صدای خوب تشخیص دادند از آن به بعد بسیار مورد توجه زنده یاد داوود پیرنیا مدیر برنامه گلها و رییس برنامه کودک قرار گرفتم و من در کودکی به برنامه کودک رادیو رفتم، آن زمان 14 ساله بودم و بعد به «گل های رنگارنگ» رفتم. اولین ترانه ای که خواندم «شاخ گل» شماره 328 با شعری از دکتر منوچهر معین افشار و آهنگش از امیر حسین بهنود بود.

راهیابی شما به سینما به عنوان خواننده چگونه بود؟
روزی در رادیو بودم و عده ای از کارگردانان بنا به مناسبتی به رادیو آمده بودند، صدای من را شنیدند، صدایم را پسندیدند و از من برای فیلمی به صورت آزمایشی در خواست کردند که این فیلم محصولی از استودیو پارس فیلم به مدیریت زنده یاد دکتر کوشان بود، متاسفانه نام فیلم را به خاطر ندارم و یادم هست برای ضبط به استودیو پارس فیلم در مسیر بین تهران و کرج رفتیم.

در مجموع چند آهنگ خواندید؟
فکر می کنم در حدود 600 الی 700 ترانه برای فیلم ها خواندم و با مجموعه ترانه های رادیو و برنامه گلها در مجموع به بیش از 1000 ترانه می رسد.

آیا درخواست و یا پیشنهادی برای بازی در فیلمی داشتید؟
از من دو درخواست برای بازی در فیلم صورت گرفت که قصه این فیلم ها از بیوگرافی زندگی خودم بود، ولی من نه استعداد و نه علاقه برای بازی در فیلم را نداشتم، حتی آن اوایل هم از رفتن به تلویزیون خودداری می کردم و خوشم نمی آمد و دوست نداشتم از نظر چهره شناخته شده باشم، من دوست داشتم به راحتی در بین مردم باشم، در خیابان بروم، یا حتی اگر دوست داشتم اتوبوس سوار بشوم، این بود که خیلی خیلی دوست داشتم با مردم باشم بدون اینکه مرا بشناسند و به اصطلاح از مصاحبه ها و رسانه های تصویری فرار می کردم.

همکاری داشتن با کدامیک از آهنگسازها برای شما راحتر بود؟
همکاری با اکثر آهنگسازها برایم راحت بود، زیرا عده ای برای رادیو و عده ای دیگر برای برنامه گل ها آهنگ می ساختند. ولی برای من کارکردن با همه راحت بود.

رابطه شما با هنرمندان آن زمان چگونه بود؟
متاسفانه رابطه نزدیکی با هنرپیشه ها و یا رفت و آمدی با آنها نداشتم، من اصولا کار هنری زیاد می کردم، برای اینکه در رادیو، کارهای فیلم و به درس و دانشگاه هم مشغول بودم. ناگفته نماند خیلی هم به خانواده علاقه داشتم. من در مهمانی ها و کاباره ها اصلا به هیچ عنوان شرکت نمی کردم و فقط در رادیو و استودیو ها بودم، به همین دلیل این رابطه با هنرپیشه ها به آن صورت بر قرار نبود، ولی در بین هنرپیشه ها اکثرا خانم فروزان وقتی که من ضبط داشتم به استودیو می آمدند چون مثلا قرار بود روی آن آهنگ لب بزنند.

در چه سالی ازدواج کردید و چند فرزند دارید؟
من دو سال بعد از آن که به اسپانیا آمدم، در اواخر سال 1978 میلادی ازدواج کردم، البته شوهر من ایرانی هست و صاحب چهار فرزند هستم، یک پسر و سه دختر و البته امروزه بچه ها همه بزرگ شدند و به کار های خود مشغول هستند. پسر من تا چند ماه دیگر تخصص خود را در لابراتور دندان می گیرد و دیگر دخترم دندان پزشک و جراح دندان هست، دومین دخترم متخصص طب سوزنی هست و بلاخره دختر کوچکم، شبنم در دو رشته مدیریت بازرگانی و حقوق ببین المللی تحصیل کرده است و همه مشغول کارهای خودشان هستند.

خاطره هنری برای ما بگوید؟
از نظر هنری خاطره ای که در ذهن دارم این هست، در یکی از ایام که مصادف با نوروز بود، صدایم به شدت گرفت و مدت بیش از دو ماه اینگونه بودم تا جایی که حتی نمی توانستم حرف بزنم، این موضوع برای خودم، خانواده و همه خیلی ناراحت کننده بود، بلاخره من می خواستم به خارج از کشور برای جراحی بروم چون خیلی در داخل ایران به دکتر رفتم ولی نتیجه نگرفتم، ولی به هر حال آقای حسین خولجه امیری - ایرج - توصیه ای به من کردند و گفتند که موقعی صداشون گرفته بود شاتوت خوردند و خوب شدند. من هم این کار را کردم و بلاخره با شاتوت صدای من یواش یواش به حالت اولیه خودش برگشت، اتفاقا در این میان یادم هست خانم فروزان با دسته گلی بزرگ به ملاقات من آمدند، چون کمی نگران بودند ولی بلاخره به خوبی این ماجرا تمام شد.

در این سال ها بر شما در خارج از کشور چگونه گذشت؟
من سه سال قبل از انقلاب به اسپانیا آمدم و کم و بیش به ایران هم می آمدم چون دلم تنگ می شد و در ضمن باید برای اجرا ترانه ها هر سه ماه یک بار به ایران می آمدم، ولی از سال 1979 میلادی که انقلاب شد دیگر نتوانستم به ایران بروم و بعد از انقلاب در اسپانیا به سفرهای مختلف می رفتم.
بعد از آنکه فرزندانم بزرگ شدند توانستند آن ها هم با موسیقی آشنا بشوند و تا حدی که توانستند سازی هم بزنند، پسرم پیانو می زند و بعضی وقت ها در برنامه ها همراه من شرکت می کند.
بعد از انقلاب با خیلی از سازمان هایی که اهداف خیریه داشتند به سفرهای مختلف رفتم و برنامه هایی ترتیب می دادند که من هم موسیقی ایرانی و اسپانیایی را کار می کردم، مثلا سازمان های مبارزه با بی سوادی، سازمان مبارزه با سرطان و خیلی از سازمان های دیگر یا مثلا برای کمک به مدرسه ای که خیابانی تاسیس شده بود و احتیاج به پول داشتند کار می کردیم و تقریبا تمامی کارهای من بعد از انقلاب جنبه کمک رسانی و خیر خواهانه داشت.

آیا دوست داشتید در ایران دوباره فعالیت کنید؟
یکی از آرزوهای من این هست که در ایران بتوانم کار کنم، زیرا ایران اوج پیشرفت همه جانبه هست و خیلی دلم می خواهد باری دیگر در ایران خدمتی برای هم وطنانم بکنم و در کنار دوستان و هنرمندان باشم.

به نظر شما چه چیزی باعث ماندگاری شما شد؟
من شخصا فکر می کنم که آهنگ های من تنوع زیادی داشتند، برعکس خیلی ها که در یک سبک کار می کنند و خدایی نکرده نه اینکه بخواهم خودستایی و خود پسندی بکنم، ولی من عاشقانه، عاشق مردم بودم و مردم را از هر طبقه ای دوست داشتم و دارم. همه مردم برای من دوست داشتنی هستند و سعی کردم برای همه قشری ترانه بخوانم، من آهنگ های کلاسیک، پاپ و محلی خواندم و حتی آهنگ هایی که به سبک و فرم لری، بلوچی و کردی هست را خواندم و آهنگ هایم را جوانان بسیار دوست دارند. یادم هست سفری به تاجیکستان رفتم و کشورهای آسیای مرکزی و برنامه هایی ترتیب داده بودند، از آن ها پرسیدم که من را از کجا می شناسید؟ گفتند: ما شما را از سینمایی ایران می شناسیم. سینمای ایران برای من خیلی خوب و مفید بود.

اگر به گذشته بر می گشتید همین حرفه را انتخاب می کردید؟
من هیچ وقت فکر نکردم که به گذشته برگردم با اینکه کار هنری را خیلی دوست داشتم، ولی هیچ وقت به عنوان حرفه اصلی در نظر نگرفتم، نه اینکه خدایی نکرده بگویم ارزشش برایم کم بود، بلکه کار هنری برای من ارزش زیادی دارد، اما هیچ وقت به عنوان حرفه و یا این که از این حرفه بهره مالی ببرم در نظرم نبوده است و اگر به گذشته برمی گشتم، سعی می کردم از موقیعت ها استفاده بیشتری بکنم و یا اگر اشتباهاتی کردم دیگر این اشتباهات را نکنم، ولی به هر حال هیچ وقت نخواستم این کار به عنوان حرفه من باشد و از آن به عنوان حرفه استفاده نکردم.

امروزه را چگونه سپری می کنید؟
تا زمانی که فرزندانم در خانه بودند، با خانواده بودم گر چه گفتم در همین حین کارهایی هنری هم می کردم، ولی از زمانی که مستقل شدند، هنوز هم من به آن ها در نگهدای نوه هایم کمک می کنم و برای من لذت بسیاری دارد. خیلی از زمانم را صرف کارهای هنری کرده و کار های جدید آماده می کنم، گاهی اوقات هم به سفر می روم.
کارهایی مهمی که امروزه می کنم، کارها و ویدیو هایی از بچه ها است که به صورت شعر و آهنگ بر اساس موزاین اخلاقی درست می کنم، ولی تا به الان حدود چهار ویدیو ساختم که مورد توجه بچه ها قرار گرفته، ولی ویدیو ها خیلی وقت مرا می گیرد. این ویدیو ها که اسپانیایی هم هست در امریکا، اسپانیا و انگلستان پخش شده است و فکر می کنم کاری مثبت برای بچه ها باشد.

آرزوی شما چیست؟
آرزویی که مدت ها دارم این است که ببینم مردم ایران به راحتی زندگی می کنند، مشکل ندارند و سر فراز هستند. واقعا دلم می خواهد ایران به سربلندی بیشتر برسد و البته مردم ایران در تمام دنیا سرفراز باشند و میان مردم این دو دستگی ها و اختلاف ها به پایان برسد و ایران یک جامعه متحد مردم سالار و انسان گرایی باشد و مردم ایران آسوده و خوشبخت باشند.


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


امیر رسایی، عهدیه و عارف


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه


عهدیه

۵ نظر:

ناشناس گفت...

خانم عهدیه عزیز شما در قلب میلیونها ایرانی جای دارید وهمه مردم با صدای زیبا و دلنشین شما خاطرات بیشماری دارند.امید که همیشه شاد و خوش و سلامت باشید.

محسن غیاثی گفت...

سلام.هم مصاحبه خیلی جالب بود و هم عکسهای خانم عهدیه.واقعاً لذت بردیم.ممنون

سمیرا گفت...

عاشقشممممممم بهترین صدا در بین خواننده های زن چه قدیمی و چه جدید

ف.صادقی گفت...

صدای زیبای عهدیه فراموش نشدنیست

رضا گفت...

بسیار عالی ممنون. بانوعهدیه بینظیره