۱۳۹۱ اسفند ۱, سه‌شنبه

متوسلانی: با این نا امنی اکران، سینماگر دیگر چگونه سرمایه گذاری کند؟


رادیو فردا - محمد ضرغامی: سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر در شرایطی به کار خود پایان داد که هیات داوران این جشنواره در بیانیه ای تند و تیز، سال گذشته را برای سینمای ایران  سالی بد ارزیابی کردند.

این هیات داوران که در میان آن ها چهره های سرشناسی مثل مهدی فخیم زاده، بهروز افخمی، رسول صدرعاملی، داوود میرباقری تا فیلمساز اصول گرایی مانند جمال شورجه حضور داشتند، در بیانیه خود با اشاره به خالی شدن سالن های سینما از تماشاچی نوشته اند: از میان فیلم هایی که به نمایش عمومی درآمدند، آنها که می توانستند پرفروش باشند و تماشاگر قهر کرده را به سینما برگرداند، در نیمه راه نمایش، از پرده پایین آمدند و یا در فضایی نا امن و متزلزل به نحوی ناقص و نا مطلوب آن هم فقط در تهران نمایش داشتند.
درباره جشنواره سی و یکم فیلم فجر و حاشیه های سینمای ایران با محمد متوسلانی کارگردان و بازیگر قدیمی گفت وگو کرده ایم. آقای متوسلانی در کارنامه خود فیلم هایی مانند سازش، ذبیح، کفش های میرزا نوروز و دو روی سکه را کارگردانی کرده است.

گفت و گوی محمد ضرغامی با محمد متوسلانی، بازیگر و کارگردان سينما
محمد متوسلانی: من فقط می توانم بگویم از سینمای بدنه بسیار بعید بود. منظورم از سینمای بدنه یعنی سینمایی که می تواند مخاطب را جذب کند. اگر مجموع کار را در نظر بگیرید چند نوع فیلم هست که ممکن است مخاطب داشته باشد و بقیه آنچه که ما دیدیم فکر نمی کنم که اساسا بتواند ارتباطی با مخاطب خودش برقرار کند.

به نظرتان علت این امر چه می تواند باشد؟ کلا حضور فیلمسازان نسل جدید را امسال چطور بررسی کردید؟
من دو فیلمی را که از قبل گفته بودند فیلم های خوبی است که یکی از آنها «تنهای تنها تنها» است را ندیدم. اما همین اندازه می توانم بگویم که مثلا یکی از این فیلم هایی که حتی وارد مسابقه شده بود به نام «برلین منهای هفت» فیلمی بود که ساختار بدی نداشت ولی فیلم بی تفاوتی است و فیلمی نیست که شما را درگیر موضوعی کند. چون سوژه آنقدر ساده است و مسائل آنقدر بدون کشش است و جزو آن فیلم هایی نیست که روی شما اثر کند و شما دلتان بخواهد دوباره آن را ببینید یا به کسی توصیه بکنید که آن را ببیند. یک فیلم بی تفاوت است. یک مطلبی در مورد پناهندگی را بیان می کند دو نکته در آن هست این که مثلا آن طرف از پناهندگان خوب پذیرایی می کنند و دوم اینکه اگر بخواهی پناهندگی بگیری باید به آمریکایی ها فحش ندهی. اگر فحش ندهی به شما پناهندگی می دهند و اگر فحش بدهی به شما پناهندگی نمی دهند این دو نکته ای است که در فیلم مطرح می شود. شما دیده اید که فیلمسازان مطرح ما امسال ما حضور نداشتند. حضورشان بسیار کم رنگ بود.

اتفاقا من می خواستم در این رابطه بپرسم. می خواستم پیرو صحبت های شما این را بپرسم که چرا حضور فیلمسازهای قدیمی تا این حد کم رنگ بود؟ مثلا مسعود کیمیایی که هر سال معمولا در جشنواره فیلم داشت امسال حضور نداشت؟
شرایط فیلمسازی برای کارگردان ها بد شده است. این شرایط مناسبی نیست. بخصوص از اوایل امسال دیگر کسی جرئت نمی کند برود به سمت فیلمسازی و حتی آنهایی هم که می روند دیگر امکان ساخت پیدا نمی کنند. من می دانم که آقای کیمیایی بسیار کوشش کرد فیلم بسازد چند طرح هم ارائه داد ولی هیچ کدام موفق نشدند که مجوز بگیرند.
برای این که الان آدم های حرفه ای سینما می دانند که اگر فیلم شما یک مسئله و پیام خاص نداشته باشد نمی تواند مخاطب را جذب کند و اگر فیلم شما هم یک کار معمولی باشد، طبیعی است که همان فیلم معمولی را هم مردم در همان تلویزیون خودمان دارند تماشا می کنند. سی دی و دی وی دی هم به وفور در دسترس مردم هست و ماهواره هم دارد فیلم های خوبی نمایش می دهند. برای چه باید کسی هزینه اضافه کند و با این ترافیک و هزینه ها و دردسرها برود به سینما؟ باید چیزی باشد که او را جذب کند. مثلا کسی سفارش کند که این فیلم فلان مسئله را دارد و برو این فیلم را حتما ببین تا انگیزه رفتن به سینما به وجود بیاید.


محمد متوسلانی

اما اگر فیلمی باشد که هیچ چیز متفاوتی نداشته باشد، شما از وضعیت فروش بسیاری فیلم ها این حقیقت را می توانید ببینید. این که در طول چند مدت گذشته چند فیلم به نمایش گذاشته شده و این فیلم ها بی سر و صدا آمده اند و رفته اند.
از دوستی شنیده بودم که فیلمش به زودی اکران می شود. از او پرسیدم آقا کی فیلمت می آید؟ گفت فیلمم را اکران کردند و برداشتند دیگر. آنقدر که من که پرده سینما را دنبال می کنم و فیلم های اکران شده را و متوجه هستم که چه به چه هست؟ باز هم متوجه نشده بودم که کی این فیلم را گذاشتند و کی برداشتند اصلا؟
با این اوصاف چطور می شود یک سینماگر و تهیه کننده بیاید و روی فیلمش سرمایه گذاری کند؟ با این ناامنی که در مورد اکران وجود دارد؟ همان چیزی که در بیانیه هیات داوران به آن اشاره شده بود که شما این همه برای ساخت فیلم مشکلات دارید، بعد تازه امنیت هم ندارید. یعنی همه آن هفت خوان ها را که بگذرانید، فیلم نامه تان تصویب بشود. بدبختی ها را بگذرانید، و باز هم از هفت خوان بگذرید تا بتوانید برای فیلم تان پروانه ساخت بگیرید، تازه جایی مثل حوزه هنری می آید و می گوید آقا من این فیلم ها را قبول ندارم و اجازه نمی دهم در سینماهای من اکران کنید. بیش از یک سوم مجموع سینماهای ایران هم متعلق به حوزه هنری است.
شهرداری هم از حوزه هنری تبعیت می کند و یک سری تبلیغات را نصب نمی کند و با همدیگر دست به یکی می کنند. بعد تازه یک جاهایی که تا این مرحله را هم اجازه می گیرند باز یک عده ای توی خیابان جلوی اکران فیلم را می گیرند و می گویند حق ندارید این فیلم ها را نمایش بدهید.
در تهران و در شهرستان ها ممکن است این وضعیت پیش بیاید. در تهران کمتر و در شهرستان ها هم اصولا گاهی نگذاشته اند بعضی فیلم ها نمایش گذاشته شود.

داوری را امسال چطور دیدید؟ عملکرد هیات داوران تا چه حد قابل دفاع بود؟ با توجه به محدودیت هایی که به هر حال برای انتخاب افراد وجود دارد؟
من با بسیاری چیزها موافق نبودم. یک ملاحظاتی در داوری ها وجود داشت.  من نمی دانم چرا برخی فیلم ها را اصلا ندیده گرفتند. مثلا فیلم «حوض نقاشی» آقای مازیار میری را برای چه نادیده گرفتند؟ من نمی گویم فیلم خانم درخشنده فیلم شاهکاری بود ولی بهترین فیلمی بود که ساخته بود و فیلم جذابی بود و موضوعش هم خوب بود و خوب هم کار کرده بود. البته ضعف هایی هم داشت مثلا قسمت پایانی آن کشدار بود. ولی به نسبت فیلم هایی که وارد مسابقه شده بود جای حرف و مطرح شدن داشت. ولی اصلا به آن اعتنا نشده بود. من نمی دانم چرا؟
یک فیلمی مثل «استرداد» به دلیل این که مال شوروی بود و آنهای دیگر که اصلا قابل بحث نبودند و هیچ راجع به آنها نمی توانم بگویم، اما این یکی که می شود راجع به  آن حرف زد، گفتند به آن جایزه را بدهیم در صورتی که به نظر من این فیلم نقطه ضعف های فراوانی داشت ولی به آن جایزه دادند.
البته همیشه راجع به داوری هر جا که صحبت و بحث می شود این مسائل مطرح می شود چون خیلی دو دو تا چهار تا ندارد. این مجموعه هم اگر نبود و یک گروه دیگر بود هم ممکن بود یک چیزهایی انتخاب کنند که یک عده ای بپسندند و یک عده دیگر نپسندند.
بسیاری چیزها درست است و برخی چیزها هم ممکن است همه قبول نداشته باشند این طبیعی است. ولی  همیشه در جشنواره فجر این ملاحظات که پیش می آید مقداری اشکال آفرین می شود. به دلیل اینکه نه تنها برای فیلم های اصلی جشنواره بلکه برای فیلم ها مستند و جنبی جشنواره هم همیشه این بحث ها وجود داشته است. فیلم هایی بوده که توسط ارگان ها درست شده است و من وقتی با برخی از اعضای هیات داوران صحبت می کردم می گفتند که اگر ما هیچ کدام از فیلم های ارگان ها را مورد توجه قرار ندهیم فکر می کنند که ما جبهه سیاسی گرفته ایم. پس این یکی را مورد توجه قرار دهیم. این ملاحظات وقتی در میان می آید مقداری اسباب بحث و شک و تردید و اعتراض و چیزهایی از این قبیل می شود.

۲ نظر:

سينا گفت...

سلام از سه تفنگدار سينماي كمدي كلاسيك ايران افاي گرشا به رحمت حق پيوسته اند اما اقاي متوسلاني همچنان فعال است و در سينما و تلويزيون ديده مي شوند اما از اقاي سپهرنيا خبري نيست اگر از ايشان اطلاعي داريد من را در جريان قرار دهيد

قدیمی ها گفت...

سلام سینا جان
با آقای منصور سپهرنیا گفتگویی مفصل داشته ایم که در روزهای آینده منتشر خواهیم کرد...
موفق باشید