قدیمی ها
- حسین امامی: چند سالی بود این ایده به ذهنم رسیده بود که از لوکیشن های فعلی فیلم
قیصر عکاسی کنم و با شرایط 40 سال قبل مقایسه ای داشته باشم اما به لطف خداوند و با
تشویق دوستانم توانستم چند عکس از حال و هوای این روزهای بازارچه قدیمی در خیابان امامزاده
یحیی که از لوکیشن های اصلی این فیلم است تهیه کنم.
وقتی به این
محله رفتم طبق روال سعی کردم کسی را پیدا کنم که بتواند در این زمینه من را راهنمایی
کند. ابتدا مشغول عکاسی از محیط بیرون امامزاده شدم که در همین حال شخصی جلوی من ایستاد
و گفت: پسرم چرا از بازارچه عکس نمی گیری؟ من با خوشحالی از اینکه این شخص حتما می
تواند به من کمک کند گفتم: من عکاس روزنامه هستم و برای دیدن لوکیشن های فیلم قیصر
اینجا آمدم. خلاصه با خواهش زیاد ایشان برای
راهنمائی با من همراه شد. در راه امامزاده تا بازارچه آقای عبدی برای من تعریف کردند
که متولد سال 1337 هستند و در زمان ساخت قیصر 11 ساله بودند و حتی در لوکیشن قهوه خانه
هم حضور داشتند. قبل از رسیدن به بازارچه لوکیشن مغازه برادران آب منگل بود که حالا
تبدیل به سوپر مارکت شده است. بعد از آن قهوه خانه است که به یک رستوران بدل شده بود.
در زیر بازارچه قصابی فرمان بود که هنوز هم یک آقایی در آنجا همان شغل را ادامه می
دهد.
و اما وقتی
به حمام نواب رسیدیم متوجه شدیم که تقریبا تبدیل به یک موزه شده است. از پله ها که
پایین رفتم مردی میانسال را دیدم که مسئول آنجا بود. آن آقا گفت: متاسفانه تمامی قسمت
های حمام بازسازی شده و از حالت قدیمی خودش خارج شده است. یک قسمتی از حمام را اختصاص
داده بودند به فروش صنایع دستی و بدلیجات و قسمت های مربوط به دوش های حمام به کلی
تغییر پیدا کرده بودند که جای تاسف فراوان دارد. چرا باید اماکنی که نشان دهنده فرهنگ
و تاریخ ملی ماست تخریب و یا به گونه ای بازسازی شوند که از حالت اولیه خودشان خارج
شوند؟ آقای عبدی تقریبا بیشتر زوایا را به من نشان داد که جا دارد اینجا از ایشون تشکر
کنم. این چند خطی بود از حضور من در محله امامزاده یحیی برای عکاسی لوکیشن های فیلم
قیصر.
حال کمی در
مورد قیصر می نویسم. قیصر فیلمی است که نسل من اکثرا آن را در دستگاه ویدئو یا سی دی
دیده اند و نتوانستند آن را روی پرده نقراه ای سینما تماشا کنند. فیلمی که جزء عناصر
جریان ساز موج نو سینمای ایران بوده و عوامل ساخت این فیلم بعد ها به دلیل موفقیت این
فیلم پیشرفت های بسزایی در کارخودشان داشتند. بازی های به یاد ماندنی بهروز وثوقی در
نقش قیصر و جمشید مشایخی در نقش خاندائی سالخورده و پهلوان منش هیچ گاه از یاد تماشاگران
نخواهد رفت. جوان آن روزهای سینما یعنی ناصر ملک مطیعی با حضوری هر چند کوتاه باعث
بر زبان افتادن دوباره نامش می شود و به گفته ناصر ملک مطیعی خودش دیالوگ ماندگار
(قیصر کجایی که داشتو کشتن) را به فیلم اضافه کرد که و با استقبال کارگردان همراه می
شود. تمامی این ها بدون حضور موسیقی جادویی اسفندیار منفردزاده امکان پذیر نبود. این
آهنگساز برجسته براستی فضای ترس و اظطراب را به فیلم اضافه می کند و بازی ها را باورپذیر
تر می کند. مسعود کیمیایی در دومین تجربه سینمائی خودش دیالوگ هایی آفرید که انصافا
جزء ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینمای ایران است.
در این میان
ازمونتاژ فیلم و قاب های زیبای مازیار پرتو که فیلم برداری فیلم را بر عهده داشت نمی
توان گذشت. در آخر عباس کیارستمی که در آن روزگار جوانی تازه کار بود با اعتماد تهیه
کننده فیلم تیتراژی خلق می کند که موجب حیرت عوامل فیلم می شود و نشان از استعداد فراوان
این کارگردان برجسته سینمای ایران در همان روزهای ابتدایی کارش دارد. تمامی این عوامل
کارشان را به درستی انجام دادند. به گفته یکسری از کارشناسان خلق شاهکاری مانند قیصر
یک اتفاق در سینماست. اما به نظر من اگر هم اتفاق بوده باشد اتفاق تحسین برانگیز و
شیرینی است.
در آخر قصد
داشتم که با عوامل فیلم مصاحبه کنم اما وقتی خاطرات زنده یاد عباس شباویز را از فیلم
قیصر خواندم با خودم گفتم انصافا بهترین متن برای حال و هوای عکس های من همین است.
آنچه در ادامه می خوانید خاطرات تهیه کننده این فیلم از حال و هوای ساخت و اکران این
فیلم است....
عباس شباویز،
تهیه کننده فیلم «قیصر» تعریف می کند: اواخر سال ۴۶
یا
اوایل سال ۴۷ بود که یک شب در رستورانی انتهای خیابان
سلطنت آباد (پاسداران امروز) شام می خوردم که بهروز وثوقی، آقای کیمیایی را به من معرفی
کرد. آن شب که او را دیدم درباره سناریوی قیصر صحبت کرد…
گویا قبل از
آن چند تهیه کننده دیگر از جمله میثاقیه و اخوان ها آن را خوانده و رد کرده بودند.
اما من در همان برخورد اول، مسعود کیمیایی را جوان بسیار خوب و مودبی دیدم و برای فردا
دعوتش کردم به استودیو آریانا فیلم، فردا آمد و قصه اش را که در یک کتابچه خطی نوشته
بود، برایم خواند. خوشم آمد، دیدم قصه اصیل است، حرف دارد، مسائل سنتی نیز در آن وجود
دارد؛ منتها کمی می بایست رویش کار می شد… در سناریوی اولی که مسعود نوشته بود شخصیت
فرمان زنده نبود و قصه از قطاری که قیصر با آن می آمد شروع می شد. من پیشنهاد دادم
که فرمان را نده اش کنیم و ده دقیقه اول بدون حضور بهروز باشد.
عباس شباویز
می گوید که فیلم قیصر هنگام درخواست پروانه نمایش به مدت ۷-۶
ماه
توقیف شد …و بعد با دوندگی
های زیاد توانستند اجازه نمایش فیلم را بگیرند. در مورد این که فیلم توسط اداره نمایش
ها سانسور شد، شباویز در مصاحبه ای توضیح می دهد: «نه سانسور نشد فقط در مورد صحنه پایانی فیلم
گفتند که پلیس باید قیصر را دستگیر کند که کیمیایی با کلوزآپی که توی قطار به عنوان
آخرین پلان ازصورت بهروز گرفت (که پلیس در همین لحظه او را می بیند و قیصر لبخندی از
سر رضایت و آرامش می زند) فیلم را با شکل خوبی پایان داد… فیلم قیصر ابتدا در دو اکران
خصوصی نمایش داده می شود. یکی از آن ها در سالن کوچک بالای استودیو مولن روژ بود و
به گفته عباس شباویز حتی دکتر شریعتی را هم برای تماشای فیلم می آورند. شباویز می گوید:
در شب نمایش خصوصی سینما مولن روژ (سروش فعلی) مرحوم دکتر شریعتی را آوردیم. در تاریکی
وارد سالن شدو در تاریکی رفت. در حقیقت بدون این که کیمیایی بداند، سناریوی قیصر را
نیز داده بودم او بخواند. همان موقع نظرش این بود که اگر این فیلم درست ساخته شود تنها
فیلمی است که به سیستم نه گفته است. بعد از تماشای فیلم هم خیلی خوشش آمد. فیلم «قیصر
از صبح چهارشنبه ۱۰ دی ماه ۱۳۴۸
در
سینماهای مولن روژ، دیانا (سپیده فعلی)، مهتاب (شهر قشنگ فعلی)، رکس، لیدو، شهوند،
نپتون، همای، اسکار، اورانوس، پاسارگاد، شرق و به عنوان برنامه افتتاحیه سینما رنگین
کمان در خیابان شهرستانی میدان امام حسین به نمایش درآمد. ۳
هفته
نمایش در این ۱۳ سینما مبلغ 1800000 تومان برای فیلم فروش به ارمغان آورد.
قیصر در سال
۱۳۴۹ نیز بعد از دریافت جوایز سپاس از صبح چهارشنبه
۱۷ تیر ماه مجددا در سینماهای مولن روژ، دیانا،
مهتاب، رکس، شهوند، لیدو، نپتون، رنگین کمان، ژاله، همای، اسکار، پاسارگاد، اورانوس،
شرق و چرخ فلک به مدت ۳ هفته اکران
شده و نزدیک به ۲ میلیون تومان فروش کرد. قیصر با یک حساب تقریبی
در اکران اول و دوم تهران 3600000 تومان فروخت که با در نظر گرفتن میانگین قیمت بلیت
۳ تومان در آن تاریخ، تعداد یک میلیون و دویست هزار
نفر در تهران از فیلم دیدن کردند. جمعیت تهران در آن تاریخ بالای ۳ میلیون
نفر بوده است و با توجه به این میزان جمعیت در طول یک سال ۴۰ درصد
جمعیت تهران فیلم را دیده اند. قیصر اکران های مجدد بسیار داشته است، به روایت عباس
شباویز قیصر از تاریخ اولین نمایش یعنی ۱۰ دیماه ۴۸
تا
تعطیلی سینماها در آبان ۵۷ مجموعه ۲۰۰
میلیون
تومان فروخته است .که با احتساب میانگین قیمت بلیط در طول ۹
سال
نمایش خود بیش از ۶۵ میلیون نفر فیلم قیصر را روی پرده سینما
دیدیند که هنوز هم رقمی بی سابقه و دست نیافتنی است .
گزارش و
عکس: حسین امامی
۳ نظر:
سلام
دست آقای امامی درد نکنه. بی شک این یک گزارش ماندگار است. ممنون از قدیمی ها
سلام . واقعا کار خیای عالی و ستودنیست دستتون درد نکنه انسان و به عالم عجیبی میبره. امیدوارم کارهای دیگه ای در این زمینه بازم بشه . بازم ممنون
دست همه دوستاني كه در اين مجله بسيار عالي و جذاب فعاليت ميكنند واقعا درد نكنه
ارسال یک نظر