هنرآنلاین: چهارمین جلسه
گفتمان ضرب اصول عصر روز دوشنبه 20 مهرماه در فرهنگسرای ارسباران با موضوع بررسی وضعیت
موسیقی در صداوسیما برگزار شد.
دومین سخنران
برنامه، میلاد کیایی موسیقیدان و سنتورنواز پیشکسوت گفت: بسیاری از اهالی موسیقی امروز
به آثار گذشته رجعت میکنند. من برای این که شاگردانم تشویق شوند، از آنها میخواهم
که بگویند که چه قطعهای را دوست دارند تا من آن قطعه را برایشان نتنویسی کنم. خود
من توقع دارم که آهنگهای امروزی را برای انجام این کار به من معرفی کنند اما این اتفاق
نمیافتد و آنها قطعات گذشته را برای نتنویسی به من میدهند. چرا در این سی و اندی
سال گذشته علی رغم زحماتی که آهنگسازان میکشند کاری کمتر به دل و ذهن مینشیند؟ و
چرا غالبا همگی آهنگهای قدیمی را زمزمه میکنیم؟
کیایی ادامه
داد: 28 یا 29 سال پیش بود که تهیهکنندهای-که امروز یکی از موفقترین افرار در حوزه
اقتصاد و هنر است- از شبکه دو با من تماس گرفت و از من خواست تا در برنامهای زنده
حضور پیدا کنم. من از تهیهکننده خواستم تا در آن برنامه ساز را نشان بدهد و به او
گفتم شما هستید که باید به مسئولان خط بدهید، نه مسئولان به شما. از او خواستم تا شهامت
به خرج دهد. بالاخره برنامه شروع شد و من داشتم قطعهای را در آواز ابوعطا اجرا میکردم
که دوربین آهسته آمد و ساز را به طور کلی و با نمایی آهسته نشان داد. بعد از 15 ثانیه
به ناگاه برقها را قطع کردند! به هرصورت ما در آن تاریکی از استودیو خارج شدیم و از
شبکه هم اعلام کردند که این برنامه به دلیل نقص فنی پخش نشد.
وی افزود:
فردای آن روز تهیهکننده با من تماس گرفت و گفت: خیالت راحت شد؟ همه ما را اخراج کردند،
واقعا دلم از این اتفاق سوخت و به او گفتنم عیبی ندارند اگر دری بسته شود به لطف خدا
دروازههای دیگری به روی تو باز میشود. ایشان هم اکنون از تهیهکنندگان موفق هستند.
او اضافه کرد:
حدود سه سال پیش بود که یکی از تهیهکنندگان صدا و سیما از من خواست تا در برنامهای
که میخواست آسیبشناسی موسیقی و تاثیر آن بر روی جوانان را بررسی کند، حضور پیدا کنم.
او از من خواست تا سازم را هم به این برنامه ببرم. من هم خواستم تا این دعوت به صورت
کتبی انجام شود. این اتفاق افتاد و من به همراه سازم در این برنامه زنده حضور پیدا
کردم. من در ابتدا سازم را روی میز گذاشتم و بعد دیدم یک نفر یک گلدان و یک تنگ جلوی
ساز من گذاشت و آن را پوشاند. خیلی از این اتفاق برافروخته و ناراحت شدم و از عصبانیت
داشتم منفجر میشدم.
این نوازنده
در بخش دیگری از صحبتهایش هم گفت: در حین برنامه مجری از من پرسید که امشب چه قطعهای
را میخواهید برای ما بزنید؟ من هم گفتم: میخواستم ساز بزنم اما از این موضوع صرف
نظر کردم. مگر این ساز نامحرم بوده، که شما رویش را پوشاندهاید؟ اگر قرار به این بود
که دیگر نیاز به آوردن ساز نبود و یک سی دی با خودم میآوردم. مجری هم که از اتاق فرمان
اشاراتی به او میشد گفت: هر سازمان سیاستهایی دارد و صدا و سیما هم سیاستش این است
که ساز را نشان ندهد. من هم گفتم که سیاست من عشق است و مهر. و بعد از آن رو به مخاطبین
گفتم: شما قضاوت کنید... تلویزیون صحنههای قتل و خونریزی و چاقوکشی و حتی صحنههای
استعملال مواد مخدر را نشان میدهد اما ساز را نشان نمیدهد!
این هنرمند
بیان کرد: پس از برنامه همه عوامل اجرایی برنامه نگران بودند و تهیهکننده به من گفت:
ما را بدبخت کردی من هم گفتم شما هر دری را که ببندید مردم بیشتر حریص میشوند. همان
اتفاقی که طی سالیان گذشته افتاده است. هر کدام ما وظیفه داریم سکوت نکنیم. باید حرفمان
را بزنیم. سکوت خیانت است.
مهدوی در ادامه
نشست خطاب به میلاد کیایی گفت: در دهه هفتاد شما برنامهای را هر هفته در تلویزیون
داشتید، و با سازی که رویش پوشانده شده بود، مینواختید. من معتقدم روند این چنینی
نشان ندادن ساز و نادیده گرفتن نوازنده، یکی از دلایلی است که خواننده سالاری را در
موسیقی ما رواج داده است. پیشکسوتان و به طور کلی جامعه موسیقی چرا انقدر همه چیز را
تحمل میکنند و شرایط را هر چه که باشد، میپذیرند؟ چرا امروز خواننده باید نقش تهیهکننده
را نیز ایفا کند و تصمیم گیرنده اول و آخر باشد و برای همه امور تصمیم بگیرد؟
کیایی در پاسخ
به مهدوی گفت: چرا رادیو فرهنگ که میخواهد مثلا فرهنگ را به همه یاد بدهد، فقط اسم
خواننده را میآورد؟ این موضوع شرم آوری است که اسمی از نوازنده و آهنگساز و سایر
عواملی که در خلق یک اثر نقش داشتهاند، به میان نمیآید. در طول تاریخ و ادوار مختلف
آن، همواره دانشمندان، هنرمندان و فرهنگسازان، میزبان تاریخ بودهاند و سیاست بازان
و سیاست مداران میهمان تاریخ.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر