یک پیشکسوت حوزه خوانندگی گفت: من اجرا برای بانوان
را دوست ندارم و هرچه بیشتر می گذرد، بیشتر ناراحت می شوم.
پری ملکی در میان پیشکسوتان عرصه ی آواز جایگاه
خود را دارد. او سال هاست که برای بانوان کنسرت داده و اجراهایی را هم به صورت هم خوانی
با گروه «خنیا» روی صحنه برده است. حالا این بانوی فعال در این حوزه، پس از چند دهه
فعالیت صحنه ای، آموزشگاه موسیقی «خنیا» را به صورت مستقل تأسیس کرده است و می خواهد
با سبک و سیاق خودش موسیقی تدریس کند.
این هنرمند در گفتگویی با ایسنا از انگیزه اش برای
آموزش موسیقی، فعالیت های صحنه ای برای بانوان و شرایط این روزهایش گفت.
خانم ملکی! چه عاملی باعث شد، بعد از این همه سال
فعالیت صحنه ای به فعالیت آموزشی گسترده رو بیاورید؟ آیا ایده ی جدیدی برای آموزش موسیقی
یا مشخصا آواز در سر دارید؟
شاید تا دو سال پیش، حتی ضرورتی به این کار احساس
نمی کردم. همه ی این سال ها به صورت خصوصی تدریس می کردم، شاگردهای خودم را داشتم و سرم معمولا
شلوغ بوده است. در واقع عملا احساس نیاز به این کار نمی کردم و با خودم می گفتم که
به دردسرش نمی ارزد؛ اما امروز احساس می کنم، 30 سال تلاش من برای موسیقی باید ثمر
داشته باشد.
شاید تمام زحمات 30 سال گذشته ام امروز به این
آموزشگاه هویت می دهد و من می توانم نتیجه ی تلاش هایم را ببینم. در تمام این سال ها
در آموزشگاه های مختلف تدریس کرده و همیشه از کاستی ها رنج برده ام. فکر می کردم، می
شود برای بچه های اهل موسیقی و کسانی که به موسیقی علاقه دارند، کاری کرد. نه فقط برای
کسانی که می خواهند بخوانند یا ساز بزنند، آگاهی های دیگری هست که می توانیم درباره
ی موسیقی به مردم بدهیم.
من خیلی خودخواهانه می توانم بگویم که این درک
و حس را دارم که تمام تجربه هایم را در اختیار جوانان قرار دهم. کاری کنم که معلم های
دیگر نکردند.
معمولا پیشکسوتان عرصه ی هنر، پس از سال ها کار
صحنه ای و نوازندگی به صورت گسترده به آموزش رو می آورند و کارهای دیگر را رها می کنند،
چون می خواهند چهره شان در ذهن مردم ماندگار بماند. آیا رو آوردن پری ملکی به عرصه
ی آموزش هم به این معنا و مقدمه ای برای ترک فعالیت صحنه ای است؟
نه؛ من این کار را نمی کنم. این آموزشگاه را به
بچه ها سپردم و من هم حمایت شان می کنم. من اجرای صحنه ای را دوست دارم. این یکی از
چیزهایی است که من را زنده نگه می دارد. خیلی در این راه تلاش کرده ام و هنوز به نتیجه
نرسیده است، اما باید برسد. یعنی هنوز مانده تا به آن نتیجه برسیم. من اجرای صحنه ای
را کنار نمی گذارم؛ اگرچه به ما خیلی جفا می شود. من که سال ها است در تالار وحدت اجرا
می کنم، مجبور شدم دو کنسرت در تالار رودکی بدهم. برای این که زمان مناسب نمی دهند
و هزینه ها بالا است. به هر حال وجدانم نمی گذارد که بلیت 100 هزار تومانی به مخاطب
بفروشم.
اجرای بعدی تان هم در تالار رودکی است؟
بله، آخر شهریورماه در تالار رودکی اجرا دارم و
امیدوارم خوب پیش برود.
مدتی است که از اجراهای تان برای بانوان خبری نیست
و با این حال چندبار کنسرت هم خوانی برگزار کردید. این موضوع دلیل خاصی دارد؟
اصلا اجرا برای بانوان را دوست ندارم. هرچه بیشتر
می گذرد، بیشتر از این اجراها ناراحت می شوم. این اجراها تکرار مکررات است و هیچ چیز
در آن نیست. تلاشی حاصل نمی شود و فایده ای ندارد.
منظورتان این است که مخاطب در این اجراها جدی نیست؟
این موضوع هم دخیل است. بعضی کنسرت ها هر دو ماه
یک بار همان طور تکرار می شوند و اتفاقا سالن هم پر می شود. آیا وظیفه ی ما این است؟
آیا من به عنوان مدرس موسیقی وظیفه ام این است که سطح تفکر و سلیقه ی مردم را پایین
بیاورم؟
من برای برنامه هایم تلاش می کنم. قطعه ی تکراری
اجرا نمی کنم و به مخاطب احترام می گذارم. اگر هم قطعه ی قدیمی اجرا می کنیم، بر مبنای
هدفی است، اما همیشه نباید این اتفاق بیفتد. این روزها ترجیح می دهم، بیشتر به صورت
هم خوانی روی صحنه بروم.
آیا شرایط برای فعالان موسیقی بانوان در دولت
«تدبیر و امید» تغییر کرده است؟
این شرایط هیچ وقت تغییر نمی کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر