۱۳۹۳ دی ۲۶, جمعه

نادر مشایخی: پیشکسوتان حوزه موسیقی به آینده امیدوار شده اند

نادر مشایخی می گوید خوشبختانه نسل جوان به موسیقی اهمیت می دهد و این موضوع سبب شده است پیشکسوتان حوزه موسیقی به آینده امیدوار شوند.

به گزارش هنرآنلاین، نادر مشایخی، رهبر ارکستر و آهنگساز در یادداشتی درباره وضعیت موسیقی و مشکلات این حوزه نوشته است. متن کامل این یادداشت را در ادامه می خوانید:
خوشبختانه نسل جوان به موسیقی اهمیت می دهد و این موضوع سبب شده است پیشکسوتان حوزه موسیقی به آینده امیدوار شوند. چند سال گذشته موسیقی حالت سکون داشت و اصلا هیچ فعالیتی در این حوزه به چشم نمی خورد، اما امروزه من با جوانانی در ارتباط هستم که واقعا نابغه هستند و می توانند موسیقی را شکوفا سازند.
مهم ترین مسئله در موسیقی این است که در ابتدا موزیسین های خوبی را تربیت کنیم زیرا اگر این اتفاق نیفتد نمی توانیم شاهد رشد و پرورش این هنر باشیم. موسیقی نیاز به موزیسین خوب و توانا دارد در نتیجه مسئولین و پیشکسوتان این حوزه باید شرایط بهتری را فراهم کنند تا جوانان به راحتی این هنر را یاد بگیرند.
متاسفانه امروزه آموزشگاه های موسیقی مانند قارچ رشد کرده اند ولی هیچ کدام نمی توانند هنرجویان خوبی به جامعه معرفی کنند. آموزشگاه های موسیقی باید برای هنرجویان دلسوزی کنند زیرا این افراد وقت خود را می گذارند تا موسیقی را فرابگیرند و به استاد خود اعتماد می کنند در نتیجه نباید با بی توجهی اعتماد را از هنرجویان موسیقی بگیریم.
جوانان باید پرورش یابند زیرا ما می خواهیم موسیقی را به آن ها واگذار کنیم و اگر نتوانیم آن ها را به درستی با موسیقی آشنا کنیم بزرگ ترین جنایت را در حق جوانان این مرز و بوم انجام داده ایم.
پیشکسوتان نباید از موسیقی غافل شوند و همه ما باید بر همکاری موزیسین ها تاکید کنیم. همچنین جوانان هنرمند باید یاد بگیرند که به درستی رقابت کنند و هیچ گاه خودشان را از هنرمند دیگر بالاتر ندانند، زیرا همه از خانواده موسیقی هستیم و باید تمام تلاش خود را برای سربلندی آن کنیم.
همان طور که می دانیم وضعیت نشر آثار موسیقی به ویژه موسیقی کلاسیک در ایران روز به روز بدتر می شود و اگر این روند ادامه یابد اثری از موسیقی کلاسیک باقی نمی ماند در نتیجه استادان این حوزه باید نشست هایی را برگزار کنند تا با بررسی دقیق چرخه نشر آثار موسیقی کلاسیک را دوباره زنده کنیم.

۱ نظر:

Unknown گفت...

میگویند باغبانی متوجه میشود هرروزمقداری ازمیوه های باغش غارت میشود ناچار میشود کمین کند بناگاه متوجه دزدان باغ میشود همه فرار میکنند تنها یکی درمیماند وناچار میشود به بالای درخت زردآلویی پنهان شود باغبان بعد از زحمت زیادی او را میابد میگوید بیا پایین تا با این چوپ مغزت را بریزم دزد میگود مشتی من بلبلم از باغبان اصرار که تو دزدی از دزد اصرار که من بلبلم باغبان ناچار میشود خوب بلبلی پس بخوان دزد شروع به خواندن میکند باغبان میگوید بلبل که اینطور نمیخواند دزد میگوید مشتی بلبلی که زرد آلوی هلندر میخورد بهتر از این نمیخواند.جناب مشایخی امیدوارم آن جوانانی که شما میشناسید وبراستی هم که درست است با بازیگران صحنه بی سیاستی زرد آلوی هلندر به خوردشان ندهند در این مملکت کسی مانند مجید درخشانی نابغه است که ممنوع ازخروجش میکنند من7دختر دارم هر سه تنها به صدای زنان خواننده گوش میکنند میگویم معین ستار آغاسی داریوش میگویند بابا چرا اصرار مکنی همه زنان را تحریک میکنند نمیخواهی آبرویت را ببریم که؟منهم خفه میشوم بناجا مجبورم منهم تنها آن همه خاطران جوانی با رامش وگیتی مهستی هایده ودیگران را فراموش میکنم تنها با مهرپویا واز موسیقی سنتی با محمودی خوانساری گلپا وایرج شهیدی سر کنم .جناب مشایخی روده درازی میکنم مشکل آنهمه آموزشگاه نیست مشکل دولتمردان بی کفایت ونالایقی اند که سالهای طولانی است میخواهند بقول خودشان فرهنگ سازی کنند اما در نهایت ناچارند به سراغ گشت واسید بروند یا خانم حریر در حالیکه رقاصی هم نمیکند شوهرش هم حی وحاضر است پایین بکشند یا دختر عالیم قاسم اف را نگذارند بخواند شما میفرمایید جنتی پسر آقای جنتی ماوشما را ارشاد میکند بنده میگویم کار او این نیست کارش داشتن دکه ای در یک شهری وفروختن دعای کمیل است نه بیش معاون حقوقی اش را که دیگر محشر است گنجشک چی است که گوشتش چی باشد کدامیک را بگویم فرق ندارد هیچکس سر جایش نیست جایی نوشته بودند فرق روحانی با احمدی نژاد یک لبخند است راست هم هست ما ملتیم ما حق داریم بگوییم کی باید کجا باشد ده نفر چماق بدست ودونفر شیشه اسید بدست نمایند مخفی امام جمعه که ملت نیستند اطلاعات دارند میگیرند میزنند میکشند مهم نیست ما میمیریم اما اچحاف وزور هم حد دارد باور کنید ممنوع کردن زنان ومجید درخشانی مرا دیوانه کرده است هرکس هم بخواهد مجیز بگوید ویا ظاهرش را عوض کند اگر ناصر ملک مطیعی باشد وبهانه اش فیلم باشد وبرای همیشه ظاهرش این باشد با او کاری نخواهم داشت من در این مانده ام که به آینده امید دارید حال چی یعنی باید مردمی که در زمان میزیند باید بمانند تا آینده بیاید نه باید جنتی برود جای خودش ودکه اش را باز کند وکسی بیاید که هنر خوانده باشد بنده وکالتی دادم در ایران نپذیرفتند رفتم سفارت گفتم ببین آقای کنسول من اگر جای تو باشم امضا ومهرم را قبول نکنند میروم وجل الاغ میدوزم وزندگی میکنم واین ریاست را نمیخواهم دلت به چی خوش است .شما دلتان به چی خوش است؟