۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

برای سالمرگ غلامرضا تختی در 17 دی ماه: در جست و جوی جهان پهلوان

تختی از معدود ورزشکارانی است که چه در طول زندگی و چه پس از مرگ هرگز تنها در قامت یک ورزشکار باقی نماند؛ توجه هنرمندان و بخصوص شاعران به زندگی او از غلامرضا تختی چهره ای فرهنگی-اجتماعی ساخت.

غلامرضا تختی 47 سال پیش در 17 دی ماه درگذشت.
او را نمی توان تنها یک ورزشکار قلمداد کرد. با این که رکوردهای ورزشی او خصوصا مدال های المپیکی او از حیث ورزشی بسیار قابل توجه است، اما تمامی این مدال ها تنها وجه کوچکی از شخصیت تختی را می سازند. تختی اگر تنها چهره ورزشی معاصر نبود که وجه های فرهنگی - اجتماعی اش به دیگر وجوهات شخصیتی اش می چربید، دست کم یکی از مهمترین این کاراکترها به حساب می  آید.


غلامرضا تختی

بعد از مرگ ابهام برانگیز این چهره، برجستگی این ویژگی ها نیز بیش از پیش پیدا شد.
او در دی ماه سال 46 در هتل آتلاتیک تهران درگذشت. عده ای مرگ او را خودکشی عنوان کردند و دلیل آن را اختلافات خانوادگی و ناکامی های ورزشی می دانستند و بعضی نیز مرگ تختی را تروری سیاسی می دانند.
تختی البته در سراسر زندگی اش گرایش های سیاسی داشت که کتمان نمی کرد. او حتی در حزب زحمتکشان ملت ایران به رهبری ملکی و بقایی نیز عضو بود. او بعدتر نیز به جبهه ملی و یاران مصدق پیوست.
از سوی دیگر فعالیت های اجتماعی او نیز همیشه مورد توجه عموم بود، از آن جمله فعالیت های امداد رسانی او در زلزله مهیب بوئین زهرا در سال 1341.
بعد از مرگ تختی محبوبیت او دو چندان شد. حتی بعد از انتشار خبر مرگ او عده ای دست به خودکشی زدند. معروف است که قصابی در کرمانشاه خود را به قناره سلاخی انداخت و بزرگ بر شیشه مغازه اش نوشت: جهان بی جهان پهلوان ماندنی نیست.

۱ نظر:

Unknown گفت...

بابک تختی خود در برنامه ای روی خط تلفن آمد وبا یکی از برنامه سازان حرف زد واعلام کرد که مرگ پدر به هیچ وحه سیاسی نبوده است وخانواده اش نتوانسته اند بعد از فروپاشی نظام سابق کوچکترین مدرکی را که ثابت کند که نظام سابق قصد کشتن وی را داشته است بیابند در حالیکه هر گونه مدرکی را بررسی کرده اند شاید سرنخی بدست بیاید گرچه زنده یاد تختی فعال سیاسی بود اما چون مرگ صمد که بعد هافلاحتی همراه او اعلام کرد شنا بلد نبوداما (ما به نظام چهلوی ربطش دادیم) وغرق شد مردم سیاسی اش کردند چون مرا ببوس را که برادر شاعر در آمریکا اعلام کرد آن شب من با برادرم همراه بودم واین شعر را نه برای توده ای ها وافسران حزب توده که برای نامزدش سرود ومن با او برای خداحافظی شبانه به در منزل نامزدش رفتیم زیرا فردا راهپیمایی داشتیم اما ما ایرانی ها تاریخ را جعل شده میپسندیم توده ای ها یک ودوروسیاهی ندارند رضا پهلوی را هم میگفتند لال است وده ها دروغ دیگر از این نوکران هنوز نوکر روس ها در خاطره ها مانده است درود بر پهلوان مردم تختی بزرگ.بنده صدای ضبط شده بابک فلاحتی وبرادر شاعر عر سه را دارم.