۱۳۹۳ آذر ۲۵, سه‌شنبه

درباره حال و روز موسیقی بانوان در این روزها: سرزمین قمرهای خاموش

موسیقی ما - سما بابایی:  غم انگیز است؟ هست. باعثِ تعجب؟ بسیار. مایه ی تأسف؟ قطعاً. مدرکی وجود داشته؟ خیر. اصلاً اتفاق افتاده؟ نیفتاده.

پس چطور است که به ذهنِ کسی خطور می کند که بنویسد: «در حضورِ وزیر ارشاد، خواننده زن تک خوانی کرد؟» مهم نیست؛ رسانه های تندرو گاهی از این اخبار منتشر می کنند. گاهی خودشان پی اش را می گیرند تا به هدف شان برسند - که متأسفانه معمولاً می رسند - و گاهی هم فراموش اش می کنند.
این بار اما قضیه فرق می کند. داستانِ خیالی آنقدر ابعاد عجیب و غریبی به خود می گیرد که وزارتخانه را مجبور به تکذیب رسمی می کند. این تکذیب اما فایده هم دارد یا داستانِ همان فردِ خواب است و کسی که خودش را به خواب زده؟ ماجرا ادامه پیدا می کند. هر روز به طریقی. این بار به شکلی دیگر.


سرزمین قمرهای خاموش

مصاحبه گر می پرسد: «چطور است که آقای علی جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مَفسده ای نداشته باشد، ایراد ندارد؟» و علی جنتی پاسخ می دهد: «من مستقیماً انگیزه ای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم ما به دلیل برخی از همین ملاحظات، اصلاً تا به حال به خانم ها اجازه تک خوانی در جمع آقایان نداده ایم. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علیرغم شایعاتی که انجام شده، اجازه داده نشده است. فقط دو مورد برای خانم ها اجرا شده است.»
این سوال و جواب در این روز ها، بار ها در رسانه ها - رسانه های رسمی و البته شبکه های اجتماعی - منعکس شده است. اینکه علی جنتی این نظر را بیان کرده بوده یا نه - که البته پاسخ مثبت است - و اینکه این پاسخ او در برنامه ای زنده از رسانه ملی عقب گردی بر آن نظریه است یا باید با توجه به ملاحظات آن را قانع کننده دانست، محلِ بحث ما نیست. آنچه در این میان جلب توجه می کند این است که بارِ دیگر زنانِ موسیقیدان و بیش از همه آوازخوان، بهانه ای برای فشار به وزیری شده اند که تا همین جایش هم تعدادِ زیادی از نمایندگانِ مجلسِ شورای اسلامی، امضا جمع کرده اند برای استیضاحش. سوال درست همین جاست: «کجای کارِ زنانِ آوازخوان در این سال ها - و یک سال و نیم اخیر - برخلافِ موازینِ شرعی و عرفی بوده که بارِ دیگر به بهانه ای محدود تر شوند و از آن طرف، ابزاری برای فشار آوردن به وزارتخانه ای که در طول یک سال و نیم فعالیتش، در بدبینانه ترین شرایط، اگر هم باری از دوشِ هنرمندان - از سینماگران گرفته تا تئاتری ها و موسیقیدانان - برنداشته اند، لااقل تلاش کرده اند همراهی شان کنند.
نگاه کنید به تعداد فیلم هایی که طی این مدت از توقیف درآمده اند؛ کتاب هایی که منتشر شده اند؛. نام هایی که ممنوع القلم و ممنوع التصویر بوده اند و حالا نیستند و هنرمندانی که در هشت سالِ گذشته، راه غربت گرفته بودند و حالا در وطن شان هستند. البته که اینها به معنای دفاعِ کامل از وزارتخانه ای نیست که انتظار از آن بسیار بیش از اینی است که تاکنون انجام داده است.
نگاهی به عملکردِ برخی بخش ها ناامیدی را بیشتر هم می کند. کدام مشکل موسیقی در این یک سال و نیم حل شده است؟ محمدرضا شجریان که رییس جمهور نامش را در برنامه انتخاباتی اش آورد، می تواند کنسرت بدهد یا بسیاری دیگر از ممنوع الکار ها؟ روند مجوز آلبوم ها آسان تر شده است؟ امکان اجرا در شهرستان ها و الزام اداراتِ ارشاد شهرستان ها به تبعیت از مجوز دفترِ موسیقی، حل شده؟ ارکستر سمفونیک و ملی دوباره فعالیتش را شروع کرده؟ یک سالنِ مجهز کنسرت چندهزار نفری ساخته شده؟ مسأله افزایشِ قیمتِ ساز ها با توجه به قیمتِ دلار مرتفع شده؟ پاسخ به همه این سوال ها منفی است؛ اگرچه شعارِ دولت «تدبیر و امید» است و آدمیزاد به همین امید زنده.
اصلاً چرا راهِ دور برویم؛ کدام یک از مشکلاتِ زنان فعال در عرصه موسیقی برطرف شده که این حرف و حدیث ها را به دنبال داشته؟ از زنانِ آوازخوان اگر بگذریم - همان طور که در این سال ها بسیاری از آنان گذشتند - نوازندگانِ زن وضعیت بهتری پیدا کرده اند؟ آیا می توانند در بسیاری از شهرستان ها نوازندگی کنند؟ میکرفونِ همخوانانِ زن در کنسرت های مختلف بسته نمی شود؟ رییس محترم دفترِ موسیقی مشکلات شان را شنیده؟ از هیچ کدام شان مشاوره گرفته برای اینکه راهی بیندیشند برای خروجِ از این بن بست؟ جشنواره «گل یاس» دوباره کارش را از سر گرفته؟ با همه این ها چطور است که باز می شوند ابزاری برای فشار؟
کاش آنهایی که فشار می آورند - که تعدادشان هم کم نیست - گاهی به نتیجه کارشان هم فکر می کردند؛ که این همه محدودیت چطور این همه گسترش یافته؟ به تعداد نوازندگان زن نگاه کنید؛ آواز خوانان؟ جمعیت شان به مراتب زیاد تر از قبل شده است. خیلی بیشتر از آنچه کسی بتواند تصور کند. شاید همین محدودیت ها است که این میل را زیاد تر کرده است. هیچ کدام شان قمر شده اند؟ هنگامه اخوان؟ خاطره پروانه؟ سیمین غانم؟ یا ده ها نمونه دیگر که همچنان صدایشان شنیدنی است و در اوج. مگر صدای چند نفرشان را شنیده ایم که پاسخ مان مثبت باشد یا منفی. اینجا سرزمین قمرهای خاموش است. قمر هایی که حالا اگرچه خاموش اند، اما کار می کنند، سخت. آواز می خوانند، سخت و چشم انتظارِ فردایند، سخت.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

می نویسند: جمعیت شان بمراتب بیشتر شده.
چند نفر بودند که کلمه «جمعیت» را بکار
می برید؟اگر یک نفر بشود دونفرمی شود
از « صد در صد» ترقی دَم زد.