۱۳۹۳ دی ۱, دوشنبه

شبِ به یاد ماندنی قدیمی ها و جشن تولد 10 سالگی + گزارش تصویری


قدیمی ها: ۱۹ ام آذر ماه ۱۳۹۳ شبی بسیار خاطره انگیز و فراموش نشدنی برای اعضا و همکاران سایت قدیمی ها بود. چرا که به مناسبت دهمین سالگرد تاسیس این سایت و به همت و میزبانی هنرمند ارجمند و خواننده سال های دور خانم پونه جشنی به یاد ماندنی با حضور برخی از هنرمندان برجسته قدیمی کشور برگزار شد.
در این گردهمایی، هنرمندان قدیمی حوزه موسیقی، سینما و رادیو، با یکدیگر دیداری تازه کردند و هر یک به صورت جداگانه، ضمن نقل خاطراتی از فعالیت های گذشته هنری خود به قسمتی از رویدادهای زندگیشان اشاراتی نمودند. اما هنرمندان حاضر در این نشست عبارت بودند از نصرت الله وحدت (کارگردان و بازیگر مطرح حوزه تئاتر و سینما)، تقی تقدسی (از موسسین تئاتر و سینمای کمدی در ایران)، پروا (خواننده موسیقی مردمی و سنتی)، فیروزه (خواننده موسیقی مردمی)، دینامیک (خواننده موسیقی پاپ)، عباس وفایی -وفا- (خواننده موسیقی پاپ)، گیتی ساعتچی (بازیگر سریال های تلویزیونی)، شهرام قادری ملودی ساز و فرزند برومند عباس قادری خواننده برجسته موسیقی مردمی و در کنار آنها اعضا و همکاران اصلی سایت قدیمی ها یعنی مجتبی نظری (مدیر مسئول و موسس سایت)، علی رجبی (دبیر تحریریه سایت)، فرهاد لارنگی (سردبیر سایت)، آرش فکور (فیلم بردار و مستند ساز)، فرامرز امینی (خبرنگار و فیلم بردار)،   علی عظیمی نژادان، فروغ بهمن پور، شقایق میرزایی، رابعه نظار و رویا راعی نیز حضور  داشتند.
اداره این جلسه را هم علی عظیمی نژادان بر عهده داشت. در ابتدای جلسه عظیمی نژادان با خواندن شعری از خواجه حافظ شیرازی که مناسب حال و هوای جلسه بود، برنامه را آغاز کرد. این شعر با این مطلع آغاز می شود:
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین، قصه اش دراز کنید
در ادامه جلسه عظیمی، ضمن خیر مقدم به حضار در جلسه و یادآوری علت برگزاری این نشست و تشکر از میزبان این میهمانی خانم پونه توضیح داد که بسیاری از هنرمندان دیگر هم به این گردهمایی دعوت شده بودند ولی به علل مختلف از جمله مسافرت، بیماری و... نتوانستند که در این ضیافت حضور پیدا کنند که از جمله آنها می توان به: پوری بنایی، ناصر ملک مطیعی، بهمن مفید، همایون، انوشیروان روحانی، جمشید مشایخی، ژاله سام، ایرج مهدیان، نیلوفر، میلاد کیایی و... اشاره کرد. عظیمی در عین حال یاد آوری کرد که سایت قدیمی ها با این فرم و صورت فعلی و با تلاش کوشندگانی چون مجتبی نظری، علی رجبی و فرهاد لارنگی سابقه ای سه ساله دارد. اما از ابتدای تاسیس آن تاکنون جمعا ده سال را پشت سر گذاشته است که به همت و ابتکار مجتبی نظری به وجود آمد. در ادامه، وی از مجتبی نظری در خواست کرد که به عنوان موسس و گرداننده اصلی سایت قدیمی ها، چند کلامی هم درباره فعالیت های خود در طی این سال ها سخن بگوید.

مجتبی نظری: در این 10 سال فراز و نشیب های زیادی داشتیم
مجتبی نظری هم با عرض خیر مقدم به تمام حاضرین در جشن و تشکر ویژه از خانم پونه، صحبت های خود را آغاز کرد و توضیح داد که این سایت دقیقا در ۲۵ آذر ۱۳۸۳ آغاز به کار نمود که امروز پس از ده سال البته فراز و نشیب های زیادی هم داشته است. ولی در عین حال تاکید کرد که امروزه به خصوص در ۳ سال اخیر بسیار خوشحال است که در کنار دوستان و همکاران گرامی اش، تا اندازه زیادی توانسته به بسیاری از خواسته هایش  دست پیدا کند از جمله انعکاس خبرهای تازه و درست از هنرمندان دوران گذشته و انجامِ گفت و گو های متفاوت با بسیاری از آنها به خصوص در دو حوزه سینما و موسیقی. وی البته تاکید نمود بسیاری از این مصاحبه ها  برای نخستین بار است که در دوران پس از انقلاب در سطح کلیه رسانه ها صورت می گیرد. وی بار دیگر تصریح نمود: بسیار شادمان است که در این جلسه برخی از این هنرمندان گرامی حضور دارند و در نهایت از همه آنها به خاطر شرکت در نشست و افزودن غنای ویژه به آن تشکر نمود.

علی رجبی: با مشکلات و سختی های بسیار زیادی مواجه بوده ایم
اما علی رجبی، دومین فردی بود که در این جلسه صحبت های کوتاهی را بیان کرد. او که به عنوان دبیر تحریریه این سایت سخن می گفت، ضمن ابراز خوشحالی از تشکیل این جلسه در عین حال تاکید کرد که به عنوان  یکی از اعضای اصلی این سایت البته با مشکلات و سختی های بسیار زیادی مواجه بوده و مجتبی نظری هم مسلما بیش از همه برای این سایت زحمت کشیده است. وی بیان نمود که در این شب دوست داشتنی و با اهمیت دوست ندارد که با ذکر این مشکلات، خاطر عزیزان حاضر در جلسه را مشوش سازد. او در پایان، سلامتی روز افزون را برای هنرمندان بزرگ این خطه آرزو نمود.

نصرت الله وحدت: فیلم «عروس فرنگی» برایم افتخار آمیز تر بود
اما نشست، با طرح پرسش های عظیمی نژادان از هر یک از هنرمندان حاضر در جمع درباره برخی از رویداد های هنری زندگی آنها ادامه پیدا کرد. اولین پرسش ها از آقای نصرت الله وحدت هنرمند با سابقه تئاتر و سینما انجام شد. بازیگر و کارگردان مولفی که از موسسان تئاتر المپ و سپاهان در اصفهان بوده است و ادامه فعالیت های تئاتری خود را هم در تهران و در سالن تئاتر نصر ادامه داد و در حوزه سینما هم با خلق آثاری در ژانر کمیک و در حیطه طنز اجتماعی چون: «عروس فرنگی»، «تولدت مبارک»، «یک اصفهانی در نیویورک»، «اجل معلق»، «صفر علی» و... توانایی خود را در ترسیم تضاد میان فضای سنتی و مدرن به خوبی نشان داد. فیلم هایی که ضمن داشتن خصلت عامه پسند بودن خالی از نکات اخلاقی و اجتماعی نبوده اند. به هر حال وحدت در پاسخ به سوال عظیمی نژادان درباره گذشته هنری خود و اینکه به کدام یک از آثار خود بیشتر علاقه دارد، گفت: به هر حال همه فیلم های من مانند بچه هایم هستند. اما شاید فیلم عروس فرنگی برایم افتخار آمیز تر بود. چرا که در جشنواره فیلم های آسیایی، جایزه ویژه دلفین طلایی را دریافت کرد و در نخستین جشنواره بین امللی تهران هم (که به همت دکتر کاووسی برگزار گشت) در میان کلیه فیلم های خارجی موفق به کسب عنوان سوم شد و جایزه روبان طلایی را دریافت کرد.
و جالب است که بدانید، نماینده امور مالی سینمای دولتی شوروی سابق که در جشنواره تهران هم حضور داشت از این فیلم بسیار خوشش آمد و به قیمت ۱۲ هزار دلار این فیلم را از من خریداری کرد. همچنین من به خاطر این فیلم در تفلیس دیپلم افتخار دریافت کردم و سرانجام این که این فیلم در کنار جشنواره مسکو هم به نمایش درآمد. در مورد ساختن فیلم «ماجرای شب ژانویه» هم بسیار زحمت کشیدم. جالب است بدانید که برای ساختن این فیلم، من دو سال تمام صبر کردم که در تهران برف بیاید و چون از باریدن آن مایوس شدم، مجبور شدم که با صرف هزینه ای بالغ بر ۷۰ هزار تومان آن زمان از آلمان فیکساتورهای مخصوص تولید کننده برف مصنوعی را سفارش بدهم.
عظیمی نژادان در ادامه یادآوری کرد که خانم پوری بنایی هم برای نخستین بار با ایفای نقش زنی غربی در فیلم «عروس فرنگی» بود که به عنوان بازیگر، به جامعه هنری ایران معرفی شدند. و وحدت هم در تکمیل این نکته بیان کرد که: «خانم بنایی به قدری خوب این نقش را ایفا کردند و گریمشان طبیعی بود که تا مدت ها اکثرا از من می پرسیدند که این خانم فرنگی را از کجا پیدا کرده ای؟» و خوشبختانه ایشان با بازی در این فیلم به صورت جدی به جامعه هنری ایران معرفی شدند و خوشحال هستم که در سالیان اخیر هم ایشان در امور خیریه فعال هستند و در این زمینه هم وجودشان منشا اثر است.

فیروزه : مشوق اصلی من در رادیو، مرحوم حبیب الله بدیعی بود
در ادامه برنامه، عظیمی نژادان از خانم فیروزه سوال کرد که مشوق اصلی ایشان برای آغاز خوانندگی چه کسی بود و اولین ترانه ای که اجرا کردند، چه نام داشت؟ و ملودی ساز و ترانه سرای آن که بود؟ که فیروزه پاسخ داد: مشوق اصلی من در رادیو، مرحوم حبیب الله بدیعی بود.
اولین ترانه ای  هم که خواندم از آقای حسین صمدی بود ولی در میان مردم بیشتر با آهنگ: «دل نگو، دل دیگه نیست» با ترانه ای از مسعود هوشمند و ملودی آقای سلیم پور شناخته شدم. فیروزه ادامه داد: که در بسیاری از فیلم های آن زمان هم به عنوان خواننده حضور داشته و به خصوص آهنگ هایی از حسین واثقی و صمدی را می خوانده است. فیروزه همچنین ترانه هایی از ساخته های ناصر آهنین و فریدون خوشنود هم اجرا کرده است و البته در میان اجراهای خود بیش از همه به همان «ترانه دل نگو، دل دیگه نیست» علاقه مند است و اصولا ساخته های آقای سلیم پور را هم خیلی دوست دارد.

وفا: جهانبخش پازوکی، فردی بی جایگزین در موسیقی ایران هست
اما در ادامه، نوبت به صحبت های عباس وفا رسید. هنرپیشه و خواننده مطرح دهه ۱۳۵۰ که برخلاف رویه برادرش جمال وفایی (که در درجه اول خواننده موسیقی سنتی بود) از همان ابتدای فعالیت جدی اش بیشتر به موسیقی پاپ گرایش داشت و با دو ترانه: «پدرا، مادرا» و «دنیا، آی دنیا» هر دو از ساخته های جهانبخش پازوکی، کار خوانندگی را آغار نمود. وفا، در آن زمان در چندین فیلم سینمایی هم مانند: «پرستو های عاشق» و «رابطه جوانی» هم به عنوان بازیگر شرکت داشت.
او در ابتدای صحبت هایش گفت که: آقای جهانبخش پازوکی، بدون شک فردی بی جایگزین در موسیقی ایران هستند و در نقش احیاگر من هم ظاهر شدند. چند وقت پیش در یک تماس تلفنی که با ایشان داشتم از من پرسید که چه می کنی؟ گفتم که هنر هنوز با من است و البته من مانند یک ماهی ای هستم که بر لب ساحل نشسته است و هنوز نیمه جانی دارد و به آب دریا خیره شده است. از او پرسیدم که چه باید بکنم و او هم با توجه به روحیه حاضر جوابی اصفهانی اش در جا گفت که: خوب قربانت بروم یک تکانی به خودت بده و خودت را در آب بیانداز.
وفا در ادامه ابراز داشت: از ۶-۷ سالگی کار خوانندگی را آغاز کرده است و از ۱۱ سالگی با دو تن از همسالان خود ارکستری را تشکیل داده بودند که در مجالس مهمانی و عروسی اطراف میدان بهارستان و سه راه سیروس اجراهایی داشتند. یکی از دوستانش آکاردئون می نواخت و دیگری جاز می زد و به مقیاس آن زمان ۱۰-۱۲ تومان بابت هر مهمانی به گروه آنها تعلق می گرفت. وفا بنا به قول خودش آن زمان بسیار به صدای ویگن علاقه داشته است.

گیتی ساعتچی: بیشتر مرا به خاطر بازی در سریال ایتالیا ایتالیا می شناسند
در ادامه برنامه نوبت به گیتی ساعتچی رسید. بازیگری که در سال های پیش از انقلاب با بازی در سریال «تلخ و شیرین» ساخته منصور پورمند کار هنری خود را آغاز کرد و سپس در سریال های دیگری چون: «طلاق» به کارگردانی مسعود اسداللهی و «خسرو میرزای دوم» به کارگردانی نصرت کریمی هم شرکت کرد. اما با بازی در سریال «ایتالیا ایتالیا»ی نوذر آزادی بود که هر چه بیشتر به شهرت رسید. او در دوران پس از انقلاب هم کم و بیش بازیگری را ادامه داد و در چند فیلم سینمایی هم چون: «شریک زندگی» و «آژانس ازدواج» هم ایفای نقش نمود.
ساعتچی در ابتدای این جشن ضمن تشکر از دعوتی که اعضای گروه قدیمی ها از او و هنرمندان دیگر برای شرکت در این نشست به عمل آوردند، ابراز داشت که حقیقتا عموم مردم، بیشتر مرا به خاطر بازی در سریال «ایتالیا ایتالیا» می شناسند. به طوری که هر جا هم که می روم حتی در مجالس ختمی که شرکت می کنم عموما مردم از من درباره این سریال سوال می کنند. مثلا می گویند که خانم ساعتچی، یادت هست که در آن سریال چه لباس قرمز زیبایی را پوشیده بودی؟
اما ساعتچی در ادامه ابراز داشت که: «یکی دیگر از سریال هایی که ۲ سال است، به شدت درگیرش هستم و بازی در آن را هم بسیار دوست دارم، سریال «معمای شاه» است که در آن ایفاگر نقش تاج الملوک یعنی مادر محمد رضا شاه پهلوی هستم.

پروا: توسط عموی گوگوش به هنر راه یافتم
پس از گیتی ساعتچی نوبت به بیانات خانم پروا رسید. خواننده قدیمی موسیقی مردمی که پس از انقلاب سبک خوانندگی خود را تغییر داد و بیشتر به سمت موسیقی سنتی و حتی اجرا با ارکستر بزرگ کشیده شد. به طوری که از اجراهای اخیر او می توان به اجرای قطعه «خلیج فارس» ساخته محمد شمس اشاره نماییم. گفتنی است که ایشان اکنون مقیم وین هستند و برای مسافرت گاهی هم از وطن دیدار می کنند.
خانم پروا در مورد آغاز فعالیت های هنری خویش گفتند که از حدود ۱۳-۱۴ سالگی، زمانی که برای نخستین بار صدای خانم حمیرا را در رادیو آن هم با اجرای ترانه جاویدان صبرم عطا کن تجویدی شنیدند به خوانندگی علاقه مند شدند و در زنگ تفریح دبیرستانی صدای ایشان را تقلید می کردند. سپس در ارکستر مخصوص کاخ جوانان جنوب (که در میدان راه آهن قرار داشت) آثاری را اجرا می کرد.
ارکستری که سرپرست ارکستر و نوازنده ویولون آقای رنجبر بود و فردی هم به نام فرزین در این ارکستر عود می نواخت که بعد ها فرد مطرحی شد و در بسیاری از ارکسترها هم نوازندگی می کرد.
پروا در ادامه می گوید: ابتدا در این ارکستر خواهرم می خواند که از من زیباتر بود ولی آنها تشخیص داده بودند که صدای من از او بهتر است.
پروا در ادامه گفت: در زمره کار های مهمی که با این ارکستر و در باشگاه بانک صادرات ایران اجرا کردم ترانه زیبای «آنکه دلم را...» ساخته پرویز یاحقی بود که اولین بار در گلهای رنگارنگ ۴۲۰ پخش شد. در آنجا ناصر آتشین عموی گوگوش حضور داشت و همانجا به من گفت که می خواهی معروف بشوی و از این راه خوب، پول در بیاوری؟ پاسخ دادم که من خجالت می کشم که چنین کنم. اما او به من جواب داد که این حرف را نزن شما هنرمند هستی و هنرمند به مردم تعلق دارد. خلاصه این گونه شد که به راه هنر کشیده شدم. سپس در مکان هایی همچون تئاتر نصر و برخی کاباره ها فعالیت می کردم. پروا به صحبت های خود افزود که: در دوران قبل از انقلاب سینما مولن روژ تماما به من تعلق داشت با وقوع انقلاب و به آتش کشیدن آن و همچنین تولد دخترم به همراه خانواده به اتریش عزیمت کردیم. پروا ادامه داد: پس از ۲۳ سال سکوت به آمریکا رفتیم و کارهای فاخری مانند قطعاتی از شاپور نیاکان، فضل الله توکل، تورج نگهان، محمد شمس و... را اجرا کردم. این بار دیگر صرفا برای پول نمی خوانم و به دنبال دلم کار می کنم.

دینامیک: مادرم پدیده ای در زمانه خودش محسوب می شد
در نهایت نوبت به صحبت های خانم دینامیک رسید. خواننده متفاوت پاپ که در اوایل دهه ۵۰ به نظر می رسید که می تواند رقیبی برای گوگوش باشد و البته تا حدودی هم اینگونه تبلیغ می شد ولی بنا به دلایل زیادی، این قضیه عملی نشد.
دینامیک از همان ابتدا توضیح داد: در سال ۱۳۵۴ شرایطی برای او به وجود آمد که ترجیح داد خاک ایران را برای مدتی طولانی ترک نماید. او به خصوص به فوت شادروان کریم ارباب اشاره کرد که تا مدت ها از مهمترین حامیان او بود و مرگ نابهنگام او باعث شد که آخرین تکیه گاه او در ایران از میان برود. بنا به قول او متاسفانه در اواخر اقامتش در ایران، باند بازی و پشت هم اندازی ها در محیط هنری آن زمان به خصوص در رادیو و تلویزیون به نقطه اوج خود رسیده بود و به لحاظ اخلاقی هم متاسفانه توقعاتی از برخی هنرمندان داشتند که اگر کسی توجهی به آنها نمی کرد، به طور طبیعی حذف می گشت.
او به عنوان مثال از ترانه «برکه» نام می برد که قرار بود که توسط ارکستر بزرگ رادیو و تلویزیون به رهبری مارسل استپانیان اجرا شود و حتی رییس وقت رادیو هم در این راستا سفارشی به مارسل کرده بود ولی در نهایت، باندها مانع این کار می شوند. دینامیک همچنین در این راستا به مهمانی ای اشاره می کند که سال ها بعد در شهر نیویورک در منزل شادروان پوران برگزار می شود و در آنجا مارسل استپانیان از او به خاطر اجحافی که در حق او نموده بود عذرخواهی می کند.
دینامیک در ادامه به پیشینه هنری خانواده خود اشاره می نماید و به خصوص از مادرش موسوم به بانو جهانی نام می برد که پدیده ای در زمانه خودش محسوب می شد و حتی به او لقب، دلکش آذربایجان اطلاق می کردند. او در شهر تبریز در زمره هنرمندان مهم زمانه خویش به حساب می آمد که نه تنها در زمینه خوانندگی بلکه در زمینه های دیگر هنری هم مانند: سرودن شعر و نمایشنامه نویسی هم توانا بود. بطوری که در یکی از مسافرت های محمد رضا شاه به تبریز، در حضور او در سالن شیر و خورشید این شهر در نمایش معروف آرشین مالالان شرکت می کند و نقش گلچهره را در این نمایش عهده دار می شود. او با دستگاه های موسیقی ایرانی به خوبی آشنا بود و به دو زبان فارسی و ترکی هم شعر می سرود. اما متعصبین تبریز که مخالف حضور زنان به عنوان خواننده و هنرمند در عرصه عمومی بودند، در طی همین سفر شاه در زمانی که ایشان ۳۰ سال بیشتر نداشتند به صورت ایشان اسید پاشیدند که تا آخر عمر یک چشم خود را از دست دادند. البته نکته تاسف بار در این میان آن بود که فردی که این حرکت زشت و جنایت بار را انجام داد، راننده مادرم بود. البته شکایت به دربار هم کشیده شد و در نهایت سرهنگی که مسئول نگهبانی از هنرمندان و موسوم به سرهنگ عطابخش بود، درجه های نظامی اش از او گرفته می شود. دینامیک تاکید کرد که اگر بخواهد به بسیاری از زوایای تراژیک زندگی خود و خانواده اش بپردازد، احتیاج به چندین جلد کتاب دارد.
به هر حال پس از سخنان خانم دینامیک و خاطرات دیگری که برخی هنرمندان از جمله آقای وفا بیان کردند و بعد از چند شعر خوانی آقای تقدسی نوبت به صرف شام رسید و در نهایت هم کیک مخصوص دهمین سالگرد قدیمی ها طی مراسم ویژه ای توسط بزرگترین فرد جمع، استاد نصرت الله وحدت بریده شد و حاضران کام خود را شیرین کردند.
شبِ دهمین سالروز تولد قدیمی ها، شبی به یاد ماندنی، متفاوت و خاطره انگیزی بود.

پونه و فروغ بهمن پور

جشن 10 سالگی قدیمی ها

فیروزه و پونه

جشن 10 سالگی قدیمی ها

پونه و فربد (پسرش)

جشن 10 سالگی قدیمی ها

وفا، مجتبی نظری و علی رجبی

نصرت الله وحدت

نصرت الله وحدت، علی رجبی، فرامرز امینی و تقی تقدسی

جشن 10 سالگی قدیمی ها

جشن 10 سالگی قدیمی ها

فیروزه و پونه

وفا، تقی تقدسی، پروا و پونه

مجتبی نظری، فرامرز امینی، پروا و علی رجبی

شهرام قادری، مجتبی نظری و فرامرز امینی

جشن 10 سالگی قدیمی ها

گیتی ساعتچی

پروا

وفا، تقی تقدسی، پروا و پونه

نصرت الله وحدت

نصرت الله وحدت و دینامیک

جشن 10 سالگی قدیمی ها

جشن 10 سالگی قدیمی ها

فیروزه و پونه

تقی تقدسی

فیروزه، علی عظیمی نژدان و نصرت الله وحدت

پونه

فیروزه

وفا

شهرام قادری

جشن 10 سالگی قدیمی ها

فیروزه، پونه، علی عظیمی نژدان، نصرت الله وحدت

جشن 10 سالگی قدیمی ها

گیتی ساعتچی، دینامیک، پونه

گیتی ساعتچی و پونه

جشن 10 سالگی قدیمی ها

فرهاد لارنگی، پونه، مجتبی نظری و دینامیک

دینامیک

وفا، فیروزه و علی عظیمی نژدان

تقی تقدسی، پونه و رابعه نظار

پونه و فیروزه

وفا، رابعه نظار و تقی تقدسی

علی عظیمی نژدان، نصرت الله وحدت، فرامرز امینی و پروا

گیتی ساعتچی، دینامیک، شقایق میرزایی و فروغ بهمن پور

گیتی ساعتچی، دینامیک، تقی تقدسی، پروا، پونه، نصرت الله وحدت، وفا و فیروزه

دینامیک، گیتی ساعتچی، پروا، پونه، فیروزه و تقی تقدسی
 
تقی تقدسی، علی رجبی، مجتبی نظری، شهرام قادری، پروا، رابعه نظار، دینامیک، نصرت الله وحدت، پونه، وفا و فیروزه

تقی تقدسی، علی رجبی، مجتبی نظری، شهرام قادری، پروا، رابعه نظار، دینامیک، نصرت الله وحدت، پونه، وفا و فیروزه


مجتبی نظری، پروا، رابعه نظار، دینامیک، نصرت الله وحدت، پونه، فیروزه و وفا


جشن 10 سالگی قدیمی ها

گیتی ساعتچی، فرهاد لارنگی، علی رجبی، دینامیک، تقی تقدسی، پروا، نصرت الله وحدت، پونه و وفا


جشن 10 سالگی قدیمی ها

پونه، علی رجبی، گیتی ساعتچی، مجتبی نظری، فروغ بهمن پور، نصرت الله وحدت، پروا، شهرام قادری، دینامیک، تقی تقدسی و فیروزه


گیتی ساعتچی، مجتبی نظری، فروغ بهمن پور، نصرت الله وحدت، شهرام قادری، پروا، دینامیک، تقی تقدسی و فیروزه

پونه، گیتی ساعتچی، نصرت الله وحدت، پروا، شهرام قادری، فرهاد لارنگی و دینامیک


نصرت الله وحدت، تقی تقدسی، پروا، دینامیک و وفا


فروغ بهمن پور، نصرت الله وحدت، پروا، شهرام قادری، تقی تقدسی، فیروزه و رابعه نظار


رابعه نظار، نصرت الله وحدت، تقی تقدسی، پروا و دینامیک

شهرام قادری و دینامیک

گیتی ساعتچی، نصرت الله وحدت، شهرام قادری، پروا، فرهاد لارنگی و دینامیک

جشن 10 سالگی قدیمی ها


گیتی ساعتچی، نصرت الله وحدت، پروا، رابعه نظار و دینامیک

شقایق میرزایی، گیتی ساعتچی، نصرت الله وحدت، آرش فکور، علی رجبی، پروا، دینامیک و تقی تقدسی


نصرت الله وحدت، تقی تقدسی، پروا، دینامیک، وفا و فرامرز امینی

پونه، گیتی ساعتچی، فروغ بهمن پور و نصرت الله وحدت


 نصرت الله وحدت و پروا


نصرت الله وحدت، رابعه نظار، پروا و دینامیک

فیروزه، دینامیک و رابعه نظار

تقی تقدسی، پونه، وفا و گیتی ساعتچی

مجتبی نظری، دینامیک، فرهاد لارنگی، پونه، شهرام قادری و علی رجبی

 شقایق میرزایی، وفا و دینامیک

جشن 10 سالگی قدیمی ها

جشن 10 سالگی قدیمی ها

جشن 10 سالگی قدیمی ها

۵ نظر:

بهروز (همراه همیشگی‌) گفت...

با درود و شادباش فراوان.
چراغ انجمن "قدیمی‌ ها"،
همیشه روشن و جاودان باد.

ناشناس گفت...

درود به همه شما عزیزان دوران طلایی ایران . همیشه پاینده باشید که بی‌نهایت دوست داشتنی هستید .

Unknown گفت...

omidvaram dar kari ke aghaz kardin movafagh bashin,hamishe bayad az honarmandan iran aziz yad konim beshe ke ruozi tamame iranian sarasare donya hamegi dar keshvare aizizemon iran dore ham bashim,shado khoraam bashim,be omid on ruoz.

سارا پارسی گفت...

با درود فراوان به جناب آقای مجتبی نظری عزیز و گرامی و دیگر همکاران خوبتان. یک دنیا از شما سپاسگزارم بخاطر این سایت فوق العاده خوبتان من در این ده سال همشیه این سایت را دنبال کردم و بخوبی بیاد دام وقتی برای اولین بار و تصادفی با سایت شما آشنا شدم چنان خوشحال شدم که انگار گمشده ای را بعد از سالهای سال پیدا کردم. مطمئن هستم که این شما بودید که برای اولین بار مبتکر چنین سایتی بودید که هنرمندان قدیم و دوستدرانشان را بهم رساندید وبعد شما چندتایی در فیس بوک و غیره شروع کردند اما هیچ سایتی مانند اصلش که سایت قدیمیها به مدیریت آقای نظری عزیز نمی شود.خیلی دوستان دارم و فرخنده باد ده سالگی سایت بی نظیر قدیمها برای تک تک شما عزیزان آرزوی سلامتی و سربلندی دارم.

ناشناس گفت...

شما همیشه نقبی به تاریخ میزنید .این قابل ستایش است .به همین سادگی

خانم دینامیک یک خاطره از مادر میگویند و خواننده را به تامل و تفکر وامیدارند .

مادر ایشان قربانی یک اسید پاشی در گذشته

چقدر هر دو رنج بردند .

چقدر جهل و نا آگاهی مخرب است و ما چگونه گاهی اسیر و محصور زمان و مکان هستیم . چه بهایی باید برای تکامل بپردازیم .