۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه

نظرتان را درباره مرتضی عقیلی بنویسید...

مرتضی عقیلی

۲۶ نظر:

شهاب فیض نیا گفت...

از بهترین کمدین ها وهمچنین از بهترین بازیگران نقش های جدی در ایران بود که حرکات ونوع ممیک صورت وابتکار های بسیار بدیع و ماندگارش در ایجاد خنده همراه با لذّت برای بینندگان همیشه به یاد ماندنی است .
او علاوه بر تسلط بر بدن وبیانش و به کار گیری درست حس و حرکت ، خوش فکر و مخاطب شناس ماهریست دیدن چند بارۀ فیلم هایش برای من لذت فراوان دارد و تکیه کلام ها و عادت های نقش هایش کم نظیر است .اگر تاریخچۀ سینمای ایران را از 1309 تا 1357 به سه دوره تقسیم کنیم در دوران سوم مبتکرترین وبهترین کمدین این سینمااست.

کمال يونسي گفت...

مرتضي عقيلي، هنرمندي بسيار توانا که به خاطر نبودن شرايط مناسب، هنر خود را ارزان فروخت و سينماي فارسي نتوانست وي را بر جايگاه راستينش بنشاند.
در خارج از کشور هم دغدغه هاي ديگرش را با هنر درآميخت و هنرش ناديده گرفته شد. اين بار هم هنرش را به پاي سياست ريخت.
داوري درباره مرتضي عقيلي ساده نيست
اما، توان و ذوق هنري وي جاي بحث ندارد و اين را در معدود فيلمهاي مطرحش در دوران شاه به نمايش گذاشت

علی زوقی گفت...

پسر بی ادعای سینمای ایران , زنده باشی ... هنوزم با علی زوقیت حال میکنم

بابک - ف گفت...

جناب کمال یونسی عزیز

عجب کار بزرگ ، سخت و نفس گیری انجام داده اید . یک داوری تمام ُ کمال و روان و ساده دربارۀ مرتضی عقیلی ؛ در شش بند توان فرسا و بدیع

1- هنرمندي بسيار توانایی است . 2- هنر خود را ارزان فروخت. 3- سينماي فارسي نتوانست وي را بر جايگاه راستينش بنشاند. 4- دغدغه هاي ديگرش را با هنر درآميخت. 5- هنرش را به پاي سياست ريخت. 6- ، توان و ذوق هنري وي جاي بحث ندارد.

این چه نظری ست ؟ که می گویید : داوري درباره مرتضي عقيلي ساده نيست. – وایشان را هنر فروش می نامید!!!؟
کدام دغدغه هاي ديگرش را با هنر درآميخته ؟

به زعم شما آن معدود فیلم های مطرحش ، در زمان شاه که جزء سینمای فارسی نبود (یعنی هنرخود را آنجا گران فروخت؟)
شما سینمای فارسی را تخطئه می کنید یا تأیید ؟

مرتضی عقیلی یک هنرمند بوده وهست وهمیشه در هر شرایطی کار هنرمندانۀ خودرا انجام داده ، وهنر خود را با خلاقیّت عرضه داشته است . برای من او نمونۀ یک هنرمند بزرگ وپُر توان ومردُمی است ، که وجه مردُمی بودنش مهم ترین مورد برای هر هنرمندی است.

ناشناس گفت...

با درود بر قدیمی ها

من واقعاً عاشق کارهای مرتضی عقیلی هستم .همیشه طی زندگی ام فیلم ها و بازی های اورا در سینما و ماهواره و ویدئو با لذت نگاه می کنم .
برای من بهترین کمدین ایران بوده وهست . بی نظیر است.
این نکته که دوست عزیز بابک گفته کاملاً بجا و درست است : اوهمیشه در هر شرایطی کار هنرمندانۀ خودرا انجام داده ، وهنر خود را با خلاقیّت عرضه داشته است . برای من او نمونۀ یک هنرمند بزرگ وپُر توان ومردُمی است
درود بر تو بابک عزیز ودرود بر هنرمند دوست داشتنی و خلاق وکمدین بی همتا مرتضی عقیلی نازنین .

کمال يونسي گفت...

جناب بابک - ف
روش دست به يقه شدن را کنار بگذاريد!
من ديدگاهي داشتم که گفتم براي هر کدام هم به قول معروف «فکت» هايي دارم. تقريبا اکثر فيلمهاي بازمانده سينماي فارسي را يا همان زمان توي سينما ديده ام و چندباره اش را روي نوار و ديسک!
شما هم سخن خود را بگو! نگفتي اشکال گزاره‌هايي که مطرح کردم چيست!
اميدوام از کساني نباشيد که دوست دارند زير علم اين و آن سينه بزنند.
پرچم خودت بلند کن. آن چه گفتي نقد سخن من که نبود، تکرار گفته من+مقداري علامت تعجب.
شمابايد ياد بگيريد که بايد مردمي و مردمي بودن را نخست تعريف کنيد و بعد مرز بين هنر و مردمي بودن را بازشناسيد.
نه کو ورقي خواند معاني دانست...
آقا! سخني نو داريد بفرماييد

ناشناس گفت...

با آقای یونسی موافقم .

بابک - ف گفت...

به دوست محترم آقای یونسی

اِشکال گزاره های شما

- نوشته اید - روش دست به يقه شدن را کنار بگذاريد!

مفهوم کلی این نوشته شما همان دست به یقه شدن شما با من می باشد .
پس راجع به پوچ بودن این توصیه فکر کنید زیرا معنایش قطع گفتگو یا حداقل آغاز گفتگوهای اطو کشیده وفرمایشی و دائماً دُرُست و غلط از یکدیگر تعریف و تمجید کردن است.که به نظر نمی رسد شما اهلش باشید.

- تعریف مفهوم مردُمی و مردُمی بودن نهایتاً یک قرارداد اجتماعی ِدارای منطق در زبان وادبیات محاوره ای وشفاهی است . البته هرکس واز جمله شما می توانید این قرار را نپذیرید وتعریف شخصی خودتان را معتقد باشید . بنابراین من تعریف پذرفته شده ی اکثریت جامعه و ادیبان فارسی زبانِ ایران را پذیرفته ام.زیرا در جایگاهی نیستم که خودم آن را تعریف کنم .اما آن تعریفی را که من می پذیرم در کتاب فرهنگ روز سخن نوشتۀ دکترحسن انوری صفحه 1129- (چاپ1383) چنین نوشته شده – مردمی mardom-i - مربوط به مردم : فعالیت های مردمی .2.مورد تأیید مردم وبرآورندۀ خواسته های آنان ..
درمورد مرز بین هنر ومردُمی بودن –
تعریف غالب وپذیرفته شده (در بسیاری از کتب جامعه شناسی و مردم شناسی ایرانی ها) از پایۀ نخستِ تعریفِ طبقاتی از جامعه نشئت می گیردیعنی بعداز پذیرش این بنیان ، که جامعه از لایه های متفاوت طبقاتی تشکیل یافته است آن وقت می توان معنایی برای هنر مردُمی قائل بود .پس هنر مردُمی نتیجۀ هنریست که اجرای کردار وگفتار یا نوشتار و امور دیگرش، بر مبنای هدف و تفکرِ اهمیت به طبقات ضعیف و لایه های زیرین و رنجدیدۀ اجتماع خلق وساخته می شود.که درسینما ، برخی آن را سینمای مُسکن و رؤیا پرداز می خوانند .
والبته نمونه هنر غیر مردُمی دربین منتقدان وتک فیلم سازان مثل امیرهوشنگ کاووسی که در مدرسه ایدک ودانشگاه سوربُن پاریس تحصیل کرده بود وتا قبل از سال 57 کارشناس رسمی سینما در وزارت دادگستری و مدیر خانه فرهنگ فیلم و معاون ادارۀ کل امورسینمایی ورئیس ادارۀ نمایش وزارت فرهنگ وهنر وهمچنین دبیر جشنواره فیلم جوانان آسیا ، صاحب امتیاز ومدیر مسئول مجلۀ هنروسینماو... شروع فعالیت سینمایی اش را درسال 1333 با کارگردانی فیلم "ماجرای زندگی " نتوانست ساخت آن را ادامه دهد و آن را ناتمام رها کرد. 1335 فیلم "هفده روزبه اعدام " را نوشته وکارگردانی کرد که تماشگر نداشت یعنی تماشگر مردُمی نداشت .شکست خورد چون کسی حرف او را نمی فهمید واین نکته الزاما ً به معنای دُرُست بودن و بزرگی حرف او نبود . زیرا به زبان مردم آن روزگار حرف نمی زد یعنی بلد نبود . او نهایتاً 1351 درصحنه هایی در فیلم بی تا (هژیز داریوش )بازی کرد و تا زمانی که از دنیا رفت به ابداع و جا انداختن کلمۀ فیلمفارسی افتخار می کرد .

بابک - ف گفت...

5-3-93

دوست محترم جناب کمال یونسی
می گویید : روش دست به يقه شدن را کنار بگذاريد!
حقیقت هر نکته بزرگ یا کوچکی ، درچالش (به معنی تلاش و مبارزۀ تئوریک) و جدال نظری وتخالف اندیشه و بحث وگفتگو و انتقاد وپرسش و پاسخ (اگر معلوم وپیدا بشود) دراین صورت است که معلوم می شود. - البته با رعایت انصاف و احترام متقابل-
ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست
پس اجازه بدهید بنده به حرف شما گوش ندهم ؛ وهمچنان در جستجوی حقیقت تلاش کنم چون به نظرم بالاترین ارزش هستی پیدا کردن حقیقت هر امریست.
نوشته اید : من ديدگاهي داشتم که گفتم براي هر کدام هم «فکت» هايي دارم. پس به جای نصیحت من فاکتورهایتان را می آوردید.
گفته بودید - سينماي فارسي نتوانست وي را بر جايگاه راستينش بنشاند و هنرخود را ارزان فروخت .
شما وهر بینندۀ قدیمی دیگری چگونه و از کجا فهمیده اید که ایشان هنرمند بسيار توانایی است و توان و ذوق هنري وي جاي بحث ندارد؟
- آیا شما غیر از همان فیلم هایی را دیده ای که مرتضی عقیلی در جايگاه غیر راستينش وبا فروش ارزان هنر خود بازی کرده ؟ من از شما می پرسم کسی که هنرش را ارزان فروخته چرا در معدود فیلم های مطرحش هنرش را ارزان نفروخته ؟
کاش به جای نصایح حکیمانه پاسخ های شما را می خواندم.
نوشته اید - ؟ نه ؟ کو ورقي خواند معاني دانست .
که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست . جناب یونسی عزیز ظاهراً معنی را دانسته اید اما ورق را خوب نخوانده اید .
و نصیحتی به روش قابل پسند شما
شما باید یاد بگیرید که وقتی دریک یادداشت هفت خطی یک مصرع از غزل حافظ را به عنوان تأیید نصایح تان می آورید آنرا دُرُست بنویسید تا ضرب آهنگ آن ازبین نرود.

ناشناس گفت...

دوستان جروبحث راکنار بگذارید این بازیگر به استثناء چند فیلم قابل بحث ازجمله فیلم" تپلی "اکثر فیلمهایی که بازی کردفیلمهایی به اصطلاح لمپنی وبی ارزش بود !

ناشناس گفت...

آقاي بابک
يک کلمه را فراموش کردن که اين همه غوغا نداره داداش
نوشته اين دوست گرامي يونس نشان نمي ده که بيسواد باشه که گير سه پيچ محمودي دادي
هر هنر پيشه اي چندتا فيلم خوب داره و يه مشت فيلم بي ارزش
مرتضي عقيلي هم همينطوره
کسي که نظر مي ده معلوم است دشمني نمي کنه هنرمنداي اين مملکتو دوس داره
از منبر بيا پايين خوب ننوشتي

بابک - ف گفت...

به گروه قدیمی ها

جناب آقای مجتبی نظری مدیر مسئول و طراح نشریه

آقای فرهادلارنگی سردبیر محترم

آقای علی رجبی دبیر تحریریه و مدیریت پیج فیسبوک قدیمی ها

با تشکر وسپاس فراوان از همگی شما ودیگرهمکارانتان

ب - فهیمی گفت...

دو کلمه بحث هم از ناشناسِ 23:57 بخوانیم
لمپنی + بی ارزش .

شما با این نشریه که معرف سینما و هنر قبل از سال 57 است ، چکار دارید ؟ وقتی سینمای قدیمی را بی ارزش می دانید. که البته حتماً همه فیلم هایش را هم دیده اید؛ اینجا توی این مجله دنبال چه می گردید؟

ناشناس گفت...

اين اسمهاي مستعار مثل ب. فهيمي و بابک ف. يعني چي؟ اسم نويسيم ايرادي داره؟ اين فقط يک سؤال هست
اينجا چه خبره؟ تو سر هم مي زنين؟ يک هم اين وسط تشکر کرده که البته خوب بود
کسي حق ندارد بگويد اينجا دنبال چي مي گردي؟ شما هم نظر بده مخالفت کن و موافقت کن مي خواهيد همه مثل شما يک نفر فکر کنند؟

ناشناس گفت...

خانم یا آقای ب-فهیمی فکرکنم جوابی که ناشناس 9 خرداد ساعت 17.15 داده اند جواب مناسبی به شما باشد ضمنا این مجله فقط مختص سینما نبوده وموضوعات مختلف مربوط به گذشته را شامل می شود که سینما هم یکی از آنهاست ! ناشناس 23.57

بابک فهیمی گفت...

سلام به دوست عصبانی شده ی بی اسم ( ناشناس ۱۰ خرداد ۱۳۹۳ ه‍.ش.، ساعت ۰:۴۸)

گفته هایتان عیناً شامل حال خودتان هم می شود ، دقت کنید :

اين اسمهاي ناشناس که همه مثل هم هستند يعني چي؟ اسم نويسيم ايرادي داره؟ اين فقط يک سؤال هست
اينجا چه خبره؟ شما تو سر کی مي زني جناب ناشناس 0:48 ؟ (یکی ) هم اين وسط تشکر کرده که البته خوب بود

................. شما درست می گویید که- کسي حق ندارد بگويد اينجا دنبال چي مي گردي – منظور من این بود که وقتی سینمای گذشته را بی ارزش و لُمپنی می دانی پس آمدن وگشتن در این نشریه که با علاقه و خواستۀ شما تضاد داردنوعی خودآزاری است ، اینکه کسی دنبال چیزی برود که اذیّتش می کند خود آزاری است اما هر کس مختار است کار خودش را بکند. ضمناً من نوشته ام : - این نشریه که معرف سینما و هنر قبل از سال 57 است- دقت کنید ... وهنر ......نگفته ام فقط سینما.

اسم من بابک فهیمی است که چند بار نوشتم بابک – ف ، یک بار هم نوشتم ب - فهیمی ، اگر شما را ناراحت وعصبانی کرده ام معذرت می خواهم .
اما فکر می کنم یک اسم ، حتی انتخابی از کلمۀ ناشناس خیلی بهتر است.
خدا نگدارتان

ناشناس گفت...

آقای فهیمی از گفته هایتان پیداست که این شمایید که خیلی عصبانی شده اید اینکه من این نشریه راببینم یانبیینم ویامن یا دیگران ازاسم ناشناس استفاده کنیم یا نکنیم به کسی ربطی ندارد این انتخابی است که سایت قدیمی ها به مخاطبان خودداده ثانیا این نظرات برای این نیست که همه اش تعریف وتمجید باشدوازانتقاد خبری نباشد ثالثااین شمایید که باخودتان درستیزید وخود آزاری می کنید به شماتوصیه می کنم خودراجهت درمان به یک روان شناس نشان دهید . ناشناس23.57

ناشناس گفت...

ضمنا شما به آقای یونسی گفته اید که " وقتی دریک یادداشت هفت خطی یک مصرع از غزل حافظ را به عنوان تائید نصایح تان می آورید آنرادرست بنویسیدتا ضرب آهنگ آن ازبین نرود " منهم به شما توصیه می کنم درنوشته هایتان بیشتردقت کنید چون " خدانگهدارتان " رانوشته اید " خدانگدارتان " !!! ناشناس 23:57

بابک فهیمی گفت...

خانم ها یا آقایان ناشناس که با اعلام ساعت هم معلوم نیست یک نفرید یا چند نفر

سلام
به لحاظ اخلاقی ظاهراً هیچ تعهدی احساس نمی کنید .

پس به مجموعۀ نوشته هایتان و تناقض گویی و تضاد های معانی آنها وبرخی بی ربط بودن هایشان توجه کنید شاید نکته ای از آن ها آموختید. همۀ نوشته های زیر مربوط به مجموعۀ شماست.
اين اسمهاي مستعار مثل ب. فهيمي و بابک ف. يعني چي؟ اسم نويسيم ايرادي داره؟ (منظورش از نویسیم یعنی نویسی هم )
بعد درباره خودش می گوید- من یا دیگران ازاسم ناشناس استفاده کنیم یا نکنیم به کسی ربطی ندارد
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
از گفته هایتان پیداست که این شمایید که خیلی عصبانی شده اید - (اوج عصابانیت ایشان را بخوانید)
- این شمایید که باخودتان درستیزید وخود آزاری می کنید به شماتوصیه می کنم خودراجهت درمان به یک روان شناس نشان دهید.
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
این نظرات برای این نیست که همه اش تعریف وتمجید باشدوازانتقاد خبری نباشد
- اينجا چه خبره؟ تو سر هم مي زنين؟ يک هم اين وسط تشکر کرده که البته خوب بود.( منظورش از یک یکی یا یک نفراست)
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
يک کلمه را فراموش کردن که اين همه غوغا نداره داداش
- به شما توصیه می کنم درنوشته هایتان بیشتردقت کنید چون " خدانگهدارتان " رانوشته اید " خدانگدارتان " !!! ناشناس 23:57
- ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- به ادبیات لُمپنی توجه کنید نوشته اين دوست گرامي يونس نشان نمي ده که بيسواد باشه که گير سه پيچ محمودي دادي
(کسی که خودپامنبری دیگران است واز خودش چیزی نداردبگوید ، می نویسد ) از منبر بيا پايين خوب ننوشتي
ودر پایان ضمن تأسف برای هم کلامی خودم با چند ناشناس- به ناشناس (6 خردادساعت 23.57) که حالا شده ناشناس (11 خرداد ساعت ۲۲:۳۷) می گویم به مأبون بودن خود افتخار نکند وبرای درمان تلاش کند.
خدانگهدارتان

کمال یونسی گفت...

آقاي بابک فهميمي
دير متوجه شده که دوباره به يادداشت من پاسخ داده‌ايد
راستش من هيچ حرفي ندارم. کم آوردم. پاسخهاي شما خيلي کوبنده بود
از دوستان گرامي ناشناس هم بسيار سپاسگزارم.
در واقع موضوع چندان مهمي هم نبوده. نبايد از يکديگر برنجيم.
سربلند و پايدار باشيد

ناشناس گفت...

آهنی راکه موریانه بخورد نتوان برد ازو به صیقل زنگ
باسیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ
ناشناس 23:57

گروه قدیمی ها گفت...

دوستان عزیز سلام
لطفا در کامنت ها به یکدیگر احترام بگذارید...
«قدیمی ها» علاقه ای به حذف کامنت ندارد ولی بعضی اوقات...
احترام به همدیگر، احترام به خودمان است...
موفق باشید

بابک فهیمی گفت...

به جناب آقای کمال یونسی

با سپاس از دوست موقّر وبا آرامش ومحترم
من از هیچ کس نرنجیده ام ولی دلم می خواست با شما بحث و جدال و چالش داشته باشم ولی ظاهراً شما که در نوشته دوم تان پرسیدید (نگفتي اشکال گزاره‌هايي که مطرح کردم چيست! ) تمایلی به ادامه نداشتید ومن اجباراً با دوستانی که به قول خودشان حق ِ ناشناس بودن را داشتند، چالش و گفتگوکردم در هر صورت از شما بسیار متشکرم که حرمت کلام را دارید وخونسرد و منطقی هستید.البته اینکه می گویید: من هيچ حرفي ندارم. کم آوردم.- شکسته نفسی می کنید وقصدتان ایجاد آرامش بر محیط نشریه است.
از گروه قدیمی ها بسیار سپاسگزارم که (شاید علیرغم میل باطنی شان به احتمالِ بی حرمتی من وناشناسان ِ عصبی به یکدیگر ) نوشته های مرا درنشریه قرار دادند . از همۀ سروران نشریه وهمچنین آقای کمال یونسی معذرت می خواهم واز خوانندگان محترمی که آن یک کلمۀ آخری را خوانده اند خیلی خیلی عذر می خواهم .

کمال یونسی گفت...

بابک فهیمی گرامي
درود بر شما
از مهر شما سپاسگزارم
همه ما گاهي تند مي رويم و شايد اشتبا هم مي‌کيم ولي مهم آن است که يکديگر را دوست بداريم و براي باورها و ارزش‌هاي شخصي‌مان يکديگر را نرنجانيم.
از بي‌پيرايگي شما لذت بردم
ارادتمند همه دوستان
يونسي

ناشناس گفت...

قدرت بازیگریشو میشه در فیلم زیر پوست شهر و گلهای کاغذی دید

ناشناس گفت...

16 سالم بود که فیلم فاصله را دیدم. با شرکت مرتضی عقیلی و آیلین. درام قشنگی بود که پایان گریه آوری داشت. یاد اون روزها به خیر.