۱۳۹۳ فروردین ۵, سه‌شنبه

باستانی پاریزی درگذشت

دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی مورخ، نویسنده، پژوهشگر، شاعر، موسیقی پژوه و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، در سن 89 سالگی درگذشت.

به گزارش ایسنا، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، صبح امروز 5 فروردین در بیمارستان مهر تهران دار فانی را وداع گفت.
به گفته دختر دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، استاد در یک ماه اخیر از بیماری کبد رنج می برده است. استاد باستانی پاریزی در سوم دی  ماه ۱۳۰۴ ه.ش در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان متولد شد. وی تا پایان تحصیلات ششم ابتدایی در پاریز تحصیل کرد و در عین حال از محضر پدر خود مرحوم حاج آخوند پاریزی هم بهره می برد.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی و دو سال ترک تحصیل اجباری، در سال ۱۳۲۰ تحصیلات خود را در دانشسرای مقدماتی کرمان ادامه داد و پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۲۵ برای ادامهٔ تحصیل به تهران آمد و در سال ۱۳۲۶ در دانشگاه تهران در رشتهٔ تاریخ تحصیلات خود را پی گرفت.
باستانی پاریزی به گواه خاطراتش از نخستین ساکنان کوی دانشگاه تهران (واقع در امیر آباد شمالی) است. در ۱۳۳۰ از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و برای انجام تعهد دبیری به کرمان بازگشت و تا سال ۱۳۳۷ خورشیدی که در آزمون دکتری تاریخ پذیرفته شد، در کرمان ماند.
او دوره دکترای تاریخ را هم در دانشگاه تهران گذراند و با ارایه پایان نامه  ای درباره «ابن اثیر» دانشنامه دکترای خود را دریافت کرد. وی کار خود را در دانشگاه تهران از سال ۱۳۳۸ با مدیریت مجله داخلی دانشکده ادبیات شروع کرد و تا سال ۱۳۸۷ استاد تمام  وقت آن دانشگاه بود و رابطه تنگاتنگی با این دانشگاه داشت.
مراسم تشییع پیکر دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، ساعت 9 صبح، پنجشنبه 7 فروردین از مقابل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آغاز خواهد شد.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
نکته جالب درباره استاد به تمام معنا، باستاني پاريزي اين است که زبان نوشتاري ايشان در دهها کتابش، به زبان مردم نزديک است و هر کس، حتي مردم عادي هم مي‌توانند از مطالب تاريخي و تحليل ايشان بهره ببرند
ايشان نکات تازه و جالبتري هم درباره هنرمندان دارن. به ويژه بسيار در آثارشان از ام‌کثوم خواننده مصري ياد مي کنند. البته مي شود درک کرد که درباره موسيقي در پرده سخن مي گويد.
حال که ما به مرده پرستي مفتخر هستيم، خوب است سري به آثار آن مرد زرگ بزنيم ببينيم چه نوشته است
با سپاس از شما

ماشاالله - ا گفت...

دوست محترم
ناشناس
سلام

اگر مثلاً در زمان زنده بودن بزرگان ( ادیبان ،هنرمندان ،دانشمندان ، پژوهشگران و محققان )آن چه که باید توسط مردم دولت ها وحکومتها درقِبال زحمات و خدمات این بزرگان انجام بگیرد ، فی المثل صورت نمی پذیرد و مردم یا دولت وظیفۀ معنوی ومادی خودرا انجام نمی دهند؛

آنوقت اگر پس از مرگ آنان کسانی نظیر شما به نکتۀ جالب یا مهمی مثل نزدیکی زبان نوشتاری استاد باستانی پاریزی به زبان و درک مردم عادی اشاره کرد ؛
معنایش مُرده پرستی است ؟
لابد باید نتیجه گرفت :
حالا که حق اندیشمندان وهنرمندان در زمان حیاتشان ادا نشده و نمی شود، پس ، بعداز وفات شان نیز باید چیزی از آنها نگفت ! چون مُرده پرستی است .
به نظر من این نکته که خیلی از اقشار همیشه در موقع فوت ومراسمِ بزرگداشت چنین افرادی بیان می کنند غلط است .
والبته که باید هم در زمان زندگی و هم پس از مرگ افراد شاخص ومَردُمی ،از آنها تقدیر وتجلیل شود،هم توسط دولت ها و هم توسط مردم .

چند سالی است که شاهد تجلیل و تقدیر از برخی زندگان اندیشمند و هنرمند هم هستیم.

ناشناس گفت...

آقا ماشاءالله گرامي
درود بر شما
نه! چنين نيست.از خود اين بزرگان هم که بپرسيد، شيريني کار تجليل از خدمات آنان فقط در زمان حيات‌شان مفيد است تا حکومت و مردم بدانند چه گنينجه‌هاي علمي گرانبهايي دارند و عزم را جزم کنند تا از وجود آنا بهره برن. همين
آنچه که ما کرده‌ايم و مي کنيم عبارتست از دادن نشان «چهره ماندگار» در يک محفل دولتي. مثلاً ايا شما دکتر رضا نقشينه را مي‌شناسيد؟ وي عوان چهره نامدار ايران را گرفته و سالهاست مرحوم شده اند چه کسي ايشان را مي‌شناسد؟
نگفته‌ام بعد از مرگ چيز از آنها نگوييم! کجاي نوشته‌ام چنين چيزي آمده؟ سخنم اين بود که ما و مديران جامعه ترجيح مي دهيم شخصيت‌هاي علمي‌مان، پس از مرگ مورد تجليل قرار گيرند. حکايت دکتر قيصر امين‌1ور را يادتان هست که مغضوب بود و پس از مرگش چه مرثيه‌سرايي و آه و ناله‌اي راه انداختند؟! حتي دانشياري قيصر امين پور را ندادند!
اما سخن از کم توجهي به امثال باستاي پاريزي ريشه دراز دارد. نوشته‌هايشان را بخوانيد تا دريابيد
ياد آن فيلم يانکي مي افتم که امريکايي مغرور مي گفت:
بهترين سرحپوست، سرخپوست مرده است!
با احترام