۱۳۹۲ اسفند ۱, پنجشنبه

روایت کوتاهی از زندگی حسن کسایی: از کَرانِ زنده رود



قدیمی ها - محمدعرفان رفیعی: هنر مجموعه ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق می‌شوند که خلق آن همیشه نیازمند فاکتور هایی نظیر استعداد درونی و همچنین احساسات و عواطف فرد می باشد که در اثر این احساسات همیشه هنرمندانی پدید می ایند که به جای انتشار احساسات خود بر جامعه سعی در انتشار آن بر روی اشیا محیط خود می باشند و این خود باعث پدید امدن میلیون ها اثر هنری در سرتاسر نقاط جهان می باشد. به طور مثال شخصی بر روی نکته ای آهن آنچنان احساسی پیاده می کند که در اثر آن منجر به خلق اثری نفیس می شود و فرد دیگری احساسات خود را به روی قلم می آورد و منجر به  اشعار یا نوشته و یا حتی منجر به خط و نقوش زیبایی می شود که اینها در همه جای دنیا طرفداران بسیار زیادی را به همراه داشته است.


حسن کسایی

هنرمندان جهان عموما به علت توجه عمیقی که به مسائل معنوی دارند همواره می کوشند که راهی به کمال بگشایند و چراغی را فراتر از زندگی پر مخاطره و دشوار انسان ها بر فروزند و به همین علت است که همیشه خود از نعمت های مادی و نیاز های طبیعی دور می مانند و به همین علت زندگی آنان همیشه پر از شکست و مالامال از درد و رنج می شود و این خود نیز سرنوشت ناگزیر و محتوم اکثر هنرمندان جهان است که توانسته اند با دست های تهی و مالامال از رنج و مشقت های دنیوی گنجینه های نفیسی را به عالم بشریت تقدیم دارند.
هنرمندانی که گاه با دستان تهی زخمه های بر ساز می زنند و این خود باعث آرامش میلیون ها انسان می گردد که به طور طبیعی با هنرمندان محبوب خود ارتباطی قلبی و روحی را  برقرار می سازند.
در این بین سده اخیر را بنا به دلایل و علل های مختلفی می توان دوره تحول فکری و اجتماعی اکثر مردم جهان علی الخصوص ایرانیان دانست زیرا که در این سده ایران را می توان با بسیاری از مسائل سیاسی و فرهنگی روبرو ساخت منجمله وقوع انقلاب مشروطیت پایان دوره سلطنت چندین ساله خاندان قاجار و ظهور رضا شاه و همچنین گسترش روابط با دنیای غرب و از همه مهمتر و تاثیر گذارتر ظهور پدیده ای به نام رسانه های ارتباط جمعی بود و پیامد آن بروز تغییرات بنیادین در فرهنگ تغییر ذائقه فرهنگی شد در این شرایط ممکن بود بر اثر برخی تندروی ها (به علت خود کم بینی شیفتگی و اطاعت محض از فرهنگ های بیگاه) یا کند روی ها (به علت تعصبات نا به جا و پافشاری بر سنت های به جای مانده از گذشته) موسیقی سمت و سوی درستی نیابد و واقعیت اجتماع را نادیده بگیرد که در این شرایط جامعه نیازمند افرادی بود که با نو آوری در احساسات و بیان عواطف خود نوعی تفکر جدید را همراه با موسیقی بیان سازند و به نوعی می توان گفت که سخن را با نوای دلنشینی بیان سازند که این نوای دلنشین باید به نحوی باشد که از دل مردم براید تا بر دل آنان نشیند.


حسن کسایی، حسن یاحقی و منوچهر همایون پور

در این بین هنرمندانی از سال ها قبل نظیر نایب اسدالله نی نواز  و همچنین میرزا عبدالله که از نوازندگان سرشناس تار بود و بسیاری دیگر پدید آمده بودند که بر اثر بروز عواطف زیبای این هنرمندان بر روی ساز هایشان نغمات جدیدتر و بروز تری از آنان منتشر گردید که باعث گردید این هنرمندان از دل مردم به پیشرفت هایی دست پیدا کنند که خود باعث شکل گیری نهال موسیقی نوین در ایران شد.
نهالی که سال ها بعد توسط هنرجویان آن مکتب تبدیل به درختی عظیم و با قدرت شد که سالیان سال است در دل های مردم انچنان با قدرت ریشه کرده است که هیچ گاه از دل مردم برون نخواهد رفت.
بله هنرمندانی که پس از آن دوران سخت پدید آمدند تماما هرکدام تبدیل به یکی از ستون های موسیقی ایران شدند و این چنین شد که پس از گذشت سال ها آنچنان تاثیرات مثبتی بر روان و افکار هنردوستان گذاشته که مطمئنا این تاثیرات تا اخر دنیا با افکار بشریت همراه می باشد.
هنرمندی که در این مقاله به زندگی هنری اش به صورت خلاصه می پردازیم کسی است که آنچنان تاثیراتی بر روی موسیقی ایران گذاشته که در هیچ دورانی از نام وی به اسانی نمیتوان گذشت، هنرمندی که خود خالق آثاری جاودان شد کسی که نام وی را هنرمند نمیتوان گذاشت بلکه باید وی را خود هنر نامید.
این هنرمند برجسته موسیقی ایران کسی نیست جز استاد سید حسن کسائی، کسی که بدون شک تمام اهالی هنر و هنرمندان دنیا با نام وی آشنایی دارند.
سخن گفتن درباره استاد حسن کسائی برای نگارنده که سال ها افتخار آشنایی و درک محضر ایشان را داشته ام از مقولات سخت و ممتنع است.


حسن کسایی و ابوالحسن صبا

سخت به آن معنی است که در محیطی پرورش یافته ام که به فرموده ی استاد عالی قدر علامه جلال همایی (اصفهان از عهد صفویه تا کنون، مدت چهار قرن مشعل دار علم و هنر ایران زمین بوده است) به علاوه در طول زندگی به لطف خداوند متعال از این نعمت برخوردار بوده ام که محضر استادان مسلم و بزرگی همچون علی تجویدی، پرویز یاحقی، جلیل شهناز، حسن کسایی، محمد طاهرپور، همایون خرم و سایر استادان زمان را درک کرده و با علاقه ی وافر و زمینه ی نسبتا مساعدی که در خود احساس می کردم، با  ظرایف کارهای هنری آشنا شدم و شاید حق این را داشته باشم که در ارتباط با هنرمندانی که محضرشان را درک نموده ام چند خطی را به پاس زحماتشان برای جامعه موسیقی بنویسم و اما ممتنع از آن جهت که هنر استاد حسن کسائی در سطح و حدی است که درک و توصیف ان که به منبع لایزالی متصل گردیده و پیوند خورده است بسیار دشوار است و پایه ی کار را در حدی گذارده است که :
به دامنش نرسد دست کس که جلوه ی حُسن
ورا به بام فلک برد و نردبان برداشت


حسن کسایی

ساده نباید گذشت که استاد حسن کسایی در اوان تاسیس رادیو که جوانی پانزده ساله بود همدوش استادانی چون ابوالحسن صبا، لطف الله مجد، حسین یاحقی، مرتضی محجوبی در برنامه های موسیقیایی تکنوازی و همنوازی را آغاز نمود و این همنوازی ها و تک نوازی های استاد تا اواخر عمر با برکت ایشان همراه بود.
او بیش از نیم قرن به جامعه ی هنر پرتو افشانی نمود و از معدود هنرمندانی بود که با گذشت زمان نه تنها توقف و افول هنری نداشته بلکه پختگی و ابداعات ایشان  کم نظیر بلکه بی نظیر بود که این خود از عجایب هنری این بزرگ مرد تاریخ موسیقی می باشد (به ویژه با سازی چون نی که نوازندگی آن مستلزم برخورداری از نیروی کافی و سر زندگی لازم می باشد)
استاد حسن کسائی در سوم مهرماه 1307 در شهر اصفهان و در خانه ای به دنیا آمد که آنرا بی گمان باید گهواره ی موسیقی دانست اجداد مادری وی از خاندان (جواد الحسینی) که از معروفترین خوشنویسان زبردست در اصفهان به شمار می رفتند. پدرش (حاج سید جواد کسائی) به پیشه ی تجارت روزگار می گذرانید، اما عاشق و شیفته ی موسیقی بود، و اوقات فراغت را با خوانندگان و نوازندگان برجسته، سپری می نمود. از جمله: سید حسین طاهرزاده، ابوالحسن صبا، میرزا علی محمد قاضی عسگر، سید محمد صادق شهاب، اسماعیل ادیب خوانساری، جلال تاج اصفهانی، آقا محمد طاهر پور، غلامرضا خان سارنج، شعبان خان، حسین آقا، علی آقا و جلیل شهناز. حسن پنج ساله بود که نزد تاج اصفهانی به تعلیم آواز و فراگیری گوشه های موسیقی مشغول شد، و سپس در سال های بعد نیز از اسماعیل ادیب خوانساری نکته ها و ظرایفی در اجرای آواز آموخت.


حسن کسایی

یازده ساله بود که اولین اجرای صحنه ای را با آواز خود به همراه فلوت نصیر ثقفی در دبیرستان سعدی اصفهان با موفقیت به انجام رسانید. در همان سال به همراه پدرش در تهران موفق به دیدار ابوالحسن صبا و حسین تهرانی شد و به همراه ویلن استاد، قطعه آوازی در مایه ی ابوعطا خواند، اما یکی دو سال بعد صدای شش دانگ خود را از دست داد و مغموم و دل شکسته به دنبال گمگشته ی خویش به صدای نی پیرمردی که از پشت دیوار حیات منزل می گذشت، دل بست. پدرش که همواره بهترین مشوق او بود، یک نی برایش خرید. حسن قریب دو سال در آن چوب خشک، شبانه روز دمید، اما صدایی موزون نشنید، تا این که به ناگاه صدای نی رام شد.
پدر که شوق فرزند را برای فراگیری نی احساس کرد او را به دست مهدی نوایی سپرد. حسن در خدمت این استاد با رموز و دقایق شیوه ی نایب اسدالله آشنا شد و آن قدر این ساز در وجودش آتش افکند، که آواز را با همه ی شوقی که داشت، اندک اندک کنار گذاشت و همه ی فرصتش را یکجا به نی اختصاص داد و او چنان صداهایی از دل این ساز بیرون کشید که قبل از او هرگز شنیده نشده بود حسن 13 ساله توانست که طی 4 سال آنچنان صدای شفافی از نی درآورد که خود راه عشق را از آن روز برای هنرجویان بعدی هموار ساخت و در این مدت توانست 8 صدا از نی در آورد به طوری که در قبل از وی تنها 3 صدا و آن هم به صورت غیر شفاف و نامناسب استخراج می گردید. حسن کسایی زمانی که در محضر مهدی نوایی تلمذ نمود درست در اواخر عمر مهدی نوایی بود و درست پس از سه ماه که در خدمت وی بود استاد مهدی نوایی فوت گردید و حال در این برهه از زمان بود که حسن 13 ساله تنها استاد خود را از دست داد و عشق نی آنچنان وی را تحت تاثیر قرار داده بود که خود سعی در فراگیری خود آموز نی شد و درست میتوان گفت که کسایی مجددا نی را از ازل زایید و ساز نی برای دومین بار در تاریخ هستی توسط حسن کسایی زاییده شد.
کسائی در تکامل نوازندگی خود با استفاده از آثار به جای مانده ی نایب اسدالله در سبک و شیوه ی او بسیار کوشید و به سبب ذوق و غریزه ی ذاتی باعث شد این ساز حال و هوای دیگری یابد و در میان سازهای ایرانی، جای مخصوص خویش را باز کند. در سال 1322 یعنی در پانزده سالگی بود که برای اولین بار صدای سازش با اجرای چهار مضراب «زنگ شتر» ساخته ی ابوالحسن صبا از رادیو به صورت زنده بخش شد. صبا که خود در آنجا حاضر بود و بعد از ایشان برنامه داشت، از نواختن «زنگ شتر» با نی بسیار متعجب شد و او را در آغوش گرفت و به او گفت فکر نمی کردم با ساز نی بشود «زنگ شتر» را اجرا کرد.
درک محضر ابوالحسن صبا و شاگردی او، فرصت بسیار مغتنمی بود تا کسائی جوان به دقیق ترین و ظریف ترین زوایای موسیقی ایرانی آشنا شود و از آن پس با بهره گیری از دیگر هنرمندان طراز اول موسیقی، سخت کوشی و مرارت بسیار، استعداد فوق العاده و مطالعه ی مستمر بر روی ساز و آواز استادان موسیقی، همچنین مطالعه بر روی موسیقی سایر ملل، موسیقی نواحی مختلف ایران و حتی موسیقی عامیانه، موفق به تکوین سبک نوین نی نوازی در دوران معاصر گردید. کسائی در اوایل دهه ی سی، به ساز سه تار نیز گرایش پیدا کرد و از تجربیات ابوالحسن صبا، عبدالحسین صبا (برادر بزرگ ابوالحسن خان) و ارسلان درگاهی، نکته ها آموخت، همچنین بر اثر همنوازی با سه تار احمد عبادی و تار جلیل شهناز، به شیوه ای منحصر به فرد در نواختن سه تار دست یافتاو نی را برای اولین بار در سال 1329 به ارکستر برد و با ارکستر رادیو ارتش اصفهان همراهی خود را شروع کرد. در سال های بعد با ارکسترهای متعدد رادیو به سرپرستی هنرمندانی چون: ابوالحسن صبا، حسین یا حقی، حبیب الله بدیعی، محمد میر نقیبی، همایون خرّم و دیگران به فعالیت خود در این زمینه ادامه داد. حسن کسائی به دعوت داوود پیرنیا از پنجمین شماره گل های جاویدان (1335)، همکاری خود را با این سلسله برنامه آغاز نمود و در این مدت در بیش از 300 شماره از این مجموعه برنامه ها همکاری نمود و بسیار مورد توجه و عنایت شنوندگان قرار گرفت. او تا سال 1357 که در «گلچین هفته» شرکت نمود، با این سلسله برنامه همکاری داشت. از سال 1344 پس از ازدواج با همسری که نیمه ی دوم عمر هنری خود را مدیون اوست، بیش تر به فعالیت خود در رادیو اصفهان ادامه داد: تکنوازی، همنوازی، آهنگسازی، سرپرستی در ارکستر رادیو، ریاست شورای موسیقی رادیو، تدریس در مرکز فرهنگی رادیو اصفهان و تدریس در دانشگاه فارابی اصفهان. کسائی به همراه مرتضی نی داوود و حسین تهرانی در سال 1351 از وزارت فرهنگ و هنر نشان لیاقت هنری دریافت نمود. او در سال 1353 به اجرای ردیف موسیقی ایران با سه تار و آواز پرداخت (رادیو اصفهان)، و در اجراهای صحنه ای متعدد شرکت نمود. در سال 1354 اثری از او در مایه های شور و ماهور به همراه تنبک جهانگیر بهشتی ضبط و در تمام نقاط جهان توسط شرکت سی بی اس فرانسه در صفحه 33 دور منتشر گردید. این اثر به همراه دیگر آثار منتشر شده از طرف سازمان یونسکو و آثار موجود در آرشیو های موسیقی کشورهای مختلف، برای او پی آمد شهرت جهانی داشت، اما متأسفانه کسائی به دلیل درون گرایی محض (که شاید از مختصات ساز او، موسیقی ایرانی و حتی موسیقی مشرق زمین باشد)، هرگز دعوت مجامع مختلف جهانی را (از دهه ی سی تا هشتاد) نپذیرفت و بر اثر بی توجهی مسئولان و ترویج موسیقی تجاری، از اویل دهه ی پنجاه، خلوت گزید، ولی لحظه ای بی اندیشه ی موسیقی نزیست و از آفرینش ملودی های ناب و تازه، دوری نجست. حسن کسائی بار دیگر پس از سال ها کناره گیری از صحنه ی موسیقی، از سال 1378 تا 1389 وارد دوره ی جدیدی از ضبط نواخته ها و ساخته های خود شد، تا بار دیگر نشان دهد که عشق به مردم و موسیقی سرزمین اش، چگونه او را در سنین کهولت، آماده ساخته تا بنوازد آثار این چنین را،... هر چند خود او اعتقاد دارد که سال های طلایی عمر هنری اش به ناچار در سکوت و در کُنج خانه گذشته است.


حسن کسایی

در مرداد ماه سال 1385 مجدداً با سه تار و آواز - و در تیرماه 1386 با نی، ردیفی از وی ضبط شد و در اختیار علاقه مندان قرار گرفت. او گوشه های مختلف ردیف را با زبان امروزی به گونه ای دیگر روایت می کند و بی آن که در آن تحریفی راه دهد، آن را به زبان امروز بیان می کند. در صدای ساز او آوای قرن ها را می شنویم. درباره ی سبک و شیوه ی کسائی به طور کلی می توان گفت علاوه بر تأثیر پذیری از شیوه ی قدما، ذوق و سلیقه و قریحه ی ذاتی و همچنین شرایط محیط و نیاز زمان در نوازندگی او نقش فراوانی داشته است. کسائی بنا به قول و نظر تمامی استادان و آشنایان با موسیقی ایران یکی از نوازندگان نابغه و توانای امروز ماست. نغمه های ساز او ریشه در سال ها تلاش و تکاپو دارد، از همین روست که می توان گفت در موسیقی امروز ایران، کسائی وار نواختن آسان نیست...
حسن کسائی در سال 1387 به عنوان نخستین هنرمند موسیقی، نشان درجه ی یک فرهنگ و هنر و در سال 1381 اولین تندیس چهره ی ماندگار را در رشته ی موسیقی دریافت نمود. او در عمر پر برکت خود توانست شاگردان ممتازی را در رشته های مختلف پرورش دهد و به جامعه ی موسیقی معرفی کند، از جمله: حسین عمومی، محمد موسوی،  نعمت الله ستوده، منوچهر غیوری، بهزاد فروهری، جمشید عندلیبی، تقی سعیدی، شهرام میرجلالی، محمد بطلانی، ذبیح الله احمدی، اصغر قره خانی، مسعود اربابیان، محمد جواد و محمد خلیل کسائی و ...
مردی که عمری را در باغستان موسیقی، باغبانی کرد و نی را با نوازش سرانگشتانش از خاک رویاند و با نفیر نفس اش به افلاک رساند؛ مردی که یک عمر با نوای نی، درد انسان ها را نالید، بالاخره در بعد از ظهر 25 خرداد 1391 چهره در نقاب خاک نهان کرد و موسیقی ایران را در غم نبودنش، برای همیشه تنها گذاشت.


حسن کسایی

در ستایش استاد حسن کسایی بسیار از شاعران بنام ایران و جهان از اوایل سال های 1330 اشعاری را سروده اند که در پایان این مقاله اشعاری را که استاد هوشنگ ابتهاج در وصف استاد یگانه حسن کسایی در مرداد ماه 1362 سروده اند را به تمامی عاشقان این استاد فرزانه تقدیم می نمایم:
دلم گرفته خدا را تو دلگشایی کن
من آمدم به امیدت تو هم خدایی کن
به بوی دلکش زلفت که این گره بگشای
دل گرفته ی ما بین و دلگشایی کن
دلی چو آینه دارم نهاده بر سر دست
ببین به گوشه ی چشمی و خودنمایی کن
ز روزگار میاموز بی وفایی را
خدای را که دگر ترک بی وفایی کن
بلای کینه ی دشمن کشیده ام ای دوست
تو نیز با دل من طاقت آزمایی کن
شکایت شب هجران که می تواند گفت
حکایت دل ما با نی کسایی کن
بگو به حضرت استاد ما به یاد تو ایم
تو نیز یادی از آن عهد آشنایی کن
نوای مجلس عشاق نغمه ی دل ماست
بیا و با غزل «سایه» هم نوایی کن

۴ نظر:

پوریا محمودی گفت...

باعرض سلام و خسته نباشید خدمت اقای نظری عزیز و همچنین عرض سلام و خسته نباشید خدمت اقای رفیعی نازنین بسیار خوشحال گشتم از اینکه از استاد حسن کسایی نیز در مجله قدیمی ها مطلبی منعکس شد و به نحو زیبا و پسندیده ای به زندگی هنری این استاد عالی قدر پرداخته شدانشالله که در اینده نیز جناب نظری منتظر چنین دست مطالبی به ویژه اقای پرویز یاحقی همایون خرم و دیگر بزرگان موسیقی داشته باشیم و گله ای دارم از شما جناب نظری که چرا عکس ها را با لوگو میگذارید که ما عاشقان موسیقی نتوانیم انها را در دست داشته باشیم با سپاس از تمامی شما عزیزان

گروه قدیمی ها گفت...

پوریا جان دوست عزیز سلام
لوگویی که روی عکس ها قرار می گیرد شناسنامه ماست...
اکثر سایت های معتبر لوگوی مخصوص خودشان را دارند...
موفق و پیروز باشید

محسن حقانی گفت...

درود بر اقای نظری عزیز و بزرگوار اقا دست مریزاد بسیار عالی بود سپاس

Hassani گفت...

درود بر همه بزرگان ایرانزمین