حاج تقی ظهوری در سال ۱۲۹۱ متولد و در 8 اسفند سال ۱۳۷۰ در تهران درگذشت. تقی ظهوری فارغ التحصیل
دوره اول هنرستان هنرپیشگی بود. او از سال ۱۳۱۵ در تماشاخانه های تهران مشغول شد.
سه خاطره ای که پایین می خوانید برگرفته از کتاب «افسون و افسون» نوشته کاوه گوهرین
از سوی انتشارات آرشام منتشر شد. گوهرین در این کتاب خاطرات زندگی و فعالیت های تقی
ظهوری، هنرمند قدیمی سینمای ایران را در قالبی داستانی نوشته است. تقی ظهوری که در
سینمای قبل از انقلاب اغلب ایفاگر نقش مکمل بود بیش از هر چیز به خاطر بازی در قالب
کاراکتر حسن جغجغه در فیلم «گنج قارون» ساخته سیامک یاسمی شهره شد.
او از اواخر دهه بیست فعالیت خود را در سینما آغاز کرده و در مهرماه 1349 تصمیم
به کناره گیری از سینما گرفت. روزنامه های عصر دوشنبه شش مهر 1349 متن اطلاعیه او را
به چاپ رساندند. ظهوری پس از این اطلاعیه به زیارت خانه خدا رفت و پس از مراجعت از
مکه از طرف سندیکای هنرمندان به او پیشنهاد شد تا به عنوان مشاور عالی سندیکا فعالیت
کند. ظهوری این پیشنهاد را پذیرفت و ازآن پس در هیچ فیلمی بازی نکرد.
«افسانه و افسون» در فصل های متفاوت، داستان
زندگی ظهوری را با زبانی ساده و صمیمی روایت
کرده است. «دوران خوش کودکی»، «نخستین تجربه نمایشی»، «شاه عبدالعظیم و ماشین دودی»،
«تفریحی به نام سینما»، «ورود به هنرستان هنرپیشگی»، «ورود به دنیای افسانه و افسون
سینما»، «اندر قضایای ازدواج»، «میهن پرست و برای تو» و «باز هم چند خاطره»، نام بخش
های این کتابند.
در سال ۱۳۱۵ یعنی در سن ۲۴ سالگی فعالیت در تئاتر را همزمان با تئاتر شروع کرد.
شروع کار در فیلم سینمایی را در ۱۳۲۸ در فیلم واریته بهار ساخته پرویز خطیبی آغاز کرد
و فعالیت در دوبله را در سال ۱۳۳۱ شروع کرد و فعالیت در رادیو تهران را هم نیز در سال
۱۳۳۵شروع کرد و کناره گیری از سینما را هم به خاطر کهولت سن اگر اشتباه نکنم در سال
۱۳۵۰ کرد و در سال ۱۳۷۰ هم جان را
به جان افرین تسلم کرد.
از فیلم هایی که زنده یاد تقی ظهوری
در آنها نقش داشته می توان به بده در راه خدا، خوشگل محله، یوسف و زلیخا، تنگه اژدها،
طوفان نوح، دالاهو، الماس 33، گدایان تهران، جهان پهلوان، قهرمان قهرمانان، گنج قارون،
مو طلایی شهر ما، لذت گناه سیامک، مردها و جاده ها، صد کیلو داماد و ... اشاره
کرد.
وی که بازی در تئاتر را از سال ۱۳۱۵ آغاز
کرده بود با بازی در فیلم سینمایی واریته بهاری در سال ۱۳۲۸ شمسی به عرصه بازیگری سینما
راه یافت. تقی ظهوری با نزدیک به ربع قرن فعالیت در سینما در ده ها فیلم سینمایی وارد
شد و خود را به عنوان یکی از کمدین های سینما تثبیت کرد.
ظهوری در خاطراتش می گوید: در محله ای
که ما زندگی می کردیم، آدم ها همه پاکدل و با صفا بودند. در آنزمان خیابان ها مثل حالا
نبود. چنارهای بلند دو طرف این خیابان را پوشانده بود و نهر آبی که از آنجا می گذشت
لطف و صفائی به محله ما بخشیده بود.
در ادامه ظهوری از به مکتب رفتن و درشگه سواری بدور از چشم درشگه چیان و سایر شیطنت های کودکی از جمله خوردن
تخم مرغ های پخته ای که دختران جوان به قصد جادو و جنبل به قبرستان آورده و دفن می
کردند، یاد می کند. تقی ظهوری در ادامه خاطراتش از ماشین دودی سواری به قصد زیارت شاه
عبدالعظیم، کورس گذاشتن با ماشین دودی بوسیله دوچرخه، متلک پرانی به دختری جوان و کتک
خوردن از برادر آن دختر و... یاد می کند.
وی درباره چگونگی آشنای اش با سینما می گوید: آن موقع نه اینقدر سینما باندازه
امروز زیاد بود و نه کافه تریا... فقط یک سینما در خیابان اسماعیل بزاز وجود داشت بنام
تمدن که یکی از قدیمی ترین سینماهای ایران است و فیلم تماشا می کردیم. فیلم ها دوبله
نبود و یکنفر وسط سینما راه می رفت و داستان فیلم را تعریف می نمود. گاهی اوقات چون
صدای گوینده خوب نمی رسید، بعضی ها شیشکی می بستند و سوت می کشیدند و فریاد می زدند:
کمی بلندتر! و همین مسئله ما را به خنده وا می داشت... نکته مهمی که گفتنش بی مناسبت
نیست این است که در گوشه ای از این سینما بساط سیراب و شیردان پهن بود و هر کس که گرسنه
اش می شد سیرابی می خرید و می خورد. یکی دیگر از تفریحات ما سواری با واگن اسبی بود.
آن موقع اتومبیل بندرت یافت می شد، و خیابان ها تماما خاکی بود در نتیجه کالسکه و واگن
اسبی در خیابان ها حرکت می کرد. مبدا حرکت واگن اسبی از گارماشین شروع می شد و تا سبزه
میدان پیش می رفت. قیمت بلیت یک عباسی بود و ما روزهای جمعه وقتی می خواستیم در تهران
گردش کنیم سوار واگن اسبی می شدیم و به سبزه میدان می رفتیم. آن موقع سبزه میدان معروفترین
جای تهران بود.
مجتبی نظری: تمام کارهایی که من با تقی ظهوری کردم برای من خاطره خوب و شیرین
است. خاطره ای که الان در ذهن من از ایشان است (با خنده)، اینکه اوایل انقلاب که
نام تالار رودکی را به تالار وحدت تغییر داده بودند، گفت: نمی دانم چه صیغه ای است
که همه می گویند وحدت، وحدت و وحدت... یکی نیست بگوید ظهوری... چه می شود یک تالار
هم به اسم ظهوری بسازند (با خنده)...
آنقدر با ایشان خاطره های خوب دارم که در این وقت اندک نمی شود گفت. واقعا من
به تقی ظهوری لقب چارلی چاپلین ایران را می دهم. این بزرگوار بسیار هنر داشت، او
انسانی والا، باشخصیت و نجیب بود و وقتی با خودم فکر می کنم، می بینم همه این
دوستان درگذشته هستند و در قلب من جای دارند. روحشان شاد و یادش گرامی باشد.
آش آلو و خسیس بودن من
از دیگر خاطرات من بر می گردد به نقشی که در فیلم «بده در راه خدا» داشتم. نقش
من در این فیلم نقش آدم خسیسی بود که در صحنه ای وقتی از زنم می خواستم برایم آش
آلو درست کند، پیش از پختن آش، آلوها را می شمردم تا تعداد آنها کم نیاید. در ادامه
فیلم وقتی آش حاضر می شود موقع خوردن با شمردن آلوها متوجه کم شدن آلوها می شوم و
در خانه جنگ مغلوبه می شود.
پس از اکران فیلم روزی که از خیابانی رد می شدم، به یکباره خانمی که از مقابل
می آمد با شناختن من، جلویم را گرفت و پس از سلام و احوالپرسی از من خواهش کرد چند
دقیقه ای منتظر بمانم تا او برود و بازگردد. من هم غرق تعجب اطاعت کردم و منتظر
ایستادم. پس از چند دقیقه خانم با پاکتی در دست برگشت و گفت:
آقای ظهوری، چون می دانم که شما به آلو علاقه دارید این آلو ها را
برای شما خریدم که دل سیر بخورید و دیگ آمار تعداد آن ها را نگیرید و با همسرتان
الم شنگه برپا نکنید.
پاکت آلو را گرفتم و متوجه شدم این خانم فیلم «بده در راه خدا» را دیده و فکر
کرده که در زندگی عادی هم مثل دنیای فیلم آدم خسیسی هستم و البته من در زندگی شخصی
خودم آدم صرفه جویی هستم و شاید هم تا اندازه ای خسیس باشم اما دیگر تعداد آلو ها
را در آش آلو نمی شمرم.
به هر حال این هم خاطره ای بود از یک تماشاچی سینما که فکر می کرد
هنرپیشه ها، هم در فیلم و هم در زندگی عادی یک نوع زندگی می کنند.
بهترین نقش سینمایی تقی ظهوری
چاپ شده در کتاب سینما و این سه نفر، نوشته حسن شریفی: داستان مشهور از کجا
آورده ای، هم اکنون زبانزد همه است. حس کنجکاوی اکثریت مردم تهران و حتی مردم دیگر
نقاط ایران برای دیدن این فیلم به شدت تحریک شده بود.
هر آدم ساده ای وقتی از زیر عمارت مجلل و برجی چندین طبقه و یا بنایی رد می
شود، زیر لب می گوید مالک این بنا این همه ثروت و پول را از کجا آورده است؟ و
غالبا اکثر آنهایی که امرو صاحب پارک و ویلا و برج های چندین طبقه ای شده اند، تا
چندی پیش آدم های آس و پاسی نبودند وکه در هفت آسمانم حتی یک ستاره هم نداشتند. ولی
ناگهان دری به تخته می خورد و آدم لات و آسمان جل دیروزی به یک آدم ثروتمند و
پولدار امروزی تبدیل می شود. غالبا این آدم های تازه به دوران رسیده وقتی در یک
موقعیت تازه و بهتر قرار می گیرند، خودشان را گم می کنند و از هول حلیم توی دیگ می
افتند.
از روی این سوژه بکر و جالب، فیلمی ساختیم که نام آن را تازه به دوران رسیده
گذاشته بودیم و آن داستان خیاط فقیری بود که از اول صبح تا تنگ غروب لباس های پاره
و پوره را وصله می کرد.
از صبح تا شب هی سوزن می زد تا پولی گیرش بیاید که بتواند خرج زن و بچه اش را
بدهد. ناگهان در یبه تخته می خورد و مغازه کوچک و بی ارزش او در جریان بورس بازی
املاک، قیمت ناگهانی پیدا می کند و پول بسیاری نصیب صاحبش می شود.
که داستان شیرین و زیبای تازه به دوران رسیده ای است که خودش را گم می کند و
ادای فرنگ ماب را در می آورد و افراط می کند تا بالاخره که دوباره به وضع سابق و
حتی بدتر از آن هم می رسد، نقش این آدم را در فیلم یاد شده ظهوری بازی کرد که شاید
می توانم بگویم شاهکار بازی ظهوری همین فیلم تازه به دوران رسیده بود. زیاد مبالغه
نکرده باشم در این فیلم کمدی – انتقادی علاوه بر ظهوری که مهمترین نقش را ایفا
کرد، یک عده از هنرپیشگان مشهور سینمای فارسی آن زمان شرکت داشتند.
فیلم تازه به دوران رسیده یک کمدی جالب و تازه ای بود که از ویژگی های زیادی
برخوردار بود. مهمترین ویژگی این بود سوژه کاملا تازه و ابتکاری بود و این خود
امتیاز بزرگی محسوب می شد و نکات انتقادی آن هم امتیاز دیگری برای فیلم بود، مضافا
این که نقش اصلی فیلم را شخص ظهوری بازی نموده بود. روزنامه و مجلات آن روز درباره
ظهوری و فروش آنچنانی فیلم، قلم فرسایی های زیادی نمودند.
ظهوری: کمدین، آدم لوده و بی خیالی نیست
روزی که تقی ظهوری از سینما استعفا داد و از بازی در فیلم های فارسی کناره
گرفت، موجی از جنجال و شایعه در محیط سینما و در میان مردم هنر دوست پدید آمد. در
این میان مطبوعات هم نتوانستند از کنار این واقعه با بی اعتنایی بگذرند. در همان
زمان «مجله جوانان» نوشت: «چرا ظهوری پولسازترین هنرپیشه ایرانی از سینما خداحافظی
کرد؟» و به دنبال این موضوع با ظهوری، این کمدین معروف که در فیلم های بیشماری نقش
های کمدی ایفا کرد و گل لبخند بر لبان مردم نشانید به گفت و گو نشست و از او سوال
کرد: چرا از سینما کناره گرفتید؟ ظهوری در پاسخ مجله جوانان اظهار داشت: راستش
دیگر به مرحله ای رسیده ام که باید استراحت کنم. سینما از نظر مالی، به من همه چیز
داده است و می خواهم از این به بعد «ظهوری مردم» تبدیل به «ظهوری خانواده» شود. در
این سن کار کردن آن هم با اعصاب خرابی که من دارم واقعا مشکل است.
ظهوری در پاسخ این سوال که شهرت برایت چه دردسرهایی داشته است، جواب می دهد:
سال ها بود که آرزو داشتم مثل مردم عادی در خیابان راه بروم و خرید بکنم و تفریح
نمایم. متاسفانه مردم ما به یک کمدین به دید دیگری نگاه می کنند و خیال می کنند یک
کمدین در زندگی عادی هم یک آدم لوده و بی خیال است.
وقتی از ظهوری سوال شد که آیا خیال نداری به سینما بازگردی؟ گفت: به هیچ وجه،
و حتی اگر دوستانم بخواهند به زور دوباره مرا وارد گود کنند آنها را قانع خواهم
کرد که دیگر به سینما باز نخواه گشت.
متن استعفانامه «تقی ظهوری»
متن استعفانامه «تقی ظهوری» هنرپیشه
سینما و تئاتر ایران که در مطبوعات عصر دوشنبه، ششم مهرماه 1349 چاپ شده است:
با آغاز مهرماه
1349 شمسی، سی و پنجمین سال فعالیت هنری من پایان می یابد و اکنون که پس از گذشت
این مدت نسبتا طولانی، به علت استراحت، صحنه تئاتر و سینما را به طور کامل و برای
همیشه ترک می نمایم، الزام می دانم که از تمام سروران گرامی، تهیه کنندگان،
کارگردانان و همکاران و به خصوص انبوه عظیم تماشاگران فیلمفارسی در سراسر ایران که
همواره مشوق خوبی برایم بوده اند سپاسگزاری و خداحافظی نمایم. لازم به تذکر است که
از این پس در هیچ فیلمی شرکت ننموده و فیلم هایی که بعدا به نمایش در می اید مربوط
به قبل از این اطلاتعیه است. توفیق همگی هنرمندان و دوستداران هنر و موفقیت هرچه
بیشتر سینمای فارسی را آرزومندم.
زنده یاد تقی ظهوری
زنده یاد تقی ظهوری
منصور سپهرنیا، نصرت الله وحدت، همایون و زنده یاد تقی ظهوری
زنده یادان محمدعلی فردین و تقی ظهوری
زنده یاد تقی ظهوری
بهروز وثوقی و زنده یاد تقی ظهوری
زنده یاد تقی ظهوری
زنده یاد تقی ظهوری، زنده یاد محمدعلی فردین و فروزان
ژاله علو، پوری بنایی، زنده یاد تقی ظهوری، همایون و زنده یاد ایران
لی لی، زنده یاد تقی ظهوری و شیلا
تقی مختار، رضا صفایی و زنده یاد تقی ظهوری
زنده یاد سیدعلی میری، رضا صفایی و زنده یاد تقی ظهوری
زنده یاد تقی ظهوری، زنده یاد محمدعلی فردین و فروزان
زنده یاد تقی ظهوری
زنده یادان رضا بیک ایمانوردی، تقی ظهوری و محمدعلی فردین
جواد قائم مقامی، رضا صفایی و زنده یاد تقی ظهوری
زنده یادان تقی ظهوری و فردین
زنده یادان محمدعلی فردین و تقی ظهوری
مرجان، آذر شیوا، لی لی، زنده یاد تقی ظهوری و جمیله
زنده یاد تقی ظهوری در جمع هنرمندان
سهیلا و زنده یاد تقی ظهوری
منصور سپهرنیا و زنده یاد تقی ظهوری
عکس ها: مهدی خسروشیری
۵ نظر:
بازیهای زنده یاد ظهوری چقدر شیرین ودلچسب وروان بود مهارت دیگری که ایشان داشت ونمی توان به سادگی از آن گذشت صدای خوش آهنگ وهنر دوبله ایشان بود همانطور که آدمای قدیم می دانندظهوری دوبلور خودش بود متاسفانه سالها میگذرد اما جانشینی برای ظهوریها وسپهرنیاهاپیدانشده روحش شادویادش گرامی .
ممنون از زحمتهای شما امیدوارم همیشه شاد باشید
من پس از انقلاب به دنیا امدم ولی هیچگاه بازی زیبای زنده یادتقی ظهوری درکنارزنده یادمحمدعلی فردین درفیلمهای موطلایی شهرمابسال 1343وگنج قارون بسال 1344 را فراموش نخواهم کرد روانش شاد. باتشکرازشما فرشته عقیلی نژاد
از بهترین کمدینهای سینمای ایرانه که واقعا در هر فیلمی بازی میکرد جذابیت فیلم و صد چندان میکرد . روحش شاد و یادش گرامی
روحش شاد و یادش گرامی باد
ارسال یک نظر