۱۳۹۱ آذر ۲۰, دوشنبه

جوابیه ای بر نوشته «20 سال از مرگ پر راز و رمز فریدون فرخزاد گذشت» چاپ شده در مجله جوانان



م.صدر نویسنده اختصاصی مجله اینترنتی قدیمی ها جوابیه ای به مطلب «20 سال از مرگ پر راز و رمز فریدون فرخزاد گذشت»، چاپ شده در مجله جوانان چاپ لوس آنجلس در مورخ 02/10/91، نوشته که در زیر می خوانید:

1 - دقیقاً معلوم و مشخص است چه کسانی و بنا دستور کدام آمران و به چه دلایلی دستور حذف فریدون فرخزاد صادر و عملی شد.

2 - دوستان کشتی گیر فریدون هیچ گونه ماجرایی نداشتند. فریدون عاشق ورزش کشتی بود و همه کشتی دوستان می دانستند که به هنگام برگزاری مسابقات کشتی (آن دسته که در داخل کشور برگزار می شد) فریدون نه در میان تماشاگران بلکه در کنار تشک به تماشای مسابقات می نشست. عکس های بی شماری هم از او در این مناسبت ها در جراید آن دوران چاپ می شدند که در اختیار بنده نیز می باشند.


3 - پلیس آلمان دقیقاً حتی قبل از اقدام به قتل فریدون در جریان بود ولی دستور داشت هیچ نوع مداخله ای ننماید. زیرا قرار بود این پرونده با پرونده هلموت هوفر به اصطلاح بازرگان آلمانی (جاسوس آلمانی که در تهران دستگیر و در حبس بود) معاوضه شود که شد. برای همین هم ویزای آلمان توسط سفارت آن کشور در تهران برای آنها بدون هر گونه تشریفاتی صادر شد






4 - زندگی فریدون هرگز پر از رمز و راز نبوده است. اتفاقاً شفافترین زندگی را در میان کل هنرمندان کشور داشت. این خصلت او به خاطر صداقت، صریح الهجه بودن او و بی پروایی در سخن گفتن بود. اگر هر گونه راز مخفی داشت این قدر با صراحت نمی توانست هر کسی را که می خواست مخاطب نموده بکوبد.

5 - این شایعات و بعضاً تهمت ها در مورد تمامی هنرمندان نه در ایران بلکه در تمامی دنیا وجود داشته و دارد. منتهی در ایران به خاطر کنجکاوی مردم بیشتر. اوج این شایعات در مورد فروغ فرخزاد بود. در زمانی که فروغ در 16 سالگی در اهواز شعر می سرود او را با ده ها عنوان ناشایست مخاطب می ساختند.

6 - ترانه سندوزی همسر دوم فریدون تهرانی نبود و اهل مشهد بود و پدرشان دندان پزشک و اتفاقاٌ اصلاً هم دارای نفوذ در جایی نبودند مگر در مطب خودشان



7 - ترانه از جلوی هیچ روزنامه نگاری غیب نشد. ایشان بعد از جدایی که دلیلش کثرت کارهای فریدون بود دوره دبیرستانشان را تمام و سپس به انگلستان برای تحصیل در دوره پزشکی رفتند و نهایتاً هم به آمریکا و هنوز هم در شهر سن دیه گو کالیفرنیا زندگی می کنند و هرگز هم دیگر ازدواج نفرمودند و طبعاً اولادی هم ندارند.

8 - فریدون هرگز برای چند سال در آمریکا نبود و اصولاً از محیط آمریکا متنفر بود. اقامت او در آمریکا زیر یک سال بود و قشر به اصطلاح هنرمندان ایرانی آنجا را هم نمی توانست تحمل نماید لذا به آلمان بازگشت.

9 - سعید محمدی از ایران به عنوان پادو و خدمت کار و همراه فریدون از مرز ترکیه به صورت غیر قانونی خارج شد و فریدون به خاطر جبران زحمات او که عاشق بی قرار یا بهتر بگویم دیوانه شهرت بود از ابتدا قول داده بود او را مشهور کند که این کار را هم کرد.



10 - در مورد عراق فریدون فرخزاد از سوی کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل مأموریت داشت به عراق رفته اسرای زیر 12 سال ایرانی را آزاد نموده برایشان در سراسر اروپا و آمریکا حتی الامکان والدینی پیدا کند که چنین نیز کرد و برای این کار با تحمل مشقات بسیار و در گرمای طاقت فرسا چند بار به عراق سفر کرد و برای بسیاری از آن کودکان والدینی پیدا نمود. بیش از یک صد عکس از حضور او در میان چنین کودکانی موجود است.

11 - «ناگهان به سرش زد برای دیدار مادر پیرش به ایران بازگردد». این چه طرز نگارش است؟ واقعاً متعجبم از سطح فرهنگ و ادب دست اندر کاران این مجله "جوانان" در آمریکا؟ مگر فریدون دیوانه بود که ناگهان به سرش بزند و یا نمی دانست چه خطراتی در ایران متوجه او خواهد بود؟




12 - همسر اول فریدون به نام خانم آنیا بوچوفسکی را چه در ایران و چه در آلمان همه دوستداران فریدون دیده بودند و عکس های ایشان موجود است. عدم حضور رستم پسر فریدون برای مراسم کفن و دفن و ختم پدرش به دلیل منع پزشکان برای رستم جهت شرکت در مراسم حزن انگیز بوده است که دارای عقب افتادگی ذهنی است و طبعاً آنیا هم به دلیل دوری از شهر بن و داشتن مشکلات مالی و مشکل راه رفتن (ایشان در زمان قتل فریدون هم از ویلچیر استفاده می نمودند) نمی توانستند در مراسم حضور یابند.


13 - فیلم عاشقانه فریدون با "ماریزا مل" ستاره مشهور، دل فریب و زیبای سینمای ایتالیا «عشق بی پروا» نام داشت و تماشای آن برای افراد زیر 18*سال ممنوع بود که خانمی کلیه مخارج ساخت، اعم از دستمزد ستارگان و غیره به علاوه سود فرضی پیش بینی شده فیلم را به تهیه کننده پرداخت و فیلم 35 میلیمتری را با نگاتیوهای آن خریدند.

14 - فریدون هرگز دفترچه خاطرات نداشت و اصولاً وقت و حوصله نوشتن آن را نداشت. لذا آقای علی آبادانی و یا هر کس دیگری نمی تواند چنین دفترچه ای را داشته باشد.

15 - از آنجایی که فریدون از مال دنیا بی نصیب بود و به آن بی اعتنا و علیرغم در آمدها و هدایا و کادو ها و اجرت های سرسام آوری که داشت، همیشه در پی کمک به خیلی ها بود، لذا به هنگام مرگ هم نه پولی در بساط داشت و نه جواهری (به جز یک حلقه انگشتری برلیان و پلاتین که از محل دستمزد اولین حقوقش از تلویزیون ملی ایران خریده بود). لذا احتیاجی به وصیت نامه هم نداشت که مفقود شود.
ارادتمند م.صدر

هیچ نظری موجود نیست: