شانزدهم خرداد ۱۳۹۴ پانزده سال از درگذشت نابهنگام
هوشنگ گلشیری می گذرد؛ نویسنده ای که حتا شماری از مخالفانش بر خالی ماندن جایش اذعان
دارند و فقدانش خلایی عظیم در زندگی ادبی و فرهنگی ایرانیان برجا گذاشت.
به گزارش دویچه وله، هوشنگ گلشیری در سال ۱۳۱۶
در اصفهان به دنیا آمد. او در سال ۱۳۳۸ در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه اصفهان تحصیلات
خود را آغاز کرد و و شروع کار ادبی او نیز با گردآوری فولکلور مناطق اصفهان بود. او
در همان دوران نیز با انجمن ادبی صائب همکاری داشت.
هوشنگ گلشیری در سال های ۵۹ و ۶۰ در دانشکده هنرهای
زیبای دانشگاه تهران تدریس می کرد و در تصفیه های موسوم به انقلاب فرهنگی اخراج شد.
او در دهه ی شصت خورشیدی محور نشست هایی بود که به جلسات پنج شنبه ها معروف است. شماری
از مطرح ترین داستان نویسان امروز ایران در آن به داستان خوانی و نقد ادبیات می پرداختند.
بسیاری از آنان امروز در خارج از کشورند و بیشتر کتاب هایشان اجازه انتشار ندارد.
هوشنگ گلشیری از سال های جوانی با نشریه های مختلف
همکاری داشت و دو سال آخر عمرش سردبیر «کارنامه» بود. در دهه ی هفتاد شمسی مقاله نویسی
و همکاری او با مطبوعات، در کنار فعالیت های کانون نویسندگان، بخش اصلی وقت و انرژی
گلشیری را به خود اختصاص می داد و او را از داستان نویسی بازمی داشت.
نخستین آثار گلشیری به صورت کتاب در اواخر دهه
ی چهل منتشر شد: مجموعه داستان «مثل همیشه» (۱۳۴۶) و رمان «شازده احتجاب» (۱۳۴۸) از
نخستین آثار او بودند که به ویژه دومی جایگاه او را به عنوان یکی از مطرح ترین نویسندگان
پیشرو ایران تثبیت کرد. این اثر تا سال ۵۷ به چاپ هفتم رسید. طرح روی جلد چاپ هفتم
«شازده احتجاب» که توسط انتشارات ققنوس منتشر شد.
نهمین چاپ «شازده احتجاب» در بهار ۷۰ آماده شد
اما حدود یک دهه، تا سال مرگ نویسنده اجازه پخش نداشت. در سال ۱۳۸۴ انتشارات نیلوفر
امکان آن را یافت که چاپ چهارهم آن را به بازار عرضه کند.
بسیاری از منتقدان ادبی «شازده احتجاب» را رمان
کوتاه و شماری آن را داستان بلند خوانده اند. این کتاب مشهورترین، و به تعبیر نویسنده
خوش اقبالترین، اثر گلشیری است. این کتاب به زبان های دیگر از جمله آلمانی نیز ترجمه
شده است. انتشارات «بک» که از مؤسسات انتشاراتی معروف در آلمان است، «شازده احتجاب»
را به زبان آلمانی عرضه کرده است. این انتشارات مجموعه ای از داستان های گلشیری را
نیز به انتشار رسانده است.
آشنایی هوشنگ گلشیری با ابوالحسن نجفی، زبان شناس
و مترجم نامدار در سال های ابتدایی دهه ی چهل خورشیدی و در همکاری با یک محفل ادبی
آغاز شد که بعدها با نام نشریه ی «جنگ اصفهان» که منتشر می کرد، شهرت گرفت. نجفی، گلشیری
و محمد حقوقی سه رکن اصلی این محفل به شمار می روند. بسیاری معتقدند، این محفل از جدی
ترین و پیگیرترین جمع های ادبی آن دوران بوده و در عرصه ی داستان نویسی مدرن ایران
نقشی برجسته داشته است.
در جمهوری اسلامی سرنوشت دیگر آثار گلشیری نیز
کمابیش مانند سرنوشت «شازده احتجاب» بوده است؛ یا اصلا اجازه انتشار نگرفته اند، یا
جلوی تجدید چاپ آنها گرفته شده است. از گروه اول، می توان به مجموعه داستان «پنج گنج»،
داستان بلند «شاه سیاه پوشان» و رمان «جن نامه» اشاره کرد که در خارج از کشور منتشر
شده اند؛ دو کتاب آخر توسط نشر باران در سوئد.
به رغم بلاهایی که بر سر انتشار کتاب های گلشیری
آمده، او از ابتدای دهه پنجاه خورشیدی در اصفهان و چند سال بعد در تهران سهم مهمی در
انتشار شماری از مهم ترین نشریات ادبی و شکل گیری محفل ها و جلسه های داستان خوانی
و کلاس های آموزش داستان نویسی داشته است.
نقش گلشیری در جریان سازی ادبی و فرهنگی، به ویژه
تلاش های او و تعدادی دیگر از اهل قلم برای احیای کانون نویسندگان ایران را می توان
از دیگر علت های ناخشنودی مسئولان جمهوری اسلامی و فشارها و محدودیت های تحمیل شده
بر این نویسنده دانست. تلاش ها برای فعال کردن کانون نویسندگان در نیمه دوم دهه ۶۰
خورشیدی گسترش یافت و در ابتدای دهه ۷۰ با تشکیل «جمع مشورتی» که گلشیری هم در آن عضو
بود، وارد مرحله جدیدی شد.
جمع مشورتی در سال ۷۳ متنی با عنوان «ما نویسنده
ایم» را که به نامه ۱۳۴ نویسنده هم معروف است، در اعتراض به سانسور و حمایت از آزادی
اندیشه، بیان و نشر تهیه و منتشر کرد که در داخل و خارج بازتاب وسیعی داشت. انتشار
این نامه نخستین حرکت جمعی نویسندگان دگراندیش و غیرحکومتی پس از متلاشی کردن کانون
و قتل شماری از اعضای آن در سال های نخست پس از انقلاب محسوب می شود.
هوشنگ گلشیری در روز ۱۶ خرداد ۷۹ پس از دو ماه
بستری بودن در بیمارستان های مختلف تهران به علت آنچه «آبسه ریوی، ایجاد مننژیت و آبسه
های متعدد مغزی» تشخیص داده شده، در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان ایران مهر درگذشت
و چند قدم دورتر از محمد مختاری در گورستان امام زاده طاهر به خاک سپرده شد.
چند روز پس از مرگ گلشیری بنیادی به نام او تشکیل
شد. فرزانه طاهری، مترجم و همسر گلشیری، علی اشرف درویشیان و محمود دولت آبادی و بهمن فرمان آرا هیئت موسس آن
را تشکیل می دهند. گلشیری در ماه های پایان عمر در فکر راه اندازی یک جایزه ادبی سالانه
برای آثار برتر ادبیات داستانی بود و بنیاد، از جمله برای تحقق این فکر تشکیل شد و
توانست این جایزه را نیز ۱۳ سال (آخرین بار در سال ۲۰۱۴) اهد کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر