۱۳۹۳ آذر ۱۱, سه‌شنبه

قاتلان مجازی، کارگردان سری فیلم های کشتار بازیگران!

سیامک اطلسی گفت: آدم های مریض، با مرگ و زندگی انسان ها بازی می کنند.

به گزارش بانی فیلم، متاسفانه هنرمند گرامی سرکار خانم/ جناب آقای (....) پس از مدت ها فعالیت هنری شب گذشته سرفه کرد! طراحی و ارسال این پیام مضحک و نظایر آن در اواخر دهه 80 از طریق گوشی های تلفن همراه توسط افراد ناشناسی رواج داشت و هر بار نام یک چهره هنری اغلب پیشکسوت در میان سه نقطه جای می گرفت.
شوخی سطحی و نفرت انگیزی که اگر چه شاید دستمایه خنده جمعی محدود قرار می گرفت و یا می گیرد، اما بازی روانی ناگواری را برای اطرافیان، علاقه مندان و خانواده یک چهره به خصوص رقم می زند. حالا با افزایش فناوری های ارتباطی و رایگان شدن بیشتر آنها، چنین رفتارهایی وسعت و افزایش قابل توجهی نیز پیدا کرده اند. برخی بدون نگرانی از پرداخت هزینه های مالی یا معنوی، در فضایی گسترده چنین شایعات نگران کننده ای را ساخته و منتشر می کنند تا با ایجاد یک موج خبری کاذب، توجه ها را به سوی خود جلب کنند و یا در نگاهی کلانتر، عیار حساسیت افکار عمومی را بسنجند. این بازیچه قرار دادن زندگی دیگران، در واقع بستری شده برای سرگرمی ساده انگارانه و تفریح گروهی اوباش مجازی.


سیامک اطلسی

سیامک اطلسی، تازه ترین قربانی
سیامک اطلسی، یکی از چهره هایی است که اخیراً در نوک پیکان حمله شایعات قرار گرفته. جریانی نامشخص در فضای مجازی او را سوژه شوخی های بی هدف خود کرده است.
در پی خبر شایعه مرگ سیامک اطلسی یکی دیگر از هنرمندان پیشکسوت که در شبکه های مجازی منتشر شد، با وی تماس گرفتیم تا علت این شایعه را جویا شویم. اطلسی در این باره گفت: ساعت 16 روز جمعه من شایعه مرگ خودم را شنیدم! نخستین کسی هم که این خبر را شنیده بود و از روی نگرانی با دختر من تماس گرفته بود، یکی از آشنایان از آمریکا بود. حتی آقای گبرلو هم تماس گرفت و نگران شده بود و در برنامه «هفت» این موضوع را عنوان کرد. من نمی دانم آدم های مریضی که به راحتی با مرگ و زندگی انسان ها بازی می‌کنند، با چه هدفی این شایعات را رواج می‌دهند. پیش از شایعه مرگ من هم بارها خبر فوت برخی همکاران و دوستان را شنیده بودم که این اخبار باعث ناراحتی آدم می‌شود. من که با کسی دشمنی ندارم. فقط می دانم کسی که این شایعه را در شبکه مجازی منتشر کرده، کاملاً از رزومه من مطلع بوده و من را می شناخته است. چنان دقیق من را می شناخته که حتی کارهایی از من را نام برده که خود من چنین رزومه کاملی از خودم ندارم. وی در ادامه درباره این شایعه عوان کرد: پلیس سایبری باید این موضوع را پیگیری کند تا برای سایر هنرمندان این اتفاق تکرار نشود. افرادی که این کار را می‌کنند، فقط با اینگونه شایعات افراد خانواده و آشنایان آن شخص را نگران می‌کنند.

چهره های دیگری که سوژه مرگ شدند
اما این مسئله نه محدود به امروز و دیروز و یک یا دو ـ سه نفر است، بلکه از سال ها پیش جریان داشته و هنرمندان متعددی را با این شگرد بی رحمانه می رنجاند. همین اواخر بود که شایعه سازان پیش از درگذشت مرتضی پاشایی، بارها برای او ترانه گوشخراش «مرگ» خواندند و با اعصاب هواداران و خانواده او بازی کردند. آرزوی تأسف باری که گویی از فرط تکرار، سرانجام رنگ واقعیت به خود گرفت. این روند رو به تزاید، نمونه های اخیرتری نیز دارد.

واکنش های اعتراض آمیز
گاهی تبعات این شایعات، چنان برای هنرمندان سنگین می شود که عکس العمل های تندی را از جانب آنان در بر دارد. رضا رویگری که بعد از یک دوره بیماری، خود را آماده حضور دوباره جلوی دوربین کرده، در مقابل انتشار شایعه مرگ خود چنان بر آشفت که گفت: من زنده ام و نمی دانم چه کسانی با چه نیتی بعد از سکته ای که کرده ام، دو بار شایعه مرگ مرا منتشر کرده اند و تا حلوای افرادی که این شایعه ها را مطرح می کنند، نخورم، نمی میرم!. او در گفت و گویی که اواخر آذر ماه جاری با ایرنا داشت، افزود: این نوع شایعه ها جز ضربه زدن به جامعه هنری کشور، تأثیر دیگری ندارد. مرتضی احمدی نیز دیگر چهره پیشکسوتی بود که گرفتار این هجمه شد و در پاسخ به آن گفت: من زنده ام. این شایعه ها به خاطر این درست شده که چند روزی است در خانه هستم و به خاطر برف و سرما نمی توانم از خانه بیرون بروم.
محمدعلی کشاورز هم که مدت هاست به دلیل کهولت سن امکان حضور در جلوی دوربین را ندارد، تیر ماه امسال سیبل چنین شایعاتی شد و در مقابل آن با عصبانیت خبر از شکایت خود به مراجع قضایی داد. ضمن آنکه الیزابت امینی نیز با حضور در منزل وی وثبت یک عکس، تلاش کرد جعلی بودن این شایعه را رد کند. دی ماه سال قبل نیز ثریا قاسمی که در مواجهه با شایعه مشابهی قرار گرفته بود، به باشگاه خبرنگاران گفت: من در سفر اروپا در کنار دخترم و خانواده اش هستم و از سلامتی کامل برخوردارم و بعد از آن به همراه خانواده ام به مرز سوئد رفته و بعد از سه هفته دیگر به ایران باز خواهم گشت. همین سناریو در شکلی دیگر، اواسط پاییز سال 89 برای علی نصیریان نوشته شد؛ با این تفاوت که این بار یک استاد دانشگاه آزاد اندیمشک با نام علی نصیریان طی تصادفی مرگبار جان خود را از دست داد، ولی شایعه سازان پیش از روشن شدن ابعاد کامل خبر، کار خود را کردند و بازیگر سریال های «سربداران»، «هزاردستان» و «میوه ممنوعه» را «شادروان» لقب دادند!
عزت الله انتظامی، بهاره رهنما و پرویز پرستویی نیز چهره هایی بودند که از این شایعه سهمی داشتند.

هنرمندان خارج از کشور هم بی نصیب نماندند
این موج خبرسازی های دروغین، حتی به هنرمندان ترک وطن کرده و غربت نشین هم رحم نکردند و تعدادی از آنان را روی کاغذ یا در فضای مجازی روانه گورستان کردند! تابستان امسال بود که شایعه مرگ حمیرا از طریق نرم افزار وایبر مخابره شد و چند روز طول کشید تا کذب بودن آن روشن شود. پس از آن نیز شایعه پردازان سراغ بهروز وثوقی رفتند و از ایست قلبی و درگذشت او در بیمارستانی در کالیفرنیا خبر دادند! شایعه ای که واکنش جالب این هنرپیشه را در پی داشت تا در یادداشتی این گونه بنویسد: من نه نانِ کسی را بُریدم، نه بد کسی را خواستم. بالأخره هم می رم ولی بگذارند وقتش که شُد، چون قرار نیست که تا آخر دُنیا زنده بمانم!!! خیلی ناراحتم بابتِ این شایعه آن هم برای چندمین بار چون آسایش را ازمن و خانواده ام گرفته اند. حالِ من خوب است و هنوز نفس می کشم ، هر روز ورزش می کُنم و سرحالم و منتظرم فرصتی پیش بیاد که بتونم چند تا کار خوب برای ملت شریف و قدردان ایران بازی کنم.

راه چاره چیست؟!

اما برای جلوگیری از بروز و طرح چنین شایعات ناگواری که فضای روانی جامعه را آلوده می کنند، چه باید کرد؟! در وهله اول، عدم اطمینان به منابع غیر موثق و مشکوک و پیگیری از طریق مجاری و رسانه های رسمی و خودداری از نقل و بازنشر آن می تواند در پیشگیری از گسترش و اشاعه آنها موثر باشد. ضمن آنکه برخورد جدی و قاطع مراجع قانونی با عاملان انتشار چنین مهملاتی در قالب «خیر» یا «شنیده»، فضا را برای آنان نا امن می کند و دست کم از شدت و تعداد مواردی از این دست می کاهد.
مهمتر از تمام این موارد نیز نحوه مواجهه منطقی و هوشمندانه در باور داشتن چنین شایعاتی و عدم اطمینان قطعی به آنهاست؛ چرا که در این صورت سودجویان با بی توجهی مردم و کاربران در فضای مجازی، بی شک از تکرار مداوم این حرکت های نامعقول نا امید خواهند شد.

هیچ نظری موجود نیست: