۱۳۹۳ مهر ۸, سه‌شنبه

نکاتی از زندگی و آثار استادحسین دهلوی، آهنگساز و معلم بزرگ موسیقی ایران به مناسبت سالگرد تولد او


قدیمی ها - علی عظیمی نژادان:
1) نام دقیق وی «امیر حسین دهلوی پور» است. و نام کامل پدرش «معزالدین امام» بوده است. پدر، از شاگردان مستقیم علی اکبر خان شهنازی (نوازنده شهیر تار) بود که دوره ای را هم در کلاس های کلنل علی نقی وزیری شرکت کرد. لذا هم با نوازندگی تار آشنایی داشت و هم با نوازندگی ویولون. وی در آن زمان، کلاس آموزش موسیقی در خانه اش دایر کرده بود که خود به امر تدریس اشتغال داشت. وی در آن زمان جزو معدود معلمان موسیقی ایرانی بود که تعلیم ساز را با شیوه جدید (استفاده از خط نت) آموزش می داد. دهلوی از 11 سالگی زیر نظر پدر دوره اول ویولون ایرانی (برای چپ کوک) را آموزش دید ودر حدود 17 سالگی برای تکمیل آموخته های خود، وارد کلاس استاد ابوالحسن خان صبا شد. اما دهلوی دوره های پیشرفته نوازندگی ویولون را چه در نزد صبا و چه افراد دیگر در آن زمان ادامه نداد. او از همان ابتدا  هوای آهنگسازی به شیوه علمی در سر داشت و ایجاد ارکستری ایرانی بر مبنای موسیقی پلی فونیک (چند صدایی). لذا در راستای این امر٬ ابتدا به هنرستان عالی موسیقی رفت و بخصوص بیش از همه از دانش حسین ناصحی در زمینه تکنیک های آهنگسازی و علومی چون هارمونی و کنتر پوان بهره برد. مدتی هم نزد هایموتویبر (رهبر ارکستر سمفونیک اتریشی الاصلدعوت شده به ایران در دهه 30) دروسی را گذراند و البته بعد ها بیش از همه از دانش پرفسور کریستین داوید استاد برجسته اتریشی در زمینه ظرایف آهنگسازی بهره مند شد.


حسین دهلوی

کریستین داوید نقش بسیار مهمی در آموزش آهنگسازی به موسیقی دانان ایرانی نسل های مختلف  داشته است، بطوری که غیر از دهلوی افرادی چون احمد پژمان، مصطفی کمال پورتراب، هومن خلعتبری٬ پیمان سلطانی و... دوره هایی را در نزد او گذراندند. لازم به ذکر است که چه در دوره هنرستان عالی موسیقی وچه درکلاس کریستین داوید، مصطفی کمال پورتراب (آهنگساز و مدرس مشهور موسیقی و خالق اثر معروف کاپریس ایرانی) با دهلوی هم کلاس بود.
2) دهلوی دوره دبیرستان خود را بیشتر در هنرستان دارایی گذراند تا ضمن آموختن علومی چون حسابداری، بتواند در وزارت دارایی آن زمان، کار مناسبی را برای خود بیابد. او در سال 1328 به صورت رسمی وارد وزارت دارایی شد و در آنجا مدتی هم رییس دایره حساب های خصوصی در خزانه داری کل شد. در این اداره هم اتفاقا همکارانی داشت که بعد ها در عرصه موسیقی درخشیدند. بزرگانی چون داریوش صفوت (که به همراه نور علی خان برومند از موسسین مرکز سنت گرای حفظ و اشاعه موسیقی شد) و فرامرز پایور (نوازنده مبتکر سنتور و رهبر ارکستر سازهای ملی).
(3 شاید کمتر کسی بداند که دهلوی در زمره نخستین دوبلور های سینمایی در ایران است. وی فعالیت های خود را در این زمینه از سال ۱۳۲۴ خورشیدی و با استودیوی ایران نو فیلم به سرپرستی هوشنگ کاوه و منصور مبینی آغاز کرد. او در این موسسه در همین سال ها کلاس سلفژی هم دایرکرد که ظاهرا در این کلاس ها علاوه بر نت خوانی٬ فن بیان هم آموزش می داد. البته بار اصلی آموزش ظرایف دوبلوری در این کلاس ها به عهده عطاالله زاهد بود. از جمله فیلم هایی که دهلوی به گونه ای در این زمینه حضور موثر داشت می توان به فیلم فرانسوی «برف روی پاها» با بازی: پیر بلانشار و میشل آلفا محصول ۱۹۴۰ اشاره کرد و همچنین فیلم اشتباه به کارگردانی منصور مبینی اشاره کرد٬ که دهلوی در انتخاب موسیقی این فیلم هم دخیل بود. همکاران دهلوی در دوبله این فیلم ها کسانی چون: ایرج دوستدار٬ حسن خاشع و هوشنگ کاوه بودند.
4) می توان به جرات اظهار داشت که در کل تاریخ موسیقی ارکسترال ایرانی دهلوی به همراه کلنل وزیری (و شاید روح الله خالقی شاگرد برومند وی)، مرتضی حنانه٬ ملیک اصلانیان و علیرضا مشایخی در زمره پنج نفر آهنگساز مبدع موسیقی ارکسترال به شیوه نوین و چند صدایی (پلی فونی) بوده است. این نکته البته به مفهوم نادیده انگاشتن دیگر آهنگسازان ما نیست، بلکه به این معنی است که این افراد من حیث المجموع در مقام مقایسه با دیگران، از خصلت خلاقیت و نوآوری بیشتری در آهنگسازی برخوردار بودند و موفق به ارایه نظریات منسجمی هم در عرصه موسیقی ایرانی شدند. هر چند که سبک و شیوه این عزیزان با هم بسیار متفاوت بوده است، بطوری که وزیری و دهلوی از درون موسیقی سنتی ایران کار موسیقایی خود را آغاز کردند، اما در ادامه با موسیقی کلاسیک غربی هم آشنا شدند، و در نهایت موفق به ارایه یک تلفیق مناسب مابین ملودی های ایرانی (در چارچوب موسیقی دستگاهی ایران) با شیوه ارکستراسیون غربی شدند (البته در این میان آثار آهنگسازی دهلوی فرم تکامل یافته وزیری و خالقی به حساب می آید چرا که استفاده از علومی مانند هارمونی و کنتر پوان در کارهای دهلوی به مراتب برجسته تر از آثار وزیری و خالقیاستوآهنگ های او خصلت چند صدایی بیشتری دارد و صدادهی ارکسترهای دهلوی هم به نسبت آنها زیباتر و دقیق تر بوده است)به هر حال در آثار امثال وزیری٬ خالقی و دهلویویژگی ملودیک از هارمونی برجسته تر است. اما تربیت اولیه افرادی چون حنانه٬ ملیک اصلانیان و مشایخی در چارچوب موسیقی کلاسیک غربی بود که در ادامه به سمت موسیقی ایرانی هم کشیده شدند. در این میان نقطه قوت حنانه یکی در استفاده از هارمونی متفاوتی برای صدادهی موسیقی ایرانی بود که خود او به آن هارمونی زوج، اطلاق می کرد (که به احتمال قوی بی تاثیر از هارمونی امثال بلا بارتوک نبود) و مورد دیگر در زمینه پژوهش های گستر ده ای بود که درباره خاستگاه و ریشه های موسیقی ایرانی و چارچوب موسیقی دستگاهی فعلی آنها صورت می داد (که بخش های کوچکی از آنها در کتاب گام های گمشده آمده است) ملیک اصلانیان هم که نابغه ای در عرصه پیانو نوازی و آهنگسازی در ایران بود که البته بنا به دلایل گوناگون٬ آنچنان که باید و شاید در ایران شناخته نشد. و بیشتر آثار مهم او نظیر: باله پروانه در چهار گاه٬ منظومه گلبانگ٬ باله افسانه آفرینش و اوراتوریوی سپیده امروزه در دسترس علاقه مندان موسیقی جدی و فاخر ایران نیست. او را به خاطر تاملات و دیدگاه ها و رویه های متفاوتش در موسیقی ایران و غرب می توان فیلسوف عارف مسلک موسیقی ایران لقب داد. (برای اطلاعات بیشتر راجع به این موسیقی دان برجسته می توانید به نوشته ای از نگارنده رجوع کنید که به همراه گفت و گویی با امیر اشرف آریانپور در مجله اینترنتی قدیمی ها به چاپ رسیده است). علی رضا مشایخی هم نخستین فردی بود که ساختار موسیقی مدرن وآتنال را وارد ساختار آهنگسازی ایرانی کرد که برای نخستین بار رهبری برخی از آثارش در ایران توسط فرهاد مشکات صورت گرفت (مثل سمفونی تهران اپوس 57). گرچه بسیاری ساختار موسیقایی او را برای موسیقی ایرانی مناسب نمی دانند، ولی به هر حال تلاش های او برای ایجاد حرکات نوینی در موسیقی ارکسترال ایرانی ستودنی است. دهلوی در این میان هم با سنت گرایان افراطی همواره مساله داشته است (کسانی که حتی استفاده از نت را برای آموزش و اجرای قطعات ایرانی مناسب نمی دانستند و با ایجاد کارهای جمعی  وارکستری در ساختار موسیقی ایرانی مخالف بودند و موسیقی را محدود به تکنوازی و بداهه نوازی می دانستند مثل لطفی و کیانی و کلا دست پروردگان  مرکز حفظ و اشاعه موسیقی) و هم با غرب گرایان افراطی (که استفاده از هر گونه المان و ملودی ایرانی را در کارهای آهنگسازی به زیر سوال می بردند). او حتی در عرصه آهنگسازی معتقد به استفاده از ترکیبات خشن و هارمونی های پیچیده در آهنگسازی نیست و آنها را مناسب حال و هوای موسیقی ایرانی نمی داند (به همین دلیل مثلا با ساخته های کسانی چون حنانه و ملیک اصلانیان میانه ای ندارد) و در آهنگسازی هم جزو معدود کسانی بوده است که بخصوص در دوران اولیه آهنگسازی اش سعی می نمود٬ حتی المقدور از فواصل ربع پرده در آثارش استفاده نماید (مثل سبکبال در شور، شور آفرین در ابوعطا و...) شاید بشود خلاصه ای از عقاید او را در این زمینه را در این سخنان جستجو کرد: «سنت، مانند هر موجود زنده ای زاده می شود، زندگی می کند و در دراز مدت تغییر شکل می دهد و به مرور زمان از بین می رود و جای خود را به سنت دیگری می سپارد. بنابراین ما نباید به هیچ وجه برده سنت شویم و آزادگی در محدوده رفع نیاز های جامعه ما، خود سنت با ارزشی محسوب می شود. در رابطه با نوگرایی در عرصه موسیقی هم باید بگویم که اگر این نوگرایی در قلمرو هنر موسیقی ملی باشد و با ذهنیت هنرمند، تطبیق نماید، امری بسیار پسندیده است و باید مورد تشویق قرار گیرد، اما اگر از حدود ساختار موسیقی ملی ما خیلی فراتر رود و با خصوصیات وسوسه انگیزش در روند موسیقی آوانگارد باشد، با احتیاط کامل باید با چنین نظریه ای برخورد کرد. برای باز تر کردن این مساله باید توضیح دهم که موسیقی کلاسیک غربی که از تجربه چندین قرن برخوردار است. دارای سودمندی های فراوانی برای ما است که اگر از آن استفاده مناسبی بکنیم. قطعا برای ما مفید خواهد بود. اولین سودمندی هنر موسیقی غرب که جنبه جهانی پیدا کرده است. مساله تکنیکی و آموزشی آن در رشته های مختلف این هنر است.
مساله دیگر، مساله خلاقیت است، اینکه چگونه باید آهنگ ساخت؟ از جهت ترکیبات صوتی و هارمونی و دیگر موارد هم ما می توانیم از آنها بیاموزیم. البته نه اینکه همان مسایل مطرح شده در موسیقی غرب را عینا کپی برداری کنیم، بلکه بیاموزیم که چگونه بر اساس ساختار هر نغمه ای، ترکیبات صوتی مناسب آن را به کار ببریم و یک مقدار هم از جهت ترکیبات سازها و ارکستراسیون می توانیم از تجربیات آنها استفاده کنیم. البته در سازهای آنها هم اعم از زهی و بادی تکامل فراوانی به چشم می خورد» (به نقل از مقاله دهلوی در کتاب به یاد حنانه و بخشی از گفت و گوی اینجانب با دهلوی مندرج در گزارش موسیقی 47)


حسین دهلوی

لازم به یاد آوری است که علاوه بر بسیاری از سنت گرایان، حتی برخی از غرب گرایان هم چون دکتر هرمز فرهت هم در کل با چند صدایی کردن موسیقی ایرانی مخالفت دارند و بر این اعتقادند که این عمل ظرایف و پیچیدگی های موسیقی ایرانی را زایل می کند چرا که به زعم آنها هم موسیقی ایرانی ذاتا خصلت تک نوازی و بداهه پردازی دارد. (از جمله رجوع شود به مصاحبه با هرمز فرهت مندرج در گزارش موسیقی شماره 19.
5) کارهای مهم دهلوی در عرصه موسیقی ایرانی در چند عرصه آموزش، مدیریت، آهنگسازی، نویسندگی، تشکیل ارکستر های نوین و تلاش در ایجاد ساز های جدید ایرانی قابل ارزیابی است. در زمینه آموزشی همین بس که بسیاری از موسیقی دانان و آهنگسازان برجسته کشورمان مستقیم و غیر مستقیم زیر نظر او در هنرستان موسیقی ملی و تحت مدیریت او در عرصه های ملی و جهانی درخشیدند. کسانی چون: علی رهبری، کامبیز روشن روان، حسین علیزاده (به صورت مستقیم) و فرهاد فخرالدینی (به صورت غیر مستقیم) او در هنرستان ضمن داشتن سمت ریاست استاد دروسی چون تئوری موسیقی ایران، تلفیق شعر و موسیقی، فرم موسیقی، هارمونی و ارکستر بود. در عرصه مدیریت هم باید از مدیریت درخشان  10 ساله او بر هنرستان موسیقی ملی یاد کرد که ذکر جزییات آن در اینجا میسر نیست (برای اطلاعات بیشتر به گزارش موسیقی ویژه دهلوی ش.47 مراجعه شود).
فقط می توان در اینجا به یکی از کار های او که مرتبط با ساختن ساز است٬ اشاره نماییم. او در این دوره با همکاری کارگاه ساز سازی وزارت فرهنگ و هنر (به سرپرستی ابراهیم قنبری مهر) ساختن تعدادی سنتور کروماتیک وبم را در دستور کار خود قرار داد.که این سازها جزو سازهای ارکستر موسیقی ملی قرار گرفتند و در ارکستر های صبا و رودکی مورد استفاده واقع شدند. سنتورهای کروماتیک دارای هفت خرک اضافی نسبت به سنتور های معمولی بودند و سنتورهای بم دارای 9 خرک اضافی. در سال های بعد با تشکیل ارکستر مضرابی به سال 1371 (که در واقع اولین ارکستر بزرگجدی ساز های ایرانی در کل تاریخ ایران بوده است) از این سنتورها در ارکستر دیگر استفاده نشد. ولی در این ارکستر برای حل شدن مشکل کوک سنتور یک خرک در کنار برخی خرک ها اضافه شده بود تا نوازندگان بتوانند با سرعت به صداهای مورد نیازشان دست پیدا کنند. همچنین در این ارکستر، سیم پنجم تار باز شده بود، از سازهای مهجوری چون عود و قانون هم استفاده گشته بود و از تنبک هم به شیوه متفاوتی استفاده شده بود.
شایان ذکر است که اگر لوریس چکنواریان (با تصنیف باله سیمرغ) و احمد پژمان (با ساختن باله عیاران) از نخستین سازندگان قطعات چند صدایی برای سازهای تمام ایرانی به حساب بیایند )که این قطعات با همکاری گروه سازهای ملی به سرپرستی فرامرز پایور به اجرا در آمدند) حسین دهلوی هم پایه گذار اولین موسیقی های چند صدایی برای ارکستر بزرگ تمام ایرانی است (در چارچوب ارکستر مضرابی).
بسیاری از مقالات او هم در راستای مقالات درخشان عرصه موسیقی شناسی ایرانی محسوب می شوند که زمینه های متعددی را در بر می گیرند و  با زبانی بسیار ساده و شیوا نگاشته شده اند و بخش اعظم آنها در دوران گذشته در شماره های مختلف مجله موزیک ایران به چاپ رسیده اند. پیوند شعر و موسیقی آوازی از جمله سلسله مقالاتی بود که در همین مجله به چاپ می رسید که بعدها با جرح و تعدیل های فراوان و با مشاوره بسیاری از اساتید زبان شناسی و ادبیات (چون دکتر باطنی، حق شناس و مهدخت معین) برای نخستین بار به صورت کتاب در سال 1379 توسط نشر ماهور به چاپ رسید. اما  از جمله مقالات مهم دیگر او می توان به مقالات: چند صدایی در موسیقی ایران (موزیک ایران، تیر 1340)، کنتر پوان و مقایسه آن با هارمونی (مهر 1333موزیک ایران)، در پاسخ به مقاله سعدی حسنی درباره اختلاف ربع پرده (موزیک شهریور 1333)، موسیقی و اجتماع (خرداد 1336 همان)، پدال در موسیقی ایران (خرداد 1334 همان) و حتی مقالات دوران پس از انقلاب مثل نت نگاری در موسیقی ایران (مندرج در ادبستان ش.7)، ویژگی های سنتور (در کتاب ماهور شماره 2و3) و... اشاره کرد. نظارت و تدوین کتبی چون متد آموزش تنبک و قانون (به ترتیب با همکاری حسین تهرانی و ملیحه سعیدی) را هم باید در راستای فعالیت های مهم او در این زمینه قلمداد کرد.


حسین دهلوی

6) اما در حیطه آهنگسازی آثار متعدد و متنوع دهلوی را می توان به 4 دسته تقسیم بندی کرد. دسته اول قطعاتی بی کلام هستند که بر پایه دستگاه های ایرانی نوشته شده اند و می توان گفت که بیشترین آثار او را تشکیل می دهند، مانند سبک بال در شور، شور آفرین در آواز ابوعطا و نغمه ترک در آواز بیات ترک. این آثار که برای ارکستری شامل ساز های زهی، بادی چوبی و سازهای ایرانی مانند تار و سنتور ساخته شده اند،تماما از تحریرها، فواصل خاص موسیقی ایرانی و هارمونی مناسب هر یک از دستگاه ها و آوازها بهره گرفته اند و اصولا بیشتر برای شنوندگان موسیقی ایرانی نوشته شده اند. فراموش نباید کرد که دهلوی در زمره آهنگسازانی است که بر خلاف بیشتر آهنگسازان دیگر ایران چون پژمان، مسعودیه، پرویز محمود، باغچه بان و... دغدغه استفاده از نغمات محلی برای امر آهنگسازی ندارد و بیشتر از ماتریال موسیقی دستگاهی در کار هایش بهره جسته است دسته دوم آثاری از اوست که بر مبنای دیالوگ یک ساز با ارکستر تصنیف شده اند و دهلوی از نخستین مصنفان موسیقی در این زمینه در ایران استبا آثاری چون: کنسرتینو برای سنتور وارکستر (در چهار قسمت اصفهان، لیلی و مجنون، چهار مضراب چهار گاه و ماهور) که نخستین کنسرتینو در تاریخ موسیقی ایرانی است که سنتور را (با نوازندگی قدرتمند فرامرز پایور) در مقابل ارکستر قرار داده است. آن هم با وجود محدودیت های ساز سنتور در مدولاسیون هایی که این قطعه برایش تعیین کرده است.
بخش دیگری از کارهای دهلوی در این زمینه، آثاری از اوست که بر پایه ملودی های ساخته شده توسط آهنگسازان دیگر به وجود آمده است مانند فانتزی برای تار و ارکستر بر اساس قطعه بند باز کلنل وزیری و شوشتری برای ویولون وارکستر بر اساس قطعه به زندان ساخته استاد صبا. فانتزی برای گروه تمبک و ارکستر (بر اساس ریتم های حسین تهرانی) هم در زمره کارهای متفاوت در این زمینه است. دسته سوم ساخته های او آثاری است که برای آواز و ارکستر نوشته شده اند مانند فروغ عشق با صدای حسین سرشار،«سرباز» برای آواز جمعی و ارکسترو در مرحله بعدی تصنیف های ساده تر او که اکثرا در دوران گذشته توسط خاطره پروانه ومعدودی توسط احمد ابراهیمی و دیگران خوانده شده است (مثل مقدم نو، سرود گل، سرود کوهسار و گفت وگوی دل)، البته لازم به تذکر است که بیشتر تصنیف های ساخته دهلوی بخصوص آنهایی که توسط خوانندگان سنتی مانند خاطره پروانه و احمد ابراهیمی اجرا شده اند در مقام مقایسه با تصنیف های ساخته تصنیف سازان رادیو (مانند آثار تجویدی٬ همایون خرم٬ یاحقی و دیگران) آثار چندان با ارزشی محسوب نمی شوند. چرا که دهلوی در درجه اول یک آهنگساز قدرتمند موسیقی سازی و بی کلام است نه یک تصنیف ساز متعارف. ولی برخی دیگر از آثار وی که توسط خوانندگان آواز کلاسیک چون حسین سرشار اجرا شده است (مانند همین قطعه فروغ عشق بر روی شعری از عطار) در زمره آثار فاخر وجدی حسین دهلوی به حساب می آیند. در ادامه کار های آوازی دهلوی می توانیم به اپرا های ساخته او اشاره نماییم. بخصوص اپرای درخشان خسر و شیرین (متن از حسین دانشور، کارگردان: عنایت رضایی، رهبر ارکستر: حشمت سنجری و خوانندگی حسین سرشار و سودابه صفاییه و...) که در سال 1348 روی صحنه رفت. لازم به یادآوری است که بخش هایی از موسیقی متن سریال سربداران آقای فخرالدینی شباهت زیادی به بخشی از قسمت سازی اپرای خسرو شیرین دارد. ولی متاسفانه آقای فخرالدینی تاکنون در هیچ جا به این وام گیری خود اشاره ای نکرده اند و این البته دور از اخلاق حرفه ای هنری است .همچنین گام بلند آقای فخرالدینی برای احراز مقام رهبری ارکستر موسیقی ملی درست در زمانی که ظاهرا قرارداد تصدی این ارکستر با آقای دهلوی امضا شده بود٬ برای بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر ایران واقعا پرسش برانگیز است. و این قضیه همواره باعث ناراحتی اقای دهلوی و خانواده اش بوده است. در عین حال باید به اپرایی برای کودکان به نام مانی و مانا اشاره نماییم. اثری که دهلوی نوشتن آن را در سال ۱۳۵۶ آغاز کرد و به سال ۱۳۵۹به پایان رساند. این اثر عظیم که ۶۰۰ صفهه را شامل می شود به بهانه سال جهانی کودک براییونسکو در سال ۱۹۷۹ نوشته شد و متاسفانه به دلیل محدودیت های قانونی که مهمترین آن محدودیت برای اجرای صدای زن در جمهوری اسلامی ایران بوده است٬ امکان اجرای درست آن در ایران مهیا نشد. و البته حدود ۲ سال پیش این اثر به صورت خیلی دم دستی و پیش پا افتاده توسط تعدادی کودک (و در شرایطی که آقای دهلوی به خاطر مبتلا شدن به بیماری فراموشی دیگر توانایی تشخیص اجرای خوب یا بد اثر خود را نداشتند) به صحنه آمد که بسیار تاسف بار بود و ای کاش خانواده آقای دهلوی (بخصوص خانم سوسن اصلانی به اجرای این کار به این صورت رضایت نمی دادند) یادمان باشد که حسین دهلوی چوب حقیقت گویی و جسارت خود را در دوران پس از انقلاب خورد. چوب گفتن این حقیقت که: «کسانی که با شنیدن آوای زنان متغیر می شوند را باید رسما به تیمارستان فرستاد». به همین دلیل حتی در سایه محدودیت های پس از انقلاب٬به امثال لوریس چکنواریان اجازه دادند که در اپرای رستم و سهراب برای اجرای صدای تهمینه (زن رستم و مادر سهراب) از صدای دریا دادور استفاده کند ولی به دهلوی این اجازه را ندادند. یا به افراد با دانش و استعداد متوسط٬ و ضعیف به لحاظ هنری مانند شاهین فرهت و محمد سریر و پورتراب میدان دادند. چون امثال آقایان چکنواریان٬ فرهت، محمد سریر و پورتراب مجیزگوی حکومت بوده و سازشکار ولی دهلوی فردی مستقل و حقیقت گو محسوب می شود و در نهایت می رسیم به دسته چهارم آثار او که میتوان به آنها کارهای سمفونیک اطلاق کرد که از یک حیثمی توان اپرای خسرو شیرین را هم  جزو همین دسته قرار داد به اضافه باله بیژن و منیژه و اپرای مانی و مانا که دهلوی در ایندسته آثار چون قصد ارایه آنها را در سطح بین المللی  داشته استاز فواصل ریز پرده استفاده نکرده است.


حسین دهلوی

نکته مهم در مورد آثار آهنگسازی دهلوی این است که او با وجود آنکه از درون موسیقی سنتی و کلاس های صبا آموزش خود را آغاز کرد٬ آنقدر در کارش پیشرفت نمود که موفق به خلق این همه کارهای نوین و متفاوت در کارنامه هنری خود شد. در حالی که دیگران مانند امثال مرحوم تجویدی، خرم، بدیعی، یاحقی، لشگری و... در بهترین حالت تبدیل به تصنیف سازان و نوازندگان خوب برنامه گلها گشتند و فراموش نشود که صبای مرحوم هم خود دغدغه ساختن کارهای بدون کلام داشت و در برخی مواقع احساس می شود که به مرز موسیقی چند صدایی هم نزدیک شده بود (مثل اثر درخشان کاروان) و تشکیل ارکستر شماره 1 هنر های زیبا (یا ارکستر صبای بعدی) با همکاری دهلوی هم بیانگر قوت این دغدغه است امری که شاگردان دیگر صبا به دست فراموشی سپردند و به تنظیم های ساده کار هایشان در ارکستر گلها رضایت دادند. از این رو در میان آثار ساخته شده آنها به ندرت آثار بدون کلام و چند صدایی را ملاحظه می کنیم مگر تعدادی چهار مضراب به شیوه سنتی که آنها را هم نمی توان کار های خیلی جدی در زمره آهنگسازی به حساب آورد. در مورد دهلوی می توان سخن های فراوانی گفت میتوان به ایده های فراوانش که در برخی کتاب ها و مقالات آمده با دقت تامل کرد و مورد ارزیابی جدی قرار داد و می توان کارهای مختلف او را بار دیگر گوش داد و مورد نقد قرار داد. می توان با دید امروزی هارمونی های به کار رفته در آثارش را در مقام مقایسه با بسیاری دیگر ساده فرض کرد (البته نباید فراموش کرد که در زمینه تناسب ملودی با هارمونی آثار دهلوی در زمره بهترین ها ست) که البته او چندین بار از ایده خود در زمینه استفاده از هارمونی های ساده که متناسب با موسیقی ایرانی است به جد دفاع کرده است و حتی خود را در این زمینه پیرو مکتب کریستین داوید می داند. می توان برخی دیدگاه افراطی او را در مورد برخی آهنگسازان دیگر چون ملیک اصلانیان و مرتضی حنانه (که امثال آنها را افرادی غرب گرا و ناآشنا با بنیان های موسیقی ملی ایران قلمداد می کند) مورد نقد قرار داد. بخصوص اینکه او نیز مانند خیلی از آهنگسازان ایرانی متوجه حرکت عظیم، متهورانه و مهم حنانه در تدوین و استفاده از هارمونی زوج در آثارش نشد (که انعکاسش را در کار هایی از او چون صبر و ظفر و بزرگداشت فردوسی برای پیانو و آواز می توان ملاحظه کرد). می توان بر پافشاری او بر استفاده از ربع پرده در کارهای ایرانی کمی خرده گرفت. او معتقد است که ربع پرده ها جزو میراث فرهنگی ماست که  کسانی که خواهان حذف این فواصل از ساختار موسیقی ما هستند کارشان مانند از بین بردن تخت جمشید است. که این دیدگاه کمی افراطی به نظر می رسد٬ چرا که بسیاری از آهنگسازان آذربایجانی مثل «کاراکایف» و «امیر اف» با حذف این فواصل کار های در خشانی هم با حفظ هویت ملی شان صورت دادند که در سطح جهانی هم جاودانه مانده اند. همچنین باید به آثار متعدد و شگفت انگیز امین الله حسین توجه کرد که بدون استفاده از فواصل ریز پرده موفق شده است که شکوه و عظمت ایران باستان را در بسیاری از کار هایش چون سمفونی پرسپولیس ارایه دهد. البته خود دهلوی هم در اثر  بیژن و منیژه بدون استفاده از فواصل ریز پرده به خوبی توانسته فضای ایرانی را در کارش منعکس کند (این کار با دستیاری توماس کریستین داوید ساخته شده است) افزون بر این موارد عدم استفاده دهلوی از سازهایی چون پیانو و کمانچه در آثارش هم می تواند جای نقد داشته باشد. فراموش نشود که در خود ایران آهنگسازانی چون ملیک اصلانیان، مرتضی حنانه، شاهین فرهت و... با استفاده از پیانو آثار مهمی را خلق کرده اند و در زمینه کمانچه هم گرچه دهلوی معتقد است که: «این ساز دارای ارتعاشات خارج از نیاز است چون خرک آن روی پوستش قرار دارد لذا مانند ویولون دارای صدادهی و شفافیت و درخشندگی مناسبی نیست» ولی می توان به برخی آهنگسازان ایرانی هم اشاره کرد که  از این ساز در کار های ارکستری شان٬ استفاده بهینه ای کرده اند. مثل لوریس چکنواریان که در موسیقی فیلم «بیتا» ساخته هژیر داریوش از این ساز استفاده موثری کرده است که حاصلش٬ کاری درخشان از کار در آمده است.
توضیح: بیشتر نقل قول هایی که از آقای دهلوی در این مقاله نقل شد، برگرفته از مصاحبه طولانی اینجانب با حسین دهلوی است که در گزارش موسیقی 47 به چاپ رسیده است.
7) دهلوی علاوه بر تصنیف قطعات سازی و آوازی گوناگون در زمینه موسیقی فیلم هم طبع آزمایی کرده است. هر چند که تعداد آنها چندان زیاد نیست. ولی به هر حال در کارنامه هنری او نمی توان آنها را نادیده گرفت. او در تعدادی از فیلم ها در نقش انتخاب کننده موسیقی ظاهر شد و در تعدادی دیگر در نقش سازنده موسیقی فیلم. در زمره فیلم هایی که او نقش انتخابگر موسیقی، ایفای نقش نمود٬ می توانیم به فیلم هایی چون: هفده روز به اعدام (ساخته امیر هوشنگ کاووسی ۱۳۳۵)٬ اشتباه (منصور مبینی ۱۳۳۲) و مرجان (تنها ساخته شهلا ریاحی در سال ۱۳۳۵) اشاره نماییم. اما او در ۳ فیلم مستند ابراهیم گلستان به نام های: از قطره تا دریا (۱۳۴۱)٬ موج٬ مرجان٬خارا (۱۳۴۱) و گنجینه های گوهر (۱۳۴۵) و فیلم زن خون آشام تنها ساخته مصطفی اسکویی در عرصه سینما به سال ۱۳۴۶در مقام سازنده موسیقی متن فیلم٬ نقش آفرینی کرد.
تالیفات کتابی او هم ۴ عدد را شامل می شود: متد آموزش تنبک با همکاری حسین تهرانی ۴ جزوه به نام نغمه های کودک با شعر هایی از محمد تقی کهنمویی٬ جلد اول آموزش ساز قانون با همکاری ملیحه سعیدی و در نهایت کتاب مهم و معتبر پیوند شعر و موسیقی آوازی.

۳ نظر:

محمد قربانی گفت...

درود بر دست اندر کاران سایت موفق و حرفه ای قدیمی ها.چقدر کار خوبی کردید که یادی از استاد بزرگ و بینظیر موسیقی ایران و فرد آزاده ای چون حسین دهلوی کردید و چقدر این مقاله خوب به شخصیت و آثاردهلوی پرداخته بود.باز هم اگر امکان دارد از اینگونه کار ها بکنید.

ناشناس گفت...

خیلی ممنون٬به قول علی رهبری زمامداران جمهوری اسلامی یا موسیقی دانان حرفه ای را از مملکت می رمانند یا کاری می کنند که امثال دهلوی ها ایزوله و ناتوان شوند.در واقع این سیستم فرصت طلبان کم مایه را می خواهند.

ناشناس گفت...

drood bar mojtaba nazari,ali rajabi,larangi va fakoor va azimi nazhadan.yarane khoobe ghadimiha.