دو کتاب منتشرنشده
از محمدابراهیم باستانی پاریزی در راه است.
حمید باستانی
پاریزی فرزند این نویسنده فقید درباره این دو کتاب به ایسنا، گفت: دو کتاب از ایشان
باقی مانده که تا کنون منتشر نشده اند؛ یکی از این دو، مجموعه مقالات و سخنرانی های
ایشان است که با نام «کوه ها با هم اند» اکنون آماده چاپ شده و تا زمستان در نشر علم
منتشر می شود.
او افزود: کتاب
دیگر «معلمان من» شرح ایشان از چند معلم شان است که در دوره های مختلف به ایشان آموزش
داده اند. این کتاب هم در حال آماده سازی است و در نشر علم منتشر می شود.
پسر باستانی پاریزی
همچنین گفت: 9 کتاب ایشان هم در همین نشر به تازگی تجدید چاپ شده است؛ کتاب هایی چون
«کجاوه ناهم لنگ»، «گرگ باران دیده» و ... سایر کتاب های شان هم به ترتیب تجدید چاپ
خواهد شد.
محمدابراهیم باستانی
پاریزی زاده سوم دی ماه ۱۳۰۴ در پاریز، از توابع شهرستان سیرجان در استان کرمان است،
او مورخ، نویسنده، شاعر، موسیقی پژوه و استاد بازنشسته دانشگاه تهران بود که روز پنجم
فروردین ماه امسال در سن 89 سالگی از دنیا رفت.
اولین کتاب باستانی
پاریزی «پیغمبر دزدان» نام دارد که شرح نامه های طنزگونه شیخ محمدحسن زیدآبادی است
و برای اولین بار در سال ۱۳۲۴ در کرمان چاپ شده است. او بیش از 60 عنوان کتاب تألیف و یا ترجمه کرده
است.
از میان نوشته
های باستانی پاریزی، هفت کتاب با عنوان «سبعه ثمانیه» متمایز است که همگی در نام خود
عدد هفت را دارند؛ مانند «خاتون هفت قلعه» و «آسیای هفت سنگ». بعدا کتاب هشتمی با عنوان
«هشت الهفت» به این مجموعه هفت تایی اضافه شده است.
به جز کتا ب ها
و مقاله ها، باستانی پاریزی شعر هم می سرود و اولین شعر خود را در کودکی در روستای
پاریز و در آرزوی باران سروده بود. او منتخبی از شعرهای خود را در سال ۱۳۲۷ در کتابی
به نام «یادبود من» به چاپ رسانده است.
۱ نظر:
با درود به روان باستانی پاریزی
دوستانیکه با کتاب میانه ای ندارند اگر میخواهند علاقمند به خواندن شوند با کتابهای باستانی پاریزی شروع کنند خصوصا کتابهایی که با هفت شروع میشوند وپیغمبر دزدان که شرح حال راه زنی هایی در مناطقی از کرمان وفارس است ایشان بقدری شیرین مینوشتند که هم پاراگراف هایی کوتاه داشت وهم ساده بود وهم شیرین به گونه ای که آدم وقتی کتابی را بدست میگیرد چند ساعت بدون آنکه متوجه بشود مطالعه کرده است حسن دیگر نوشته های ایشان بدلیل مورخ بودنشان منابعی است که مستند نام میبردند
ارسال یک نظر